روز هفتم: به یاد طفل شیرخواره با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت در حا لیکه با نگ می زد:آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟آیا موحدی هست که به خا طرما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا به فریادما برسد؟آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟ در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام علیه السلام به کنار خیمه رفته وخطاب به زینب فرمود کودکم را بیاور تا با او خدا حا فظی کنم.حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست وآن را برید پس حضرت به زینب فرمود او را بگیر. سپس خون را در هردودست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید وفرمود:آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است.علیاصغر، درخشانترین چهره کربلا و بزرگترین سند مظلومیت امام حسین(علیهالسلام) است.تاریخ داغی به سنگینی داغ شهادت او را ندیده است.آخرین سرباز امام حسین (علیهالسلام) اگر چه کوچک است اما مقامش نزد خدا والاست.او بابالحوائج است. طفل همیشه عاشق، سرباز شیرخواره مادر شود فدایت یک خنده کن دوباره میدانم از لب خشک، لبخند بر نیاید لبهات بسته مادر با چشم کن اشاره وقتی کشید بابا تیز از گلوت بیرون شد حنجر تو مثل قرآن پاره پاره تو شیرخواهی از من، من عذر خواهم از تو کز سینه جای شیرم، آید برون شراره در خیمه ماه رویان، سوزند همچو خورشید کی دیده جان مادر، خون ریزد از ستاره بگذار تا بسوزم، بگذار تا بگریم بر زخم داغدیده، جزگریه چیست چاره هر قطره اشک ما را، موج هزار دریا هر لحظه درغم توست صد سال یادواره اینجا لبت جای تکبیر یارب که دیده با تیر راه نفس ببندند بر طفل شیرخواره |