قطب معماری اسلامی دانشگاه علم و صنعت ایران روز شنبه دوازدهم بهمن ماه 1392 مصادف با اول فوریه 2014 میزبان پژوهشگری توانمند در عرصه معماری اسلامی از دانشگاه اسلامی مالزی بود. ایشان دکتر سفاهیک اومر بودند که از کشور بوسنی و هیات علمی دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی میباشند. تحصیلات ایشان در زمینه فلسفه و تمدن اسلامی در دانشگاه الازهر مصر و UMمالزی صورت گرفته و پژوهشهای ایشان به تاریخ، تمدن و فرهنگ اسلامی و نیز تاریخچه و فلسفه محیط مصنوع اسلامی مربوط میباشد. دکتر اومر تا کنون موفق به تألیف 17 کتاب در زمینه معماری و شهرسازی اسلامی گشتهاند. سخنرانی ایشان همراه با جلسه آزاد پرسش و پاسخ در نشستی عمومی برای تمامی دانشجویان علاقهمند و نیز در نشستی اختصاصی برای اساتید محترم و دانشجویان دکتری در دو نوبت صبح و بعد از ظهر ارائه گشت. سخنرانی ایشان در نشست عمومی دانشجویان به شرح زیر است: نشست عمومی، 12 بهمن 1392، ساعت 10 صبح، آمفیتئاتر دانشکده معماری دکتر اومر پس از حمد و سپاس خداوند صحبت خود را اینگونه شروع کردند: خواهران و برادران عزیز، سلام من بر شما، در ابتدا میخواهم خوشنودی خود را از حضور در اینجا و سپاس خود را برای دعوت به اینجا اعلام کنم. این سفر چهارم من به ایران است. در این سفر من اصفهان، قزوین و هماکنون تهران را میبینم و هر دفعه که به ایران میآیم احساس میکنم اینجا وطن خود من است. من اصالتا از کشور بوسنی هستم ولیکن از سال 1992 در کشور مالزی زندگی و کار میکنم. تحصیلات تکمیلی من در این کشور انجام گرفت و هماکنون در دانشکده معماری و طراحی محیطی دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی مشغول به تدریس هستم. حدود 27 سال پیش، زمانی که بسیار جوان بودم، وطن اصلی خود را ترک گفتم و شاید به همین دلیل است که همه جای دنیای اسلام برای من احساس وطن را تداعی میکند. در سال 2000 من به دانشکده معماری ملحق شدم و از من خواسته شد که به جنبه تئوری و فلسفی معماری اسلامی قوت ببخشم زیرا این کاستی در آن زمان به شدت احساس شده بود. دکتر اومر سپس به تعریف معماری اسلامی از دیدگاه خودشان پرداختند و اینگونه مطرح کردند که مفهوم حقیقی معماری اسلامی بیش از هر چیز مورد سوء تفاهم قرار گرفته است. ایشان درک نادرست از معماری اسلامی را تا به آنجا دیدند که به سردرگمی معماران معاصر در این عرصه انجامیده است. ایشان اضافه کردند: هیچ کدام از معماران دور کهن، معماری یا هنر خود را اسلامی خطاب نمیکردند و مشکل اصلی در این است که از واژگانی چون هنر اسلامی، معماری اسلامی و شهر اسلامی توسط جهانگردان و پژوهشگران اروپایی استفاده شد و در نتیجه مملو از ابهام و سوءتفاهماتی بود که ما امروزه با آن درگیر هستیم. استعمارگرانی که در دوره استعمارگری وارد کشورهای اسلامی میشدند و سعی در آموختن فرهنگ و تمدن مستعمره خود میکردند، صرفا با نگاه کردن تحت تاثیر زیبایی کالبدی معماری این کشورها قرار میگرفتند و قضاوت خود را بدون فهم و درک اصول و خمیر مایه معماری و هنر اسلامی، که مهمترین جنبه این هنر است، به دنیا انتقال میدادند. معماری اسلامی آن چیزی نیست که غیر مسلمین از آن میگویند، بلکه آن چیزی است که مسلمین تعریف میکنند. دکتر اومر انتقال تعریف صحیح از هنر و معماری اسلامی و نیز احیای تاریخ و تمدن اسلامی در دنیا را یک مأموریت برای معماران مسلمان میدانند و تحصیل معماری را برای مسلمین نه صرفا تحصیل یک حرفه، بلکه یک مسئولیت و به نوعی بندگی و جهاد تعریف میکنند. ایشان معماری اسلامی را جدا ناپذیر از فرهنگ و تمدن اسلامی دانسته و این معماری را نه تنها گذشته، آینده و زندگی ما میبینند، بلکه میگویند: معماری اسلامی خود ما هستیم. معماری اسلامی به زبان ساده قاب و یا ظرفی برای اصول و ارزشهای تمدن اسلامی است. معماری اسلامی به عنوان قابی برای تمدن اسلامی، و تمدن اسلامی به عنوان محصول عملی ما مسلمین، ما را متوجه اهمیت معماری در زندگی میکند. اگر هدف اصلی حیات و موجودیت ما روی زمین را بندگی و پرستش پروردگار در نظر بگیریم، و نیز قبول کنیم که انسان متولد میشود تا متمدن باشد،که البته این نگاه اسلامی بر خلاف نگاه غرب است که میگوید انسان به تدریج تمدن را تعریف میکند، واینکه تمدن مظروف محیط مصنوع بوده و در قاب آن قرار گرفته است، پس انسان متولد شده است که بسازد. و این نکته ما را به دستورالعمل جالبی هدایت میکند که بارها بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم در قرآن آمده است: هرجا اسلام است، تمدن نیز باید باشد. و در نگاه وسیعتر، معماری باید باشد. اسلام، تمدن اسلامی و معماری اسلامی تنها میتوانند همانند یک درخت واحد در کنار هم به حیات خود ادامه دهند. آقای دکتر اومر به اهمیت منش اسلامی در خلق معماری اسلامی اشاره کرده و نقش مسلمانان با ایمان را در ارائه منش اسلامی از طریق هنر و معماری غیر قابل انکار تلقی میکنند. ایشان تاکید میکنند: بدون فهم اسلام واقعی و بدون داشتن مسلمانان با ایمان در عرصه خلق معماری، هرگز به معماری اسلامی دست پیدا نخواهیم کرد. صحبت راجع به معماری اسلامی بدون در نظر گرفتن ماهیت اسلامی آن، نهایتا تنها به شرح دستهای از عناصر فیزیکی، سمبلها و نمادها منتج خواهد شد، و این دقیقا همان بیماری است که ما امروزه با توجه به برداشت و برخورد دنیای غرب با معماری از آن زجر میبریم. ایشان معماری اسلامی را در حقیقت همان اسلام حقیقی میبینند که کالبد یافته و فرم گرفته است و در کل سه سطح را مطرح میکنند که در سطح اول قرآن و سنت قرار گرفته، در سطح دوم مسلمین که از قرآن و سنت تبعیت میکنند و در سطح سوم که بالاترین سطح است، تمدن و معماری اسلامی قرار دارد، و اینگونه ادامه میدهند که: پس اسلام را میتوان از درون کتب شناخت. قرآن و کتبی که راجع به قرآن و سنت پیامبر است، همچنین اسلام را میتوان از مطالعه منش دینداران حقیقی شناخت زیرا اسلام بر آن قرار است که زنده باشد و پاسخگوی نیازهای ما، به همین دلیل است که منش پیامبر اسلام همان قرآن بود و ایشان را قرآن متحرک مینامیدند و هدف هر انسان مومنی تبدیل شدن به یک قرآن متحرک است. هنگامی که راجع به معماری صحبت میکنیم، در حقیقت راجع به همان ارزشها و باورها و همان سامانه صحبت میکنیم ولی در سطحی متفاوت. زیرا معماری همان زندگی ما است، معماری همان نقش انسان است و دلیل بودنش روی کره زمین، معماری ارتباطات فی ما بین ما است، ارتباطات فی ما بین ما و طبیعت، ارتباطات فی ما بین ما و خداوند. معمار بزرگی که اتفاقا غیر مسلمان بود گفته است که شما میتوانید اسلام را در درون کتب مطالعه کنید، ولی مجبور نیستید! برای تحصیل و فهم اسلام تنها کافی است که یک شاهکار معماری اسلامی را مطالعه و درک کنید. دکتر اومر راجع به نقش نظر و عمل در خلق اثر معماری و ارتباط این دو با یکدیگر صحبت کرده و معماری اسلامی را عامل ارتباط دهنده این دو دانستهاند و در نتیجه عنصر اصلی ارتباط دهنده نظر و عمل و پل ارتباطی بین این دو را شخص معمار معرفی کردند. ایشان معماری اسلامی را یک پروسه یا جریان فعال تلقی میکنند که از اجزاء متفاوتی تشکیل شده و تاکید میکنند که عنصر اصلی آن معمار است. مأموریت معمار مسلمان در زندگی خلق معماری اسلامی است نه صرفا نگاه به معماری به عنوان یک حرفه. دکتر اومر همچنان به نقش موثر فضای آموزشی معماری و دروس دانشگاهی معماری در احیای تمدن و معماری اسلامی اشاره و از انگیزه سازی، شفاف سازی و تشویق دانشجویان مسلمان برای درک و دستیابی به معماری اسلامی سخن گفتند. در دیدگاه دکتر اومر، اهمیت وجود ارزشهای اسلامی در معماران مسلمان برای خلق معماری اسلامی تا به اندازهای است که میتواند اساسا ایجاد این معماری را ممکن یا ناممکن نماید. ایشان میگویند: انسانی که روح ندارد، معماری خلق میکند که روح ندارد و انسانهای یک بعدی، معماری و تمدنی یک بعدی خلق میکنند. دکتر نصر میگوید که اگر میان انسان با خود و خدایش صلح نباشد، میان او با انسانها دیگر نیز صلحی نخواهد بود. من اضافه میکنم که تا زمانی که فرد با خود و خدای خود به صلح نرسیده باشد نمیتواند معماری خلق کند که با فضای پیرامون خود در صلح باشد و در نتیجه میان انسانها صلح ایجاد نماید. واژگانی چون معماری پایدار، معماری سبز و معماری دوستدار محیط زسیت که امروزه زیاد مورد استفاده جوامع علمی و حرفهای معماری هستند از نظر دکتر اومر موفق به دستیابی به هیچ دستاورد مثبتی نشدهاند زیرا اعتقادات و ارزشهای افرادی که ادعای پیروی از این الگوها را دارند تغییر نکرده است. ایشان ارزشهایی که در این واژگان نهفته است را در اصل همان هسته مرکزی دین اسلام میدانند و تحقق آن را وابسته به درک معماران مسلمان از ارزشهای حقیقی اسلام در شکلگیری تمدن اسلامی میدانند. دکتر اومر ادامه میدهند: یک اثر هنری منعکس کننده خالق اثر است و همان گونه که از فیلسوفی نقل شده است، فردی که دارای نگاهی اشتباه میباشد، نمیتواند اثر هنری درستی را بیافریند. معمار سینان از معماران ترکیه بودند که به گفته دکتر اومر یکی از بزرگترین معماران مسلمان مطرح در زمان خود بودند که حتی به صورت رسمی در بین معماران غیر مسلمان نیز شناخته شدهاند، ولیکن امروزه در فضای دانشگاهی گمنام هستند و این به دلیل نگاه ایشان به معماری اسلامی است. دکتر اومر ادامه میدهند: از نظر معمار سینان معماری مشکلترین حرفههاست و این گفته ایشان به آن دلیل است که معماری در مورد زندگی است و معماری اسلامی بخشیدن کالبد فیزیکی به عقاید مسلمانان است. معمار سینان میگوید فردی که بخواهد به درستی معماری را بیاموزد، باید در ابتدا تقوی داشته باشد. و این همان نگاهی است که امروزه از طرف معماران مطرح نمیشود و باعث شده است که معمار سینان در دنیای معماری امروز معروف نباشد. از دید دکتر اومر برای خلق معماری اسلامی نیاز به انجام هیچ کار خاصی نیست و صرفا لازم است که خود معمار یک مسلمان معتقد و شجاع باشد وبندهای برای خداوند خود. یک معمار مسلمان باید به حرفه خود به عنوان مأموریت در زنگی این دنیا و خدمت به جامعه اسلامی نگاه کند. ایشان میگویند: تحصیل کنید و دانش خود را افزایش دهید و به معماری خود به عنوان جهاد خود نگاه کنید و مطمئن باشید که در آن هنگام ایدهها که در معماری مهمترین بخش جریان خلق اثر است به خودی خود به ذهن شما جاری میشوند. این مطلبی نیست که قابل تحصیل در کلاس درس یا از سایتهای اینترنتی باشد، و کاری که ما در زمینه تحصیل معماری میتوانیم انجام دهیم مسلح کردن خودمان به اعتقاداتی است که اجازه جریان دادن به خلاقیت در مسیر درست را به ما میدهند. دکتر اومر ترس از خلق معماری اسلامی و بزرگ انگاری رقیبان را نوعی بنبست روانی قلمداد میکنند و شکست این بنبست و بازگشت اعتماد به نفس معماران مسلمان را برای احیای معماری اسلامی واجب میدانند. ایشان میگویند: برای خیلی ها و حتی شاید خود ما معماری اسلامی فراتر از توانایی ما است و در جایی خارج از دنیای ما قابل دستیابی است. این یعنی اعتراف به شکست قبل از شروع به حرکت و در نتیجه این ترس، اکثر معماران مسلمان به سادگی عقبنشینی کرده و از دیگر معماران جهان که بهتر از بقیه حرف میزنند، تولید میکنند و تبلیغات قویتری دارند پیروی میکنند، و واضح است که این معماران به دنیای غرب تعلق دارند. معماری اسلامی بسیار ساده است. جریانی فعال است میان آموزههای ما و زندگی ما. هنگامی که معمار به درک حقیقی از ارزشهای اسلامی برسد و آن ارزشها را در خود تقویت کند، میتواند قابی بسازد از حیاتی که اسلام در درونش ایجاد کرده است و این قاب همان معماری اسلامی است. از آنجا که این پژوهگر بوسنیایی معماری اسلامی را یک پروسه یا جریان فعال میداند، در زمینه تحصیل معماری اسلامی نیز روند خلق اثر را به اندازه محصول نهایی در یک پروژه دانشگاهی مهم دانسته و تأکید صرف بر بعد عملی معماری را بدون در نظر گیری هویت اسلامی و روح تمدن اسلامی یک نوع جنایت تلقی میکند. دکتر اومر صحبت خود را اینگونه به اتمام میرساند: و در آخر، من میتوانم جمعبندی از کل این صحبتها را در سخنی از حضرت محمد (ص) ببینم که فرمودند:بهترین مردم در زمان جاهلیت همان بهترینها در زمانی هستند که به اسلام روی آوردند. هر چند این صحبت برای افرادی بود که در صدر اسلام به دین مبین اسلام گرویده بودند، ولی حاکی از آن است که حتی زمانی که دیدگاه فردی تغییر کند و ماهیت او متغیر شود و اعتقاداتش شکل جدیدی بگیرد، همچنان همان فرم و کالبد را دارد. همانند انسانها، در معماری نیز ما از عناصر کالبدی مشترکی مثل دیوار و سقف و بازشو و مباحث اقتصادی و پایداری و ارتباطات فیمابین افراد صحبت میکنیم، ولیکن ماهیت ما، هویت ما، اهداف ما و خواستههای ما متفاوت است. پس برای شناخت معماری اسلامی باید با آن ارتباط برقرار کرد و آن را عمیقا شناخت. همانگونه که نباید از ظاهر افراد روی ایشان قضاوت کرد، نمیتوان صرفا از ظاهر کالبدی معماری اسلامی آن را شناخت و باید به ماهیت آن پی برد. به روح آن، وجود آن و هویت آن. در انتها آقای دکتر اومر با تاکید بر این مسأله که با در نظر گیری اهمیت ماهیت در معماری، شاید حتی برخی معماری هایی که از نظر کالبدی تداعی کننده نمادهای موجود در معماریهای تمدنهای اسلامی نیستند نیز میتوانند معماری اسلامی باشند و ارزشهای اسلامی را در وجود خود نهفته باشتند، از حضار و دانشجویان محترم برای توجه به سخنانشان تشکر کردند و متواضعانه دلیل حضور خود در دانشکده معماری را نه ارائه یک سخنرانی، بلکه به اشتراک گذاشتن دیدگاه خود با دیگر محققین مسلمان عنوان نمودند. لازم به ذکر است دکتر سفاهیک اومر در هفته قبل از این نشست در دانشگاه هنر اصفهان و شهرداری قزوین نیز به ارائه دیدگاههای خود در عرصه ویژگیهای معماری و شهرسازی اسلامی پرداخته بودند. |