در این رویکرد، ایشان علاوه بر آنکه عالم را در عالم دنیا محدود می نماید و خود وسایر انسانها را در بعد مادی و حیوانی محصور می کند ، موجب از خود بیگانگی و مسخ فطرت الهی و روح تعالی جوی خود و سایر انسانها می شود و فلسفه هنر پوچ گرا (نیهیلیستی ) و هرج و مرجطلب(آنارشیستی) نتیجه اجتناب ناپذیر چنین انسان شناسی است.در این رویکرد عملا به صاحبان زر و زور و تزویر نیز این مجوز را می دهند ، که بر مبنای گرایشات حیوانی و اشباع ناپذیر خود، هر نوع فساد و جنایتی را روا دارند و هر کاری مجاز شمرده می شود، و هیچ معیار و داوری نیز برای ارزیابی و نقد اعمال و آثار حاکمان مستکبر ارائه نمی نمایند. این اندیشه به بهانه نظریه داروین پیروی بی چون و چرا از نفس اماره، یعنی (لیبرالیسم) را در انسان شناسی و ماکیاولیسم شیطانی و سیاسی استکبار جهانی را در سلطه امپریالیستی آن بر جهان توجیه فلسفی _ هنری می نماید . در این اندیشه همه اجزاء و عناصرعالم دنیا و از جمله انسانیکه حیوان تعریف شده ، در حال تغییر و دگرگونی مادیبوده و در جبر مجموع عناصر محیطی و شرایط زمانی و مکانی قرار می گیرد . در این اندیشه با نفی روح الهی انسان و فلسفه معاد، برای انسانها سرنوشتی جز پیری و مرگ ، برای جامعه جز تنازع و جنگ و برای لذت جوئی و زیبایی ، جز شهوت و غضب و برای حاکمان جز سلطه (زر و زور و تزویر) چیزی را نمیشناسد و از چیزی دفاع نمی کند . این رویکرد همان گرایش شیطانی است، که از فطرت الهی و روح جاویدان انسانها، اظهار بی خبری می کند و خلقت آدم را تنها به خاک نسبت می دهد و ملعون خداوند است تا روز قیامت . در این رویکرد که بی خبر از نفس عقلانی و نفس روحانی انسانها است، در فلسفه هنر، با پیروی از سامری های بت ساز، گوساله های زرین و بت های فریبنده را به نام آثار معماری میسازند و شهرهای ما را که باید شهر امن (بلد امین) و شهر پاک ( بلدطیب) و شهر یاد خدا ( ذکر ا..) باشد، ازساختمانهای ظاهر فریب و هیولاهای نا مانوس ، بی معنا و رهزن ، پر کرده اند. در یک کلام آیزنمن و امثال او بت سازان معاصر در حرفه معماری اند.بی جهت نیست که اغلب به نوعی وابسته به جریانهای صهیونسیتی فراماسونری و اسکتباری (غربی ، عبری و عربی)بوده و توسط رسانه های آنها به شدت تشویق و تبلیغ میشوند بی سبب نیست که طرح توسعه خانه خدا (بیت اله الحرام)توسط حاکمان سر سپرده عرب به امثال آنها واگذار می شود تا اصالت زدایی کنند و به قلب بیداری اسلامی یعنی ایران انقلابی دعوت می شوند تا فرهنگ زدائی کنند . معرفی ، تبلیغ و تشویق این بت سازان معاصر، خودآگاه یا ناخودآگاه ، نوعی تهاجم و شبیخون فرهنگی در حوزه فلسفه هنر و معماری است مکتب اسلام ، انسان را دارای دو بعد مادی و روحانی میشناسد ، از بعد مادی انسانی موجودی است متنوع و متغیر و وابسته به مجموع شرایط زمانی و مکانی آنچنان که امثال آیزنمن می گویندولی از بعد روحی ، انسان دارای فطرت الهی است، از خداست و به سوی خداست ، بنابراین گرایش ذاتی به حقیقتی ازلی و ابدی ، غیر قابل تبدیل و تحویل دارد و حقیقت بالقوه و جاودان انسان، این بعد اوست. خداوند خود را با یکصد صفت حسن در قرآن معرفی نموده است ، یعنی معیارها و ارزشهای اصیل ، ثابت و تعالی بخش انسان در حوزه نظر و عمل ، صفات ذاتی و فعلی خداوند است . آدم شدن انسان در گرو ایمان و عمل ، مبتنی بر این صفات است .بنابراین در یک کلام می توان گفت در فرهنگ غربی ، بعد از شکاکیت یونان باستان و شکاکیت بعد از قرون وسطی، اکنون سومین دوران اوج شکاکیت در فرهنگ غربی است . این شکاکیت به دلیل انحرافات مسیحیت کلیسایی از وحی معصومانه و رویکرد مادی گرای فرهنگ غربی به عالم و آدم است و محروم نمودن خود از وحی خطاناپذیر و تحریف ناشده قرآن و سنت معصومین(س). معجزه انقلاب اسلامی و نقش پیامبر گونه حضرت امام (ره) ، تاریخ فرهنگی جهان را دگرگون نمود ، بیداری اسلامی ، یک رسالت تاریخی و جهانی است، قرن بیست و یک قرن بیداری اسلامی است، علماء دانشمندان و هنرمندان ما، باید با درک چنین مسئولیتی ، رسالت تاریخی خود را در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی غرب، که جهان را به فساد و خونریزی کشیده است ، بایک جهاد علمی و انقلابی اعمال نمایند . بانیان چنین دعوتی، اگر نیت خیری دارند، می توانستند نظرات و آثار امثال آیرنمن را توسط خبرگان فرهنگی و حرفه ای به ارزیابی و نقد بگذارند یا حداقل در میزگردی نظرات و آثار چنین افراد فورمالیسم و بت سازی را به بحث و نقد بکشانند . ما مصرانه از مسئولینمی خواهیم از ورود سربازان شبیخون فرهنگی و هنری دشمن جلوگیری نمایند و از صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران می خواهیم، فلسفه هنر پوچ گرا و اصالت ستیز آنها را توسط خبرگان هنر و معماری به ارزیابی و نقد بگذارند. |