[صفحه اصلی ]   [ English ]  
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
درباره مرکز مشاوره::
مشاوران::
دفتر ارتباط خانواده و دانشگاه::
آرشیو اخبار مرکز مشاوره::
بروشورهای علمی::
بخش ویژه اساتید::
ارتباط با ما::
::
اساسنامه کانون همیاران
..
مدیریت های حوزه دانشجویی

امور دانشجویان

امور خوابگاه ها

اداره رفاه و خدمات دانشجویی

اداره بهداشت و درمان
کمیسیون بررسی موارد خاص دانشگاه  

..
نظرسنجی مرکز مشاوره

AWT IMAGE

..
کتاب مهارتهای زندگی
AWT IMAGE
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
نظرسنجی
نظر خود را در مورد سایت اعلام نمایید
عالی
خوب
متوسط
ضعیف
   
..
:: چرا از تغییر می ترسیم ::
 | تاریخ ارسال: 1391/10/6 | 

  چرا از تغییر می ترسیم؟

  تغییر و تحول، فرآیند اجتناب ناپذیر زندگی است. مواجهه با چالش های تازه، دست یابی به موقعیت ها و اطلاعات تازه و دیدار با افراد جدید ما را در معرض تغییر و سازگاری قرار می دهد.

  فکر ایجاد تغییر در زندگی ممکن است بسیار استرس آور باشد، اما اگر مایل ایم بر سرنوشت خود مسلط باشیم باید تحمل تغییر را داشته باشیم. در غیر این صورت ناگزیریم به کمتر از چیزی که در تصور داریم قناعت کنیم. اما چرا از تغییر می ترسیم؟ در اینجا چند دلیل برس از تغییر بیان شده است. می توانیم علت ترس خود از تغییر را شناسایی کنیم و برای رفع آن بکوشیم.

  1-ترس از ناشناخته ها

  ترس از ناشناخته ها موجب می شود مردم هیچ اقدامی برای تغییر انجام ندهند و در همان موقعیت نامطلوب قبلی باقی بمانند، زیرا شرایط شناخته شده نامطلوب برای آنها آشناتر از شرایط ناشناخته جدید است و چون شروع شرایط جدید سازگاری مجددی می طلبد برای بسیاری افراد مشکل است. مردم به محض آنکه به تغییر می اندیشند، به بازی چی می شه اگر...؟ دچار می شوند:

  چی میشه اگر اشتباهی از من سر بزند؟

  چی میشه اگر بدتر از چیزی بشه که الان دارم؟

  چی میشه اگر شکست بخورم؟

  به خودتان می گویید هر چیز نقد بهتر از نسیه است و بدین گونه هر فکری درباره تغییر موقعیت خود را مدفون می کنید. به خاطر بسپارید که ما جام جهان نما برای پیشگویی آینده نداریم، بنابراین نمی توانیم پیامدهای تصمیم خود را با اطمینان صد درصد پیش بینی کنیم. ولی می توانیم داشته های خود را در موقعیت حاضر برآورد کنیم و ببینیم با تغییرات احتمالی چه مواردی در جهت مثبت یا منفی تغییر خواهد کرد. اگر به ترس از تغییر پر و بال دهید تصورات شما دائماً از یک منبع پایان ناپذیر ترس آور تغذیه می شود که مانع حرکت شما می گردد. به این نکته توجه کنید که شما همان طور که قدرت دارید بدترین احتمالات را تصور کنید، قادرید بهترین حالت را نیز تجسم کنید. بنابراین این پیش بینی به نوع تمرکز شما بستگی دارد. اگر به صورت منطقی به ارزیابی سود و زیان هر انتخاب بپردازید جای هیچ بحثی نیست، اما مشکل اینجاست که اغلب افراد بدون هیچ شاهد و مدرکی تنها با تصویر سازی منفی خود را از حرکت باز می دارند.

  روانشناسان معتقدند به ازای هر گزینه جدیدی که برای خود در نظر می گیرید امکان به وجود آمدن فرصت های جدید و باورنکردنی فراهم می شود، فرصت هایی که حتی تصورش را هم نمی کردید.

  ما انسان ها همواره فرصت ها و گزینه های مختلفی پیش رو داریم که البته امتحان کردن همه آنها امکان پذیر نیست پس بهتر است پس از انتخاب گزینه های موجود، با یک تحلیل گام به گام از سود و زیان هر انتخاب، بهترین و سودمند ترین گزینه را انتخاب کنیم. به یاد داشته باشید غیر از موارد خاصی که در کل به مشکلات و گرفتاری های زیادی منجر می شود، بیشتر مواقع انتخاب اشتباه وجود ندارد، بلکه پیامدها، برحسب نیاز هر شخص، تعیین کننده اثربخشی یک انتخاب است.

  2-شک کردن به خود

  معمولاً وقتی می خواهیم تغییری در زندگی خود ایجاد کنیم و بایستی برای تغییر اقدام کنیم، دچار شک و تردید می شویم، در این اوضاع، مسائل بزرگ تر و سخت تر از آنچه که واقعاً هست به نظر می رسد وقتی کارها و گزینه ها را بزرگ می کنیم، دیگر غیرممکن می شوند و به دنبال آن، ترس از عدم توانایی در مدیریت مسائل بر مان غلبه می کند.

  اگر می خواهید به چیزهای بزرگ دست یابید یا به آرامش درون برسید، گاهی لازم است از حاشیه امن خود عقب نشینی کنید و برخی چیزهای کاملاً جدید را تجربه کنید. حداقل سعی خود را کرده اید و با این احساس پشیمانی زندگی نمی کنید که اگر چنین و چنان کرده بودم، چنین نمی شد. در بیشتر مواقع متوجه می شوید موقعیت جدید به مراتب بهتر از آن چیزی است که تصور می کردید و بدین طریق اعتماد به نفس شما در جهت تجربه موقعیت های جدید ارتقا پیدا می کند.

  3-فرار از مسئولیت تصمیم گیری

  بعضی افراد وقتی در مقابل موقعیت های چالش برانگیز زندگی قرار می گیرند، به جای آنکه براساس نیازهای درونی و شخصی خود تصمیم گیری کنند، دائماً از دیگران نظرخواهی می کنند. البته باید توجه داشت که قصد آنها از این نظرخواهی جمع آوری اطلاعات برای تصمیم گیری نیست، بلکه می خواهند نظر کامل یک فرد را در جهت تصمیم گیری های خود به کار ببندند و بدین ترتیب مسئولیت پیامدهای تصمیم گیری را به دوش دیگران بیندازند. این افراد به سبب ترس از پیامدهای انتخاب خود، یا دائماً تصمیم گیری را به عقب می اندازند یا کاملاً تسلیم نظر دیگران می شوند. در هر حالت، نکته حائز اهمیت در این افراد این است که موقعیت شناخته شده فعلی را حتی اگر نامناسب باشد به موقعیت جدید و ناشناخته ترجیح می دهند. قدر مسلم چنین انتخابی مانع پیشرفت آنها می شود چرا که یا بر اساس نیازها و اولویت های دیگران تصمیم می گیرند یا هیچ تصمیمی نمی گیرند و دچار روزمرگی و تکرار می شوند.

  4-فراموش کردن گزینه های متعدد موجود و چسبیدن به یک گزینه

  بعضی افراد مایل به ایجاد تغییراتی در زندگی خود هستند ولی با زاویه ای محدود به مسئله خود چشم می دوزند و در نتیجه راه حل های بسیار محدودی پیش روی خود می بینند. در چنین وضعی اگر بخواهند موقعیت فعلی خود را تغییر دهند فقط یک انتخاب پیش رو دارند. با این تصور یک بن بست ذهنی برای خود ترسیم می کنند که با ترس و تزلزل تغذیه می شود و به احساس درماندگی می انجامد. بنابراین این فکر در فرد القا می شود که من محکوم هستم که در این وضع باقی بمانم، چرا که راه دیگری وجود ندارد. واقعیت این است که در بیشتر مواقع با استفاده از بارش فکری می توانیم گزینه های متعددی را پیدا کنیم و با ارزیابی سود و زیان هر یک، مناسب ترین گزینه را انتخاب کنیم و به اجرا درآوریم. البته در موارد اندکی نیز تنها یک انتخاب وجود دارد و حتماً تصمیم گیری در این موقعیت ها سخت تر می شود. پس زاویه نگاه خود را وسیع تر کنید و امکانات موجود را ببینید.

  5-خود را در نقش قربانی دیدن و تسلیم شدن

  برخی افراد از زندگی خود رضایت ندارند، ولی پذیرفته اند که محکوم به آن اند و مستحق زندگی بهتری نیستند، در این حالت، دائماً برای خودشان دلسوزی می کنند و بیشتر و بیشتر نسبت به اطرافشان خشمگین می شوند. آنها خود را قربانی افراد، شرایط و طبیعت می دانند و تسلیم نابسامانی هایشان می شوند. برای مثال فردی که در زنگی زناشویی احساس رضایت نمی کند، ممکن است با این طرز فکر که من چاره ای جز تحمل ندارم و قربانی هستم، همه به من ظلم می کنند و من توانایی هیچ تغییری را ندارم، دائماً خودخوری می کند و به تدریج دچار فرسودگی و افسردگی می شود. در حالی که در طرز تفکر سالم افراد سهم خود را در پیدایش و تداوم مشکل پیدا می کنند و برای تغییرات مثبت گام های مؤثری بر می دارند. تسلیم شدن بدون چون و چرا در برابر اوضاع به تدریج به بی مسئولیتی و در نهایت افسردگی و نارضایتی می انجامد.

  خوب است، این اصل کلی را بپذیریم که تغییر مستلزم بیرون آمدن از حاشیه امن است بدین معنا که ناشناخته های زیادی درون خود دارد. این ناشناخته ها همیشه وحشتناک نیستند، فقط به آن عادت نداریم. چنانچه هنگام شروع هر تغییر با زاویه ای باز امکانات موجود را دیده باشیم، گزینه های مناسب تری را انتخاب می کنیم و احتمال خطا و اشتباه را پایین می آوریم، اما باید بدانیم که به هر حال هر تغییری پیامدهای مثبت و منفی خود را دارد و ارزیابی صحیح اولیه به ما کمک می کند گزینه ای را انتخاب کنیم که بیشترین پیامد مثبت و کمترین پیامد منفی را داشته باشد.

  برای مثال وقتی با ارزیابی صحیح تصمیم به تغییر شغل خود می گیرید، ممکن است محیط جدید، همکاران جدید و رئیس جدید، ناشناخته های زیادی داشته باشند. اگر چه هماهنگ شدن با این تغییر، دشواری های خاص خود را دارد، ولی ممکن است سکوی موفقیت شما باشد. در حالی که ماندن در شغل قبلی ممکن بود مانع پیشرفت و موفقیت شما باشد.

  به خاطر بسپاریم که ما قادر نیستیم در همه امور زندگی صد درصد تاثیر گذار باشیم، اما می توانیم با تفکیک اموری که خود در ایجاد و حفظ آن نقش داریم و اموری که بی هیچ دخالتی از جانب ما اتفاق می افتد، در هر حال فعال و تاثیرگذار باشیم. افرادی که با ایمان قوی خود تسلیم پروردگارند، خود را قربانی نمی بینند و به نقش مؤثر خود در زندگی واقف اند، و قطعاً با کسانی که تسلیم می شوند چون احساس قربانی بودن دارند، متفاوت اند.

  خداوندا به من آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم و شهامتی که تغییر دهم آنچه را که می توانم و علمی که تفاوت این دو را بدانم

  برگرفته از نشریه پیام مشاور دانشگاه تهران


CAPTCHA
   
سایر مطالب این بخش سایر مطالب این بخش نسخه قابل چاپ نسخه قابل چاپ ارسال به دوستان ارسال به دوستان
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مرکز مشاوره دانشجویی دانشگاه علم و صنعت است و هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت با ذکر منبع بلا مانع است.
Persian site map - English site map - Created in 0.13 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4665