جستجو در مقالات منتشر شده



دکتری یحیی زارع مهرجردی، محسن شاه محمدی، لیلا امامی میبدی،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

مهمترین مسئله مطرح برای سرمایه گذاران به خصوص در آغاز فعالیت اقتصادی، مسئله نحوه تخصیص سرمایه به یک یا چند گزینه مختلف سرمایه گذاری است تا ضمن داشتن حداکثر بازده، حداقل ریسک را متحمل شوند. این موضوع در ادبیات اقتصادی به عنوان مسئله انتخاب پرتفولیو مطرح است. این مقاله بر آن است که به ارائه روشی کارا به منظور پشتیبانی از فرد تصمیم گیرنده در انتخاب پرتفولیو مناسب جهت سرمایه گذاری بپردازد. در این مطالعه، انتخاب پرتفولیو مبنی بر مدل میانگین- واریانس- چولگی در نظر گرفته می شود که به منظور تطبیق هر چه بیشتر مدل با دنیای واقعی، بازده های سهام به صورت متغیرهای فازی فرض شده اند. در این مقاله به منظورحل مدل یک الگوریتم هوشمند ترکیبی جهت رسیدن به جوابی بهینه / نزدیک به بهینه ارائه شده است. در روش ارائه شده، از الگوریتم ژنتیک به منظور جستجوی پرتفولیو و از شبکه عصبی مصنوعی آموزش داده شده با شبیه سازی فازی جهت تخمین بازده و ریسک پرتفولیو استفاده می شود. در این الگوریتم به جهت استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در تخمین مقادیر، زمان محاسبات به طور قابل ملاحظه ای در مقایسه با استفاده مستقیم از شبیه سازی فازی کاهش یافته است. همچنین در انتها با ارائه چند مثال عددی کارایی الگوریتم پیشنهادی در مقایسه با چند الگوریتم ترکیبی دیگر سنجیده شده است
احمدرضا تحسیری، نجمه خیری،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

تغییر و تحولات ساختاری محیط های تجاری و صنعتی که از نیمه دوم قرن بیستم آغاز شد، مدیریت فرآیند تولید فیلم که یکی از بخش-های مهم در اقتصاد کشورهای توسعه یافته قلمداد می گردد، را نیز متحوّل نموده است. تهیه کنندگان، که وظیفه تولید فیلم را بر عهده دارند، ناچار به استفاده از روش های سازمان دهی و سبک های مدیریتی هستند که سازگار با شرایط عدم قطعیت و تنوع کمی و کیفی نهاده-های تولید، امکان ارائه ی اقتصادی محصولات خود در یک فضای رقابتی را داشته باشند. در این مقاله، ضمن بررسی روند تاریخی توسعه روش های مدیریت تولید فیلم، مدل "فیلم سازی مستقل" به عنوان شیوه ای سازگار با تغییرات سریع بازار و تنوع تقاضای مشتریان، مورد توجه واقع شده است. مشخصه بنیادی روش فیلم سازی مستقل در مقایسه با روش ماقبل خود، فیلم سازی استودیویی، در انعطاف پذیری ساختاری آن است، که امکان سازماندهی و کنترل یکپارچه فرایند تولید فیلم در شرایط وجود عوامل تولید متنوع و جایگزین در محیطی متغیر را برای تهیه کننده فراهم می آورد. اختصاص مناسب ترین فرد از مجموعه افراد متخصص قابل دسترس در محدوه ی جغرافیایی مورد نظر، برای انجام یک فعالیت مشخصِ تعریف شده، با توجه به نیازمندی های متفاوت، و کیفیت و سطوح تخصصی متعدد، به مساله اساسی در این مبحث تبدیل شده است. و لذا در سال های اخیر دستیابی به ابزار هایی مناسب برای تعیین چگونگی این امر توجه جدّی گروه های تخصصی تولید فیلم را به خود جلب نموده است. سؤال مرکزی در این تحقیق چگونگی سازماندهی نیروی انسانی، به عنوان یکی از پایه های اساسی مدیریت تولید در روش فیلم سازی مستقل، و سازگاری تخصصی و رفتاری بهینه آن با وظیفه ای که باید انجام دهد، می باشد. و بالتّبع، تمرکز محتوایی مقاله طراحی یک مدل ریاضی منطبق و سازگار با فضای فیلم سازی مستقل به گونه ای است که امکان پیکربندی تمامی گزینه های ممکن "فرد- وظیفه" و سپس انتخاب گزینه برتر، در یک فضای تصمیم گیری غیر قطعی، متنوع و با تغییرات سریع را فراهم نماید. نتیجه ی نهایی تحقیق، ارائه ی یک مدل تخصیص با ضرایب فازی است، که طی آن از یک روش ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی و الگوریتم ژنتیک برای پیکربندی مسأله و حل مدل در محیط فازی استفاده شده است. پاسخ نهایی به صورت رجحان نسبی گزینه های فازی امکان تصمیم گیری سازمان یافته را برای تهیه کننده فراهم می نماید. در پایان از یک شبیه سازی عددی برای نمایش کاربرد مدل و روش حل مسأله استفاده شده است.
کامران شهانقی، علی علیرضایی،
جلد 23، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

چکیده در حال حاضر با توجه به افزایش سرمایه گذاری در پروژه های بزرگ توسط بخش خصوصی و اجرای بسیاری از طرحها با روشهایی نظیر طراحی، ساخت و تامین مالی برنامه ریزی تامین منابع مالی دارای اهمیت فراوان شده است. در این مقاله تلاش می‌شود با توجه به عدم قطعیتها در زمان و هزینه فعالیتهای مختلف یک پروژه، برنامه‌ریزی منابع مالی به صورت وام طوری صورت گیرد تا هزینه تامین مالی یک طرح کمترین مقدار شود. برآورد‌ زمان و هزینه در این مدل، با استفاده از متغیرهای فازی احتمالی، صورت ‌می‌گیرد، همچنین یک نمونه از اجرای پروژه طراحی و ساخت نیروگاه آبی که با توجه به شرایط طراحی و اجرای خاص ذاتا دارای رخداد‌هایی با زمان و هزینه غیرقطعی می‌باشد، به تفکیک بخشهای مهندسی، تامین و نصب، در یک فضای احتمالی فازی مدل شده است و سپس بر اساس روش ارزش انتظاری و روش بیشترین شانس با در نظر گرفتن، محدودیت زمان کل اجرای طرح و محدودیت پیشنیازی فعالیتها مدل‌سازی و حل شده است. جواب بهینه در این روش بر اساس ترکیب شبیه سازیهای تصادفی و فازی و مفهوم اعتبار با استفاده از الگوریتم ژنتیک می باشد.
حسن حسینی نسب، ساسان براک، سید میثم جسینی،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

  در بسیاری موارد، هدف اصلی در مسئله طراحی چیدمان FMS تعیین محل ایستگاههای کاری به نحوی است که کل هزینه سیستم مینیمم شود. در این مقاله با ارائه روشی 2 مرحله ای به حل مسئله FMS با ایستگاههای غیر یکسان پرداخته شده است. در مرحله اول بین ایستگاه های کاری 4 فاکتور تعریف ، و با ارائه یک برنامه کامپیوتری بر مبنای تحلیل سلسله مراتبی فازی، مقدار فاکتورهای کمی و کیفی بین ایستگاهها، استخراج و میزان جریان کل محاسبه شده است. سپس در مرحله دوم با استفاده از مقادیر جریان بین ایستگاه ها ،بهینه سازی مسئله طراحی چیدمان FMS به وسیله الگوریتم های رقابت استعماری و ژنتیک،انجام گردیده است. به دلیل اینکه سیستم حمل و نقل بیشترین تاثیر را روی طراحی FMS دارد در این مقاله، از وسایل نقلیه خودکار به منظور افزایش کارایی و انعطاف پذیری FMS استفاده شده است. با مقایسه نتایج الگوریتم رقابت استعماری (که برای اولین بار در مسئله طراحی چیدمان به کار گرفته شده است ) و الگوریتم ژنتیک، مشخص گردید دو الگوریتم از نظر قدرت وضعیت یکسانی دارند اما الگوریتم رقابت استعماری با سرعت بیشتری به جواب بهینه می رسد.


نسیم نهاوندی، ابراهیم اسدی،
جلد 25، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

در این مقاله دو مسأله انتخاب و زمانبندی سفارشات به­صورت همزمان مورد بررسی قرار می­گیرد که در آن هر سفارش با توجه به میزان درآمد ناشی از تحویل آن به مشتری و مدت زمان فرآیند در محیط سری انعطاف­پذیر با ماشین­ها موازی غیرمشابه تعریف می­شود. دو روش ابتکاری جدید با نام­های SFAT و AFST برای حل این مسأله با تابع هدف ترکیبی حداکثر نمودن درآمد و حداقل نمودن طول دوره ساخت توسعه داده شده است. همچنین یک مدل ریاضی و دو حد پایین برای درآمد و طول دوره ساخت معرفی شده است. برای ارزیابی عملکرد مدل­ها و روش­های معرفی شده، حدود پایین و روش­های ابتکاری با جواب بهینه مقایسه شده است. نتایج نشان می­دهد که هر دو روش ابتکاری توسعه یافته دارای عملکرد مطلوبی در حل مسأله زمانبندی و انتخاب همزمان سفارشات دارند.
مهندس مصطفی جنتی پور، دکتر بابک شیرازی، دکتر ایرج مهدوی،
جلد 27، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده

در اکثر مطالعات زمانبندی جریان کارگاهی، ظرفیت بافر بین ماشین ها، بینهایت و زمان های پردازش به صورت قطعی و ثابت در نظر گرفته شده، که این امر موجب تفاوت چشمگیری بین مسایل تئوریک و محیط واقعی تولید می گردد. در این مطالعه، مسئله ی زمانبندی جریان کارگاهی با فرض محدودیت بافر و امکان بلوکه شدن ماشین ها مورد توجه قرار گرفته است. همچنین، کارها زوال پذیر فرض شده و زمان های پردازش، متغیر و تابعی خطی از زمان آغاز عملیات در نظر گرفته شده است. این مسئله در فضای عدم قطعیت بررسی شده و برای توصیف این فضا از تئوری فازی استفاده شده است. تابع هدف دو معیاره ی مورد نظر، کمینه سازی مجموع وزنی زودکردها و دیرکردها است، که این مسئله در دسته ی مسایل پیچیده ی تولید بهنگام جای می گیرد. برای این مسئله ، یک مدل ریاضی غیرخطی فازی ارائه شده و برای حل آن، رویکرد یکپارچه ی شبیه سازی فازی و الگوریتم ژنتیک پیشنهاد شده است. در نهایت بمنظور ارزیابی عملکرد رویکرد یکپارچه ی پیشنهادی، به حل مسایل نمونه عددی در اندازه های مختلف پرداخته شده است. کیفیت حل و زمان محاسباتی، حاکی از کارایی بسیارخوب رویکرد پیشنهادی است.


آقای مسعود شایانیان، دکتر جواد بهنامیان،
جلد 28، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمانبندی تولید حوزه وسیعی از مسایل اکثر سیستم های تولیدی و خدماتی را تحت پوشش قرار می دهد به همین دلیل ساختار این نوع مسایل بسیار متنوع هستند. در محیط های تولیدی پیشرفته، خاصیت انعطاف پذیری تولید به عنوان یک مزیت رقابتی به حساب می آید. به همین دلیل در این مقاله نوع خاصی از انعطاف پذیری در مساله سیستم زمانبندی تولید کارگاهی تعریف شده که در آن در هر ایستگاه کاری، ممکن است چندین ماشین موازی برای پردازش کارها داشته باشد. سرعت پردازش هریک از ماشین ها برای عملیات مختلف نیز می تواند متفاوت از دیگران باشد. تابع هدف این مساله، کمینه سازی بازه ساخت بوده و به علت NP-hard بودن آن، از یک الگوریتم فراابتکاری جهت حل مسئله استفاده شده است. از اینرو و به دلیل ساختار مساله مورد نظر و گسسته بودن فضای جواب آن، یک روش جدید گسسته بر پایه بهینه سازی گروه ذرات پیشنهاد شده است. همچنین در انتها نیز برای ارزیابی عملکرد الگوریتم، از چند روش ابتکاری موجود در ادبیات برای بررسی تحلیل و مقایسه استفاده شده است.


مهندس امیر حیدری، دکتر سیدحمیدرضا شهابی حقیقی، دکتر عباس احمدی،
جلد 28، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

در دست بودن یک پیش‌بینی دقیق از عمر مفید باقیمانده تجهیزات برای یک برنامه اثربخش تعمیرات و نگهداری ضروری است. پیش‌بینی عمر مفید به کمک داده‌های حاصل از فرآیند پایش وضعیت به صورت گسترده‌ای استفاده شده است. در حالی که داده‌های حاصل از فرآیند پایش وضعیت به تنهایی برآورده‌ساز تمامی نیازهای پیش‌بینی در شرایط مختلف کارکردی نیست. در پیش‌بینی عمر مفید، دانش متخصص به عنوان یک منبع دانشی و تکمیل کننده اطلاعات حاصل از فرآیند پایش وضعیت اغلب مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد. در این مقاله روشی برای پیش‌بینی عمر مفید باقیمانده تجهیزات به کمک سیستم استدلال نوروفازی معرفی می‌گردد. پایگاه دانشی سیستم استدلال نوروفازی در دو مرحله تکامل می‌یابد. در مرحله اول سه قاعده اساسی به کمک داده‌های تاریخی پایش وضعیت و با استفاده از شبکه نوروفازی تنظیم می‌شوند. در مرحله دوم قواعد اساسی تحت نظارت متخصص گسترش می‌یابند. عملکرد روش پیشنهادی در مقایسه با روش‌ منحصر به استفاده از داده‌های پایش وضعیت در شرایط کارکردی مختلف تجهیز ارزیابی شده است. یک الگوریتم شبیه‌سازی به منظور تولید شرایط مختلف کارکردی معرفی می‌شود. پارامترهای الگوریتم شبیه‌سازی به کمک داده‌های واقعی مربوط به شکست یاتاقان تخمین زده می‌شوند. نتایج تجربی نشان می‌دهند که کارآیی روش پیشنهادی نسبت به روش قدیمی بهتر است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه بین المللی مهندسی صنایع و مدیریت تولید می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق