جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای امین ناصری

احمد جعفرزاده افشاری، محمدرضا امین ناصری،
جلد 24، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده

افزودن پیچیدگیها و انعطاف پذیریهای موجود در سامانه های تولید واقعی به مفروضات مدلهای کلاسیک زمان بندی، گرچه منجر به افزایش قابل توجه پیچیدگی مسائل می گردد، اما به دلیل بهبود چشمگیری که در عملکرد این سامانه ها ایجاد می کند، از دو جنبه نظری و کاربردی حائز اهمیت است. در این پژوهش سه فرض اصلی مساله زمان بندی استقرار کارگاهی مورد بازنگری قرار گرفته که حاصل آن مدلی است با سه نوع انعطاف و قابل انطباق با بسیاری از محیطهای تولید واقعی؛ انعطاف در توالی، انعطاف در ماشین و انعطاف در زمان عملیات. پس از تعریف مساله و بیان آن در قالب یک مدل ریاضی، یک روش حل کارا مبتنی بر جستجوگر محلی ژنتیک برای آن توسعه داده شده است. به این منظور ابتدا عملگرها و رویه های ویژه ای، منطبق با مختصات مساله، شامل ایجاد جمعیت اولیه، تقاطع و جهش برای الگوریتم ژنتیک طراحی شده اند. سپس یک تابع جستجوگر محلی بدیع با هدف ارتقا توان جستجوی الگوریتم ژنتیک توسعه یافته و با آن تلفیق شده است. در بخش نتایج عددی، کارآمدی الگوریتم پیشنهادی در یافتن جوابهای بهینه و نزدیک به بهینه با حل تعدادی مساله نمونه که با افزودن قابلیت انعطاف در زمان عملیات به مسائل موجود در ادبیات به دست آمده اند، نشان داده شده است.
هادی مختاری، عیسی نخعی کمال آبادی، محمدرضا امین ناصری،
جلد 24، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده

برنامه‌ریزی ظرفیت تولید و زمانبندی تولید جزئی از فرآیند تصمیم‌گیری در زنجیره تأمین بسیاری از صنایع ساخت و خدماتی محسوب می‌شوند که نقش مهمی را در برآورده‌سازی نیازهای مشتریان و ارتقای سطح خدمت‌دهی به مشتریان ایفا می‌نمایند. از آنجائیکه این دو فرآیند در دو سطح متفاوت از زنجیره تأمین عمل می‌نمایند (برنامه‌ریزی ظرفیت در سطح تاکتیکی و زمانبندی تولید در سطح عملیاتی)، لذا معمولاً تصمیمات مربوط به این دو حیطه نیز مستقلاً و جدای از هم اتخاذ می‌شود. در چنین شرائطی شدنی بودن تخصیص ظرفیت انجام شده در سطح تاکتیکی، زمانیکه برنامه بصورت عملیاتی وارد کارگاه می‌شود، به عنوان یکی از چالش‌های اصلی این رویکرد تصمیم‌گیری مجزا، مطرح است. لذا در این تحقیق، پس از مدلسازی یکپارچه مسأله برنامه‌ریزی ظرفیت تولید و مسأله زمانبندی تولید دو ماشینه، به ارائه یک رویکرد حل تحلیلی مبتنی بر تجزیه مسأله پرداخته شده است. در راستای کمینه‌سازی حداکثر زمان تکمیل سفارشات، مفهومی تحت عنوان «زوج سفارش» تعریف، و الگوریتمی جهت تعیین زوج سفارشاتِ بهینه بر مبنای مسأله تخصیص متقارن ارائه می‌شود. سپس در راستای تعیین توالی بهینه‌ی زوج‌سفارشات، الگوریتم شاخه و کرانی بر مبنای سه کران پائین پیشنهادی و همچنین دو استراتژی جستجوی عمق اول و سطح اول، طراحی و در راستای افزایش کارآیی آن تعدادی ویژگی ریاضی اثبات، و بر اساس آن‌ها تعدادی قائده چیرگی جهت مسأله استخراج شده است. همچنین جهت تعیین مقادیر تخصیص ظرفیت به عملیات، یک الگوریتم جستجوی همسایگی طراحی و بر اساس ویژگی‌های ساختاری مسأله بهبود داده شد.
محمد رضا امین ناصری، محمد رحیمی مقدم ،
جلد 25، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

چارچوب‌های تدوین استراتژی کلان به ارائه استراتژی در سطح کل سازمان می‌پردازند و مشخص‌کننده نحوه جهت‌گیری استراتژی‌های اصلی سازمان هستند. هر یک از این چارچوب‌ها دارای دو دسته فاکتور بوده که به ارزیابی توان داخلی و جذابیت خارجی (صنعت) می‌پردازند. در این مقاله، برای ارزیابی توان داخلی سازمان‌ها، از رویکرد دوره عمر سازمان استفاده می‌شود که با دیدگاهی سیستماتیک به شناسایی موقعیت آن‌ها در منحنی دوره عمر پرداخته و راه‌حل‌هایی جهت دستیابی به تکامل و درمان عارضه‌هایشان ارائه می‌نماید. برای ارزیابی جذابیت خارجی نیز چرخه عمر صنعت بکار گرفته شده که روشی برای شناسایی موقعیت هر صنعت در مراحل مختلف چرخه عمر ارائه می‌کند. هدف از این مقاله، توسعه یک چارچوب جدید (LCMS) برای تدوین استراتژی کلان در قالب یک ماتریس دوبعدی، شامل مراحل دوره عمر سازمان و مراحل چرخه عمر صنعت، می‌باشد. چارچوب LCMS با استفاده از روش تحقیق پیمایش توسط خبرگان و تکنیک دلفی، اعتبارسنجی شده و مزیت‌های استفاده از منحنی‌های عمر در طراحی گزینه‌ها و فاکتورها مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اول این مقاله، مرور ادبیات و بررسی چارچوب‌های تدوین استراتژی کلان ارائه شده است. در بخش دوم، نحوه دستیابی به چارچوب LCMS با استفاده از روش تحقیق تشریح شده و در بخش سوم، به بررسی نتایج تحقیق و اعتبارسنجی آن پرداخته شده است
حمید مشرقی، محمدرضا امین ناصری،
جلد 26، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

هماهنگی زنجیره تامین برای هم‌سویی سیاست‌های اعضای زنجیره و استفاده از سود بیشینه ممکن برای زنجیره تامین، محور پژوهش-های بسیاری در دهه‌ اخیر بوده است. برای دستیابی به هماهنگی، استفاده از ساز و کارهای گوناگونی امکان‌پذیر است که قراردادها یکی از مهم‌ترین آنها هستند. این پژوهش به مقایسه دو گونه‌ی پرکاربرد از قراردادها شامل اشتراک درآمد و بازخرید برای هماهنگی زنجیره تامین می‌پردازد. نوآوری دیگر این مقاله تحلیل تعیین سیاست‌های سفارش‌دهی و قیمت‌گذاری بوسیله این قراردادها در شرایط نامعینی تقاضا است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که با در نظر گرفتن تقاضای نامعین جمعی، قرارداد اشتراک درآمد توانایی کامل در هماهنگی قیمت‌گذاری و سفارش‌دهی دارد در حالی که قرارداد بازخرید تنها هماهنگی از طریق سیاست سفارش‌دهی را فراهم می‌کند.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه بین المللی مهندسی صنایع و مدیریت تولید می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق