دانشیار طراحی شهری ، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز
چکیده: (5589 مشاهده)
ایده شهر دوستدار کودک از سال 1996 ارائه شد تا شهرها را برای همه افراد، بهویژه کودکان، قابل زندگی کند. امروزه بسیاری کشورها اصول شهر دوستدار کودک را به کار می بندند؛ اما توجه به فضاهای مناسب کودک در ایران سابقه چندانی ندارد. غالب این فضاها الگوبرداری صوری و ظاهری از تجارب سایر کشورها، بدون توجه به زمینه فرهنگی آن است.
این تحقیق با راهبرد استدلال منطقی در تحقیقات کیفی، با مطالعه آرائ نظریه پردازان اسلامی و غربی رشد کودک و گردآوری شاخص های محیطی مؤثر در تعامل کودک با محیط از دو دیدگاه فوق، به دنبال مقایسه تطبیقی نحوه تعامل کودک با محیط شهری از دو منظر اسلامی و غربی است. مطابق فرایند مقایسه تطبیقی، این پژوهش در 3 گام انجام میشود: ابتدا مسئله اصلی مطرح میشود. سپس دامنه تحقیق، تنگ شده و در آخر، بیشترین وجوه تمایز و تشابه در ارتباط کودک با محیط از دو منظر اسلامی و غربی معرفی میشوند. مقایسه تطبیقی به اشتراکات و افتراقات دو دیدگاه در دو سطح کلان(محیط های پیرامون کودک) و خرد(شاخص های محیطی هر یک از محیط های پیرامونی کودک) می پردازد. در سطح کلان، باوجودیکه دین اسلام مستقیماً درباره فضاهای شهری مناسب کودکان و ارتباط آنها با این فضاها سخن به میان نیاورده؛ اما تعالیم اسلامی به محیط به عنوان بستری برای انتقال ارزشهای اخلاقی دینی می نگرد. در سطح خرد، تعالیم اسلامی بر چهار مسئله تأکید کرده اند که در متون غربی دیده نمی شود: آموختن آداب دینی به کودک در بازی ها، اعمال محدودیت در بازی خارج از خانه برای دختر، محدودکردن بازی های دختر و پسر، ممانعت از ورود کودک به محیط کفر.
درحالیکه اهداف شهر دوستدار کودک غربی در مشارکت کودک، داشتن حقوق برابر با سایر شهروندان و سلامت جسمی و روانی او خلاصه می شود؛ محیط مناسب کودک در متون اسلامی ضمن تأکید بر احقاق حقوق کودک، آسایش و سلامت او به عنوان الزامات رشد، بر ارزش های حاکم بر محیط عملی کودک تمرکز کرده، توصیه می کند کودک در محیطی رشد کند که فطرت او آسیب نبیند تا به کمال نسبی دست یابد. لذا این پژوهش الگوی جدید شهر مناسب کودک از منظر اندیشه اسلامی را با عنوان "شهر مربی کودک" معرفی می کند.