Ravan A, Alitajer S. Drafting a Comprehensive Schema of Design Process The Conformability of Hermeneutic Design Methodology, with Epistemology Mechanism of Molla-Sadra's Transcend Theosophy System. JRIA 2019; 6 (4) :15-36
URL:
http://jria.iust.ac.ir/article-1-1107-fa.html
روان علی، علیتاجر سعید. ترسیم طرحوارهای جامعنگر از فرآیند طراحی معماری با تطبیق روششناسی تأویلی شناخت طراحانه، بر سازوارهی کلی معرفت در نظام حکمت متعالیه. پژوهشهاي معماري اسلامي. 1397; 6 (4) :15-36
URL: http://jria.iust.ac.ir/article-1-1107-fa.html
دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
چکیده: (7164 مشاهده)
در فضای پژوهشی کشورمان، پیرامون فرآیند طراحی معماری، دو گرایش عمده نظری مشاهده میشود. یکی سامانهی اندیشهای حکمت و دیگری یافتههای تجربی طراحی پژوهی معاصر. پژوهش حاضر به دنبال پیدا کردن نوع رابطه میان این دو دیدگاه نظری، برای مقابله با آسیبهای این حوزه است. مسألهی اصلی، بررسی تطبیقی شباهتها و تفاوتها، میان سازوارهی کلی معرفت در حکمت متعالیه، و روششناسی تأویلی و تجربی خاص طراحی است.
هدف کلان این پژوهش، تطبیق جایگاه دانستهها در مورد معرفتشناسی و فرآیند طراحی است. هدف خُرد نیز ترسیم مدلی جامعنگر و وجودی برای فرآیند طراحی است. هدف کاربردی نیز، فهم سرشت طراحی برای یاددهی-یادگیری بهتر است. اهمیت و ضرورت چنین تحقیقی نیز، پرهیز از نسبیگرایی در رقابت عرضی تئوریها، و در نتیجه وحدت ترکیبی و تطبیق مراتب نظریهها، در ساختاری جامع برای معرفت طراحی است.
پرسشهای تحقیق شامل: چیستی معرفت طراحانه و ترسیم طرحواره از فرآیند آن (با هدف توصیف)، تطبیق علل معرفت طراحانه در نقشه کلی معرفت (با هدف تبیین)، و امکان نگاه ترکیبی و تطبیق طولی تئوریهای معرفت بجای انتخاب عرضی آنها در پژوهشهای طراحی است (با هدف کاربست). روش تحقیق، در چارچوب پارادایم واقعگرایی استعلایی است؛ که با راهبرد «پسکاوی» برنامهریزی شده است. در فرآیند تحقیق، پس از تخیل (فرض) مدلی توصیفی-تمثیلی و هسته-پوستهای از چارچوب نظری معرفتشناسی حکمت متعالیه، آزمون کارکرد مکانیسم مدل با شواهد تجربی طراحی پژوهی، در ده قضیه مربوط به اقسام و فرآیند معرفت، بررسی شده است.
مکانیسمهای مدل شامل دانش حضوری/حصولی، تصور/تصدیق، وحدت/کثرت، علم اجمالی/تفصیلی، مراتب فرآیند ادراک، حرکت جوهری و کمال، صعود/نزول، حکایت و وجود ذهنی، اتحاد نفس، و فاعلیت نفس است؛ که به ترتیب با شواهد تجربی طراحی پژوهی شامل دانش ضمنی/صریح، تصور/ارائه/آزمون، کل/جزء، طرحمایه/جزئیات، مراتب طراحی، خبرگی، خودآگاه/ناخودآگاه، تفکر انعکاسی، راه حل محوری، قاب، و سازندهگرایی، مقایسه و تطبیق داده شده است.
یافته های حاصل از تطبیق حاکی از آنست که، شواهد تجربی طراحی پژوهی در فرآیند دانستن خاص طراحان، با کلیات مکانیسم نظری معرفت وجودی حکمت متعالیه، در مقوله روش، اقتران دارد، که بصورت مدل توصیفی-تمثیلی و هسته- پوسته ای ترسیم گردید. دامنه این تطابق، به فرآیند شناخت)اقسام علم و فرآیند کسب آن( محدود است، و به مباحثی همچون مبانی، محتوا، هدف و غایت معرفت، قابل تعمیم نیست. بنابراین در پژوهش پیرامون فرآیند طراحی، معرفت شناسی وجودی حکمت متعالیه، و طراحی پژوهی )هرمنوتیک( اخیر، نظریه های رقیب و هم عرض یکدیگر نیستند، بلکه تفاسیر عام و خاص)مِن وَجه( از یک فرآیندِ شناخت هستند، که در مراتب متفاوت تأمل و عمل، بعنوان وجوه تجربه
واحد، قرار دارند. پس شناخت شناسی تجربی-علمی طراحی، قابلیت قیاس طولی از گستره معرفت شناسی نظری-فلسفی صدرایی را دارد.