Yaran A, Behroo H. The influence of Islamic Culture on the Housing and Manifestation in Space Had Homes (Case Study: Qajar Epoch Homes in the Town of Ardabil). JRIA 2017; 5 (2) :91-107
URL:
http://jria.iust.ac.ir/article-1-767-fa.html
یاران علی، بهرو حسین. تأثیر فرهنگ و اخلاق اسلامی بر مسکن و کالبد فضایی خانهها
(نمونه موردی: خانههای عصر قاجار در شهر اردبیل). پژوهشهاي معماري اسلامي. 1396; 5 (2) :91-107
URL: http://jria.iust.ac.ir/article-1-767-fa.html
وزارت علوم تحقیقات و فناوری
چکیده: (7642 مشاهده)
با ورود دین مبین اسلام به سرزمین ایران و همسویی تفکرات و اندیشههای برگرفته از قرآن و مفاهیم دینی-اعتقادی، با تکنیکهای ساخت در معماری ایران، معماری این سرزمین، با محتوایی مقدس، همراه شد. با گذشت زمان، گسست فرهنگی و بحران هویت، در کالبد خانهها و سیمای شهرهای ایرانی پدیدار گشت؛ بهطوریکه دیگر نمیتوان رابطهای منطقی بین معماری معاصر و معماری غنی و پرمحتوای گذشته این سرزمین یافت. در راستای حل این بحران، با توجه به میانرشتهای بودن پژوهش، ابتدا با روش استدلالی و مطالعهی استنادی، به شناخت عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ و همچنین تأثیرات مذهبی بر کالبد فضایی خانهها پرداخته شد. سپس با بررسی و واکاوی چند نمونه از خانههای عصر قاجار در شهر اردبیل، به شناخت ارزشهای حاصل از فرهنگ و اخلاق اسلامی -که در نهایت به الگوی معماری (شکل خانهها) منجر میشود- پرداخته شد. در ادامه به ذکر ارزشهای حاصل از فرهنگ و اخلاق اسلامیِ تأثیرگذار بر مسکن و تجلی این ارزشها در کالبد فضایی خانههای مورد بررسی در این پژوهش پرداخته شد که به قرار زیر می باشد: حجاب، تعاون، طهارت، قناعت، خدامحوری و اطاعت، تواضع.
حجاب، در کالبد مسکن بهصورت تقسیم مسیرها (هشتی)، ارتباطات تعریف شدهی فضاها، بکارگیری کوبههای متمایز درب ورودی، رعایت سلسلهمراتب و دسترسی از فضای عمومی تا خصوصی، ارتباطات تعریف شده و محدود با محیط بیرون و همچنین سهولت دسترسی فضاها به هم نمود یافته است. تعاون، در کالبد خانههای مورد بررسی بهصورت اختصاص فضایی جهت ارتباط با همسایگان و اختصاص بهترین فضا (شاهنشین) به مهمان جلوهگر شده است. طهارت که از دو وجه جسمی و روانی تشکیل یافته، با قرارگیری سرویس در بیرون از خانه، تعبیهی فضایی جهت کفشکن (ایوان ورودی)، حضور گل و گیاه و بهرهگیری از نور و هوای مناسب و همچنین حضور حوض آب در فضا نمودار گشته است.
قناعت با توجه به تناسبات ابعاد کالبد خارجی (نما)، توجه به تناسبات ابعاد فضای داخلی، سادگی فرم بنا و تودهگذاری صحیح جهت کاهش مصرف انرژی در ابنیه مورد بررسی شکل یافته است. خدامحوری و اطاعت در کالبد خانههای مورد بررسی، با پرداختن به تزئینات انتزاعی (القای حس روحانی) در فضای داخل بنا، و توجه به اختصاص فضای عبادت، نمود ظاهری یافته است. تواضع نیز با توجه به پرهیز از خودنمایی و همسویی کالبد بنا با محیط (پرهیز از تشخص کالبدی) ظاهر گشته است. در نهایت، با سنجش ارزشهای فرهنگی یاد شده در خانههای قاجاریِ شهر اردبیل، نتایج حاصله نشان از تبعیت قابل قبول این خانهها از اصول عملی و ارزشهای فرهنگ و اخلاق اسلامی دارد. در پایان، با شناخت این عوامل و ارزشها میتوان به احیای معماری غنی و برخاسته از فرهنگ گذشته این سرزمین پرداخت.