Alavizadeh S E, Islami S G, Habib F. The effect of Contextualism of Infill Structures on the Survival of Historical Context of Iranian Traditional Bazaar
(Case Study: Second Grade Zone of the Historical Context of the Traditional Bazaar of Ardebil). JRIA 2018; 6 (1) :69-86
URL:
http://jria.iust.ac.ir/article-1-922-fa.html
علویزاده سیده الهام، اسلامی سید غلامرضا، حبیب فرح. بررسی تأثیر میزان زمینهگرایی بناهای میانافزا بر تداوم حیات بافت تاریخی بازار سنتی ایرانی - (نمونه موردی: حریم درجه دو بافت تاریخی بازار سنتی اردبیل). پژوهشهاي معماري اسلامي. 1397; 6 (1) :69-86
URL: http://jria.iust.ac.ir/article-1-922-fa.html
واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی
چکیده: (5874 مشاهده)
بازار سنتی ایرانی، به عنوان نمونهای اعلی از هنر و معماری اسلامی ایرانی، میراث غنی فرهنگی به شمار میآید. این پدیدهی معماری درشتدانه، خود متکامل و متجانس با زمینهی شهری پیرامون، مانند سایر بافتهای شهری، از عواقب تحولات ناشی از زندگی مدرن در حوزهی داخلی و پیرامونی خود مصون نبوده است. از طرفی تغییر و تحول و ایجاد ساختارهای جدید، جهت تداوم حیات و زندگی بافتهای تاریخی، ضروری است. مفهوم زمینهگرایی و هدف آن در بافت تاریخی، بر اساس مفاهیم کیفی ایجاد کل زنده، منسجم و پویا، مبنی بر لزوم شناخت و تأکید بر استخراج زبان الگوی بافت، جهت انسجام ساختاری و عملکردی در توسعههای پیرامونی است. این پژوهش، در راستای واکاوی ناهماهنگی بناهای میانافزا در بافت تاریخی شهر ایرانی-اسلامی و نقد زمینهگرایی موجود، ابتدا با روشی توصیفی- تحلیلی، زبان الگوی بازار سنتی اردبیل را به عنوان نمونه موردی بررسی مینماید. سپس جهت پاسخ به چگونگی تأثیر میزان انسجام میانافزاها به عنوان سنجهی زمینهگرایی بر تداوم زبان الگو به عنوان مشخصه تداوم حیات بافت، تحقیق پیمایشی (میدانی)، مشاهده و همچنین از پرسشنامه به عنوان ابزار جمعآوری اطلاعات و از نرمافزارSPSS به عنوان ابزار تحلیل و ارزیابی دادهها استفاده میشود. یافتهها در بخش اول نشان میدهد؛ مراکز نیرومند کالبدی-عملکردی واجد مقیاسبندی که الگوی حیات ساختار های مختلف را بهوجود میآورند. در نمونهی بازار سنتی اردبیل در انطباق با سه مقیاس کلان، میانه و خرد، حاکی از حد اعلای کیفیت حیات است و انسجام معنایی ناشی از جهانبینی وحدتگرا و پویای اسلامی را در ساختار بازار سنتی متجلی میسازد. یافتهها در بخش دوم حاکی از عدم انسجام کلی میانافزاهای معاصر در حریم درجه دو بازار سنتی اردبیل است. همچنین نشان میدهد متغیرهای انسجام ساختاری، انسجام بصری و انسجام فضایی بر متغیر وابسته حیات کالبدی بازار سنتی، متغیر انسجام فعالیتی و متغیر انسجام ادراکی بنای جدید به عنوان متغیر پیشبین بر حیات عملکردی بازار سنتی تأثیر مستقیم و معنیداری داشته و تغییرات آن را پیشبینی میکنند. لذا پرداختن به مفاهیمی چون مقیاسبندی فراگیر و توزیع مقیاسها، فراتر از الزام صرف به استفاده از اجر و ارتفاع محدود بنا و قاب پنجرهی چوبی نمایان در حریم بازار سنتی ضروری است تا بتوان مفاهیمی عمیق از زبان الگوی بافت را تداوم بخشید و توصیههای جدید برای ایجاد هویت طراحی در بافتهای تاریخی، جهت تأکید بر «الگوگرایی» به جای «فرمگرایی» برای طراحان داشت.