از قرن هشتم هجری که مقارن با حکومت ایلخانیان در ایران است، آثار گچبری نفیسی برجای مانده که تعدادی از آن ها، دارای رقم هنرمند و تاریخ ساخت هستند؛ لذا منبع مطالعاتی بسیار ارزشمندی در باب نسبشناسی هنرمندان سازنده و سبک فردی ایشان به شمار می آیند. این گچبریها در محرابهای نفیس، لوح ها و کتیبههای گچی مساجد، آرامگاهها و ...، بیشترین کاربرد را دارند. البته در کاشیکاری، نقاشی دیواری و بالأخص آثار چوبی دوره مذکور نیز، نام و رقم هنرمندانی وجود دارد که با توجه به نسبتهای آن ها می توان، به پیوند خانوادگی ایشان با هنرمندان گچبر، پی برد. در این مقاله سعی شده تا با توجه به اهمیت سبکهای فردی و منطقهای در گچبریهای قرن هشتم هجری، که منجر به تنوع و تفاوت هایی به لحاظ طرح و نقش و تکنیک های اجرایی در آثار مذکور گردیده است، به بازخوانی فرضیه ها و نظریاتی که محققین و دانشوران، درباره نسبشناسی، سبک فردی و نقل و انتقالات هنرمندان قرن هشتم هجری ارائه کرده اند، پرداخته شود، ضمن آن که با روش تاریخی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی، بر اساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای، شاخص ترین ویژگیهای نقوش و ترکیببندیها در آثار این هنرمندان، مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به شواهد بدست آمده، نتایج مطالعات، از همکاری گروه های هنرمندی که اکثراً با یکدیگر نسبت خانوادگی داشته اند، حکایت میکند. اما پراکندگی آثار و تنوع تکنیکی آن ها حاکی از آن است که همیشه، تمامی اعضای یک خانواده هنرمند در یک منطقه جغرافیایی خاص یا یک حرفه، به فعالیت مشغول نبوده اند و گویی در استفاده از طرحها و همکاری هنرمندان با تخصصی خاص، در دیگر هنرها نیز، محدودیت چندانی وجود نداشته است. گرچه سبک فردی هنرمندان، که غالباً ناشی از مهارت و خلاقیت آن ها بوده، در شکلگیری آثاری شاخص با ویژگیهای بصری منحصر به فرد، را نمی توان نادیده انگاشت. این ویژگیها در تنوع نقشمایهها و تزیینات آن ها، چگونگی ترکیببندیهای گیاهی و هندسی، نحوه تلفیق نقوش گیاهی در پس زمینه کتیبهها، کاربرد نقوش هندسی در بخش های مختلف بنا (سقف، محرابها)، محل خاص قرارگیری کتیبههای حاوی تاریخ و رقم هنرمندان و استفاده از رنگ در گچبریها، مشهود است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |