فائزه شفیعیان داریانی، محمدرضا پورجعفر، علیرضا قبادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
این مقاله منتج از پژوهشی است هدفمند در جهت بررسی معنای عمیق ماندگاری در معماری ایران در دورهی اسلامی و مقایسه با مفهوم پایداری و معماری پایدار در دوران معاصر. به نظر میرسد تعریف و تحقیق چندانی در باب علل و عوامل ماندگاری در معماری ایران انجام نشده است. آنچه که به صورت محدود انجام گرفته بیشتر به بیان توصیفی از بناهای ادوار مختلف معماری ایران پرداخته است. به دلیل نزدیکی معنای این دو واژه به یکدیگر، مرزبندی چندان مشخصی هم بین واژهی ماندگاری با پایداری تا به امروز صورت نگرفته است. هدف از این پژوهش ضمن بیان تفاوت اساسی بین دو مفهوم ماندگاری و پایداری در معماری ایران، بیان ویژگیها، عوامل و اصول مؤثر بر معماری ماندگار است. لذا این پژوهش در پی یافتن چرایی و رمز ماندگاری و جاودانگی در مجموعه آثار معماری به جا مانده از دوران گذشته است. معماری ایرانی شاهد استفاده از الگوهای ماندگاری بوده است که به دلیل بیتوجهی معماران معاصر به این گنجینه عظیم و پذیرش بیچون و چرای معماری مدرن و وارداتی، بیم آن میرود که این الگوها بهدست فراموشی سپرده شوند. پدیدههای مذکور هم به لحاظ فرهنگی- ساختاری و هم کارکردی نقش معنیداری درجامعه ایفا مینمایند. لذا در مقاله حاضر، پس از بیان معنای واژههای ماندگاری و پایداری و مقایسهی لغوی آنها با یکدیگر، به بیان دیدگاههای صاحبنظران درباره راز ماندگاری و مفاهیم پایداری پرداخته است. نتایج این پژوهش بر این مهم استوار است که معماری زنده بهعنوان عامل ماندگاری و جاودانگی معماری امروز مطرح میشود و برای تبیین موضوع زیگورات چغازنبیل، مجموعه مذهبی- سیاحتی میدان نقش جهان، بازار تبریز و میدان آزادی مورد بررسی قرار میگیرد. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت موضوع از گونهی استدلال منطقی است؛ لذا درانجام این پژوهش، برای جمعآوری اطلاعات از تکنیکهایی مثل اسناد و مدارک در بستر مطالعات کتابخانهای، پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق حاضر بر این مهم استوار است که تفاوت اساسی معماری ماندگار و پایدار در وجود عنصر معنی و معنویت است. علاوه بر این مشخصه، توجه به فرهنگ و استفاده از کهنالگوهای ماندگار و توانایی جذب مخاطب را میتوان از دیگر تفاوتهای میان معماری ماندگار و پایدار بیان نمود.
امیر صادقی نژاد، عباس مسعودی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
چکیده
نوع و میزان عقاید، احکام و مضامین دینی به طور اعم و شریعت به طور اخص، می تواند در فرهنگ بطور عام و در معماری و ساختار عبادت گاه ها بطور خاص، بازنمودی ویژه یابد که در این میان، در شریعت یهود و اسلام که مبتنی بر جهان بینی خاص خود میباشند؛ این بازنمودها روایتگر تفکرات، احکام و اعتقادات مذهبی وابسته به شریعت و جهان بینی آنهاست که در تصویر و تجسیم کالبدی بناهای عبادی و مساجد، خود را به نمایش می گذارد. نظریات متعددی پیرامون ویژگی ها و معماری بناهای عبادی و مساجد، که در طی ادوار مختلف تاریخی با ظواهر و کالبدی متفاوت نمایان شده اند، توسط محققین بیان شده است، اما در مورد شباهت ها و تفاوت های عام و خاص نخستین عبادت گاه ها در تاریخ شریعت یهود و اسلام سخنی به میان نیامده است، لذا در این تحقیق به بررسی و تحلیل ساختار بناهای عبادی ِشریعت یهود و مساجد ِ شریعت اسلام با تاکید بر مطالعه و تحلیل روند شکل گیری نخستین بناها بر مبنای متون نظری و دینی پرداخته شده است. تحقیق حاضر از دیدگاه روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی محسوب می گردد.نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجه اشتراک، در ویژگی های تاریخی ِ زمان پیدایش عبادت گاه های نخستین در یهودیت و اسلام است، در بررسی و ریشه یابی لغوی ِ واژه های منسوب به عبادت گاه های نخستین در هر شریعت نیز مشخص گردید؛ در یهودیت موقعیت های زمانی- مکانی قوم یهود، موثر در پیدایش هر بنای عبادی با نام مخصوص به خود بوده است، در بخش مبانی نظری شریعت یهود و اسلام پیرامون ویژگی های معمار و سازنده عبادت گاه ها نیزمیتوان گفت؛ با یکدیگر اشتراک دارند، اما در بخش های مختلف طراحی معماری و ساختاری با یکدیگر افتراق دارند.
مهندس رضا مطهر، دکتر سمانه جلیلی صدراباد، رضا علیزاده،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
هویت اسلامی در محلات شهری به معنای داشتن گرایش و تعلق، به اجتماع محلهای است. محلات قدیمی، گرچه امروز به دلایلی نظیر فرسودگی زیرساختها و تغییر نیازهای شهری، ممکن است در پاسخگویی به برخی انتظارات کاربران فضا با ضعفهایی روبرو باشند، با این حال، از نظر برخی کیفیات همچنان حتی از محلات جدید جذابتر به نظر میرسند. مقایسه نشان میدهد که محلات گذشته دارای ساختاری بسامان بوده و هویت اسلامی در محلات را تقویت میکرده است؛ اما محلات جدید ابتدا ساختار محله را با برجها و آپارتمانها که جمعیت را در آن ساکن کرده تعریف میکند. هدف پژوهش در دست اقدام شناسایی معیارهای موثر بر هویت اسلامی در محلات شهری با توجه به شرایط امروزه و همچنین ارزیابی و مقایسه تطبیقی محلات قدیمی و جدید نارمک و حکیمیه براساس این معیارها به منظور ارتقای هویت اسلامی میباشد. این پژوهش از نوع توسعهای بوده و روش آن تطبیقی است برای این منظور، با استناد و مروری بر ادبیات هویت، معیارهای آن تبیین و با استفاده از مطالب گردآوری شده، متغیرها مشخص و جهت سنجش هر یک از آنها، تعدادی گویه و سوال تدوین شد که ساختار پرسشنامه را تشکیل دادهاند. در نهایت این پرسشنامه در دو محله به صورت تطبیقی سنجیده میشود. پرسشنامه دارای 47 سوال تخصصی جهت سنجش هویت اسلامی محلات شهری است که نمرهگذاری گویهها براساس طیف لیکرت میباشد و دادههای حاصل با استفاده از آزمونT در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. یافته های پژوهش نشان میدهد که تفاوت معیارهای خوانایی، تعاملات اجتماعی و فرهنگ در محلات حکیمیه و نارمک با ویژگیهای کالبدی و اجتماعی متفاوت معنادار و واقعی نیست و تفاوت معیارهای شناخت و آگاهی، حس تعلق، رضایتمندی، استقلال و آزادی، برازندگی محیطی، دین، تمدن، قلمرو و اتحاد در این محلات معنادار و واقعی میباشد به عبارت دیگر این معیارها در محلات با ویژگیهای کالبدی و اجتماعی گوناگون، متفاوت است. در نهایت مشخص شد با توجه به آنکه سطح معنادهی (sig) کمتر از 0.05 و حد بالا و پایین این دو محله با سطح اطمینان 95% منفی بوده، مشخص شد که میانگین امتیازات معیارهای هویت محلهای در محله قدیمی نارمک بیشتر از محله نوساز و جدید حکیمیه است.
جانا عرب زاده، حسن بلخاری قهی، سید مجید مفیدی شمیرانی، ایرج اعتصام، آزاده شاهچراغی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
بیان مسئله: طبیعت نخستین مامن و آغازگر حیات انسان میباشد. عَرَض و جوهر ارکان نظریه حرکت جوهری صدرالمتالهین است که به بیان حرکت از صورت به معنا میپردازد و اصل انتفاع و سودمندی تحقق پیدا میکند. موارد یاد شده با عالم علمی کنونی در ظاهر متناقض میباشد درصورتی که غایت هر دو عالم یکی است. طراحی زیستدوست در پی ایجاد شرایط همزیستی با طبیعت در سکونتگاههای کنونی انسان میباشد. تحقق شکلگیری معماری زنده بر بنیاد نظریه حرکت جوهری صدرالمتألهین، امکان ایجاد شرایطی جهت ارتقای کیفیت زندگی را ایجاد می نماید.
سوال و هدف پژوهش: هدف از انجام این پژوهش دستیابی به مقوله معماری زنده جهت ارتقای کیفیت زندگی و توجه به معنویت در معماری برای آرامش روح است. این پژوهش جهت دستیابی به هدف ذکر شده یعنی نسبت حرکت جوهری ملاصدرا با معماری زیستدوست، قابل تبیین و تحقیق است.
روش پژوهش: پژوهش انجام شده به روش کیفی (نظریه زمینهای) با راهبرد تحلیل داده، کدگذاری توسط نرمافزار MaxQDA با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین انجام شده است. دادههای پژوهش به صورت متنی و معنایی و از طریق مصاحبه عمیق بدست آمدهاند؛ سپس با منطق استقرایی و به صورت تحلیل تفسیری مورد بررسی قرار گرفتهاند.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش، تبدل جوهری در هر رکنی از ارکان هستی صورت میپذیرد و معماری زیستدوست با در نظر گرفتن عناصر زنده، امکان تداعی حیاتمندی هستی همراه با تحول جوهری آدمی را یادآور میشود. مقولاتی چون کمالگرایی، بالندگی، همبستگی روح و جسم، لازمان بودن مفاهیم، در انسان و عناصر هستی وجود دارد. امکان تبدل جوهری در معماری هدفمند با در نظر گرفتن موارد ذکر شده و توجه بیشتر به مقولاتی چون ارتباطات، هماندیشی نوین، و حقیقتجویی میسر خواهد شد؛ نتایج آن آفرینش زیبایی و دستیابی به معماری زنده میباشد.