جستجو در مقالات منتشر شده



کریم مردمی، صدیقه میرهاشمی، کسری حسن‌پور،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

بیان مسئله: مطالعات فراوانی نشان داده‌اند حضور و گذران ساعت‌های طولانی در مراکز درمانی، برای بیماران، ملاقات‌کنندگان و کارکنان تجربه‌ای تنش‌زاست. ازاین‌رو استفاده از طبیعت در مراکز درمانی، بعنوانِ رهیافتی جهتِ کاهش تنش‌های محیطی و ارتقاء کیفیتِ محیط، مورد توجه و تحقیق پژوهشگرانِ بسیاری قرار گرفته است. یافته‌های آنها مبین این مطلب است که استفاده از فضای سبز و ایجاد امکان دسترسی کاربران مراکز درمانی به طبیعت، می‌تواند محیطی آرامش‌بخش مهیا سازد و همچنین در روند بهبودی بیماران مؤثر واقع شود. اهداف و روش تحقیق: حال در این مطالعه، جهتِ تأکید بر استفاده از طبیعت در مراکز درمانی کشور و نگاه عمیق‌تر به مسئله، نقش طبیعت در شفای انسان و دلیلِ آن، با استفاده از منابع اسلامی، و به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس جهتِ ارائه‌ی راهکاری عملی، امکانِ بکارگیری الگوی باغ ایرانی، بعنوانِ یک باغ شفابخش در بیمارستان‌ها، ارزیابی شده است. بدین‌صورت که ابتدا با مرور و تحلیلِ ادبیات علمی موضوع، ویژگی‌های جامعی از یک باغِ شفابخش در بیمارستان‌ها تبیین؛ و سپس تطابق این ویژگی‌ها با الگوی باغ ایرانی، از دو طریق بررسی گردید. 1-توصیف و تحلیلِ اسناد کتابخانه‌ایِ موجود 2-بررسی نظرِ متخصصان از طریق پرسشنامه. نتایج: یافته‌های این مطالعه حاکی از آن است که در منابع اسلامی مطالبِ فراوانی بر تأثیر مثبت طبیعت بر سلامتِ انسان، تأکید و تأیید دارد؛ این تأثیر می‌تواند به دلایلی همچون اشتراک در مبدأ و ساحاتِ وجودی، و همچنین تحریکِ قوا و حواسِ انسان باشد. همچنین باغِ ایرانی، بر مبنای ارزیابی اسنادِ موجود و نظر متخصصان، الگویی بسیار مناسب جهت بکارگیری در ایده‌های طراحیِ باغ شفابخش در بیمارستان‌ها می‌باشد.
حمزه محقق، زهرا قلاح زواره، عباس ترکاشوند، محسن فیضی،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

امروزه ارتقای نماها به کمک ابزارهای فناورانه، سبب شده است تا آن‌‌ها نقش فعال‌تری را در ارتباط میان درون و برون بنا بر عهده بگیرند. از جمله‌ی این ابزار فناورانه، بهره‌گیری از نماهای متحرک الکترومکانیکی است. تجربیات و پژوهش‌های متعدد نشان داده است که سامانه‌های نمای متحرک (یا جنبشی)، می‌توانند تعامل بهتری میان درون و برون بنا برقرار سازند؛ و با تنظیم اثرات محیطی، نقش مضر آن‌ها را کاهش؛ و ارتباطات مفید درون و برون را افزایش دهد. یکی از مسائل مهم در طراحی نماهای متحرک، هندسه‌ی آن‌ها است. این هندسه از یک سو باید قابلیت باز و بسته شدن داشته؛ و از سوی دیگر، واجد ارزش‌های زیباشناختی باشد. به دلیل ماهیت نظام‌مند و مبتنی بر قواعد ریاضی در الگوهای هندسی اسلامی، امروزه می‌توان آن‌ها را به صورت پارامتریک و با نرم‌افزار‌ها و سخت‌افزارهای نوین تولید کرد. این موضوع مبین کاربرد احتمالی آن‌ها در نماهای متحرک است. تحرک در نما (یا مدول‌های آن) مستلزم قابلیت هندسی اجزای آن در حفظ ساختار و پیوستگی خود در تغییر شکل است. اوریگامی، ابزارهای مفیدی در این خصوص فراهم می‌آورد. بنابراین به نظر می‌رسد که ‌بتوان آرایه‌ای از مدول‌های مبتنی بر الگوهای هندسی اسلامی را به کمک دانش اوریگامی، به نمایی متحرک تبدیل کرد که تحت شرایط معین، تغییر شکل دهند؛ و از طریق تنظیم میزان ارتباط درون و برون، ابزاری برای بهینه‌سازی پارامترهای مرتبط با کارآمدی ساختمان فراهم آورند. نمای ساختمان با مجموعه عوامل زیادی در ارتباط است. در این خصوص، گفته می‌شود که تاثیر نور طبیعی در شکل‌گیری فرم ساختمان اهمیت زیادی دارد. بر این اساس، در پژوهش حاضر تلاش شد تا با ایجاد چند الگوی اوریگامی مبتنی بر الگوهای هندسی اسلامی و تطبیق آن‌ها با نور روز در ایام مختلف سال، الگوی هندسه‌ی بهینه و زاویه‌ی محرک مناسب اوریگامی استخراج شود. برای این منظور، ابتدا با استفاده از ابزارهای ریاضی مبتنی بر مقادیر کمی، الگوریتمی تولید شد که به‌وسیله‌ی آن بتوان طیف وسیعی از الگوهای هندسی اسلامی را ایجاد کرد. سپس در گام بعد، با بهره‌گیری از این هندسه‌ها به‌عنوان الگوهای مبنای تا، مدول‌های باز و بسته شونده‌ی اوریگامی تولید شد. در ادامه، سه مدول برای شبیه‌سازی عملکرد نور روز انتخاب شده و در نمای جنوبی یک اتاق با سه حالت بسته، میانی و باز در زمان انقلاب زمستانی، تابستانی و اعتدالین مورد مقایسه قرار گرفتند. مقایسه‌ی‌ این الگوها، با شبیه‌سازی میزان دریافت نور آن‌ها، در محیط نرم‌افزار انجام شد. یافته‌های این پژوهش چند محور اصلی را شامل می‌شود. نخست آن‌که هندسه‌ی نقوش اسلامی، قابلیت بازتولید توسط الگوهای پارامتریک را دارا هستند. دیگر آن‌که این نقوش می‌توانند به ساختارهای سه‌بعدی تاشونده تبدیل شوند. همچنین مدل هندسی مبتنی بر زاویه‌ی مولد ۷۲ درجه، بهترین عملکرد را در خصوص دریافت نور روز داراست.

عمید الاسلام ثقه الاسلامی، محمد امین احمدی بنکدار،
دوره 10، شماره 2 - ( 1-1401 )
چکیده

اصل "محرمیت" یکی از  اصول جهان بینی و فرهنگ اسلامی است که در زندگی اجتماعی مسلمانان، به عنوان یکی از ارزش های  مهم اخلاقی و فرهنگی در نظر گرفته می شود. در طول تاریخ شهرنشینی در ایران مفهوم محرمیت و  رعایت حریم خصوصی  از شکل گیری فضای معماری تا سازماندهی فضایی شهرها و نحوه قرار گیری و مکان گزینی عملکردهای شهری در کنار یکدیگر تاثیر گذار بوده است. از طرف دیگر، شهرسازی ایرانی- اسلامی باید به گونه ای باشد که علاوه بر پاسخ گویی به نیازهای ساحت مادی حیات انسان بتواند نیازهای ساحت های دیگر حیات انسانی(ساحت های روانی و روحی حیات) را نیز پاسخ گویی و تامین نماید و در این میان رعایت اصل محرمیت در تامین چنین نیازهایی نقش مهمی را بر عهده دارد. در شهرسازی معاصر کشور با به کارگیری اندیشه ها و نظریات غربی و تقلید از الگوهای مدرنیستی، اصل محرمیت نیز مانند بسیاری از  مفاهیم با ارزش دیگر به فراموشی سپرده شده است، به طوری که در حال حاضر کمتر به این مفهوم در برنامه ها و طرح های توسعه شهری توجه می شود. هدف از تحقیق حاضر تدوین معیارها و شاخص هایی جهت ظهور و تجلی مفهوم محرمیت در شهرسازی ایرانی- اسلامی است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر بازبینی سیستماتیک متون، مطالعات و تحقیقات مرتبط با موضوع و تحلیل محتوای اطلاعات جمع آوری شده است. مقاله حاضر در نتیجه گیری شاخص های مرتبط با اصل محرمیت را در مولفه های مختلف محیط شهری شامل مولفه های کالبدی- فضایی، عملکردی و اجتماعی- فرهنگی ارائه نموده  و به کارگیری آن ها در برنامه ها و طرح های توسعه شهری جهت ارتقاء کیفیت محیط های شهری را توصیه می نماید
خانم سهیلا رضایی آدریانی، دکتر نورالدین عظیمی،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده

یکی از جدیدترین استراتژی‌های توسعه شهری -که تأکید اصلی بر محوریت فرهنگ و هنر در روند توسعه شهری دارد- ایده شهر خلاق است. شهر خلاق رویکردی فرهنگی در توسعه شهر است که بر ارتقای کیفیت زندگی شهروندان از طریق جذب و پرورش استعدادها و خلاقیت افراد تأکید دارد. برای این منظور، شاخص‌های شهر خلاق با استفاده از روش کتابخانه‌ای و تحلیل اسناد و مدارک جمع­آوری شد؛ و جهت بررسی میزان انطباق شاخص‌ها با معیارهای اسلامی- ایرانی، از نظرات و دیدگاه‌های طلاب و اساتید علوم دینی و اساتید شهرسازی استفاده به عمل آمد. جمعیت نمونه در این مطالعه شامل 230 نفر از طلاب حوزه علمیه اصفهان برای تکمیل پرسشنامه و 15 نفر از متخصصین شهرسازی و اساتید حوزه برای مصاحبه عمیق بودند. از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی جهت تجزیه‌وتحلیل اطلاعات استفاده شد؛ و در نهایت عوامل تحقق شهر خلاق ایرانی- اسلامی، در چهار گروه توسعه فرهنگ و هنر، ادبیات و هنرهای تجسمی، آزادی اجتماعی و فکری و آزادی سیاسی طبقه­بندی شد.
نتایج پژوهش نشان داد که «افزایش سطح سواد مردم»، «دسترسی به منابع معتبر کتابخانه‌ای و تألیفات جدید» و «افزایش کمیت و کیفیت مطبوعات و نشریات» ازجمله مهم‌ترین شاخص‌های فرهنگی هنری، می‌باشند.

ساناز رهروی پوده، بهاره تدین،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده

امروزه پایداری اجتماعی یک از مفاهیم تأثیرگذار و قابل‌بحث در طراحی معماری و شهری محسوب می‌شود. ازآنجاکه محله جویباره اصفهان، قدیمی‌ترین بافت تاریخی این شهر به‌حساب می‌آید و این بافت ارزشمند با همه ویژگی‌های قابل‌توجه موجود در آن به سمت فرسودگی و انحطاط، نزول یافته است؛ شناخت و ایجاد شاخصه‌های پایداری اجتماعی در این بافت ارزشمند، می­تواند در حفظ ارزش‌های این محله و ثبات آن به‌عنوان بافت تاریخی، نقش به سزایی داشته باشد. ازآنجاکه ساکنین بومی این محله ارزشمند -که ترکیبی از تعداد محدودی از یهودیان و تعداد کثیری از مسلمانان هستند- در حال کوچ از آن هستند و ساکنین غیربومی جایگزین آن‌ها می‌شوند؛ حفظ بافت تاریخی آن ضرورت می‌یابد. شاخصه‌های پایداری اجتماعی در بافت تاریخی جویباره کدام‌اند و رابطه بین متغیرها و اولویت‌های آن‌ها به چه صورتی خواهد بود؟ هدف از این پژوهش، شناخت شاخصه‌های پایداری اجتماعی در جهت حفظ ساکنین بومی با حس تعلق زیاد به این بافت تاریخی است؛ به‌گونه‌ای که ایجاد این شاخصه‌ها در بین ساکنین بومی و محل زندگی آن‌ها، از انحطاط و فرسودگی این بافت جلوگیری کند. چراکه این بافت قدیمی‌ترین بافت شهر اصفهان محسوب می‌شود و بناهای تاریخی ارزشمندی در هم‌جواری آن همچون مسجد جامع عتیق وجود دارد. از طرفی تحقیقات گسترده‌ای در رابطه با پایداری اجتماعی در حیطه مسکن انجام‌شده است؛ اما در مورد بافت‌های تاریخی مطالعات انجام‌شده بسیار محدود است. روش تحقیق در مقاله پیش رو از نوع کمی است؛ و داده­ها با استفاده از روش پیمایش گردآوری‌شده است. پرسش‌نامه در دو مرحله توزیع و مورد تحلیل قرارگرفته‌اند. به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده­ها از نرم‌افزار SPSS، و آزمون­های آماری تکنمونه‌ای و فریدمن برای ارزیابی و اولویت­بندی متغیرها استفاده‌شده است. با توجه به مطالعات انجام‌شده در میزان حس تعلق در محله، که بر اساس جنسیت، شغل و سن در پرسش‌نامه اول موردبررسی واقع‌شده، احساس تعلق در بین مردان با شغل کاسب بیشتر از زنان و بقیه مشاغل بوده است. از نظر سنی گروه سنی سالمند، دارای حس تعلق مکان بیشتری به محله هستند. در توزیع پرسش‌نامه دوم شاخصه‌های پایداری اجتماعی که شامل کیفیت زندگی، کیفیت فضای باز، توجه به ویژگی‌های بافت تاریخی و میزان تعاملات اجتماعی افراد ساکن در محله بوده است؛ مورد بررسی قرار گرفت. این پرسش‌نامه در بین مردان با شغل کاسب و زنان با شغل خانه‌داری که هر دو از جنس گروه سالمند هستند و به ترتیب بیشترین حس تعلق مکان به محله را دارند؛ توزیع شد. بر این اساس مشخص شد که کیفیت زندگی، بیشترین میزان اهمیت و تعاملات اجتماعی، کمترین میزان اهمیت را در جهت رسیدن به شاخصه‌های پایداری در محله جویباره در بین ساکنین محله دارا است.

خانم زهره بهرامی کیان، دکتر علی اکبری،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده

از آن‌جاکه عمدتاً بقاع متبرکه در میان بافت‌های تاریخی شهرها واقع شده‌ است؛ حفظ هویت تاریخی بافت یکی از چالش‌های پیش‌رو در طرح‌های توسعه است. در برخی از طرح‌های توسعه اماکن متبرکه مشاهده می‌شود که اصول برنامه‌ریزی، بی‌توجه وجه ذهنی زیارت و خاطره تاریخی زائران از بنا و ماهیت و هویت بافت اطراف بوده و موجب تخریب بستر خاطرات بین‌نسلی افراد و قطع ارتباط ذهنی آنان با بنا شده است. با توجه به ضرورت اجتماعی و فرهنگی حفظ هویت مکانی و تاریخی و رابطه ذهنی افراد با مکان در برنامه‌ریزی‌های توسعه، هدف از انجام این پژوهش آن است که مبتنی بر مطالعات میدانی، دیدگاه کاربران را به اتکای تجربه زیسته‌شان از امر عبادت و زیارت در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) احصا کند و ضمن آزمون فرضیات پژوهش، به روش پدیدارشناختی داده‌ها را تفسیر کند و راهکارهای عملیاتی را به‌مثابه مبنای مداخله در اماکن مقدس ارائه نماید. مطالعه حاضر از حیث هدف، کاربردی است. پارادایم فلسفی تحقیق مبتنی بر گفتمان تفسیری است. با توجه به ماهیت متغیرها رویکرد تحقیق کیفی است و روش تحقیق، پیمایشی و طرح تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. تبیین مبانی نظری تحقیق و احصای متغیرها از طریق مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی اعم از مشاهده مستقیم، مصاحبه و توزیع پرسش‌نامه انجام شده است. نتایج حاصل از بحث نشان می‌دهد که سلسله‌مراتب فضایی ساختمان، ارتباط بصری با گنبدخانه، عوامل کیفیت‌ساز مؤثر بر ذهنیت و ادراک کاربران در هر فضا و وجود ‌نشانه‌های معناساز و موقعیت‌های خاطره‌‌ساز، تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر مؤلفه‌های حس تعلق، حضورپذیری، و خاطره‌سازی برای مردم در مکان مقدس دارند و حفظ آن‌ها موجب هویتمندی مکان می‌شود.

دکتر سیدعلی سیدیان، آرش جهانداری، دکتر مهدی حمزه نژاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

با تغییر مفهوم هویت در معماری معاصر و از بین رفتن هویت معماری ایرانی- اسلامی، ضرورت شناخت این بحران در هویت معماری امروز بیشازپیش احساس میشود. یکی از چالش‌های مهم دوره معاصر و مبتنی بر آن در دهه‌های آینده، تلاش برای شناخت، حفظ، مدیریت، و توسعه هویت‌های ملی، منطقه‌ای و محلی است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل ایجاد بحران هویت و ارائه راهکارهایی جهت تحقق‌پذیری مولفه‌ها در معماری شهر ساری می‌باشد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که چه راهکارهایی را می‏توان در راستای تحقق‏پذیری هویت در شهر ساری ارائه نمود. جهت انجام این پژوهش، شهر ساری در سه مقیاس کلان (کل شهر)، میانه (محله‌ها)، و خرد (تک‌بناهای معاصر) مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا اقدام به شناسایی مولفه‌های هویت در شهر، محله‌ها و بناهای معاصر نموده؛ و پس از آن به تجزیه و تحلیل این عوامل پرداخته شده‌است. بدین منظور تعداد 400 پرسشنامه در بین شهروندان در شهر ساری پخش شد و از این تعداد 274 عدد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راه، از نرم‌افزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون‌های آماری استفاده گردیده؛ و جهت تحلیل رابطه همبستگی از نرم‌افزار معادلات ساختاری PLS استفاده شده است. از آنجاییکه این پژوهش در یکی از شهرهای شمال کشور و یکی از شهرهای بزرگ این محدوده، به سه مقیاس کلان تا خرد پرداخته؛ از معدود پژوهش‏هایی‌است که در حوزه هویت در شمال ایران متمرکز شده و از همین‏رو، دارای بداعت و نوآوری است. نتایج این پژوهش نشان داده است که چه عواملی موجب بحران هویت در مقیاس شهر، محله، و بناهای معاصر می‌شوند. یافته‌های حاصل از تحلیل مولفه‌ها نشان داد چه عواملی تاثیر مثبت و چه عواملی تاثیر منفی بر هویت شهر دارند که مولفه‌های با تاثیر منفی، خود موجب ایجاد بحران هویت می‌شوند و در نتیجه ارائه راهکار برای آنها ضرورت دارد. بررسی‏ها حاکی از عدم رعایت بیشتر مولفه‌ها در مقیاس تک‌بناهای معاصر بوده است و نشان می‌دهد ابتدا باید به تدوین اصول و مقرراتی توسط نهادهای ذی‌ربط جهت جلوگیری از این روند ساخت‌و‌ساز‌های بی‌رویه پرداخت. نتایج پژوهش منجر به راهکارهای تحقق‏پذیری هویت در سه مقیاس کلان، میانه، و خرد، در حوزه‏های کالبدی، عملکردی، و اجتماعی-فرهنگی می‏باشد که انتظار می‏رود با اعمال آن، در طرح‏های معماری، بتوان موجب تحقق‏پذیری هویت در معماری معاصر شهر ساری گردید.

دکتر عباس غفاری، دکتر بیتا شفائی، دکتر مرتضی میرغلامی،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

در پژوهش حاضر، در راستای تبیین مطلوبیت منظرهای صوتی تیمچه­های بازار تبریز، دو مؤلفه تراز فشار صوت و زمان واخنش به‌عنوان متغیرهای عینی و روشن­کننده رفتار آکوستیکی اندازه­گیری شده­اند. با استفاده از پرسشنامه توصیفی نیز ارزیابی­های ذهنی برای مشخص کردن کیفیت منظرهای صوتی استفاده شده است. پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که ویژگی­های فضایی تیمچه­های بازار تبریز چگونه در رفتار آکوستیکی آن­ها تأثیرگذار هستند و چه عواملی در مطلوبیت منظرهای صوتی آن­ها دخیلند. یافته­ها نشان می­دهد گنبدهای خردمقیاس با احتباس امواج صوتی به مثابه کاواک عمل کرده و اثر مطلوب در کاهش زمان واخنش دارند. سطوح شیشه­ای با انعکاس صدا طنین را محیط افزایش می‌دهند و موجب افت کیفیت آکوستیکی فضا می­گردند. مصالح مورد استفاده در جداره­ تیمچه­ها، آجر با بندکشی گچی، با انکسار و پخشایش صوت نقش مثبتی در کیفیت آکوستیکی ایفا می­کند. همچنین یافته­ها حاکی از آن است با اینکه مقادیر تراز فشار صوت و زمان واخنش -که نشان­دهنده نحوه رفتار آکوستیکی فضا هستند- می­توانند به نحوی در ارزیابی افراد از منظر صوتی دخیل باشند؛ ولی به تنهایی نمی­توانند مبنای سنجش کیفیت ادراکی منظر صوتی باشند. در سه تیمچه امیر شمالی، امیر، و مظفریه ویژگی­ها و کیفیات محیطی فضاها از قبیل تناسبات هندسی، پویایی یا ایستایی و میزان ازدحام تأثیر مستقیم در خوشایندی منظر صوتی شهر دارد. این سه تیمچه از لحاظ میزان سروصدا جزو فضاهای آرام هستند و به همین دلیل بروز ناگهانی برخی صداها، به دلیل اختلاف تراز فشار صوت به صورت مستقیم اثر سوء در کیفیت منظر صوتی می­گذارند. لذا پیشنهاد می­گردد مؤلفه­ای تحت عنوان شفافیت منظر صوتی شهری به مطالعات این حوزه اضافه شده و در ارزیابی منظرهای صوتی فضاهای آرام شهری مورد توجه قرار گیرد.

سمانه هاشم زهی، جمال الدین مهدی نژاد درزی، باقر کریمی،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

معمار معاصر به جایگاه خودش به‌مثابه یک «هنرمند» اتکای بسیار زیادی دارد و به اصطلاحاتی چون زبان فردی و خودآگاه خیلی اعتماد می‌کند. در مطالعات معماری، مبناهای فکری متفاوتی در تولید فرم تأثیرگذارند که این بنیان‌ها در حوزه‌های متعددی دسته‌بندی می‌شوند، از جمله خودآگاه و ناخودآگاه. پژوهشگر درصدد است دریابد تا چه اندازه ضمیر ناخودآگاه در تولید فرم در دورۀ صفویه و همچنین تا چه اندازه ضمیر خودآگاه در تولید فرم در دورۀ معاصر مؤثر بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و مبتنی بر دو راهبرد تاریخی‌تطبیقی و اسنادی انجام گرفته است. محیط مطالعه اسناد و مدارکی‌اند که دربارۀ بنیان‌های فکری دورۀ صفویه و بنیان‌های فکری دورۀ معاصرند. بر اساس آرای مطرح‌شده، در هر دو دوره، پیوند بین تولید فرم و خلاقیت حائز اهمیت است. بنابراین، بر پایۀ این شاخص و مؤلفه‌های تأثیرگذار بر آن مقایسه انجام گرفت. خلاقیت به‌صورت علمی و منطقی ماهیت خودآگاه و خلاقیت شهودی و هنری ماهیت ناخودآگاه دارد. نتایج مقایسه‌ای نشان دادند در معماری صفویه در فرآیند آفرینش آثار و مصنوعات خویش، هنرمند خودش نیز متحول می‌شد و آفرینشی تازه و خلقی نو می‌یافت. وظیفۀ هنرمند در رابطۀ متقابل با محصول آفریدۀ خویش، هدایت نفس در حرکت جوهری و ایجاد بستر مناسب برای فعلیت قوای متعالی و مجرد آن است، یا به‌عبارتی زمینه‌ساز برای تجرد نفس است. علم انسان عقلی، علمی شهودی است. دورۀ صفویه بنیان‌های فکری غنی و قوی در فرآیند ناخودآگاه داشته است که به‌تبع آن، معماری و تولید فرم از آن متأثر است. هنر قدسی بر خلاف هنر مدرن، قبل از آنکه سبک باشد، معناست. معماران مؤلف، اعتقاد به پدیدار دارند و از کل و تضادهای موجود در زمینه و انعطاف صحبت می‌کنند؛ اما معمار از دید آن‌ها کسی است که واقعیت را بازآفرینی می‌کند و آنچه مهم است، مخاطب اثر است که متن را زنده می‌کند. از وحدت سرشت انسان‌ها و تجربیات وجودی و شهود صحبت می‌کنند؛ ولی به کیفیت این تجربه و کشف واقعیت وجودی و ارتقای آن در جهت سرشت واحد خبری نیست. معمار در مواجهه با اطلاعات بسیاری قرار می‌گیرد که به‌ناچار اطلاعاتی که در خودآگاهش می‌تواند حلاجی کند، در الویت قرار می‌گیرند و گاهاً به‌تعبیر آیزنمن، این بیان فردی با تأکید بر یک خلاقیت انزواطلبانه، بدون توجه به یک نظم یکپارچه، در‌حال پیش‌روی است. با اتکا و تحلیل این بنیان‌ها می‌توان گفت بهره‌گیری از فرآیند ناخودآگاه در تولید فرم در جهت ارتقای کیفی طراحی و هم‌خوانی با زمینه نیاز مبرم است. با توجه به اینکه توانایی معمار در درک کامل و همه‌جانبۀ ارزش‌ها و مفاهیم موجود در جهان هستی و اتصال به ناخودآگاه محدود است، می‌توان بدون قرار‌دادن فرم در زمینۀ واقعی آن، با درنظرگرفتن ناسازگاری‌ها به این مهم دست‌ یافت. نتیجه حصول سازگاری بنا با زمینه است.


خانم فاطمه حدادعادل، دکتر اصغر محمد مرادی، دکتر مهران علی الحسابی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

شهرسازی اسلامی-ایرانی، از مهم‌ترین موضوعات و دغدغه‌ اندیشمندانی است که بناها و فضاهای شهر را مکانی در راستای سلوک انسانی و تعالی ‌روحی و معنوی او می‌دانند و به ویژگی‌های کالبدی شهر مطلوب از منظر اسلام می‌پردازند. با توجه به آموزه‌های جامع دین مبین اسلام در آرمانشهر وعده داده‌شده به اهل‌ صالح زمین و بیان ویژگی‌های آن، مستفاد می‌گردد که انسان با خصلت مدنی ‌بالطبع خود، از طریق شهرسازی مشارکت‌طلب به آرامش خواهد رسید و یکی از خصوصیات مهم فضای عمومی صالح، مشارکت‌طلبی می‌باشد. بحران هویتی ناشی از آسیب به بافت‌های تاریخی موجب تضعیف حس ‌وابستگی انسان به محیط و خصلت مدنی ‌بالطبع او و در نتیجه کاهش مشارکت‌ اجتماعی می‌شود که در این پژوهش، از مکان‌سازی متناسب با بافت ‌تاریخی، به‌عنوان تسهیلگر در پروژه‌های بازآفرینی استفاده می‌شود تا در جهت نیل به آرمانشهر اسلامی گام‌ برداشته شود. در این مقاله با بررسی معیارهای کالبدی مورد نظر اسلام در زمینه بازآفرینی بافت‌های تاریخی، در محله تاریخی عودلاجان تهران به‌عنوان یک نمونه مطالعاتی که اقدامات بازآفرینی در ‌آن انجام‌ شده و حضور مردم در بافت بعد ‌از اقدامات کمرنگ بوده است؛ با‌ هدف بررسی و مطالعه ارتباط بین شاخص‌های «مکان‌سازی مشارکت‌مبنا در بازآفرینی بافت‌های تاریخی» به‌عنوان عامل ایجاد «دلبستگی‌مکانی» و «مشارکت‌طلبی» با‌استفاده از پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) به روش توصیفی-‌تحلیلی مبتنی ‌بر روش‌های تحلیل‌ محتوای اسناد‌ کتابخانه‌ای و پیمایش مقطعی‌کمی‌ (پرسش ‌از کارشناسان و مردم محله عودلاجان) و کیفی (مشاهدات نظام‌مند کارشناسی‌ از بافت)، به بررسی مبانی اندیشه ‌اسلامیِ مکان‌سازی مشارکت‌مبنا در بازآفرینی بافت‌های تاریخی پرداخته‌است. تجزیه و تحلیل داده‌ها با روش آمار توصیفی و استنباطی بوده که نرمالیتی داده‌ها با آزمون کلموگروف‌اسمیرنف و آزمون فرضیه‌ها با ضریب‌ همبستگی اسپیرمن و معادلات ‌ساختاری به‌روش PLS و مدل‌سازی با نرم‌افزار SmartPLS3 انجام‌شد. تأیید روایی توسط اساتید و پایایی با‌ رسیدن به نقطه اشباع‌نظری و ضریب آلفای‌کرونباخ بررسی‌شد. پس‌از طی موفقیت‌آمیز تمامی آزمون‌های مدل‌ساختاری شامل ضرایب ‌مسیر (بتا) و معناداری ‌آن (T-Value)، شاخص ضریب‌تعیین (R2)، شاخص ارتباط‌ پیش‌بین (Q2)، شاخص شدت‌ تأثیر (F2) و شاخص هم‌خطی (VIF) برای دو گروه مردم ‌بافت و کارشناسان خبره با اطمینان بالا تأیید و مدل‌سازی ارائه‌ شد. سپس از طریق مشاهده نظام‌مند تک‌تک شاخص‌های پژوهش و تحلیل‌کیفی کارشناسانه، نتایج بررسی و تعمیم داده ‌شد و مدل‌کلی ارائه ‌گردید. بر ‌اساس یافته‌های تحقیق، مشخص‌گردید فضاهای انسان‌مدار و مکان‌محور مقید به ارزش‌های دین ‌مبین ‌اسلام و اصالت‌های بافت ‌تاریخی، از ‌طریق مکان‌سازی مشارکت‌مبنا در‌ بافت و افزایش مشارکت ‌اجتماعی ناشی ‌از آن در روند بازآفرینی، موجب حفظ بافت ‌تاریخی و موجودیت ایرانی اسلامی آن و افزایش دلبستگی‌ مکانی و مشارکت‌طلبی خواهد‌شد.

محبوبه السادات میرشمسی، استاد محسن وفامهر، دکتر حیدر جهان بخش، دکتر زهرا برزگر،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

در آیات شریف قرآنی و سنت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(س) به مکان‌های عبادت، آموزش، و سکنی اشارات متعدد شده است. از طرفی متون دینی به نور و مفاهیم آن بسیار پرداخته‌اند. معماری نیز از دیرباز، تجلیگاه احساسات ناب بشری و بستر تحقق کمالات متعالی انسان بوده است. با توجه به جایگاه و مفهوم نور، این مقاله با هدف پاسخ به این سوال که معماری اسلامی در یک الگوی تلفیقی چگونه پاسخگوی دستیابی به نور روز بوده و چگونه می‌توان از تکنیک‌های آن در معماری معاصر بهره گرفت؟ به بررسی نور روز از طریق سنجش سه شاخص شدت روشنایی، فاکتور نور روز، و عمق نفوذ در یکی از بی‌بدیل ترین الگوی تلفیقی سه کاربری مسجد- مدرسه- مسکن، حوزه علمیه سنتی منصوره شیراز پرداخته است. به‌دلیل ساعات کمتر حضور خورشید در آسمان زمان سنجش نور روز در اعتدال زمستانی، روز اول دی‌ماه از ساعت 8 تا 17 درنظر گرفته شده است. داده‌های شاخص‌ها به ترتیب به روش‌های اندازه‌گیری (دستگاه لوکس‌متر)، محاسبات عددی (فرمول اولگی) و محاسبات هندسی در سه کاربری عبادتگاه، مدرس، و حجره در جهت انتخابی یکسان جنوب‌شرقی جمع‌آوری و داده‌ها به دو روش کمی مقایسه‌ی تطبیقی با استاندارد لیید و انجمن روشنایی و نورپردازی ایران و روش کیفی تحلیل شد. نتایج حاکی از پاسخگویی مطلوب معماری اسلامی- ایرانی در بهره‌گیری نور روز با تکنیک‌های مختلف در فضاهای مورد مطالعه طی بازه زمانی عملکردی می باشد. شدت روشنایی در مدرس مابین 200 تا 500 لوکس و در حجره مابین 150 تا 500 لوکس با استانداردهای مطروحه منطبق است. فاکتور نور روز در مدرس بین 2 تا 5 درصد و در حجره تا 11 صبح منطبق با استاندارد است. اما شدت روشنایی و فاکتور نور روز در مسجد فاقد استاندارد است و در مطاعات آتی نیاز به بررسی و تدوین دارد.

شیما اسلام پور، سعید میرریاحی، سوزان حبیب،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

در دهه‌­های اخیر به­دنبال تغییرات در حوزه­‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، انواع گوناگونی از مسکن شکل گرفته است. در این راستا مسکن اجتماعی به­‌عنوان یکی از اشکال پاسخ­گویی به نیاز مسکن می‌­باشد. مسکن اجتماعی مسکنی است که با امکان اختلاط‌نشینی از شکل­‌گیری آسیب­‌های اجتماعی جلوگیری نموده و موجب انسجام اجتماعی در جامعه می‌­گردد. با توجه به آنکه در ایران، طراحی این‌گونه از مسکن، با نگاهی جامع پیش می­رود، تحقق امر سکونت با رویکردی معناشناسانه، به‌­دلیل گسترش روزافزون سکونتگاه‌­های بی­‌کیفیت در شهرها، ضروری به‌­نظر می­رسد تا در چنین سکونتگاه‌­هایی بتوان فضاهایی منطبق بر نیازهای انسان را طراحی نمود. هدف مقاله حاضر بازگشت به مفهوم سکونت و تبیین ابعاد پنهان آن در مسکن اجتماعی با رویکردی معناشناختی و به­‌منظور دستیابی به سیاست‌­های طراحی در جهت ارتقای کیفیت این‌گونه از مسکن می­باشد. این مقاله با رویکردی کیفی و به روش تحلیل محتوای کیفی و در حوزه معماری انجام شده است. داده‌­ها با استفاده از اجماع سه شیوه (مطالعات کتابخانه­‌ای، مشاهده، و مصاحبه) جمع‌­آوری شده­اند. در ادامه، داده‌­های بدست آمده در محیط نرم­‌افزار MAXQDA20 تحلیل شده، سپس با استفاده از کدگذاری­، داده‌­ها به مفاهیم، مقوله و سپس به ابعاد تبدیل شده­ است. با توجه به مطالعات انجام شده، چهار بعد شامل کالبدی- ساختاری، اجتماعی- فرهنگی، ادراکی- زیباشناختی، و زیست­‌محیطی، ابعاد پنهان سکونت در مسکن اجتماعی می­باشند که هر کدام اشاره به معنایی از نیازهای انسان دارند. بدین‌­ترتیب زمانی انسان می‌­تواند در جایی به مفهوم واقعی، سکنا گزیند که آن مکان فراتر از توجه به بعد کمی، بازنمایی از توجه به ابعاد وجودی او که همانا بعد جسمانی- روحانی، اجتماعی، معنوی، و روانی است، باشد تا همه جنبه­‌های نیازهای مختلف او را برطرف نماید.

دکتر مسعود وحدت طلب، زینب حیاتی،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

درک، فهم و دریافت‌های‌ حسی انسان از دلالت‌های معمارانه، با دور و نزدیک شدن نسبت به آثار معماری دستخوش تغییر می‌شود. پرداختن به این موضوع در معماری زیارتی به دلیل اهمیت پاسخ‌های احساسی در فواصل مختلف امری ضروری است. پرسش‌های تحقیق این است که 1. تغییر مقیاس چه تأثیری در بروز و افول دلالت‌های معماری زیارتی مانند «ابهت» و «صمیمیت» دارد؟ 2. پاسخ‌های احساسی افراد در مراحل مختلف تقرب به بنای زیارتی دستخوش چه تغییراتی می‌شود؟ بر این اساس هدف این پژوهش بررسی دو دلالت ابهت و صمیمیت در بناهای زیارتی و نحوه قضاوت آن توسط بازدیدکننده در فواصل مختلف بنا است. در این پژوهش رویکرد ترکیبی انتخاب گردید و از رهیافت تحلیل محتوای کیفی و سپس تحلیل عاملی اکتشافی در نرم‌افزار SPSS و تحلیل عاملی تأییدی در نرم‌افزار AMOS بهره گرفته شد. به این منظور، متغیر «فاصلۀ» فرد به‌عنوان متغیر مستقل و «صمیمیت» و «ابهت» به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. با توجه به دشواری‌های سنجش حین حرکت، این بررسی از طریق پرسشنامه محقق ساخت و اعمال تغییراتی در مقیاس بنا، شبیه‌سازی شد. 19 گویه در پرسشنامه‌، با استفاده از روش دستکاری هدفمند در اختیار 229 نفر از آزمودنی‌ها قرار داده شد. تحلیل عاملی اکتشافی منجر به کشف 4 مؤلفه شد که در ادامه با تحلیل عاملی تأییدی، مورد اثبات قرار گرفت. بارهای عاملی استاندارد مربوط به گویه‌های هر عامل بیشتر از 4/0 می­باشند. همه گویه‌ها در عامل خود معنی­دار و اثربخش هستند. یافته‌های پژوهش بیانگر وجود ارتباط معنی‌داری میان رؤیت‌ و ابهت از یک سو و مرکز و صمیمیت از سوی دیگر می‌باشد. همچنین با تغییر مقیاس در یک بازۀ مطلوب از «دورمقیاسی» تا «هم‌مقیاسی» ترجیح فرد از ابهت به سمت صمیمیت دچار استحاله می‌شود. برخلاف رابطۀ مستقیم رؤیت و ابهت، هم‌مقیاسی و صمیمیت از چنین ریتم ثابت و هم‌نوایی برخوردار نیست و مطالعات نشان می‌دهد نزدیکی بیش از حد به امر مقدس، برای زائر خاصیت اجتنابی دارد.

ا پارسا موسوی نیا، ندا سادات صحراگرد منفرد، علی غفاری،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

بحث مسکن دارای ابعاد فراتر از معنای فقط سرپناه می‌باشد که از این ابعاد، بعد اجتماعی به‌عنوان سنجه رشد هر جامعه محسوب می‌شود. یکی از عوامل بعد اجتماعی، میزان و چگونگی تعاملات اجتماعی در میان ساکنین آن جامعه است. با این حال در ساخت‌های جدید کمتر به بعد اجتماعی توجه می‌شود. با مطالعه در این حوزه اهمیت اختصاص فضای مناسب برای تعامل ساکنین مجموعه به خصوص فضای باز و نیمه‌باز مشخص می‌شود. هدف این پژوهش استخراج و شناسایی معیارهای فضای باز و  نیمه‌باز در واحد همسایگی موثر بر تعاملات اجتماعی است. در این پژوهش در گام مرور ادبیات با روش توصیفی-تحلیلی معیارهای پر تکرار با ظرفیت اثرگذاری بالا که تواماً فضای باز و نیمه‌باز و تعاملات اجتماعی را مد نظر قرار داده بودند شناسایی شدند. سپس با استفاده از روش استقلال منطقی معیارهایی که جداگانه در تعاملات و یا فضای نیمه‌باز وجود دارد بررسی و اشتراکات آنها گرفته شد که به‌عنوان معیارهای جدید شناسایی شده و فراوانی تمامی معیارهای از طریق تحلیل محتوا به دست آمد. سپس با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون وزن تمامی معیارها به دست آمد. یافته‌ها نشان می‌دهد معیار‌های با اولویت به ترتیب عبارتند از دسترسی به فضاهای جمعی، تعریف بدنه‌ها و هویت جداره‌ها، فضای توقف و تفکر و تجمع، سلسله‌مراتب میان عناصر و فضاها، سهولت دسترسی، معیار تأمین قلمرو فضایی مربوط به معیارهای جدید شناسایی شده است که جزو مولفه‌ها با وزن بالاتر است.

دکتر رضا خیرالدین، خانم سیده فاطمه حجت زاده،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

میراث و فضاهای باقیمانده از جنگ سعی در حفظ و انتقال این آثار به نسل­های بعدی را دارند. بزرگداشت جان­باختگان و قربانیان جنگ، ستایش صلح و عبرت از آثار سوء جنگ از اهداف اصلی این موزه­ها می­باشد. طراحی موزه­های جنگ باتوجه به نوع نگرش به جنگ، هویت و فرهنگ هر جامعه متفاوت است. از این­رو یکی از اهداف این پژوهش نگاهی ­نو به بازیابی مفهوم و الگوی موزه جنگ و اثار آن در ایران با توجه به نوع نگاه به دفاع­مقدس در جنگ عراق علیه ایران است. پژوهش­های مختلف قبلی نشان می­دهد که تاثیر آموزه­های دینی در جامعه نه تنها در شکل­گیری هویت افراد حاضر در جنگ مؤثر بوده بلکه در کنش و نگرش بازدیدکنندگان نیز تاثیرگذار بوده است. در این راستا کوشش شده تا در پرتو ظرفیتهای بالقوه میراث فرهنگی جامعه از یک سو و حضور نوع جدیدی از بازدیدکنندگان مناطق جنگی (کاروان­های راهیان نور) از سوی دیگر، مفهوم بدیع "محور-موزه منطقه‌ای" تعریف شود تا آثار و میراث دوران دفاع مقدس برای بازدیدکنندگان با حرکت در برخی محورهای مهم منطقه جنگی جنوب کشور بازنمایی و شناخته شود. یکی از این محورها در خوزستان مسیر اهواز تا اروند است که حاوی برخی گره‌گاه ها و مقاط کانونی مهم و مسیرهای پر اتفاق و پر ماجرا در سالهای دفاع مقدس بوده است. شناخت و بازنمایی اتفاقات و میراث این مناطق بقدری پر ماجرا و رمزو راز است که جمع‌آوری و بازنمایی انها در مراکز موزه‌های مرسوم جنگ ممکن نمی‌شود. برای بازنمایی این اثار و اتفاقات، طی مسیر و بازدید محورها الزامی می‌شود. لذا ارایه الگوی مناسب این بازنمایی از ضرورتها و اهداف مهم مقاله حاضر است. در تعریف جدید "محور-موزه منطقه‌ای" سعی می‌شود از برخی مفاهیم ادبیات اصیل بصورت استعاری و تمثیلی برای بازنمایی مفاهیم آثار و میراث دفاع مقدس همچون تعالی و رشد، روح ایثار و رسیدن به قرب الهی استفاده شود که تلاشی دشوار و بحث‌انگیز است. برای تبلور ایده محور-موزه، بخشی از مسیر منطقه اهواز به اروند انتخاب شده است. سپس با منزل گذاری (سکانس‌بندی) مسیر مربوطه با توجه به ویژگیهای فضایی‌کالبدی و نیز توجه به رخدادهای جنگی مرتبط با قطعات و گره‌های مختلف واقع در مسیر، ارزشهای فضایی مسیر برای بازدیدکنندگان و گروه‌های راهیان نور بازنمایی و تشریح شود. مراحل بازنمایی اثار و وقایع دوران جنگ و دفاع مقدس در مسیر مورد مطالعه با گریز اجمالی و مختصر به استعاره‌های هفت اقلیم عشق عطار در سکانس‌های مختلف بیان شده‌اند تا ادراک فضایی محور-موزه اهواز تا اروند را در مقیاس منطقه‌ای تقویت کنند. سکانس‌بندی مسیر راهیان نور محور اهواز-اروند موضوع تکوین محور-موزه‌های دفاع مقدس را از مرحله ایده به مرحله پدیده نزدیک می‌سازد. این مدل متفاوت و بدیع‌تر از اشکال مرسوم و قالب‌بندی‌شده موزه‌های جنگ در دنیا و موزه‌های دفاع مقدس در ایران است. روش پژوهش مبتنی بر بازشناسی و توصیف و تحلیل فضایی سکانس‌های مختلف مسیر مورد مطالعه براساس ویژگی‌ها و مختصات هریک در کل منطقه می‌باشد. اسناد و مدارک مربوط به وقایع دوران جنگ مانند عکس ها، نقشه های هوایی، روایت های مستند رخدادها از جمله مواردی هستند که الگوی مدنظر را در نقاط کانونی سکانس‌های مختلف محور مورد مطالعه بازنمایی می‌کنند. توسعه و تکمیل این الگوی منطقه‌ای در مقیاس‌های عملیاتی‌تر مانند برنامه‌ریزی و طراحی‌شهری و مقیاس معماری مراحل بسط این مدل می تواند باشد. 
 

مهسا نوروزی، میترا غفوریان، زهرا برزگر،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

الگوی مسکن مبتنی بر دین اسلام در جهت ایجاد سکونت و کسب آرامش برای خانواده، وابسته به پاسخگویی نیازهای ثابت و متغیر آن‌ها است. با توجه به اینکه کالبد مسکن ظرفی است که اجتماع خانواده در آن شکل می‌گیرد، نیاز به انطباق‌پذیری مسکن با رشد خانواده بعنوان نیازهای متغیر و پاسخگویی به آن در طول زمان در جهت رسیدن به پایداری اجتماع خانواده حائز اهمیت است. در این بین قابلیت توسعه‌پذیری با ایجاد سازگاری و یا تغییر در اجزاء مسکن، متناسب با تغییر نیازهای ساکنان، می‌تواند علاوه بر پایداری اجتماعی، در پایداری اقلیمی نیز موثر واقع شود. با توجه به مصرف بالای انرژی‌های فسیلی، طراحی و ساخت ساختمان‌های مسکونی همساز با اقلیم در راستای کاهش مصرف انرژی ضروری است. در واقع استفاده از حیاط‌های خصوصی در طبقات واحدهای مسکونی، علاوه بر ایجاد بستر توسعه جداره‌های ساختمان، به تأمین نور فضاهای داخلی و کنترل شرایط اقلیمی کمک می‌کند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی الگوی بهینه مسکن توسعه‌پذیر اجتماعی-اقلیمی متناسب با رشد خانواده می‌باشد. بدین ترتیب، سوال تحقیق در جستجوی الگوی مسکنی که علاوه بر توسعه‌پذیری اجزای مسکن در حیاط آپارتمان، بهره‌وری اقلیمی را نیز تامین کند، شکل گرفت. مقاله حاضر به موضوع پایداری اجتماعی در مسکن بواسطه بررسی توسعه اجزاء آن در حیاط آپارتمان پرداخته‌است و به موضوع پایداری اقلیمی با سنجش میزان تابش دریافتی دیوارهای قابل گسترش آن در حیاط، توجه کرده‌است. استفاده از دو روش کیفی و کمی برای شناسایی الگوی مسکن توسعه‌پذیر اجتماعی-اقلیمی، در مرحله اول منجر به ارائه الگوهای توسعه‌پذیر A، B و C در حیاط آپارتمان مسکونی شده است. سپس بر اساس روش کمی با شبیه‌سازی الگوها در نرم‌افزار انرژی‌پلاس، الگوی بهینه شناسایی شد. نتیجه پژوهش با مقایسه توامان میزان تابش دریافتی بدنه‌های جنوبی، شرقی و غربی واحدهای هم‌جهت در ماه‌های سرد، معتدل و گرم، بهترین واحدها را در جهت جنوب غربی متعلق به ساختمان B، در جهت شمال شرقی و شمال غربی متعلق به ساختمان C و در جهت جنوب شرقی متعلق به ساختمان A و C بصورت مشترک معرفی می‌کند.
 


نعیمه خداداد، احمد خلیلی، احمد میرزا کوچک خوشنویس،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده


             امروزه ساخت و ساز های جدید در راستای تداوم حیات در بافت های تـاریخی، ضـرورتی گریزناپـذیر هسـتند، حـذف تدریجـی و یـا تغییـر عملکـرد بعضــی بناهــا در بافت هــای تاریخــی، اهمیــت و نیــاز و توجه به بناهــای میان افــزا  و شناسایی مو لفه های  موثر برآن،  امری ضروری تلقی می شود. هدف این پژوهش، علاوه برآگاهی از شکاف‌های موضوعی و جلوگیری از پژوهش‌های تکراری، تحلیل علم سنجی مطالعات توسعه میان افزا جهـت کشـف مسـائل و تحـولات اصلـی و نیـز یافتـن رونـد عملکـرد نوظهـور مقـالات و مجـلات، شــناخت الگوهــای همــکاری و کشــف ســاختار فکــری حوزه علمی توسعه میان افزا است. جهــت نیــل بــه ایــن اهــداف، شناســایی و اســتخراج مفهوم و ابعاد  موثـر بـر توسعه میان افزا بـا بهره منـدی از منابـع اسـنادی وکتابخانــه ای معتبــر خارجــی و داخلــی انجــام گردیــد روش های متعددی برای ارزیابی و سنجش تولیدات علمی طراحی و ایجاد شدند یکی از روش های پر استفاده در علم سنجی که برای تحلیل ساختار دانش در حوزه های مختلف علم رواج دارد و ارتباط میان واژه های به کار رفته در قسمت های مختلف مدارک را بررسی می نماید تحلیل علم سنجی است. روش تحقیق در پژوهش حاضر مرور سیستماتیک با استفاده از نرم افزار vosviewer است که با تحلیل علم سنجی به تجزیه‌وتحلیل هم رخدادی ومرکزیت درجه و بینابینی و نزدیک بینی درجه، هم نویسندگی و زوج کتاب شناختی با بهره گیری از روش های کمی پرداخته شده است. یافته‌های حاصل از ترسیم و تحلیل نقشه‌های هم زمانی وقوع دو آیتم بر اساس کلمات کلیدی نشان می دهد کلید واژه های "توسعه میان افزا" و" توسعه شهری" از بالاترین مجموع قدرت پیوند و تعداددفعات هم رخدادی وقوع دو آیتم برخوردار هستند و در تحلیل مرکزیت درجه کلید واژه های " توسعه میان افزا" و"توسعه شهری" و "برنامه ریزی شهری" و "کاربری زمین"بالاترین مرکزیت درجه برخوردار بودند ودر بررسی نقشه چگالی هم واژگانی کلیدواژه‌ها میزان پیوندهای موجود در شبکه بالا بوده و در آن جریان اطلاعات با سرعت مناسبی انتقال می‌یابد، در تحلیل شبکه هم نویسندگی بر اساس آیتم محققان بیشترین مقاله مربوط به هوگوکه دارای 5 مقاله و 14 پیوند بوده است و در تحلیل زوج کتابشناختی بر اساس آیتم مجلات ، ژورنالland use policy     با مجموع قدرت 34 و تعداد پیوند13، در جایگاه اول است.

 
دکتر ندا سادات صحراگرد منفرد، آقای دکتر دکتر سید عباس یزدانفر، خانم مهندس فاطمه امامی پور مطلقیان،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

امروزه بنا به ماهیت و معضلات بافتهای فرسوده شهری که عمدتا کاهش ارزش‌های سکونتی و افزایش تقاضا به منظور خروج از این مناطق است، ضرورت بازآفرینی آن‌ها به موضوعی محوری تبدیل شده است. از سوی دیگر نوسازی در این محدوده‌ها عمدتا با دید سود‌جویانه و بدون نظارت کافی صورت می‌پذیرد. توسعه مختلط کاربری‌ها به عنوان یک جز کلیدی در رشد هوشمند و شهرسازی نوین مطرح می‌باشد. هدف این مقاله شناسایی و ارزیابی مولفه های اختلاط کاربری موثر بر بازآفرینی بافت های فرسوده است. روش تحقیق این پژوهش ترکیبی(کمی و کیفی) می باشد. در ابتدا با روش توصیفی- تحلیلی مولفه‌های موثر بر اختلاط کاربری و بازافرینی بافت فرسوده استخراج شد و سپس فراوانی مولفه‌های مستخرج از ادبیات موضوع نیز بررسی گردید(تحلیل محتوا). پس از آن ارتباط میان مولفه‌های اختلاط کاربری موثر بر احیا بافت فرسوده در ساختاری نظام‌مند ترسیم شده و پرسشنامه محقق ساخت بر این مبنا تهیه شد. از آنجا که این عوامل وابسته به زمینه‌اند، محله سیروس به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شد و پرسشنامه توسط 120 نفر از ساکنین محله به ارزیابی گذاشته شد. لذا با استفاده از روش مورد پژوهی آن دسته از مولفه‌های اختلاط کاربری که در بازآفرینی بافت فرسوده محله سیروس موثرترند شناسایی شد. یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که مؤلفه‌های تنوع گونه بندی مسکن، پیاده-دوچرخه محوری وعمودی یا افقی بودن عملکرد در اختلاط کاربری به ترتیب بیشترین تاثیر را در بازآفرینی بافت‌های فرسوده محله سیروس دارند. سپس با استفاده از روش همبستگی میزان ارتباط بین مولفه های اختلاط کاربری با هم که در بازآفرینی بافت فرسوده نقش دارند شناسایی شده و چرایی ارتباط آن تحلیل شد. راهبرد های طراحی برای محله سیروس با توجه به تحلیل نتایج همبستگی، ایجاد تنوع گونه بندی مسکن از طریق ترکیبی از مساکن خصوصی و عمومی برای جذب اقشار مختلف درآمدی، استقرار مراکز عرضه کننده کالا و خدمات اساسی در فاصله مناسب از بافت مسکونی برای پیاده محور شدن و ایجاد پارکها و استفاده از عناصر سبز در جداره ها و کف سازی مسیر می باشد.
خانم مطهره اسلامی محمودآبادی، آقا یعقوب پیوسته گر، آقا علی اکبر حیدری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

مسکن به عنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سرو کار داشته و ویژگی های این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.آرامش یکی از نیازهای روحی و روانی هر فرد است که بایستی در خانه تامین شود واین موضوع‌، تامین آرامش را به به یکی از مهمترین کارکردهای خانه تبدیل می کند.
تامین آرامش در ارتباط با خانه‌های معاصر که ساکنین آن به خاطر مشکلات متعدد زندگی شهرنشینی، خانه را بیش از همیشه به عنوان مکانی برای استراحت و آرامش قلمداد می‌کنند، از اهمیت ویژه تری برخوردار است و این در حالی است که چگونگی حصول این معنا در خانه، کمتر در متون تخصصی به ویژه در حوزه معماری مورد بررسی قرار گرفته است، بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف استخراج عوامل ایجاد کننده آرامش در خانه و کارکرد ویژگی های فضایی خانه در تامین این عوامل در دو الگوی رایج خانه‌های معاصر شامل خانه‌های آپارتمانی و خانه‌های مستقل حیاط دار شکل گرفت و چگونگی نمود‌پذیری آرامش در خانه را مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه از روش «ساختار معانی» به عنوان رویکردی از پژوهش کیفی با تکنیک های عکسبرداری، مشاهده میدانی، پرسشنامه و مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته نردبانی استفاده شد. چارچوب مفهومی پژوهش تحت مدل سطوح معانی راپاپورت (1988 )، پیامدها و معانی حاکم بر خصوصیات را در قالب گزاره‌های «خصوصیت، کارکرد آشکار و کارکرد پنهان » تشریح می نماید.
برای اطمینان از دریافت اطلاعات لازم، مفهوم اشباع نظری تعیین کننده تعداد نمونه ها، مصاحبه‌ها و دریافت داده‌ها بود.

بر اساس نمودار ساختار زنجیره ای ارزش، نمود پذیری مفهوم آرامش به طور عمده تحت تأثیر قابلیت‌های محیطی «ارتباط با فضای باز» قراردارند. قابلیت‌های دیگری همچون «قدمت بنا»، «الگوی آشپزخانه»، «مالکیت»، «ابعاد فضایی» و «تعداد اتاق‌ها» ایجاد آرامش در خانه را مهیا می کند. نتایج پژوهش علاوه بر ارائه یک چارچوب ساختار یافته برای مطالعه تطابق بین ایجاد مفهوم آرامش وویژگی‌های فضایی خانه، بر ارزش های اساسی ساکنان و معانی پنهان در رابطه با این خصوصیات تأکید دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb