دکتر حمید رضا آرامی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
چگونگی توزیع عادلانهی فضای شهر -بهگونهای که علاوه بر محفوظ قرار دادن حقوق مالکان خصوصی، حقوق مردم شهر را نیز مورد احترام قرار دهد- یکی از اساسیترین مسائل در حوزه حقوق شهری است. پرداختن به این مسئله متأخر از شناخت دقیق ماهیت فضای شهر و احصای حقوق مترتب بر هر سنخ از آن است؛ که در نوشتار حاضر با ابتنا بر آموزههای فقهی حقوقی به آن پرداخته شد. طبق نتایج این تحقیق، برخلاف ماده 38 قانون مدنی ایران و نظر برخی از فقهای متقدم، فضای شهر بر اساس مالکیت زمین تحتانی آن به سه بخش عمده تقسیم میشود؛ الف. فضای عمومی شهر (که از دو قسمت فضای محاذ بر معابر عمومی و فضای محاذ بر املاک خصوصی، فراتر از حدمتعارف ارتفاع، تشکیل میشود)، ب. فضای اختصاصی (فضای محاذ بر املاک خصوصی، ذیل حدمتعارف ارتفاع که در پشت فضای اشتراکی قرار دارد)، ج. فضای اشتراکی (فضای محاذ بر املاک خصوصی، ذیل حدمتعارف ارتفاع که در مجاورت با فضاهای عمومی شهر قرار دارد). سنخ اول از فضاهای مزبور، در زمره اموال عمومی و از مصادیق مشترکات عمومی و طبعاً در مالکیت عموم محسوب میشود؛ لذا برخلاف مدلهای رایج، فروش آن توسط شهرداری (تراکمفروشی) مخالف با حکم اولیه شرعی است. سنخ دوم، از زمره اموال خصوصی و در مالکیت خصوصی زمین تحت آن قرار دارد و مردم نسبت به آن حق ارتفاق دارند؛ و سنخ سوم فضای مزبور نیز در زمره اموال مشاع محسوب میشود؛ به گونهای که مالکان خصوصی املاک و مردم شهر، نسبت به آن حق اشتراک دارند. امید است این سطور تسهیلکننده بازخوانی قوانین شهری و بهتبع آن تحقق حقوق مردم نسبت به فضای مصنوع شهری باشد.
زینب حیاتی، اصغر مولایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
بیتردید همهی فعالیتهای انسان از جمله ساختن شهرها، باید در جهت فراهم آوردن محیط مناسب زندگی وی باشد. ساختار کالبدی شهرها و هر جزئی از آنها بایستی اصول و ارزشهای معنوی و فرهنگی را به انسان متذکر گردد. اصول و ارزشها باید به گونهای سازماندهی شوند که همهی نیازها و قوای انسان مورد توجه قرار گیرد. از منظر مضامین اسلامی، بستر اصلی برای شکوفا شدن قوا و نیازهای مادی و فرامادی برقراری ارتباطات چهارگانه انسان است. این پژوهش با هدف آسیبشناسی وضعیت نماسازی در معماری معاصر ایران، اصول فقهی و اخلاقی حاکم بر نمای ساختمانهای مسکونی را شناسایی میکند؛ و با توجه به اصول شریعت اسلامی تبیین مینماید. مبانی و ریشهی اصلی این موضوع و مباحث مربوط به آن را میتوان در قرآن، روایات، و احادیث جستجو کرد. در این روند به منظور گردآوری دادهها از روش اسنادی و به منظور تحلیل دادههای حاصل از متون دینی از روشهای تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی استفاده شده است. پس از استخراج اصول مرتبط با دو بخش فقهی و اخلاقی، نحوهی نمودپذیری آن در نمای ساختمانهای مسکونی بیان گردیده است. در نهایت به منظور آسیبشناسی وضعیت موجود و بیان تعارضات در نمای ساختمانهای مسکونی در قیاس با آموزههای قرآن و احادیث، اصول بدست آمده بر اساس روابط چهارگانه انسان بررسی گردیده است. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارد که نماهای مسکونی معاصر مخل در هر چهار نوع رابطه هستند و لذا بیشترین تکرارپذیری در خصوص نوع رابطه تضعیف شده، مربوط به رابطه انسان با دیگران است. در نگاهی آسیبشناسانه به معماری نما چنین استنتاج میشود که برآیند آسیبهای مختلف مطرح شده، علاوه بر تأثیر منفی بر نماهای شهری همهی وجوه زندگی انسان را تهدید میکند.
مهندس یحیی جمالی، دکتر مینو قره بگلو، آقای محمد جمالی،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده
محیط پیرامون انسان بهعنوان بستر تحقق اعمال، یکی از عواملی است که میتواند بر شکلگیری رفتار وی اثر گذارده و در صورت عدم ایفای نقش مطلوب خویش، قطعهای از پازل هدایت اخلاقی فرد و به تبع آن اجتماع، مختل خواهد شد. این پژوهش با پاسخ به سوال چیستی ویژگیهای کالبدی محیط حامی رفتار اخلاقی، به دنبال ارائه مصادیق کالبدی برای محیط است که بتواند بستر مناسبی برای اعمال اخلاقی، از منظر اندیشه اسلامی آورد. این امر با رویکرد کیفی و روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و مصاحبه با متخصصین به انجام رسیده و حوزه بررسی آن محیطهای عمومی است. با بررسی محیط در سه سطح ادراکی، رفتاری، و کالبدی، بعضی از فرامین اخلاقی موجود در منابع دینی در دو سطح ادراکی و رفتاری، تحت عنوان انسانشناسی دینی و جامعهشناسی دینی، شناسایی و عوامل اختلالآفرین در این فرامین ریشهیابی شد و برای جلوگیری از ایجاد آنها، راهکارهای کالبدی ارائه شد. با تحقق ویژگیهای کالبدی ارائه شده از دریچه هر یک از سطوح محیط، میتوان امید داشت که محیط، بسترساز امر اخلاقی گردد.
آقای محمدباقر ولی زاده اوغانی، دکتر پریسا هاشم پور، دکتر مینو قره بگلو،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
عبرتپذیری به معنای پرهیز از تکرار تجربیات و عملکردهای منفی، و پند و درس گرفتن از تجربیات مثبت گذشتگان است. آثار معماری در طول تاریخ، بر اساس انباشتهای از تجربیات انسانی پدید آمده و پیوسته با آزمون و خطا در تدام و استمرار بودهاند. عبرتپذیری به سبب کارکرد تربیتی آن، میتواند در معماری بهعنوان روشی برای نقد و آموزش و بهرهمندی از تجربیات مثبت و منفی آثار معماری گذشته، عمل کند. بر این اساس هدف پژوهش، تبیین کارکرد عبرت در وجوه مختلف آثار معماری است. رویکرد پژوهش کیفی است و با تکیه بر روش استدلال منطقی به دنبال تبیین مقوله عبرتپذیری در معماری در سه حوزه عبرتگیرنده، موضوع عبرت، و فرآیند عبرت میباشد. مقوله عبرتگیرنده در معماری، شامل معماران بهعنوان خالقین اثر معماری، و مردم بهعنوان خالقین زیربنای فرهنگی معماری است. موضوع عبرت وجوه مختلف معنایی و کالبدی معماری بوده و میتواند در فرآیندی خودآگاه یا ناخودآگاه به عبرتپذیر منتقل شود. از منظر عبرتپذیری، عبرت از تجربیات منفی و پند و درس از تجربیات مثبت در اثر معماری چه در وجه کالبدی و چه در وجه محتوایی آن و چه آگاهانه و چه غیرآگاهانه در هر زمان ضروری بوده و آنچه در وجوه معماری دارای خیر و حسن است، قابلیت عبرت و پند برای آیندگان دارد.
نگاه عبرت به اثر معماری و بهرهگیری از ابزار عبرت (عقلی با تدبیر، چشمی بینا، گوشی شنوا، زبانی گویا، و دلی پاک و فراگیر) میتواند عبرتگیرنده را با مشاهده ظاهر و تأمل در باطن آثار معماری در تجزیه و تحلیل، نقد و شناخت و همچنین پند و عبرت از عملکردها و نقاط مثبت و منفی آثار معماری یاری رساند. عبرتپذیری از اثر معماری در فرآیندی خودآگاه و متکی بر ابزار عبرت و یا ناخودآگاه و با تکیه بر انباشتههای ذهنی، قابل انجام است. فرآیند عبرت و نحوه انتقال درس و پند در معماری برای اهل فن و تخصص (معماران) بیشتر به صورت خودآگاه و برای عوام (مخاطبین معماری) بیشتر به صورت ناخودآگاه رخ میدهد. میتوان با آموزش و آشنا کردن مخاطبان با ارزشهای معماری گذشته دور و نزدیک، آنها را به سمت عبرت آگاهانه از آثار معماری سوق داد.