5 نتیجه برای اسلامی
سیده الهام علویزاده، سید غلامرضا اسلامی، فرح حبیب،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار-1397 1397 )
چکیده
بازار سنتی ایرانی، به عنوان نمونهای اعلی از هنر و معماری اسلامی ایرانی، میراث غنی فرهنگی به شمار میآید. این پدیدهی معماری درشتدانه، خود متکامل و متجانس با زمینهی شهری پیرامون، مانند سایر بافتهای شهری، از عواقب تحولات ناشی از زندگی مدرن در حوزهی داخلی و پیرامونی خود مصون نبوده است. از طرفی تغییر و تحول و ایجاد ساختارهای جدید، جهت تداوم حیات و زندگی بافتهای تاریخی، ضروری است. مفهوم زمینهگرایی و هدف آن در بافت تاریخی، بر اساس مفاهیم کیفی ایجاد کل زنده، منسجم و پویا، مبنی بر لزوم شناخت و تأکید بر استخراج زبان الگوی بافت، جهت انسجام ساختاری و عملکردی در توسعههای پیرامونی است. این پژوهش، در راستای واکاوی ناهماهنگی بناهای میانافزا در بافت تاریخی شهر ایرانی-اسلامی و نقد زمینهگرایی موجود، ابتدا با روشی توصیفی- تحلیلی، زبان الگوی بازار سنتی اردبیل را به عنوان نمونه موردی بررسی مینماید. سپس جهت پاسخ به چگونگی تأثیر میزان انسجام میانافزاها به عنوان سنجهی زمینهگرایی بر تداوم زبان الگو به عنوان مشخصه تداوم حیات بافت، تحقیق پیمایشی (میدانی)، مشاهده و همچنین از پرسشنامه به عنوان ابزار جمعآوری اطلاعات و از نرمافزارSPSS به عنوان ابزار تحلیل و ارزیابی دادهها استفاده میشود. یافتهها در بخش اول نشان میدهد؛ مراکز نیرومند کالبدی-عملکردی واجد مقیاسبندی که الگوی حیات ساختار های مختلف را بهوجود میآورند. در نمونهی بازار سنتی اردبیل در انطباق با سه مقیاس کلان، میانه و خرد، حاکی از حد اعلای کیفیت حیات است و انسجام معنایی ناشی از جهانبینی وحدتگرا و پویای اسلامی را در ساختار بازار سنتی متجلی میسازد. یافتهها در بخش دوم حاکی از عدم انسجام کلی میانافزاهای معاصر در حریم درجه دو بازار سنتی اردبیل است. همچنین نشان میدهد متغیرهای انسجام ساختاری، انسجام بصری و انسجام فضایی بر متغیر وابسته حیات کالبدی بازار سنتی، متغیر انسجام فعالیتی و متغیر انسجام ادراکی بنای جدید به عنوان متغیر پیشبین بر حیات عملکردی بازار سنتی تأثیر مستقیم و معنیداری داشته و تغییرات آن را پیشبینی میکنند. لذا پرداختن به مفاهیمی چون مقیاسبندی فراگیر و توزیع مقیاسها، فراتر از الزام صرف به استفاده از اجر و ارتفاع محدود بنا و قاب پنجرهی چوبی نمایان در حریم بازار سنتی ضروری است تا بتوان مفاهیمی عمیق از زبان الگوی بافت را تداوم بخشید و توصیههای جدید برای ایجاد هویت طراحی در بافتهای تاریخی، جهت تأکید بر «الگوگرایی» به جای «فرمگرایی» برای طراحان داشت.
سیده فائزه اعتماد شیخالاسلامی، سید مجید مفیدی شمیرانی،
دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1398 1398 )
چکیده
مرکزمحلههای بومی شهر همدان -که به فضای چمن شهرت دارند- بهعنوان یک فضای محلی در طی قرون متمادی جایگاه و اهمیت خود را از دست نداده؛ بلکه نقش تاریخی ارزشمندتری پیدا کردهاند و با دیدگاههای مختلف قابل ارزشگذاری میباشند. در فرهنگ اسلامی نیز جوانب مختلف هماهنگی ساختار مرکزمحلههای بومی شهر همدان با قوانین تشیع مشهود است. چگونگی التزام مرکزمحلههای بومی همدان به ده قانون اجتهاد اسلامی عقل ابزار اجتهاد، ثبوت اصول، تفریع جزئیات، نسبیت اجتهاد، جامعیت قوانین، توجه به ساحت انسان، توجه به اولویتها، هماهنگی با قوانین حاکمه، آزادی در برخی حوزهها، احکام خمسه و احکام ثانویه مهمترین سؤال پژوهش پیشرو است. مرکزمحلههای بومی شهر همدان واجد ساختار کالبدی همگون میباشند و ساختار بهکاررفته در مرکزمحلههای بومی همدان در تطابق با احکام عملی اجتهاد در تشیع است فرضیه پژوهش است و هدف پژوهش کشف احکام عملی معماری و شهرسازی اسلامی در محله با معرفی الگویی برجسته از مصادیق تجلی قوانین تشیع در معماری و شهرسازی اسلامی ایران است. راهبرد این پژوهش تاریخی تفسیری است و سامانه پژوهش بررسی رابطه تطبیقی قوانین اجتهاد اسلامی با قوانین طراحی مرکزمحله است. درنهایت، الگوی ساختاری بهکار رفته در مرکزمحلههای بومی شهر همدان بهعنوان مصداق معماری شیعی معرفی میگردد. این الگوی محلهمحور ارائهدهنده احکام عملی معماری و شهرسازی اسلامی و راهکارهای طراحی شهرهای جدیدالاحداث با الگوی ایرانی-اسلامی مانند شهر حورا در حومه همدان است.
عمید الاسلام ثقه الاسلامی، محمد امین احمدی بنکدار،
دوره 10، شماره 2 - ( 1-1401 )
چکیده
اصل "محرمیت" یکی از اصول جهان بینی و فرهنگ اسلامی است که در زندگی اجتماعی مسلمانان، به عنوان یکی از ارزش های مهم اخلاقی و فرهنگی در نظر گرفته می شود. در طول تاریخ شهرنشینی در ایران مفهوم محرمیت و رعایت حریم خصوصی از شکل گیری فضای معماری تا سازماندهی فضایی شهرها و نحوه قرار گیری و مکان گزینی عملکردهای شهری در کنار یکدیگر تاثیر گذار بوده است. از طرف دیگر، شهرسازی ایرانی- اسلامی باید به گونه ای باشد که علاوه بر پاسخ گویی به نیازهای ساحت مادی حیات انسان بتواند نیازهای ساحت های دیگر حیات انسانی(ساحت های روانی و روحی حیات) را نیز پاسخ گویی و تامین نماید و در این میان رعایت اصل محرمیت در تامین چنین نیازهایی نقش مهمی را بر عهده دارد. در شهرسازی معاصر کشور با به کارگیری اندیشه ها و نظریات غربی و تقلید از الگوهای مدرنیستی، اصل محرمیت نیز مانند بسیاری از مفاهیم با ارزش دیگر به فراموشی سپرده شده است، به طوری که در حال حاضر کمتر به این مفهوم در برنامه ها و طرح های توسعه شهری توجه می شود. هدف از تحقیق حاضر تدوین معیارها و شاخص هایی جهت ظهور و تجلی مفهوم محرمیت در شهرسازی ایرانی- اسلامی است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر بازبینی سیستماتیک متون، مطالعات و تحقیقات مرتبط با موضوع و تحلیل محتوای اطلاعات جمع آوری شده است. مقاله حاضر در نتیجه گیری شاخص های مرتبط با اصل محرمیت را در مولفه های مختلف محیط شهری شامل مولفه های کالبدی- فضایی، عملکردی و اجتماعی- فرهنگی ارائه نموده و به کارگیری آن ها در برنامه ها و طرح های توسعه شهری جهت ارتقاء کیفیت محیط های شهری را توصیه می نماید
خانم مطهره اسلامی محمودآبادی، آقا یعقوب پیوسته گر، آقا علی اکبر حیدری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مسکن بهعنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سروکار داشته و ویژگیهای این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد، از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. آرامش یکی از نیازهای روحی و روانی هر فرد است که بایستی در خانه تأمین شود و این موضوع، تأمین آرامش را به یکی از مهمترین کارکردهای خانه تبدیل میکند.
تأمین آرامش در ارتباط با خانههای معاصر که ساکنین آن به خاطر مشکلات متعدد زندگی شهرنشینی، خانه را بیش از همیشه بهعنوان مکانی برای استراحت و آرامش قلمداد میکنند، از اهمیت ویژهتری برخوردار است؛ و این در حالی است که چگونگی حصول این معنا در خانه، کمتر در متون تخصصی به ویژه در حوزه معماری مورد بررسی قرار گرفته است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف استخراج عوامل ایجادکننده آرامش در خانه و کارکرد ویژگیهای فضایی خانه در تأمین این عوامل در دو الگوی رایج خانههای معاصر شامل خانههای آپارتمانی و خانههای مستقل حیاطدار شکل گرفت و چگونگی نمودپذیری آرامش در خانه را مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه از روش «ساختار معانی» بهعنوان رویکردی از پژوهش کیفی با تکنیکهای عکسبرداری، مشاهده میدانی، پرسشنامه، و مصاحبههای نیمهساختاریافته نردبانی استفاده شد. چارچوب مفهومی پژوهش تحت مدل سطوح معانی راپاپورت (1988)، پیامدها و معانی حاکم بر خصوصیات را در قالب گزارههای «خصوصیت، کارکرد آشکار، و کارکرد پنهان» تشریح مینماید.
برای اطمینان از دریافت اطلاعات لازم، مفهوم اشباع نظری تعیینکننده تعداد نمونهها، مصاحبهها، و دریافت دادهها بود.
بر اساس نمودار ساختار زنجیرهای ارزش، نمودپذیری مفهوم آرامش به طور عمده تحت تأثیر قابلیتهای محیطی «ارتباط با فضای باز» قراردارند. قابلیتهای دیگری همچون «قدمت بنا»، «الگوی آشپزخانه»، «مالکیت»، «ابعاد فضایی»، و«تعداد اتاقها» ایجاد آرامش در خانه را مهیا میکند. نتایج پژوهش علاوه بر ارائه یک چارچوب ساختاریافته برای مطالعه تطابق بین ایجاد مفهوم آرامش و ویژگیهای فضایی خانه، بر ارزشهای اساسی ساکنان و معانی پنهان در رابطه با این خصوصیات تأکید دارد.
شیرین اسلامی، حمیدرضا آرامی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
بارگذاری تراکم بالای جمعیتی در کشور، همنوا با رویکردهای نظام سرمایهداری در دهههای اخیر، منشأ چالشهای آشکار و نهان متعددی گردیده است و مواردی نظیر پیشروی از آستانه جمعیتی مطلوب در بسیاری از کلانشهرها، عدم کفایت زیرساختهای اقتصادی، کارکردی، فرهنگی، معضلات زیست محیطی و غیره را زمینهساز شده است. امروزه، نسبت و رابطه میان بارگذاری انواع و سطوح تراکم جمعیتی در شهرسازی با پیامدهای مثبت و منفی سبک زندگی افراد در سالهای گذشته، کانون رصد و نظریهپردازی در بسیاری از کشورهای دنیا شده است؛ موضوعی که علیرغم اهمیت در کشور ما کمتر مورد تفحص و مداقه قرار گرفته است. از اینرو، مطالعه حاضر در پی پاسخ به پرسش اصلیِ «چیستی آسیبهای بارگذاری تراکم بالای جمعیتی در ابعاد مختلف نظام شهرسازی» متمرکز است. به منظور نیل به هدف تحقیق، مطالعه کاربردی حاضر با بهرهگیری از پارادایم کیفی و روش تحقیق تحلیلی انجام پذیرفتهاست. در فراتحلیل حاضر، یافتهاندوزی دادهها با بهره از مطالعات کتابخانهای-اسنادی پیرامون ادبیات موضوع و تحلیل و تفسیر دادهها با استفاده از فن استخوان ماهی و تحلیل محتوای کیفی استقرایی انجام گرفته است. نتایج مطالعه حاضر، مؤید آن است که بارگذاری تراکم بالا، مسائل عدیدهای بر سکونتگاههای انسانی به دنبال داشته است که در هفت بعد اقتصادی-عملکردی، فضایی-کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، سیاسی-نهادی، ادراکی-روانی، منظرین و زیستمحیطی، 27 عامل اصلی و 111 عامل فرعی، قابل طبقهبندی است. در این میان، بعد «اجتماعی-فرهنگی»، بیشترین فراوانی عوامل اصلی و فرعی در میان آسیبشناسیهای انجام شده در این پژوهش را به خود اختصاص داده است. در نتیجه، ارائه چارچوبی بومی با تداعی قابلیتها و هنجارهای درونزا در بارگذاری تراکمی با در نظر گرفتن شرایط مؤثر بر ظرفیت قابل حمل، تنوع الگوهای سکونت، ارزشهای فرهنگی، سازمان اجتماعی هر زمینه و حفاظت از ارزشهای ملموس و ناملموس سبک زندگی اسلامی-ایرانی ضرورت دارد.