جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای البرزی

فریبا البرزی، نوید جهدی، میلاد فتحی، امیرحسین یوسفی،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1399 1399 )
چکیده

معماری، زاده بسترهای گوناگون است که با توجه به روح متغیر زمان و ماهیت همیشه در تغییر هستی، به صور سبکی و معنایی متفاوت بروز می‌یابد. از همین روست که نحوه برخورد سازندگان یک بنا با عناصر شکل‌دهنده معماری و راه‌های استفاده از آن‌ها، علیرغم وجود شباهت در کلیت عناصر، دارای تجلی‌های مختلف معنایی و کالبدی در بسترهای متفاوت بوده و هست. به عنوان مثال نور در مذهب شیعی اسلام نمودی از ذات اقدس الهی و بیانگر وجود است و همیشه در کانون توجه معماران مسلمان بوده است. تا آنجا که تصور ساختار و ادراک فضایی بسیاری از ساختمان‌های این دوره بدون درنظرداشتن جایگاه معناشناختی نور، منجر به نقص و درکی ناقص از فضا شده که گویی ساختمان بر پایه نور طراحی شده است. این امر به خصوص در طراحی بناهای مذهبی به طور عام و مسجد به طور خاص قابل مشاهده است. مسجد که تجلی‌گاه ایده‌آل‌ترین اندیشه‌های مذهبی و کامل‌ترین نماد معماری اسلامی است بهترین مکان جهت مشاهده و مطالعه پیوندهای نظری و عملی سازندگان آن بوده است. این در حالیست که امروزه در ساخت مساجد نقش نور تنها به عنوان یکی از عناصر اقلیمی و صرفاً جهت عملکرد روشنایی تقلیل پیدا کرده و خبری از جنبه‌های معنایی و معنوی آن به نحوی که در گذشته قابل پیگیری و بازشناسی بوده نیست! این پژوهش با این پیش‌فرض که شیوه ظهور و بروز نور در معماری اصفهان دوره صفوی فارغ از جنبه‌های عملکردی، با تأکید بر اصول معنایی حاکم بر فضای هنری آن دوره اندیشیده و در فضای معماری نمود پیدا کرده است، به بررسی چگونگی و ویژگی‌های کیفی حضور نور و نورگذرها در ساختار معماری مسجد شیخ لطف‌الله اصفهان به عنوانی یکی از شاخص‌ترین مساجد این دوره در شهر اصفهان می‌پردازد. جامعه آماری این پژوهش، مساجد دوره صفوی در شهر اصفهان می‌باشند که از آن میان، سه مسجد شیخ لطف‌الله، حکیم و امام به عنوان نمونه موردی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی-تحلیلی و بررسی نمونه موردی می‌باشد. داده‌های مورد نیاز این پژوهش نیز از طریق مشاهدات میدانی، عکسبرداری و مطالعات کتابخانه‌ای جمع‌آوری شده و به صورت کیفی مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. با بررسی معناشناختی حضور نور در مسجد شیخ لطف‌الله و تبیین نظام سلسله‌مراتبی در طراحی نور در فضاهای این مسجد،‌ نظامی سه‌گانه شامل انفصال، انتقال و اتصال (مکث،‌ حرکت و تأکید) در طراحی این بنا بازشناسی شد. نظامی که به دنبال حرکت از ماده به سوی معنویت، حرکت از تاریکی به سوی روشنی، حرکت از سنگینی به سوی سبکی و در یک کلام حرکت از عالم ناسوت به سوی عالم لاهوت است و نتیجه ایجاد فضایی سراسر معنوی است که حضور خدا در هر سو احساس می‌شود.
۱ هیراد حسینیان، ۲ جمال الدین سهیلی، ۳ فریبا البرزی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

فرایند ساختار شکل و درک پیام به‌وسیله مخاطب از ارزش بسیاری برخوردار است. به­شکلی که عناصر مختلف بصری همچون نقطه، خط، سطح و حجم می‌توانند در شناسایی این فرایند، از یک‌سو در ارتباط با انسان و مسئله نیاز او در معماری تبیین شده، و از سوی­دگر در برخی از آرا در نسبت با خود اثر معماری، مجموعه نیروهای حادث از فرایند شکلی موجود در بنا را از طریق درک روند هندسی تعریف نمایند. لذا ارتباط این فرایند با اصلی چون «هندسه» گره ­خورده و در عین مرکب بودن، یکپارچگی فضا را به‌عنوان یک ترکیب خالق میسر می‌سازد. در فضای قانونمند هندسه است که برای تجزیه اشکال پیچیده به یک شکل‌ ساده، می‌توان به ساختار نظام‌های تولیدکننده برپایه مجموعه‌ای از قاعده‌های شکلی که به زایش طرح منجر می‌شوند؛ دست‌یافت. چنانچه در میدان نقش ­جهان اصفهان نیز که یکی از شاهکارهای معماری ایرانی-اسلامی است؛ الگوهای زاییده شده از فرایند شکلی خود را در تواریخ و ادوار مختلف نشان داده‌اند؛ تاجایی که برمبنای روش تفسیری- تاریخی در قالب شکل‌گیری کلیت میدان و با بهره از سفرنامهها و کتب تاریخی و پس از استنتاج اولیه صورت­گرفته و در امتداد آن با بهره از تحلیل هندسی میدان و تبدیل این استدلال به نوع توصیفی، بتوان با توجه به روند شکل گیری میدان وارد فاز استدلال قیاسی شده که در این راستا همسو با نظریه شکل‌گرایان، ازجمله دوراند1، کرایر2، هردگ3، و... که به‌عطف روند شکل در جهت ترکیبشان بر مبنای اصولی چون ادغام، همپوشانی، زاویه‌ای، و چرخشی سعی در تدوین اصولی جامع برای ترکیب اشکال در جهت تکامل تدریجی­شان داشته‌اند و هردگ این همپوشانی را وارد طبقات اجتماعی از فرد تا روحانیت می‌کند که به نوبه­ خود حلقه اتصالی میان شکل و نحوه ­نگرش اقشار مختلف به آن می‌باشد. در این پژوهش نیز سعی­ شده بابهره از طبقاتی چون فرد، جامعه، و حاکمیت و با کمک ابزار بصری چون نقطه تا حجم که در ادوار گوناگون در این میدان مورد تحلیل واقع‌شده و سپس با تشخیص الگوی هندسی میان آنها و اشتراک‌گذاری با نظام حرکت لایه‌­های هرکدام از اقشار برمبنای ترکیب شکل مجموعه و با پاسخ به فرضیه‌ای چون «گمان می‌رود میدان نقش­جهان در ادور مختلف به‌دلیل همپوشانی الگوی هندسی میدان با نظام فرایند شکلی لایه­ های اقشارگوناگون اعم­از فرد تا حاکمیت تکامل ­یافته است»؛ بتوان به درک صحیح تقدم و تاخر از منظر تاثیر اصول اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی به‌شکل صرف در روند شکل­گیری میدان از منظر نیازهای اقشار یادشده دست­یافت؛ تا بتوان الگوی هندسی مجموعه را در ارتباط با نظام فرایند شکلی لایه­ های این اقشار در جهت تفهیم روند شکل گیری میدان در ادوار مختلف اثبات نمود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb