محمد منان رئیسی، زهرا انصاریپور،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار 98 1398 )
چکیده
مسئلهی عدم رعایت حریم در البسه و ابنیهی معاصر ایرانی، از مسائل مهم فرهنگی کشور است که به دلیل عدم تناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی، تبعات فرهنگی اجتماعی مختلفی را در جامعهی معاصر ایران به بار آورده است. این پژوهش با استفاده از روش تفسیری تاریخی و با استناد به منابع اسنادی، به ژرفکاوی این سؤال میپردازد که آیا به لحاظ تاریخی، در تحولات سدهی اخیر ایران، بین حجابزدایی در البسه (به طور خاص لباس بانوان) و حریمزدایی در ابنیه (به طور خاص بناهای مسکونی) ارتباط معناداری وجود دارد؟ طبق یافتههای این پژوهش و در پاسخ به سوال فوق چنین استنباط میشود که در تاریخ معاصر ایران، کنشهای حجابزدا و حریمزدا در البسه و ابنیه، ریشه در بینش مشترکی دارند که مکتب فکری لیبرالیسم، بهعنوان یکی از مهمترین وجوه مدرنیزاسیون و تجدّدمآبی با تأکید بر آزادی مطلق فرد، وجه شاخص این بینش است. در دورهی پهلوی، مابهازای این لیبرالیسم در البسه، به کشف حجاب و آزادی مطلق بانوان در پوشش و حجاب تعبیر شد؛ کما اینکه مابه ازای آن در معماری، به برونگرایی و حریمزدایی از بناها (لیبراسیون فضایی) تعبیر گردید. علاوه بر مبنای بینشیِ مشترک، از مهمترین وجوه مشترک حجابزدایی و حریمزدایی در البسه و ابنیه، برونزا بودن و بسط آنها از دولت به مردم در دوره پهلوی بوده است که شواهد این مدّعا در این پژوهش ارائه شده است.
مهدی حمزهنژاد، علی اکبری، شبنم انصاری،
دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1399 1399 )
چکیده
فهم تبلور صور خیال و جنبههای شاعرانه و خیالانگیز آثار معماری ایران در بستر ایمانی و عرفانی ساکنان حقجوی این سرزمین، یکی از مهمترین مداخل به ادراک ماهیت معماری گذشته ایران است. در این پژوهش، نخست با پرسش از مفهوم خیال و صور خیالین، بر اساس مبانی فلسفی پساساختارگرایی و رویکرد کیفی به تحقیق، با بهرهگیری از طرح تحقیقهای تحلیل گفتمان در مرحله مطالعه مبانی نظری و مرور ادبیات موضوع از راه گردآوری دادههای کتابخانهای و سپس مبتنی بر طرح تحقیق توصیفی–تحلیلی و با بازدید از مجموعه، به تبیین نمونه موردمطالعه پرداخته شده است. در مرحله تحلیل یافتهها، از روش استدلال منطقی بهره برده شده است. استدلال مبتنی بر دو قضیه تجربی، یکی معطوف به مکانیت خیالین موقعیت هر دو بنا و نسبت آن دو با زمان و دیگری معطوف به تبلور ساحات خیال مادی در کالبد دو بنا؛ یک قضیه تحلیلی معطوف به اطوار هندسه و استعارههای نور و یک قضیه متافیزیکی معطوف به تباین خیالانگیزی گنبد در دو بنا است. در مرحله اشاعه و تشریح نتایج بحث، از طرح تحقیق پدیدارشناسی بهره گرفته شده است. نتایج تحلیلها نشان میدهد که دو بنایی که مبتنی بر مفهوم نظمی ازلی-ابدی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، ضمن ساخت کلیتی یکپارچه و جاودانه، مظهر اسفار اربعه عرفانیاند. مسجد مظهر اسفار رو به تاریکی و آرامگاه، مظهر اسفار رو به نور است. یکی با حالتی پرهیزگارانه و زاهدانه در دل زمین فرو رفته و با ظهوری کم رنگ در شهر و درونگرایی، و تزئینات کم، هیچ تظاهر بیرونی ندارد. اما دیگری تظاهری برونگرایانه و خیالانگیز داشته و با گنبد و سردر رنگین و تزئینات منحصر به فرد، حرکت از کثرت به وحدت را به نمایش گذاشته است. در نتیجهگیری بحث از چهار جنبه نسبت زمین و آسمان، ماده و معنا، نور و ظلمت و کثرت و وحدت تباین و توافق دو بنا تحلیل شده است.