بکارگیری همزمان علوماعصاب و معماری، گرایش نوینی را به دست میآورد با نام «معماری عصبمحور» که این دانش، محور طراحی ساختارهای معماری را انسان قرار داده است و به دنبال طراحی فضاهایی با حداکثر بازده و تاثیرات مثبت بر کاربران فضا میباشد. در این راستا، پژوهش حاضر با بکارگیری علوماعصاب و ابزارهای آزمایشگاهی به بررسی احساسات کاربران در فضا پرداخته است. تاثیر عوامل موثر بر «احساس معنویت» در فضای معماری با توجه به تغییرات سیگنالهای مغزی انسان، امری بین رشتهای و کاملاً علمی و آزمایشگاهی است. هدف اصلی عصبشناسی این است که اطلاعات ناپیدا را از مغز انسان استخراج کند. بنابراین از افراد هیچ سوالی یا پرسشنامه و مصاحبهای گرفته نمیشود؛ بلکه اطلاعات مستقیماً و بدون هیچ واسطهای بیرون کشیده میشوند. در این پژوهش با ترکیبی از روش تحقیق کیفی و کمی (همبستگی و آزمایشگاهی) به مقوله چگونگی بکارگیری عناصر معماری (مانند نور، هندسه، رنگ و...) در جهت ارزیابی حس معنویت در فضای داخلی مساجد پرداخته شده است. در این راستا در فاز اول با انتخاب یک مسجد مربوط به دوران گذشته (مسجد شیخ لطفالله اصفهان) و یک مسجد معاصر (مسجد الجواد تهران) و به روش ANP، ترتیب مولفههای معماری موثر بر ادراک حس معنویت در فضای داخلی این دو مسجد مشخص شده است. در فاز دوم جهت تشخیص احساسات افراد در مساجد منتخب، کار به صورت آزمایشگاهی و به روش EEG-VR به معنای استفادهی همزمان از دستگاه الکتروآنسفالوگرافی و واقعیت مجازی انجام گرفته است که آزمودنیها شامل 24 نفر (12 نفر مرد و 12 نفر زن) بوده است. جهت تفسیر اطلاعات، روش آمار استنباطی تحلیل رگرسیون چندگانه برای آزمون فرضیه صورت گرفته است. در فاز سوم، نتایج فاز اول و دوم ادغام شده و بحث میگردد. یافتهها نشان میدهد ما بین نحوهی بکارگیری عناصر معماری و ارتقای حس معنویت در فضای داخلی مساجد ارتباط معناداری وجود دارد و مسجد متعلق به گذشته نسبت به مسجد معاصر دارای احساس معنویت بیشتری در بین آزمودنیها بوده است. همچنین مشخص شد که استفاده از دانش علوماعصاب در تحقیقات معماری و استفاده از ابزار پزشکی مانند الکتروآنسفالوگرافی و همچنین بهرهگیری از فناوری واقعیت مجازی، میتواند در کشف عواطف و احساسات انسان بسیار موثر باشد.