3 نتیجه برای بهرو
علی یاران، حسین بهرو،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 96 1396 )
چکیده
با ورود دین مبین اسلام به سرزمین ایران و همسویی تفکرات و اندیشههای برگرفته از قرآن و مفاهیم دینی-اعتقادی، با تکنیکهای ساخت در معماری ایران، معماری این سرزمین، با محتوایی مقدس، همراه شد. با گذشت زمان، گسست فرهنگی و بحران هویت، در کالبد خانهها و سیمای شهرهای ایرانی پدیدار گشت؛ بهطوریکه دیگر نمیتوان رابطهای منطقی بین معماری معاصر و معماری غنی و پرمحتوای گذشته این سرزمین یافت. در راستای حل این بحران، با توجه به میانرشتهای بودن پژوهش، ابتدا با روش استدلالی و مطالعهی استنادی، به شناخت عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ و همچنین تأثیرات مذهبی بر کالبد فضایی خانهها پرداخته شد. سپس با بررسی و واکاوی چند نمونه از خانههای عصر قاجار در شهر اردبیل، به شناخت ارزشهای حاصل از فرهنگ و اخلاق اسلامی -که در نهایت به الگوی معماری (شکل خانهها) منجر میشود- پرداخته شد. در ادامه به ذکر ارزشهای حاصل از فرهنگ و اخلاق اسلامیِ تأثیرگذار بر مسکن و تجلی این ارزشها در کالبد فضایی خانههای مورد بررسی در این پژوهش پرداخته شد که به قرار زیر می باشد: حجاب، تعاون، طهارت، قناعت، خدامحوری و اطاعت، تواضع.
حجاب، در کالبد مسکن بهصورت تقسیم مسیرها (هشتی)، ارتباطات تعریف شدهی فضاها، بکارگیری کوبههای متمایز درب ورودی، رعایت سلسلهمراتب و دسترسی از فضای عمومی تا خصوصی، ارتباطات تعریف شده و محدود با محیط بیرون و همچنین سهولت دسترسی فضاها به هم نمود یافته است. تعاون، در کالبد خانههای مورد بررسی بهصورت اختصاص فضایی جهت ارتباط با همسایگان و اختصاص بهترین فضا (شاهنشین) به مهمان جلوهگر شده است. طهارت که از دو وجه جسمی و روانی تشکیل یافته، با قرارگیری سرویس در بیرون از خانه، تعبیهی فضایی جهت کفشکن (ایوان ورودی)، حضور گل و گیاه و بهرهگیری از نور و هوای مناسب و همچنین حضور حوض آب در فضا نمودار گشته است.
قناعت با توجه به تناسبات ابعاد کالبد خارجی (نما)، توجه به تناسبات ابعاد فضای داخلی، سادگی فرم بنا و تودهگذاری صحیح جهت کاهش مصرف انرژی در ابنیه مورد بررسی شکل یافته است. خدامحوری و اطاعت در کالبد خانههای مورد بررسی، با پرداختن به تزئینات انتزاعی (القای حس روحانی) در فضای داخل بنا، و توجه به اختصاص فضای عبادت، نمود ظاهری یافته است. تواضع نیز با توجه به پرهیز از خودنمایی و همسویی کالبد بنا با محیط (پرهیز از تشخص کالبدی) ظاهر گشته است. در نهایت، با سنجش ارزشهای فرهنگی یاد شده در خانههای قاجاریِ شهر اردبیل، نتایج حاصله نشان از تبعیت قابل قبول این خانهها از اصول عملی و ارزشهای فرهنگ و اخلاق اسلامی دارد. در پایان، با شناخت این عوامل و ارزشها میتوان به احیای معماری غنی و برخاسته از فرهنگ گذشته این سرزمین پرداخت.
مینو قره بگلو، بهروز توکلی، آزیتا بلالی اسکویی، رعنا سینمار اصل،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار-1397 1397 )
چکیده
انسان به حکم موجودی اجتماعی، برای برخورداری از آسایش و تأمین آرامش و امنیت خود به دیگران نیازمند است و همین نیازها ایدهی تعاون و مشارکت با دیگران را در او ترغیب و گاه مجبور میسازد. امروزه طراحان و برنامهریزان شهری در قالب متخصصان حرفهای سعی در درگیر کردن استفادهکنندگان از طرحهایشان از طریق رویکردهای مشارکتی طراحی در جهت تشخیص جنبههای اساسی مسئله، وضوح بخشیدن به آن جنبهها و پیشنهاد راهکارهای عملی برای اعلام نظر افراد جامعه هستند. مقالهی حاضر با هدف رسیدن به مفهوم مشارکت و تعیین معیارهای همتراز جذب مشارکت در محیط با استناد به منابع غربی و منابع معتبر اسلامی تدوین گردیده است. در این راستا، سؤالاتی مطرح میگردد از آنجمله که افتراقات و اشتراکات مفهوم مشارکت در محیط از دو منظر اندیشهی اسلامی و اندیشهی غربی چیست؟ با توجه به ماهیت بنیادی- نظری و رویکرد کیفی پژوهش به گردآوری مجموعهای از دادهها به روش تفسیری-تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی پرداخته شد. یافتهها نشان از این دارد که در اندیشهی غربی سطحبندی مفهوم مشارکت در دیدگاه نظریهپردازان طیفی از عدم مشارکت تا مشارکت خودجوش را شامل میشود. همچنین، بسیاری از دیدگاهها به صورت کلنگر، و صرفاً با توجه به پسزمینهای از ذهنیات فردی و در نظرگرفتن ایدهآلهای نهادهای فکری و معماری بدون درنظرگرفتن فرهنگ و باورهای اجتماعی جوامع گوناگون شکل گرفته است؛ و اصالت بر بعد فردی و رضایت طرفین بوده و ترجیحات فردی در اولویت قرار دارد. در اندیشهی اسلامی، یکی از اصول اخلاقی اسلام در جامعه برای رسیدن به امت واحده که تأکید فراوانی به آن شده، مشارکت معرفی گردیده است. اصل مشارکت نیز دارای اصول اخلاقی ثانویهای است که هرکدام از اصول در بطن خود اصل مکملی را دارد که به مشارکت خودجوش منجر میگردد و با رعایت آنها میتوان به مشارکت مطلوب در محیط دست یافت. نتایج حاصل از تطبیق مفاهیم و مظاهر در دو سطح اسلامی و غربی معیارهای مختلفی از مشارکت در محیط را ارائه میدهد که مقایسهی اصول بیانگر این نکته است؛ برخلاف نگاه غربگرایانه که بر بعد فردی و رضایت طرفین تمرکز نموده است؛ دیدگاه اسلامی به مؤلفههایی ازجمله تعاون، روحیهی وقف، جهاد و انفاق بهعنوان مراتب بالای مشارکت تأکید دارد.
امین مرادی، بهروز عمرانی، سید رسول موسوی حاجی،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1398 1398 )
چکیده
هرچند مطابق با «سبکشناسی معماری ایرانی»، که مبانیِ نظری آن توسط مرحوم پیرنیا شکل گرفته است؛ اختصاص عناوین خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی به نمونه بناهای معماری اسلامی ایران و طبقهبندیِ گونههای معماری پراکنده در جغرافیای فرهنگی آن بر اساس این چهار شیوهی معماری، شاکلهی اصلی معماری اسلامی ایرانی را تشکیل میدهد؛ با این حال، ساختار کلیِ معماری ایرانی در خلال قرون پنجم و ششم ه.ق، نهتنها تابع اصول ثابت معماری در کلیّت حوزهی فرهنگیِ ایران تحت عنوان «سبک رازی» نیست؛ بلکه ذهنیت معماریِ آن در بخشهای مختلف ایران از هم متمایز و غیرقابل ادغام میباشد. تحقیق پیشرو برآن است تا به روش مطالعهی میدانی و تحلیل معماریِ دو گونهی «گنبدخانه» و «مقبره» در حوزهی معماریِ ایران طی دورهی سلجوقی، پاسخگوی این پرسش باشد که گرایشات متفاوت معماری در بخشهای مختلف ایران به چه نحوی تفاوتهای ساختاری موجود در هر منطقه را تحت تأثیر قرار داده است؟ مطابق نتایج به دست آمده و با فرض بر تأثیر تنوعات منطقهای، اقلیمها و نیازهای متفاوت معمارانه، با تبیین دو محور متمایز معماری با کلیت متفاوت ساختاری، شامل محور شمالشرق-شمالغرب ایران با مرکزیت عنصر «مقبره» و محورِ مرکزیِ ایران با تأکید بر عنصر«گنبدخانه»، اصول مشترک شناخته شدهی معماری ایرانی در قالب «شیوهی رازی» با ایرادات جدی مواجه خواهد بود. به موازات چنین نگرش متفاوتی نسبت به جایگاه گونهی مسجد و مقبره در دو محور مذکور، تبیین نوآوریهای ساختاریِ مراکز متفاوت معماری در هر بخش از ایران، منجر به بازبینیِ مسئلهی الگوی مشترک معماری گنبدخانهها و مقابر این دوران در قالب اصول شناخته شده معماری ایرانی و «سبک رازی» خواهد شد. از آنجا که قریب به نیمقرن سبکشناسیِ معماری ایرانی هرگز مورد بازبینیِ علمی قرار نگرفته است؛ پژوهش حاضر بازتاب نخستین تلاشهای صورت گرفته در این زمینه خواهد بود.