9 نتیجه برای حمزه نژاد
عبدالحمید نقره کار، مهدی حمزه نژاد، صبا خراسانی مقدم ،
دوره 1، شماره 1 - ( زمستان 92 1392 )
چکیده
پژوهش حاضر در پی گونهشناسی ورودی مساجد، بر اساس تفاوتهای معنایی و مفاهیم معرفتی مطرح شده در عرفان می باشد. پرسش مقاله این است که آیا تفاوت در ورودیها دارای مبانی معنادار خاصی است و از الگوی خاصی پیروی مینماید؟ و آیا بررسی تفاوتها میتواند به گونهشناسی معنایی از ورودیها بیانجامد؟ در طول تاریخ ورودی مساجد ایرانی دچار دگرگونیهای فراوانی شده و مقاله این فرض را پیش می کشد که تفاوت در نحوه تجلی صفات و مفاهیم، باعث ایجاد تفاوتهای کالبدی در ورودی ها گشته است.
این مقاله گونهها را با استفاده از مفاهیم « تشبیه، تنزیه» و صفات « جمال و جلال» در سه دسته «تشبیهی-جمالی»، « تنزیهی-جلالی » و گونه میانه « تشبیهی-جمالی و تنزیهی-جلالی» مورد بررسی قرار داده و به بررسی ویژگی کالبدی ورودیها، مرتبط با هر یک از گونهها پرداخته است. در طول پژوهش با تکیه بر مطالعات اسنادی و کتابخانهای جهت شناخت مبانی شامل مفاهیم و صفات تشبیه، تنزیه، جمال و جلال و از طریق روش مقایسه تطبیقی، معیارهایی برای سه گونه در نظر گرفته شده است. به این ترتیب که گونه تشبیهی-جمالی دارای ویژگیهای بکارگیری مصالح فاخر و پرتزیین، با حداکثر سلسله مراتب فضایی، مقیاس و تناسبات الهی و دلالتگری نشانه و نماد است. بهترین نمونه این گونه را میتوان در مسجد امام اصفهان، مسجد شیخ لطف الله و مسجد جامع یزد مشاهده نمود. گونه تنزیهی-جلالی دارای ویژگیهای بکارگیری مصالح کمبها و کمتزیین، حداقل سلسله مراتب فضایی، مقیاس و تناسبات انسانی و دلالتگری آیه بوده و مساجد جامع زواره، نطنز و نایین بهترین نمونه از این گونه هستند. گونه میانه تشبیهی-جمالی و تنزیهی-جلالی، از ویژگیهای مشترک دو گونه دیگر پیروی میکند و از نمونههای آن میتوان به مساجد جامع اصفهان و اشترجان اشاره نمود.
فاطمه صمیمی فر، مهدی حمزه نژاد،
دوره 1، شماره 1 - ( زمستان 92 1392 )
چکیده
تعاملات اجتماعی یکی از نیاز های اساسی و فطری انسان است که امروزه به تدریج در حال نابودی است . پایداری اجتماعی گرایشی است که به منظور تقویت این تعاملات در معماری بین المللی مطرح شده است.با این همه چندان روشن نیست که نظریه های نوین در باب پایداری اجتماعی تا چه اندازه پاسخگوی این نیاز در ایران اسلامی هستند؟ مبانی پایداری محلات مسکونی ایران در گذشته به لحاظ اجتماعی چه بوده ؟ و راهکار های پایداری اجتماعی که امروزه در دنیا تجویز می شود تا چه حد با این مبانی همخوانی دارند؟ هدف این تحقیق ارایه راهنمایی برای طراحان معمار و شهرساز است تا بتوانند پایداری اجتماعی را به خصوص در محلات مسکونی به نحوی سازگار با مبانی اسلامی ارتقا دهند . در مراجعه به شالوده نظری اسلامی در حوزه پایداری مهمترین بستر لازم در این راستا ، اخلاق معرفی شد . به همین دلیل با مراجعه به مباحث اخلاق اسلامی ، 8 اصل اخلاقی زمینه ساز پایداری اجتماعی محلات مسکونی به قرار زیر انتخاب گردید :عزت نفس اجتماعی (وجدان اخلاقی)، مدارا(عفو و بخشش)، همسایه داری و مهمان نوازی، حیا و غیرت، تواضع و عدم تفاخر ظاهری. بررسی مصادیق و مظاهر این ویژگی ها در محلات مسکونی سنتی ایرانی راه را برای تبیین دقیقتر اصول معمارانه پایداری اجتماعی هموار می کند . روش گردآوری این مقاله روش تطبیقی است به نحوی که با مبنا قرار دادن اصول اخلاقی اسلام در زمینه ی پایداری اجتماعی به اعتبار سنجی اصول نوین پایداری اجتماعی پرداخته شده است . نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تئوری هایی که در سطح بین المللی در زمینه ی پایداری اجتماعی مطرح شده است، گرچه در حوزه ی مباحث توسعه جمعی همچون مشارکت جمعی، مسئولیت پذیری، امنیت اجتماعی ومسائلی از این دست اشتراکات زیادی با اسلام دارند ولی در زمینه ی حقوق الهی فرد حرفی برای گفتن نداشته و از آن غفلت می نمایند. بنابراین معیار های جهانی برای پاسخگویی به نیاز محلات مسکونی ایرانی امروز که سابقه ای درخشان در گذشته داشته اند ناقص بوده و در برخی موارد با اصول اسلامی در تضاد هستند که در این مقاله به این اشتراکات و تضاد ها پرداخته می شود.
مهدی حمزه نژاد، زهرا صدریان ،
دوره 2، شماره 3 - ( پاییز 93 1393 )
چکیده
طرح خانه مسلمان میبایست به صورتی باشد که امکان انجام الگوهای رفتاری شریعت را در هماهنگی با ارزشها و عقاید اسلامی ساکنین فراهم سازد. دین جامع اسلام میتواند مجموعهای از اصول اساسی را به عنوان راهنما و چهارچوب برای طراحی و معماری مسکن در اختیار ما قرار دهد. با توجه به سیاستهای کلان کشور پیرامون احیای معماری و شهرسازی اسلامی-ایرانی، توجه به اصول معماری خانه در اسلام و بررسی میزان تحقق این اصول در گذشته و عصر حاضر از یک سو و میزان سازگاری آموزهها و مصادیق معماری جهان معاصر با این اصول از سوی دیگر ضروری به نظر میرسد. هدف از پژوهش پیش رو، ارائه اصول اولیه و راهکارهای پیشنهادی طراحی به منظور ارتقاء شرایط اسکان با استفاده از منابع دین و درجه اول قرآن کریم و احادیث معتبر و همچنین ارزیابی پارهای از نظریات و بناهای مسکونی معاصر بر مبنای این اصول میباشد. در این راستا با توجه به میانرشتهای بودن پژوهش، ابتدا با روش استدلالی برخی از مهمترین اصول طراحی خانه در دو دسته سلبی و ایجابی از منابع شریعت استخراج شده و سپس اصول و مصداقهای مشابه در برخی نقاط دیگر جهان با روش تطبیقی-تاریخی ارزیابی شده و در ادامه به ذکر نمونههای موردی رعایت یا عدم رعایت این اصول در خانههای گذشته و امروز پرداخته شده است. یافتهها نشان میدهد اصول معماری اسلامی از قبیل محرمیت و محصوریت، عدم اشراف، مهمانپذیری، تعادل در متراژ خانه و تزئینات که به طور عمده در بافتها و خانههای سنتی ایران رعایت میشد؛ امروزه نیز در طراحی بسیاری از خانههای معاصر مورد تأیید و تأکید نظریهپردازان و معماران مطرح جهانی بوده و در برخی موارد نیز عدم تطابق آموزهها و مصداقهای معاصر با اصول اسلامی قابل مشاهده است. از آنجا که الگوبرداری از این مصداقها میتواند موجب ناهنجاریها و آسیبهای فرهنگی در جوامع اسلامی شود؛ فرد مسلمان میبایست با بهرهگیری از اصول اسلامی و تجسم کالبدی آن، انعکاسی از دین را در طراحی مسکن مطلوب خود فراهم کند.
ابوالفضل مشکینی، مهدی حمزه نژاد، کیمیا قاسمی،
دوره 3، شماره 3 - ( پاییز 94 1394 )
چکیده
یکی از فضاهای جغرافیایی که از دیرباز انعکاسدهندهی ایدئولوژی نظامهای حاکم بوده، پدیده شهر است. بر این اساس، شهر ایرانی اسلامی میبایست بازتاب اندیشههای متعالی دین مبین اسلام در تمامی جوانب باشد. به منظور متجلّی ساختن ارزشهای اسلامی در کالبد شهر، شناسایی ارزشهایی که میتوانند و باید با تظاهر در مجتمعی اسلامی هویّت ایرانی اسلامی آن را نمایش داده و تضمین نمایند؛ ضرورت تام دارد. هدف این پژوهش، شناسایی ارزشها، اصول و شاخصهای شهرسازی ایرانی اسلامی و تدقیق مفهومی و تشریح راهکارهای تحقق بخش آنها است؛ از این رو برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی از تکنیک دلفی در دو مرحله جهت پالایش مؤلفهها، معیارها و زیرمعیارها بهره گرفته شده است. چهار اصل مسجدمحوری، درونگرایی، محلهمحوری و طبیعتگرایی به عنوان مهمترین و اساسیترین اصول شهرسازی ایرانی-اسلامی در مطالعات اولیه در میان صاحبنظران دارای اولویت دیده شد و با تدقیق ریشههای نظری آنها، اصل مسجدمحوری در 2 بعد، 7 معیار و 15 گویه، اصل طبیعتگرایی در 2 بعد، 8 معیار و 12 گویه، اصل درونگرایی در 2 معیار و 8 گویه و اصل محلهمحوری در 3 بعد، 7 معیار و 20 گویه ارائه گردید. این مطالعه در چارچوب کاری خود شهر ایرانی- اسلامی را در قالب شاخصهای مشترک در شهرهای اسلامی مورد مطالعه قرار داده است. شاخصهای اساسی در همهی شهرهایی که اکثریّت آن را مسلمانان تشکیل میدهند؛ میتواند مبنا قرار گیرد. از اینرو، در چارچوب این مطالعه به تفکیک شهر ایرانی و اسلامی و تعاریف و مفاهیم آن پرداخته نشده است.
فرهنگ مظفر، عبدالحمید نقره کار، مهدی حمزه نژاد، صدیقه معین مهر،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 96 1396 )
چکیده
امروزه به دلایل گوناگون تأمین سرزندگی و حیاتِ محیط به یکی از دغدغه های اصلی نظام های مدیریت شهری تبدیل گردیده است. از آنجایی که محلات، ساخت و بافت اصلی شهرها را تشکیل میدهند، زندگی روزمره مردم در مقیاس محله به طور محسوسی قابل درک بوده و آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. به دنبال تغییر در شرایط و عوامل مؤثر بر گسترش و توسعه شهری در دوران اخیر، محلات مسکونی انسان مدار جایگاه ویژه ای در شکلگیری شهرها داشته اند. هدف از به کارگیری تجلی اسم الحیّ در شکل گیری یک الگوی معنایی در طراحی محله، شناسایی عوامل مؤثر بر افزایش سرزندگی محله بوده تا ظرفیت جذب و حضور افراد و گروههای مختلف را در این فضاها ارتقاء بخشد. بین مراتب کمال انسان به عنوان خالق و همچنین کاربرِ محله و مراتب کمال محله به عنوان زمینه حیات مطلوب و فعل انسانی، همبستگی معنا داری وجود دارد و تقرب محله به مقام تجلی اسماء الهی از این دو بُعد دارای اهمیت و منشاء اثر است.
این تحقیق با رویکرد اسلامی و مبتنی بر منابع عقل و نقل با روش استدلال منطقی و تفسیری- تحلیلی بررسی انجام گرفته است. بنابراین برای شناسایی ابعاد و ویژگی های سرزندگی در محله اسلامی، متون اصیل اسلامی(قرآن و روایات ائمه (ع)) بررسی شده و عناصر مرتبط با محله شناسایی خواهد شد. سپس ابعاد آنها استخراج گشته و بازتابِ اسماء و صفات الهی (به ویژه اسم جامع الحَیّ) و ویژگی های جامع انسان کامل از جمله حیات او و ظهور آن در عرصه زندگی جمعی و محله مورد تفحص قرار گرفته و بدین نحو الگوی معنایی طراحی برای ایجاد محله ای منطبق با جهان بینی اسلام تدوین می گردد. چرا که، محله ای که با اتکاء به اصول و قواعد اندیشه توحیدی و اسلامی شکل می گیرد، در پس صورت، حاوی معنایی است که این معنا دست آوردی از اندیشه اسلامی است.
• عبدالحمید نقره کار، پریسا یمانی، مهدی حمزه نژاد،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان-1397 1397 )
چکیده
انتخاب کاربری های جانبی و محل استقرار آنها، جزو پرچالش ترین قسمت های طراحی مسجد می باشد. در فتاوای مراجع تقلید، سازگاری یا سنخیت هر کاربری با کاربری عبادی مبنای انتخاب آن کاربری در مسجد در نظر گرفته شده است. . اما آیا در طراحی معماری مسجد، موقعیت استقرار فضای هر کاربری نیز مرتبط با میزان سازگاری آن است؟ در رابطه با این سوال این فرضیه مطرح می شود: هر چه میزان سازگاری و یا سنخیت کاربری جانبی با کاربری عبادی بیشتر باشد در وضعیت استقرار خود نیز باید در مکانی نزدیکتر به فضاهای عبادت جاگذاری شود.
هدف از این مقاله، مشخص کردن معیارهای سازگاری کاربری های جانبی با کاربری عبادی، اولویتبندی کاربری های جانبی بر مبنای درجه سازگاری، مشخص کردن جایگاه کاربریهای جانبی نسبت به فضاهای عبادت و در نهایت تبیین رابطه میان میزان سازگاری و موقعیت استقرار کاربریهای جانبی مساجد نسبت به کاربری عبادی است.
جهت دست یابی به این هدف، ابتدا از طریق ارائه پرسشنامه به متخصصین طراحی معماری مسجد و تحلیل آن با آزمون خی دو، جایگاه هر کاربری نسبت به کاربری عبادی مشخص شد. سپس با مراجعه به فتاوای مراجع تقلید معیارهای سازگاری، شامل عدم منافات با شان مسجد و عدم ایجاد مزاحمت، استخراج و بر این مبنا پرسشنامه ای به خبرگان مذهبی و معماری ارایه گردید و با مدل رتبه بندی تاپسیس درجه سنخیت کاربریها اولویتبندی شد. در انتها کاربری های مشخص شده در هر جایگاه استقرار (گام اول)، با اطلاعات بدست آمده در رابطه با میزان سازگاری هر کاربری با کاربری عبادی (گام دوم) مورد مقایسه قرار گرفتند.
این مقاله در دستیابی به اهداف فرعی، معیارهای سازگاری کاربری های جانبی با کارکرد عبادی در مساجد را استخراج نمود. بر این مبنا کاربری ها، به چهار دسته تقسیم شدند که می تواند مبنای انتخاب کاربری ها برای مسجد باشد. جاگذاری کاربری های در مسجد نسبت به فضای عبادی نیز مشخص گردید. در راستای سنجش فرضیه پژوهش مشخص گردید لزوما سازگاربودن کاربری جانبی با کاربری عبادی، دلیل بر نزدیک شدن محل استقرار آن به کاربری عبادی نمی باشد. توصیه استقرار برای برخی کاربری های با سطح سازگاری بسیار بالا در درون مسجد و برای کاربری های ناسازگار در خارج مسجد بوده است. ولی در مورد کاربریهای با سطوح سازگاری متوسط و کم، اینگونه نیست و در طراحی معماری آنها بایستی تدابیری را اندیشید که در عین حال که کاربری به لحاظ عملکردی پاسخگوست، برای مسجد مزاحمتی نداشته باشد.
مهدی حمزه نژاد، مصطفی صیرفیان پور،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان1397 1397 )
چکیده
میزان تشخص عناصر اصلی شهر به ویژه بناهای مذهبی، در سیمای شهرهای اسلامی از گذشته تا به امروز، تغییرات بسیاری داشته است. نما، ارتفاع و موقعیت بنا در پلان شهر از جمله راه های ایجاد تشخص است. همچنین در ادوار مختلف برخی بناها با فعالیت های خاص در بستر شهر تشخص یافته اند. عناصری که در گذشته مسجد، بازار، خانقاه، مزار، حمام، آب انبار، تکیه و حسینیه، مدرسه و ارگ بودند و امروز بناهای سیاسی، اداری، تجاری و گاه مسکونی و مذهبی. این که چه عناصری تشخص بیشتری دارند ریشه در ایدئولوژی حاکمان وقت و یا سازندگان بنا دارد. از میان عناصر شهری، تشخص بناهای مذهبی از پر مناقشهترین موارد است. هدف این پژوهش، گونهشناسی تشخص بناهای مهم ارسن شهری به ویژه بناهای مذهبی است که میتواند برای طراحی شهری معاصر راهگشا باشد.
این پژوهش با تحلیل بستر شکلگیری شیوههای چهارگانۀ معماری ایرانی اسلامی و همچنین با شیوۀ پدیدار شناسی از عمل به نظر، به گونه شناسی تطبیقی تشخص عناصر شهری در سیمای شهرهای سنتی ایران پرداخته است. در ادامه پژوهش، تلاش میشود با معیارهای نظری و فرهنگی به نقد و ارزیابی عناصر شاخص شهری پرداخته شود.
براساس یافته های به دست آمده دو گونه برخورد در تشخص سیمای شهری از هم قابل تفکیک است. گونۀ نخست ضرورت گرا - کارکردگرا است که ظهور و تشخص بناها را بیش از سیما، در موقعیت قرارگیری در شهر دنبال میکند و چندان به تمایز زیباشناسانه اهمیت نمیدهد. این گونۀ تشخص در دوره های نخست تمدن اسلامی (شیوۀ خراسانی) همچون ارسن شهری نایین بیشتر رایج بود. در گونۀ دوم بر تشخص زیباشناسانۀ بناها به ویژه بناهای مذهبی تأکید میشود. تشخص بنا در شهر، از مرحله تشخص به واسطه کارکرد و موقعیت شهری به مرحله ایجاد تشخص از طریق نما و برخورد زیباشناسانه با آن سیر میکند، سپس در دوره صفویه با نگاهی تعادلی، علت تشخص ترکیبی است از عملکرد و موقعیت بنا در شهر و پرداخت زیباشناسانه به نمای آن. این پژوهش دورۀ صفویه را به عنوان رویکردی متعادل در نحوه تشخص یافتن عناصر شهری معرفی کرده و تداوم الگوهای این دوره را توصیه مینماید.
دکتر سمیه امیدواری، دکتر مهدی حمزه نژاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده
جدا شدن حریم اهل خانواده از غیر و همچنین مهمان و تفکیک این دو عرصه از زندگی در عمده خانههای اسلامی واجد اهمیت بسیار میباشد و ظهور و تجلیات آن در معماری بسته به بسترهای اقلیمی، جغرافیایی، فرهنگی متفاوت بودهاست .بررسی الگوهای حریمگذاری در خانههای کشورهای مختلف اسلامی به خوبی این تنوع را نشان میدهد. این تحقیق با همین هدف سه الگوی خانه در سه شهر با قدمت و اصالت اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و هدف، مطالعه مفهوم حریم و تحلیل نحوه ظهور تجلیات آن در این سه الگو میباشد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که چگونه مفاهیمی مانند «حریم» متاثر از بوم و فرهنگ، تجلیات متفاوتی پیدا میکند؟ لذا با انتخاب خانه از سه شهراسلامی اصفهان، دمشق، و صنعاء، و مطالعه الگوی رفتاری و گونهشناسی خانهها در این سه شهر به بررسی مفهوم حریم در آنها پرداخته شدهاست. بارزترین جلوههای حریم در این خانهها، تفکیک عرصههای خصوصی و عمومی بودهاست. در خانههای اصفهان به دلیل گسترده شدن خانه در سطح، تفکیک حریم مهمان از اهل خانه از طریق تفکیک حیاطها، و از سویی تفکیک فضاها در جبهههای مختلف یک حیاط بودهاست. در خانههای دمشق به دلیل شرایط خاص اقلیمی و گسترده شدن فضاها در طبقه اول جهت دریافت باد مطلوب، تفکیک حریم در عمده خانهها از طریق تفکیک در طبقات مختلف حیاط خانه امکان پذیر بودهاست. در خانههای صنعاء به دلیل شرایط خاص جغرافیایی منطقه و وجود زمین سنگلاخی و از سویی شرایط خاص امنیتی منطقه، تفکیک حریم از طریق توزیع فضاها در طبقات مختلف خانه بودهاست. این مقاله بر اساس فرضیۀ پژوهش مبنی بر وجود ارتباط میان نحوه ظهور حریم در خانههایاسلامی و جایگاه «بوم– طبیعت و انسان» که شامل بسترهای مختلف اقلیمی، جغرافیایی، و فرهنگی میباشد؛ ضمن آزمون فرضیۀ پژوهش نشان میدهد بوم منطقه نقش بسیار مهمی در ظهور تجلیات مختلف حریمها داشتهاست و میزان این حریمخواهی نیز در مناطق مورد مطالعه تفاوت بودهاست.
دکتر سیدعلی سیدیان، آرش جهانداری، دکتر مهدی حمزه نژاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
با تغییر مفهوم هویت در معماری معاصر و از بین رفتن هویت معماری ایرانی- اسلامی، ضرورت شناخت این بحران در هویت معماری امروز بیشازپیش احساس میشود. یکی از چالشهای مهم دوره معاصر و مبتنی بر آن در دهههای آینده، تلاش برای شناخت، حفظ، مدیریت، و توسعه هویتهای ملی، منطقهای و محلی است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل ایجاد بحران هویت و ارائه راهکارهایی جهت تحققپذیری مولفهها در معماری شهر ساری میباشد و در پی یافتن پاسخ این پرسش است که چه راهکارهایی را میتوان در راستای تحققپذیری هویت در شهر ساری ارائه نمود. جهت انجام این پژوهش، شهر ساری در سه مقیاس کلان (کل شهر)، میانه (محلهها)، و خرد (تکبناهای معاصر) مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا اقدام به شناسایی مولفههای هویت در شهر، محلهها و بناهای معاصر نموده؛ و پس از آن به تجزیه و تحلیل این عوامل پرداخته شدهاست. بدین منظور تعداد 400 پرسشنامه در بین شهروندان در شهر ساری پخش شد و از این تعداد 274 عدد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این راه، از نرمافزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل دادهها و آزمونهای آماری استفاده گردیده؛ و جهت تحلیل رابطه همبستگی از نرمافزار معادلات ساختاری PLS استفاده شده است. از آنجاییکه این پژوهش در یکی از شهرهای شمال کشور و یکی از شهرهای بزرگ این محدوده، به سه مقیاس کلان تا خرد پرداخته؛ از معدود پژوهشهاییاست که در حوزه هویت در شمال ایران متمرکز شده و از همینرو، دارای بداعت و نوآوری است. نتایج این پژوهش نشان داده است که چه عواملی موجب بحران هویت در مقیاس شهر، محله، و بناهای معاصر میشوند. یافتههای حاصل از تحلیل مولفهها نشان داد چه عواملی تاثیر مثبت و چه عواملی تاثیر منفی بر هویت شهر دارند که مولفههای با تاثیر منفی، خود موجب ایجاد بحران هویت میشوند و در نتیجه ارائه راهکار برای آنها ضرورت دارد. بررسیها حاکی از عدم رعایت بیشتر مولفهها در مقیاس تکبناهای معاصر بوده است و نشان میدهد ابتدا باید به تدوین اصول و مقرراتی توسط نهادهای ذیربط جهت جلوگیری از این روند ساختوسازهای بیرویه پرداخت. نتایج پژوهش منجر به راهکارهای تحققپذیری هویت در سه مقیاس کلان، میانه، و خرد، در حوزههای کالبدی، عملکردی، و اجتماعی-فرهنگی میباشد که انتظار میرود با اعمال آن، در طرحهای معماری، بتوان موجب تحققپذیری هویت در معماری معاصر شهر ساری گردید.