جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای حیدری

محمدابراهیم زارعی، یداله حیدری باباکمال، مجید منتظر ظهوری،
دوره 3، شماره 3 - ( پاییز 94 1394 )
چکیده

یکی از مهم­ترین بناهای دوره­ی اسلامیِ ایران، پس از مساجد، آرامگاه­ها می­باشند. موجودیت این بناها در ارتباط با شخصیت­های مذهبی و یا بزرگان محلی و منطقه­ای تفسیر می­شود. طی بررسی باستان­شناسی که به­منظور شناسایی محوطه­های باستانی شهداد، اندوهجرد و گلباف از توابع کرمان در پائیز 1390 خورشیدی انجام گرفت؛ دو بنای هشت­ضلعی گنبددار شناسایی و ثبت گردیدند. بناهای فوق در روستاهای کشیت و نسک بخش گلباف واقع، و در ارتباط با قبرستان­های روستا احداث شده­اند. با توجه به اینکه تاکنون این دو بنا شناسایی و معرفی نشده­اند؛ پژوهشی منسجم در خصوص وضعیت آن­ها ضروری به نظر می­رسد. بر این اساس، مهم­ترین هدف پژوهش حاضر تعیین ماهیت و کارکرد بناهای فوق با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی آن­ها و ارائه­ی تاریخگذاری نسبی در مقایسه با نمونه‌های مشابه است. روش به­کار رفته برای دست­یابی به اهداف مذکور نیز بر مبنای بررسی سیستماتیک (فشرده) باستان­شناسی و روش توصیفی-تحلیلی در کنار استفاده از منابع مکتوب است. مهم­ترین پرسش­هایی که اساس پژوهش حاضر را تشکیل می­دهند عبارتند از: 1. قدمت بناهای فوق به چه تاریخی بر می­گردد؟
2. کارکرد احتمالی و علت وجودی آنها با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی منطقه چیست؟ نتایج پژوهش نشان می­دهد با توجه به مقایسه نقشه و تزئینات این آرامگاه­ها با نقشه­های مقابر قرون میانی احتمالاً بناهای هشت­ضلعی نسک و کشیت به دوره­ی سلجوقی و یا ایلخانی تعلق دارند. همچنین با مقایسه­ی دو بنای مورد مطالعه با یکدیگر نیز می­توان گفت که انتساب آرامگاه نسک به دوره­ی سلجوقی با احتمال بیشتری عنوان می­شود؛ چرا که سبک تزئین و نقشه­ی آن به بناهای دوره­ی سلجوقی نزدیکتر است و احتمالاً با توجه به عامل یاد شده، آرامگاه نسک نسبت به آرامگاه کشیت از قدمت بیشتری برخوردار است. در ارتباط با کارکردِ بناهای نسک و کشیت نیز می­توان گفت از آنجایی که هر دو بنا در درون قبرستان­های روستا واقع شده­اند؛ مرتبط با شخصیت­های مذهبی و یا بزرگان روستا بنا شده­اند و بن­مایه­ی اصلی شکل­گیری قبرستان روستا مرتبط با این دو اثر است.


مریم کیایی، یعقوب پیوسته گر، ، علی اکبر حیدری،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 96 1396 )
چکیده

بازده عملکردی مسجد مانند هر فضای عملکردگرای دیگر، تحت تاثیر چیدمان فضایی آن قرار دارد. در واقع فضاهای مذهبی دارای ویژگی­های ­منحصر به فردی هستند که از آغاز اسلام تا کنون بدون تغییر باقی مانده و تنها مختص به خود این فضاها می­باشند. این ویژگی­های خاص سبب پایداری استفاده از الگوهایی خاص در معماری این گونه از بناها شده است. چگونگی ارتباط بین ورودی، حیاط و شبستان(های) مسجد از جمله این ویژگی­هاست که در بسیاری از موارد وجود عنصری به عنوان ایوان در سازمان فضایی این بناها، نقش یک گره ارتباطی را ایفا نموده و به عنوان یک فضای نیمه باز، ارتباط میان حیاط و شبستان­های مسجد را فراهم می­آورد. لذا پژوهش حاضر به بررسی نقش ایوان در ارتقا راندمان عملکردی مسجد می­پردازد. ابزار سنجش موضوع تحقیق حاضر تئوری نحو­ فضا می­باشد. این نظریه قادر است که اطلاعات مربوط به ویژگی­های ساختاری پیکره­بندی فضایی بنا را به منظور تجزیه و تحلیل آن، در اختیار پژوهش­گران قرار دهد. شیوه­ی مورد نظر دارای دو ابزار می­باشد که شامل "نمودارهای توجیهی" و "نرم افزار" است. به منظور دست­یابی به این هدف، پس از بررسی ادبیات پژوهش، شاخص­های مرتبط با راندمان عملکردی فضا استخراج و معرفی می­گردد. در مرحله بعد به منظور تحلیل میزان راندمان عملکردی، پس از ترسیم نموداهای توجیهی مربوط به هر فضا، بخشی از شاخص­ها با استفاده از روابط ریاضی نحو فضا آنالیز شده و بخشی دیگر با استفاده از نرم افزار Depthmap مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس در مجموع، راهبرد مورد استفاده در پژوهش، کمی خواهد بود. نتایج نهایی مستخرج از دو روش مذکور نشان داد که وجود ایوان و فضاهای وابسته به آن در ساختار فضایی مساجد باعث افزایش عمق فضایی، درجه همپیوندی و پیوند بهتر میان فضای حیاط و شبستان می­گردد که مجموعه این عوامل، ارتقا راندمان عملکردی بین فضای ورودی، حیاط و شبستان­(های) مسجد را در پی دارد. از جمله دیگر نتایج مستخرج از این پژوهش می­توان به تعداد ایوان­های موجود در مساجد در ارتقا راندمان عملکردی آنها اشاره نمود؛ به این ترتیب که هر چه تعداد ایوان­ها در مساجد حیاط مرکزی افزایش یابد، میزان راندمان عملکردی آن نیز به مراتب افزایش می­یابد.


نرگس کریمی، رضا ابویی، داریوش حیدری،
دوره 6، شماره 3 - ( پائیز-1397 1397 )
چکیده

دیوار هو به عنوان یک سازه­ی پشتیبان در عرصه­ی معماری مورد استفاده قرار گرفته­است. این سازه­ی تحتِ فشار از پیشروی نیروهای رانشی ممانعت کرده و باعث ایجاد ایستادگی و پایداریِ سازه­ی اصلی در مقابل هرگونه حرکتِ افقی می­گردد. بررسی مراجعِ مربوط به سازه­های معماری روشن می­کند که تحقیقاتِ اندکی به سازه­های پشتیبان و بالاخص دیوارهای هو در ایران اختصاص داده­ شده­است و پاسخ روشنی برای این سؤال که: بر اساس چه سنجه­هایی می­توان گونه­های دیوارهای هو را بررسی نمود و این گونه­ها چیستند ارائه نشده­است. از سویی مطرح بودن مبحث دیوارهای هو در حوزه­ی تخصصی مرمت بنا به عنوان یک شیوه­ی درمان،  نیاز به تحقیق در این خصوص را به صورت مبرم می­طلبد. هدف این پژوهش، مطالعه و شناخت دیوارهای هوی در ایران است. بنابراین ابتدا با تکیه به مطالعات کتابخانه­ای و سپس با تحقیقات میدانی و بررسی 100 نمونه­ی در دسترس، شناخت و گونه­شناسی دیوارهای هوی معماری ایرانی، مورد نظر قرارگرفت. برآمد اصلی این تحقیق، شناخت گونه­های دیوارهای هو مبتنی بر سنجه­های شکلی، موقعیت قرارگیری دیوارهای هو در پلان، مصالح به­کاررفته در آن­ها و زمانِ ساخت می­باشد. مطالعه­ی روند گونه­شناسی در نمونه­های بررسی­شده، نشان داد که گونه­های توپُر با پلان مستطیل و مقطع ترکیبی(مستطیل و مثلث)، کاربردی­ترین دیوار هو از 100 نمونه­ی مورد بررسی می­باشد. سهولتِ ساخت و ایفای بهترین عملکرد سازه­ای این دیوارهو می­توانداز دلایل استفاده­ی معماران باشد که بر شناخت و آگاهیِ تجربیِ آن­ها استوار بوده­است. در گونه­های دیوارهای هوی دارای بازشو نیز نوعِ یک­طبقه با پوشش درگاهی از نوع مازه­دار بیشترین پذیرش را از سوی معماران به خود اختصاص داده­است. ازدستاوردهای این پژوهش، راهکارهای علمی برای مرمت­گران و معماران به منظور طراحی گونه­های دیوارهای هو در مرمت بناهای تاریخی ارائه می­دهد.
علی اکبر حیدری، عیسی قاسمیان،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1398 1398 )
چکیده

مفهوم قناعت برگرفته از ریشه قنع، یکی از مهم‌ترین ارزش­های دینی است که در مبانی اسلامی بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. انسان سنتی با اتکا به این مبانی همواره در تلاش برای نمودپذیری این مفاهیم برجسته در ابعاد مختلف حیاتش بر این کره خاکی بوده است. یکی از عرصه­هایی که زمینه بروز این مفهوم در آن وجود دارد؛ معماری است و از میان انواع معماری­ها، خانه بیشترین امکان بروز این مبانی را برای فرد مسلمان فراهم می­آورد. بر همین اساس پژوهش حاضر به دنبال تحلیل نحوه نمودپذیری مفهوم قناعت در الگوی معماری خانه­های سنتی ایران برآمده است. نتایج این تحلیل می­تواند به عنوان آموزه­هایی جهت کاربست در معماری معاصر مورد استفاده قرار گیرد. فرآیند تحقیق به این صورت انجام می­گیرد که پس از واژه‌شناسی این مفهوم در ادبیات و استخراج معانی مترادف و متضاد با آن، این معانی در متون مختلف اسلامی شامل آیات قرآن، احادیث، روایات معصومین(ع) و تفاسیر مربوط به آنها، مورد کنکاش قرار می­گیرد. از سوی دیگر در ادبیات تخصصی معماری نیز این موضوع مورد بررسی قرار گرفته و مواردی که به این موضوع اشاره داشته­اند؛ استخراج می­گردد. سپس با تحلیل و دسته‌بندی یافته­ها، اصول مرتبط با قناعت که قابلیت نمودپذیری در معماری را دارند؛ استخراج می­گردد. با توجه به کمبود منابع تخصصی در ارتباط با شیوه­های مختلف نمودپذیری اصول به دست آمده، از دیدگاه خبرگان و متخصصین معماری نیز برای این منظور استفاده شد. در نهایت و پس از استخراج شاخص­های مرتبط با هر اصل، نحوه نمودپذیری موارد به دست آمده در مجموعه خانه مرتاض به عنوان نمونه موردی، مورد تحلیل قرار می­گیرد. نتایج تحقیق نشان داد که مفهوم قناعت در معماری خانه­های سنتی ایران در قالب چهار اصل پرهیز از بیهودگی، خودبسندگی، اعتدالگرایی و رعایت قاعده لاضرر و لاضرار نمود می­یابد.
پریسا محمد حسینی، علی جوان فروزنده، اسماعیل جهانی دولت‌آباد، علی اکبر حیدری،
دوره 8، شماره 4 - ( زمستان 1399 1399 )
چکیده

انسان­ها همواره  و در طول زندگی خویش در معرض انتخاب­های مختلف قرار دارند. این انتخاب­ها می­تواند در ابعاد مختلف زندگی آنها شامل نوع پوشش، نحوه رفتار، آداب مختلف زندگی فردی و اجتماعی، شیوه­های انجام فعالیت­های مختلف و نیز شکل سکونت­گاه افراد تاثیر گذار باشد. بر همین اساس افراد از میان گزینه­های مختلف، مواردی را انتخاب می­­کنند که با ساختارهای ذهنی و گرایشات فکری آنها سازگار بوده و به نوعی در انطباق با فرهنگ و شیوه زندگی آنها باشد. این موضوع در این پژوهش تحت عنوان انتخاب­های فرهنگی معرفی شده است و هدف از انجام این تحقیق، فهم تاثیر "انتخاب­های فرهنگی" در شکل­گیری نظام­های فضایی و الگوهای رفتارهای جاری در خانه­های بومی است. بر همین اساس تعدادی خانه مربوط به طبقه متوسط شهری از دوره‌های اواخر قاجار و اوایل پهلوی در بافت سنتی شهر اردبیل به عنوان نمونه موردی برگزیده شد و ابعاد کالبدی و مؤلفه‌های فرهنگی و رفتاری ساکنان آنها استخراج گردید. سپس با تحلیل "مظاهر انتخاب" در این خانه­ها و بررسی آنها از طریق "سنجه­های انتخاب" که خود از مبانی فرهنگی زندگی مردم و شرایط محیطی (مولد­های انتخاب) استخراج شده­اند، به تحلیل الگوهای جاری رفتاری در این خانه­ها و نیز الگوهای فضایی‌ـ کالبدی بکارگرفته شده متناسب با آنها، پرداخته می­شود. روش تحقیق حاضر کیفی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، توصیفی‌ـ تحلیلی مبتنی بر روش استدلال منطقی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق استدلال منطقی از منابع اسنادی، تحلیل محتوای مصاحبه‌ها و ثبت خاطرات، و بررسی‌های میدانی، استخراج گردیده است. نتایج  تحقیق حاکی از آن است که انتخاب­های مختلف افراد در ارتباط با موضوعات مختلف از جمله خانه، از بستر مبانی فرهنگی آنها از یکسو و شرایط و تنگناهای محیطی از سوی دیگر شکل می­گیرد. سپس توسط مجموعه­ای از بایدها ونبایدها، قوانین و انتظارات، مورد ارزش­گذاری قرار می­گیرد که نتیجه این امر شکل­گیری معانی مختلف برای خانه است. این معانی درنهایت به شکل الگوهای رفتاری و الگوهای فضایی در ساختار خانه نمود می­یابند.
دکتر علی اکبر حیدری، دکتر ملیحه تقی پور، خانم فاطمه عماد،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده

سلسله‌مراتب در معماری نمودی از تلاش برای بیان مفهوم گذار و جنبه تدریجی فرایند ادارک است. این اصل به‌عنوان یکی از اصول بنیادی در هنر سنتی شناخته شده و با سلسله‌مراتب وجودی که بالاتر از مرتبه مادی مربوط به آن قرار دارد نیز؛ منطبق و هماهنگ است. این اصل در ترتیب رسیدن به یک فضا، الگوی بنیادی اتصال، انتقال و وصول را پیشنهاد می‌کند که بیان‌کننده جنبه استدراجی وصول به فضا است. در این ارتباط مسجد از جمله بناهایی است که وجود اصل سلسله‌مراتب در آن بسیار ضروری است به نحوی که مفهوم سیر از ظاهر به باطن به‌عنوان مهمترین کارکرد مسجد، به واسطه اصل سلسله‌مراتب نمود می‌یابد. با این حال در طول دوره‌های مختلف و با گذشت زمان، نمود این اصل در مساجد ساخته شده در سبک‌های مختلف معماری ایرانی به صورت‌های متفاوتی بروز یافته است. در همین ارتباط، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که با بررسی سبک‌های مختلف مساجد در تاریخ معماری ایران، نمودهای مختلف این مفهوم را مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق این پژوهش یک روش توصیفی-تحلیلی به منظور تحلیل نمونه‌های موردی می‌باشد. با توجه به سبک‌شناسی معماری ایران، مساجد تاریخی در قالب شش سبک پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری، و اصفهانی قابل تقسیم هستند که سبک پارسی و پارتی دارای مسجد نمی‌باشند. بر همین اساس از هر 4 سبک 8 مسجد (در مجموع 32 مسجد) به‌عنوان نمونه‌های موردی به صورت تصادفی انتخاب شد. هدف اصلی در پژوهش حاضر، تحلیل سبک‌های مختلف معماری مساجد ایران از منظر سلسله‌مراتب و وجوه مختلف نمودپذیری این مفهوم در آنها است. روش تحقیق در این پژوهش درسه گام است که در گام اول به بررسی وجوه مختلف سلسله‌مراتب و نحوه ارزیابی شاخصه‌های آنها به روش مطالعات کتابخانه، در گام دوم به تجزیه وتحلیل وجوه مختلف سلسله‌مراتب در مساجد سبک‌های مختلف، و در گام آخر به بحث و نتیجه‌گیری پرداخته شده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آن بود که در سبک خراسانی، هر سه بعد سلسله‌مراتب در یک سطح ابتدایی در مساجد نمود داشته است؛ در سبک رازی، سلسله‌مراتب مکان مورد توجه قرار گرفت؛ اما با گذشت زمان، این بعد در سبک‌های آذری و اصفهانی رو به تکامل نهاد. در سبک آذری، سلسله‌مراتب اندازه بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ و در نهایت در سبک اصفهانی، سلسله‌مراتب شکل، بیشترین نمود پذیری را در مساجد داشته است.

آذین عطایی، جمال‌الدین سهیلی، مریم ارمغان، علی‌اکبر حیدری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

در فرایندهای برنامه‌ریزی شهری، لزوم توجه به ارتقای کیفی محیط در راستای تأمین رضایتمندی شهروندان، از اصول بنیادی امر توسعه به شمار می‌رود. ماهیت محیط‌، ماحصلی از فعالیت‌ها، مفاهیم و خصوصیات فیزیکی است؛ بنابراین ادراک کاربر، رویکردی تحلیلی از قضاوت فضایی را ارائه می‌دهد. اهمیت پاسخ­گویی سطوح ادراکی متفاوت فرد توسط عوامل مختلف محیطی، ضرورت بررسی کیفیت محیطی از منظر تجربه ادراکی را نشان می‌دهد؛ زیرا بحران گسترش محیط­های فاقد مطلوبیت تجربی حاصل از برخوردهای عملکردگرا، موجب ناکارآمدی در تأمین نیازها شده و ضمن آسیب‌ به مکانیسم‌های رفتاری، حیات شهری را نیز دچار مخاطره کرده است. این پژوهش با هدف تبیین اثرگذاری کیفیت محیطی بر تلقی تجربی ساکنان دو باغ‌شهر در استان البرز انجام ‌شده است و با فرض وجود ارتباط میان کیفیت محیط در فضاهای همگانی با ادراک مخاطبان و جهت پاسخگویی به چگونگی این ارتباط اقدام شده است. دهکده با تردد کنترل‌شده، دارای خدمات محدود و بدنه‌های محصور و منفک از بافت شهری، اما مهرشهر با خدمات محله‌ای مجهز و بدون محدودیت پیرامونی و کنترل عبور و مرور است که ضمن دوره ساخت مشترک، چیدمان فضایی آن­ها حفظ‌شده است؛ با توجه به تأثیرات ویژگی‌های زمینه‌ای متفاوت بر تجربه کاربران، در راستای هدف، میزان رضایتمندی نسبت به مؤلفه‌های زیبایی‌شناسی و کالبدی- فضایی دو باغ­شهر مقایسه شده ­است. پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام‌شده و رویکرد روش‌شناسی آن آمیخته است. مطالعه پیمایشی با توزیع تصادفی پرسشنامه میان ساکنان انجام شده و تحلیل متغیرها با spss و آزمون فرضیه با آماره (t) صورت­گرفته است. یافته­ها نشان می­دهند حصار پیرامونی و ساختار شطرنجی دهکده با ایجاد باهمستان‌ها به­وسیله مرزبندی گیاهی، موجب تأمین محصوریت شده و با بهره از کریدورهای دید به فضاهای باز، نبود دیوارهای همسایگی و همه‌شمولی معابر موجب افزایش پیوستگی شده است. در مهرشهر، تنوع فرمیک خانه­ها، طراحی منحنی‌وار با تغییر زاویه دید ارتقای تباین فضایی را منتج شده و هماهنگی حجم، نما و کاربری بناها، تناسبات بصری و پیاده­محوری موجب رضایتمندی معیار مقیاس شده است. در هر دو مجموعه وجود باغ­های شخصی، چشم­اندازهای طبیعی و تنوع بصری- حرکتی معیار کیفی زیبایی­شناسی برابری را به­وجود آورده است. در نهایت اصلی­ترین عوامل موفقیت تجربه ادراکی، دعوت­کنندگی افراد خسته از کسالت زندگی پرتلاطم شهری، پیوستگی سبزینگی در جداره بیرونی و اعتلای زیبایی بصری منظر بافت­های شهری هم­جوار در دهکده و تأکید بر نظم و طرح‌واره هندسی در مهرشهر بوده است.

دکتر علی اکبر حیدری، دکتر یعقوب پیوسته گر، خانم مریم کیایی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

طیف متنوعی از فعالیت­‌ها در یک خانه انجام می­‌گیرد که از خصوصی­‌ترین رفتارهای مربوط به اعضا تا فعالیت‌­های جمعی و اجتماعی آن‌ها را شامل می­‌شود. سازماندهی این فعالیت‌­ها باید به گونه‌­ای باشد که ضمن تسهیل آن‌ها در بخش­‌های مختلف خانه، از تداخل ناسازگار آن‌ها نیز جلوگیری به عمل آید. این مفهوم که تحت عنوان سازگاری عملکردی شناخته می­‌شود، ارتباط مستقیمی با موضوع راندمان عمکردی دارد. بر همین اساس تحلیل این ارتباط، مبنای پژوهش حاضر قرار گرفته است. همچنین بررسی سیرتحول این مفاهیم در جریان تحولات ساختاری معماری که بر اثر گذشت زمان حاصل شده است، از دیگر اهداف این تحقیق می‌­باشد. بر همین اساس با انتخاب 18 نمونه از خانه‌­های دوره قاجار در شهر تبریز سعی در بررسی این مهم شده است. علت انتخاب تبریز به عنوان قلمرو مکانی تحقیق، موقعیت استراتژیک آن در تبادل با دنیای غرب است و علت انتخاب دوره قاجار به عنوان قلمرو زمانی تحقیق نیز، آغاز ورود جریان‌های نوگرا به معماری ایران در این دوره بود. تئوری پایه در این تحقیق، تئوری نحو فضا است و ابزارهای مورد استفاده جهت تحلیل نیز نرم‌­افزارهای دپث مپ و پلاگین سینتکس در نرم ­افزار گرس‌هاپر می­‌باشد. پس از بررسی ادبیات، شاخص‌های مؤثر بر موضوع سازگاری عملکردی در خانه‌­ها استخراج و ابزارهای نحوی مناسب جهت تحلیل هر کدام در قالب چارچوب نظری تحقیق معرفی گردید. سپس با تحلیل هر نمونه در محیط نرم­‌افزارهای مربوطه، داده‌­های مرتبط با هر شاخص استخراج و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مهم‌ترین تغییری که در این دوره بر نظام پیکره‌­بندی خانه‌­ها در شهر تبریز در دوره قاجار به وجود آمد، تبدیل الگوی حیاط مرکزی در اوایل و اواسط قاجار به الگوی کوشکی در اواخر این دوره است. همچنین با تغییر در نظام پیکره‌­بندی خانه­‌ها از الگوی درون‌گرا به الگوی برون‌گرا در اواخر دوره قاجار، موضوع سازگاری عمکردی در ارتباط با بعضی شاخص­‌ها تغییر و در ارتباط با بعضی دیگر، تغییر چندانی به خود ندیده است. این موضوع در ارتباط با راندمان عملکردی این خانه‌­ها نیز قابل ذکر است. بر این اساس می­‌توان چنین برداشت نمود که راندمان عملکردی، مفهومی نسبی است که بسته به شرایط مختلف، معیارهای متفاوتی بر ارتقا یا نزول آن تأثیرگذار هستند.

خانم مطهره اسلامی محمودآبادی، آقا یعقوب پیوسته گر، آقا علی اکبر حیدری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

مسکن به‌عنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سروکار داشته و ویژگی‌های این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی ‌که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد، از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. آرامش یکی از نیازهای روحی و روانی هر فرد است که بایستی در خانه تأمین شود و این موضوع، تأمین آرامش را به یکی از مهمترین کارکردهای خانه تبدیل می‌کند.
تأمین آرامش در ارتباط با خانههای معاصر که ساکنین آن به خاطر مشکلات متعدد زندگی شهرنشینی، خانه را بیش از همیشه به‌عنوان مکانی برای استراحت و آرامش قلمداد می‌کنند، از اهمیت ویژه‌تری برخوردار است؛ و این در حالی است که چگونگی حصول این معنا در خانه، کمتر در متون تخصصی به ویژه در حوزه معماری مورد بررسی قرار گرفته است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف استخراج عوامل ایجادکننده آرامش در خانه و کارکرد ویژگی‌های فضایی خانه در تأمین این عوامل در دو الگوی رایج خانه‌های معاصر شامل خانه‌های آپارتمانی و خانه‌های مستقل حیاط‌دار شکل گرفت و چگونگی نمودپذیری آرامش در خانه را مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه از روش «ساختار معانی» به‌عنوان رویکردی از پژوهش کیفی با تکنیک‌های عکسبرداری، مشاهده میدانی، پرسشنامه، و مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته نردبانی استفاده شد. چارچوب مفهومی ‌پژوهش تحت مدل سطوح معانی راپاپورت (1988)، پیامدها و معانی حاکم بر خصوصیات را در قالب گزاره‌های «خصوصیت، کارکرد آشکار، و کارکرد پنهان» تشریح می‌نماید.
برای اطمینان از دریافت اطلاعات لازم، مفهوم اشباع نظری تعیین‌کننده تعداد نمونه‌ها، مصاحبه‌ها، و دریافت داده‌ها بود.
بر اساس نمودار ساختار زنجیره‌ای ارزش، نمودپذیری مفهوم آرامش به طور عمده تحت تأثیر قابلیت‌های محیطی «ارتباط با فضای باز» قراردارند. قابلیت‌های دیگری همچون «قدمت بنا»، «الگوی آشپزخانه»، «مالکیت»، «ابعاد فضایی»، و«تعداد اتاق‌ها» ایجاد آرامش در خانه را مهیا می‌کند. نتایج پژوهش علاوه بر ارائه یک چارچوب ساختاریافته برای مطالعه تطابق بین ایجاد مفهوم آرامش و ویژگی‌های فضایی خانه، بر ارزش‌های اساسی ساکنان و معانی پنهان در رابطه با این خصوصیات تأکید دارد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb