جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای دانش

سیدعبدالهادی دانشپور، مریم روستا،
دوره 1، شماره 1 - ( زمستان 92 1392 )
چکیده

عنوان «اجتماع پایدار»، برای اولین بار در قالب چهارچوب مفهومی توسعه پایدار و به عنوان هدف غاییِ بعد اجتماعی توسعه پایدار طرح شد. تا کنون پژوهش‌های زیادی به این مهم پرداخته‌اند که یک اجتماع پایدار چه مشخصات و ویژگی‎هایی دارد و شهرسازی چگونه می‌تواند به خلق یک اجتماع پایدار کمک کند. اما در این میان آن‌چه مغفول مانده است بازروایی محلی این مشخصات در پرتو جهان‌بینی غالب و بستر فرهنگی جامعه ماست. پر واضح است که استفاده از هر الگوی جهانی، در مختصات محلی به تغییراتی متناسب با زمینه فرهنگی آن محل، نیاز دارد. بر همین اساس، استفاده از الگوی جهانی «اجتماع پایدار» در بستر فرهنگ اسلامی، نیازمند باز تعریف مشخصه‌های یک اجتماع پایدار از دیدگاه جهان‎بینی اسلامی است. بنابراین مسأله اصلی نوشتار حاضر، چیستیِ شاخص‌های اجتماع پایدار در جهان بینی اسلامی و چگونگی تأثیر آن بر سنت شهرسازی مسلمانان است. بر همین اساس، اصلی‌ترین سؤالات این مقاله را می‌شود به این صورت تبیین نمود: شاخص‌های یک اجتماع پایدار از منظر اسلام کدامند؟ این شاخص‌ها چه تأثیری بر سنت شهرسازی در شهرهای مسلمانان داشته‌اند؟ هدف این مقاله دست‌یابی به الگویی از اجتماع پایدار است به‌گونه‌ای که در ارتقاء طرح‌ها و برنامه‌های شهری دربستر فرهنگ اسلامی قابل استفاده باشد. به این منظور، ضمن بررسی متون و اسناد در دو حوزه جهان‌بینی اسلامی و سنت شهرهای مسلمانان، به کمک روش «تحلیل محتوا»، کدهای ناظر به پایداری اجتماعی استخراج گردیده و مقوله‌بندی شدند. سپس در ماتریسی تناظر اصول اجتماعی اسلام و تأثیرات آن در سنت شهرسازی مسلمانان تبیین گردید. در نهایت، چهارچوب مفهومی مقاله که به پرسش‌های اولیه، پاسخ می‌دهد و در آن روند طراحی و برنامه‎ریزی یک مکان شهرسازانه با تأکید بر اصول اجتماعی در جهان‌بینی اسلام داده شده، تدوین گردیده است.


سید عبدالهادی دانشپور، زهرا غفاری آذر، فاطمه درستی،
دوره 6، شماره 3 - ( پائیز-1397 1397 )
چکیده

فرهنگ و دانش ایرانی- اسلامی، گنجینهای غنی از اصول و معیارهای بهتر زیستن در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی می‌باشد. با نگاهی به تمدن و تاریخ اسلامی، می‌توان دریافت همواره بازتاب اندیشه‌های مذهبی و فرهنگی حاکم در قالب ابعاد مختلف زندگی از جمله معماری و شهرسازی، قابل شناسایی بوده است. با این حال یکی از موضوعاتی که کمتر در شهرسازی معاصر بدان توجه می‌شود؛ و منجر به بحران هویتی در عصر حاضر شده است؛ فراهم آوردن امکانی برای تلفیق هنر طراحی فضاهای شهری با هنر و معنویت اسلامی می‌باشد. هنری که بتواند نمودی از عالم مثال و خیال‌انگیز آسمانی بر روی زمین باشد و همواره باور و ارزش‌های اعتقادی مردم را متذکر شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف استخراج اصول کاربردی از میان نظریات  اندیشمندان اسلامی، ابتدا  نظریات مرتبط با موضوع ادراک، عالم مثال و خیال از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و ایرانی را گردآوری و دسته‌بندی نموده؛ و پس از آن به بررسی چگونگی کاربرد این اصول در فضاهای شهری ایرانی پرداخته است. مقاله حاضر دارای رویکرد کیفی بوده و همچنین بر پایه پارادایم «تفسیر گرایی» بنا شده است. روش تحقیق از نوع «تحلیلی-تطبیقی» بوده و در جهت تبدیل نظریات بنیادین به نظریات کاربردی تلاش می‌نماید. در این راستا، به منظور تبیین روشن موضوع، میدان قبله مشهد نیز به عنوان محدوده‌ی مورد مطالعه انتخاب گردیده و در انتها چارچوبی برای راهنمای طراحی این میدان تدوین شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد عالم خیال و تجلیات آن همواره در نظریات اندیشمندان بزرگ مورد توجه بوده و نمود آن در فضاهای شهری در قالب عناصر مختلف که مهم‌ترین آن‌ها نور و هندسه می‌باشد؛ تجلی می‌یابد. بدین منظور، یکی از مهم‌ترین اصول در وادی خیال که امر «زوجیت» است در قالب اصول چهارگانه «روشنایی و تاریکی»، «درون و برون»، «سکون و حرکت» و «تقارن و عدم تقارن» در شهر قابل استفاده می‌باشد. این اصول به صورت تطبیقی با معیارهای طراحی شهری در قالب کیفیت‌های «سلسله‌مراتب، وحدت در عین کثرت، تأکید، تباین، این همانی، تعادل حسی، تناسبات، یکبارگی و دربرگیرندگی» و همچنین ارائه‌ی راهکارهایی در ذیل هریک، نشان داده شده‌اند.
ابوالفضل قربانی، سید عبدالهادی دانشپور،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1398 1398 )
چکیده

سازه‌های قوسی‌شکل به‌ویژه تاق‌ها، به‌عنوان یکی از پرکاربردترین عناصر سازه‌ای در معماری سنتی، از اهمیت ویژه‌ای در منظر سکونتگاه‌های تاریخی برخوردارند. این در حالی است که بیشتر پژوهش‌های انجام‌شده در این حوزه به مباحث تاریخی و فنی اختصاص‌یافته و کارکردهای بصری این عنصر در ورای نقش سازه‌ای آن پنهان مانده است. غفلت از کارکرد فراسازه‌ای عناصر تاقی، سبب گردیده تا با ابداع شیوه‌های نوین ساخت و از دست رفتن نقش سازه‌ای این احجام، کارکردهای بصری این عناصر در منظر شهری، علی‌رغم نقش بارز هویتی به فراموشی سپرده شود. ­­­در این نوشتار تلاش می‌شود با دریافت و تبیین نحوه‌ی کارکرد سازه‌های تاقی در ساماندهی منظر میدان‌های شهری طراحی‌شده‌ی تاریخی، راهکارهایی متناسب با نیازهای معاصر برای طراحی و ساماندهی میدان‌ها ارائه شود. روند این پژوهش با مطالعات کتابخانه‌ای شروع گردید؛ و با برداشت نمونه‌ها از طریق مطالعات میدانی ادامه یافت. در این راستا ابتدا میادین هشت‌گانه‌ی موردمطالعه بر اساس نوع کارکرد سازه‌های تاقی در جداره‌ی آن‌ها به سه گونه‌ی دارای «رواق»، «حجره و حجره تاق‌نما» و «تاق‌نما» تقسیم شدند. سپس نقش این عناصر در پوشش جداره‌ها در دو راستای عمودی و افقی و در دو مقیاس خرد و کلان، بررسی و تحلیل شد. در مقیاس خرد نحوه‌ی ایجاد ریتم، اتصال جداره‌ها به ابنیه‌ی پیرامونی و سردرب میدان و اتصال جداره‌ها با یکدیگر در بدنه‌ی میدان‌ها بررسی گردید. نتایج تحقیق مبین بهره‌گیری از سه شیوه‌ی مبتنی بر «تاق کامل»، «ابنیه ‌و‌ ورودی‌ها» و «ترکیب تاق کامل با نیم‌تاق» جهت ایجاد ریتم در جداره‌ها است. بهره‌گیری از «ترکیب تاق کامل با نیم‌تاق» در جداره‌ی میادین، علاوه بر ایجاد ریتم، برای اتصال جداره‌ی میدان به ابنیه‌ی پیرامون نیز استفاده‌شده است. تحلیل‌های صورت گرفته همچنین چهار شیوه‌ی به‌کاررفته در پیوند جداره‌های میدان‌ها با یکدیگر شامل «تاق کامل»، «نیم‌تاق»، «مورب با زاویه 45 درجه» و «بدون ارتباط» را آشکار می‌کند. در ادامه نحوه‌ی استقرار دو اشکوب میدان بر روی یکدیگر در راستای عمودی، موردمطالعه قرار گرفت. در اینجا با بررسی ساختار کلی طبقه‌ی فوقانی به ریشه‌یابی ایجاد راهروی بیرونی در طبقه‌ی اول میدان‌ها به‌عنوان عرصه‌ای برای دسترسی و نظاره‌ی میانه‌ی میدان پرداخته‌شده است. سپس با بررسی نقش عناصر تاقی در‌ مقیاس کلیت میدان، الگویی سه‌گانه از نحوه‌ی ترکیب این عناصر در جداره‌ها شامل «خلق محصوریت»، «زمینه‌سازی جهت تأکید بصری» و «تأکید بصری» احصا و به‌عنوان نتیجه‌ی دیگر این پژوهش ارائه گردید. درنهایت با توجه به اینکه تزیینات یکی از شاخصه‌های مهم معماری ایرانی-اسلامی است؛ شیوه‌های مختلف تزئین شامل «آجرکاری»، «کاربندی»، «کاشی‌کاری»، «نقاشی دیواری» و «ستون» و محل کاربست آن‌ها بر سطح سازه‌های تاقی احصا؛ و جهت تبیین پیشینه‌ای محکم جهت بهسازی و طراحی‌های معاصر به‌عنوان رهیافت دیگری از این پژوهش معرفی شد.
خانم نعیمه دانش،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1400 1400 )
چکیده

لرز زیبایی‌شناسی به عنوان واکنشی که از طریق حواس پنجگانه به وجود می‌آید و با احساسات فیزیکی همراه است از حدود دو سده پیش مورد توجه برخی از اندیشمندان بوده و در نوشته‌های خود اشاراتی به چنین واکنشی داشته‌اند، اگرچه از اولین بررسی‌های علمی در مورد آن بیش از چهار دهه نمی‌گذرد. این واکنش غالبا در مواجهه با یک محرک زیبا به وجود می‎‌آید اما اعمال مذهبی نیز می‌توانند عامل بروز آن باشند. با تمرکز بر معماری مذهبی به عنوان بنایی که هم محرک‌های زیبایی‌شناختی در آن به وفور یافت می‌شود و هم محلی برای انجام اعمال مذهبی است و حرم امام رضا به عنوان یکی از مهمترین بناهای مذهبی در ایران، پژوهش پیش‌رو تاثیر فضای معماری بر بروز واکنش لرز زیبایی‌شناسی را پیگیری می‌کند. فضای معماری حرم با بهره‌گیری از مصالحی همچون مرمر و طلا و همچنین فرم‌های زیبایی‌شناسانه گوناگون تاثیری روانی بر بیننده می‌گذارد. همچنین مرمر با ویژگی آکوستیک در محیط، به سبب انعکاس صدا، مرتبط است که بر حس شنوایی در درک زیبایی‌شناسی تاثیر فراوان دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس پیمایش میدانی از طریق پرسشنامه صورت گرفته است و بخشی از تحقیق بزرگتری است که علاوه بر تاثیر کیفیات فضای معماری، به تحلیل ارتباط میان ویژگی‌های شخصیتی و دینداری با تجربه لرز زیبایی‌شناسی پرداخته است. هدف پژوهش شناخت فضاها و اعمالی است که به عنوان متغیر مستقل بر احساسات انسانی به عنوان متغیر وابسته تاثیر می‌گذارند و باعث بروز واکنش لرز زیبایی‌شناسی می‌شوند. با در نظر گرفتن بنای معماری به عنوان فضایی که درک آن فراتر از بینایی و مرتبط با حواس گوناگون است و سنجش واکنش لرز زیبایی‌شناسی، نتایج آزمون از 307 شرکت کننده در مطالعه حاضر اینطور نشان می‌دهد که برخی فضاها همچون ضریح حرم با واسطه حس لامسه بیشترین تاثیر را بر واکنش لرز داشته باشند. همچنین صداهایی همچون صدای اذان و نقاره‌خانه در درجه بعدی از طریق حس شنوایی بر بروز لرز موثرند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که علاوه بر فضا و عناصر معماری، حس و حال روحانی نیز بر ایجاد لرز تاثیر دارد که می‌تواند نکته مورد توجهی باشد در ساخت بناهای مذهبی با فضاها و فرمهایی که حس تعلق فرد نسبت به بنا را تقویت ‌نماید.
آقای رضا مطهر، دکتر سیدعبدالهادی دانشپور، دکتر محمدصالح شکوهی بیدهندی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

کرامت انسانی، به معنای ارج نهادن به گوهر و وجود انسان به‌عنوان برترین مخلوق خداوند است. این مفهوم می‌تواند در برنامه‌ها و مداخلات شهرسازان، تعبیری فضایی پیدا کند. برای نمونه به نظر می‌رسد بتوان میان محلاتی که سطح بالاتری از کرامت انسانی را برای ساکنان و بهره‌وران خود قائل می‌شوند؛ و محلاتی که کمتر این معیار را محقق می‌کنند؛ تمایز قائل شد. این پژوهش با بررسی یک نمونه محله‌ی قدیمی و یک نمونه محله‌ی نوساز درصدد است که بتواند به این پرسش پاسخ دهد که آیا محلات جدیدالتاسیس توانسته‌­اند دست‌کم به اندازه محلات قدیمی در حفظ کرامت انسانی موفق باشند؟ این پژوهش از نوع توسعه­‌ای بوده و روش تحقیق آن تطبیقی است. برای این منظور، نخست معیارهای کرامت انسانی با استناد به آرای علمای مسلمان و آثار اندیشمندان غیرمسلمان تبیین می‌گردد. سپس برای سنجش هر یک از معیارهای کرامت انسانی، تعدادی گویه و سوال تدوین شده که پرسشنامه‌ای نیمه‌ساخت‌یافته را تشکیل می­دهند. پس از تأیید روایی و پایایی، این پرسش‌نامه در دو محله به صورت تطبیقی سنجیده می‌شود. نتایج حاصل از پیمایش نشان می­‌دهد معیارهای کرامت انسانی در محله سنتی و قدیمی خیابان ایران بیشتر از محله جدید و نوساز حکیمیه محقق شده است.


دکتر سید عبدالهادی دانشپور، آقای بابک اکبری،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

آیین‌های عاشورایی مانند هر پدیدار اجتماعی دیگری ویژگی‌های منحصر‌به‌فردی دارند که قبض و بسط تاریخی آن‌ها تأثیرات مکانی خاص خودش را در پی ‌دارد. به‌عبارت‌ دیگر، مکانمند شدن امر آیینی در گروِ عبور از یک فرآیند تاریخی و اجتماعی است. این پژوهش در پی آن ‌است که با شناخت چیستی پدیدار آیین از منظر علوم‌اجتماعی و یافتن جنبه‌های مختلف آن، چگونگی نمودهای کالبدی و فضایی هرکدام از این جنبه‌ها و چگونگی فرآیند تاریخی و اجتماعی مکانمند شدن امر آیینی عاشورایی را توضیح ‌دهد. برای این منظور، داده‌های نظری و تاریخی بر مبنای روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی داده‌ها بررسی‌ می‌شوند. نخست، یک کدگذاری باز بر مبنای چیستی امر آیینی صورت‌ می‌گیرد که تعریفی سه‌وجهی از آن را به ‌دست می‌دهد و عبارت ‌است از تعریف آیین به‌مثابه امر استعاری و امر انضباطی و امر نمایشی. سپس با دسته‌بندی داده‌های تاریخی بر اساس کدگذاری باز مذکور، مفاهیم پایه‌ای تحلیل تولید می‌شوند. این مفاهیم نمودهای فضایی و کالبدی ناشی از تکوین، تحول و تکامل تاریخی جنبه‌های استعاری، انضباطی و نمایشی امر آیینی را روشن‌ می‌کنند که در نهایت، با جمع‌بندی آن‌ها می‌توان تم‌ها یا همان نتایج نهایی را تبیین‌کرد که بیانگر فرآیند تاریخی مکانمند شدن آیین‌های عاشورایی‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان ‌می‌دهند که این فرآیند سه دورۀ تاریخی متفاوت را از سر گذرانده ‌است. دورۀ نخست مقارن است با دوران امارت آل‌بویه که تکوین وجه انضباطی آیین عاشورایی منجر به برپایی خیمه‌‌هایی در بازارگاه‌های شهرها می‌شود تا نخستین مرحله از مکانمند شدن امر آیینی با تولید فضاهای آیینی نقطه‌ای در بازار به‌عنوان قلب شهر شکل‌ بگیرد. همچنین تکوین وجه استعاری آیین‌‌های عاشورایی در این دوران صورت‌ می‌گیرد؛ اما آیین از این منظر فرصت بروز فضایی و مکانی نمی‌یابد تا در دورۀ دوم، در حکومت صفوی، با تکامل وجه استعاری، امر آیینی در فضای خصوصی منازل با برپایی مراسم روضه‌خوانی مکانمند گردد. این امر هم‌زمان عامل تکوین وجه نمایشی آیین‌ نیز است. تکامل وجه انضباطی آیین در این دوران با تلاش‌ها در بسط و کنترل هم‌زمان نزاع‌های محلی، امر آیینی را در معابر شهری به‌عنوان محمل حرکت دسته‌های سوگواران مکانمند می‌کند که در نهایت، برای کنترل حکومت بر اجرای مراسم، این مسیر‌ها به میادین حکومتی ختم می‌شوند. در دورۀ سوم، مقارن حکومت قاجاریه، فضاهای آیینی خصلتی تماشاخانه‌ای و موزه‌ای پیدا می‌کنند که ناشی از تحول وجه استعاری امر آیینی است. در این دوره، تکامل وجه نمایشی، امر آیینی را در واپسین مرحله از فرآیند مکانمند شدن خویش به گسترش ساخت تکایا و حسینیه‌ها با الهام از خانقاه‌های صوفیان و حلقوی‌کردن مسیرهای حرکت دسته‌های سوگواران در شهرها وامی‌دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb