شهر تبریز پیشینهای کهن دارد که مدیون موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مناسب آن است. این وضعیت جغرافیایی تبریز را از دیرباز به یک مرکز زیستگاهی همیشگی مبدل کرده است. این شهر در قرون اولیهی اسلامی بر محوریت مسجد جامع، بازار، میدان و قصر حکومتی گسترش یافت. در دورهی ایلخانی، با انتقال مرکز حکومت از مراغه به تبریز توسط آباقاخان بیش از پیش، مورد توجه عرفاء، شعراء، اولیاء و وزرای زیادی از مناطق مختلف ایران و ممالک همجوار گردید. این افراد در زمان حیات خود در شهر، در برخی از مواقع باعث پدیدآمدن فضاهای معماری جدیدی همچون زوایا و خانقاه شدند که پس از فوت نیز، اغلب شاهد شکلگیری مزارات و حظیرهها به عنوان فضاهای جدید شهری پس از اسلام هستیم. این روند همچنان تا اواسط حکومت صفوی و اعتبار شهر تبریز به عنوان پایتخت ادامه داشته است. سؤال اصلی مقاله حول این موضوع است که آیا مزارات عرفاء، شعراء، اولیاء و وزراء تأثیری در توسعهی ساختار شهریِ شهر تبریز در دورهی پایتختی این شهر یعنی ایلخانی و صفوی داشته است؟ از این رو، هدف از این پژوهش بررسی تأثیر مزارات در توسعهی ساختار شهریِ شهر تبربز از قرون 7 الی 10 ه.ق. یعنی دوران حکومت ایلخانی تا صفوی در تبریز میباشد. برای اثبات این موضوع نیز معرفی کتابهایی چون روضات الجنان، روضه اطهار، اولادالاطهار و منظر الاولیاء لازم بنظر میرسد. برای دستیابی به هدف اصلی پژوهش، گردآوری اطلاعات به روش توصیفی با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای و میدانی انجام گرفته است. همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده به شیوه تحلیلی-تطبیقی صورت پذیرفته است. یافتههای پژوهش حاکیست در دورهی ایلخانی مزارات یکی از عوامل مؤثر در احداث باروی غازانی بودهاند. همچنین شکلگیری حظیرهها و آرامگاههای افراد مشهور تأثیر چشمگیری در گسترش برخی از راهها از جمله راه ارتباطی دو مجموعهی ربعرشیدی و شنبغازان در شرقیترین و غربیترین نقطهی شهر و مکانیابی برخی از عناصر شاخص معماری از جمله عمارت دمشقیه، مقبره شاه حسین ولی و خانقاه کمال خجندی و به تبع آن فضاهای شهری همچون مجموعه سیدحمزه که بنام مقبره الشعرا نیز شهرت یافته است؛ داشتهاند. علاوه بر آن وجود این حظیرهها و تجمع قبور منجر به شکلگیری گورستانهای معروفی همچون سرخاب، گجیل، چرنداب و قله در شهر تبریز گشتهاند.