جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای سهیلی

رسول پهلوان‌پور، جمال‌الدین سهیلی، مهدی خاک‌زند،
دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1398 1398 )
چکیده

مساجد در ایران از دیرباز به عنوان مهم‌ترین و غیرقابل‌رقابت ترین عنصر مذهبی شهرهای ایرانی به شمار می‌رفتند. متأسفانه در عصر حاضر اصول و الگوهای شکل‌دهنده مساجد و نگاه نمادگونه به آن، مخصوصاً در سطح مسجدهای محله‌ای به دست فراموشی سپرده شده است. بازیابی هویت معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی از جمله وظایف معماران و شهرسازان معاصر می‌باشد؛ و این مهم از اهداف اصلی پژوهش حاضر می‌باشد؛ که با انجام مطالعات میدانی و تحلیل شرایط محلی از نظر نیازهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی طبقات موجود در محله‌ها، در پی محقق ساختن آن خواهیم بود. همچنین نسبت به هدف تعیین شده، یکی از مهم‌ترین سوالاتی که پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به آن است را؛ می‌توان چنین بیان نمود که آیا نظام‌های ارزشی طبقات مختلف اجتماعی ساکنین محله‌ها در افزایش حس تعلق به مساجد محله‌ای و همچنین افزایش رضایت‌مندی بین نمازگزاران این گونه مساجد تأثیرگذار می‌باشند. در تحقیق حاضر، به روش پیمایشی به بررسی تأثیر مدل‌های ادراک حسی مؤثر بر حس تعلق به مکان در مساجد محله‌ای شهر قزوین پرداخته شده است؛ و نیز پس از تبیین مدل‌ها و مؤلفه‌های ادراک حسی، معیارهای ارزیابی مؤثر بر افزایش حس تعلق به مساجد استخراج شده و پرسشنامه طبق طیف لیکرت1 تنظیم و با روش مدل‌یابی معادلات ساختاری2 (SEM) روابط بین متغیرها و میزان تأثیر آنها در مسجد هفت‌درب به عنوان نمونه بافت قدیمی، و مسجد جواد‌الائمه به عنوان نمونه بافت جدید، تحلیل شد. یافته‌های تحقیق وجود رابطه معنادار بین مؤلفه‌های ادراک حسی و حس تعلق به مکان در مساجد محله‌ای را نشان می‌دهند؛ که در آن میزان تأثیر‌گذاری شاخصه‌های فرهنگی و نظام اجتماعی موجود در محله از دیگر شاخصه‌ها بیشتر می‌باشد. همچنین رعایت الگوهای حسی در طراحی عناصر تشکیل‌دهنده مساجد باعث افزایش حس رضایتمندی شده که این امر موجب ایجاد و تقویت الگوهای معماری حسی انطباقی در مکان‌های مذهبی می‌گردد. در نتیجه پیشنهاد می‌شود که به نقش مکمل‌گونه ساکنین محله در طراحی مساجد توجه ویژه‌ای گردد؛ زیرا که این مهم باعث انطباق‌پذیرتر‌شدن الگوهای معماری مساجد محله‌ای می‌شود. همچنین بازآفرینی الگوهای حسی معماری ایرانی- اسلامی مساجد بی‌تردید در مناسبات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و در توسعه و تعمیق ارزش‌های دینی، نقشی حیاتی و تأثیری شگرف داشته و همچنین باعث افزایش انگیزش نمازگزاران جهت تداوم حضور در مساجد محله‌ای، می‌گردد.
آذین عطایی، جمال‌الدین سهیلی، مریم ارمغان، علی‌اکبر حیدری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

در فرایندهای برنامه‌ریزی شهری، لزوم توجه به ارتقای کیفی محیط در راستای تأمین رضایتمندی شهروندان، از اصول بنیادی امر توسعه به شمار می‌رود. ماهیت محیط‌، ماحصلی از فعالیت‌ها، مفاهیم و خصوصیات فیزیکی است؛ بنابراین ادراک کاربر، رویکردی تحلیلی از قضاوت فضایی را ارائه می‌دهد. اهمیت پاسخ­گویی سطوح ادراکی متفاوت فرد توسط عوامل مختلف محیطی، ضرورت بررسی کیفیت محیطی از منظر تجربه ادراکی را نشان می‌دهد؛ زیرا بحران گسترش محیط­های فاقد مطلوبیت تجربی حاصل از برخوردهای عملکردگرا، موجب ناکارآمدی در تأمین نیازها شده و ضمن آسیب‌ به مکانیسم‌های رفتاری، حیات شهری را نیز دچار مخاطره کرده است. این پژوهش با هدف تبیین اثرگذاری کیفیت محیطی بر تلقی تجربی ساکنان دو باغ‌شهر در استان البرز انجام ‌شده است و با فرض وجود ارتباط میان کیفیت محیط در فضاهای همگانی با ادراک مخاطبان و جهت پاسخگویی به چگونگی این ارتباط اقدام شده است. دهکده با تردد کنترل‌شده، دارای خدمات محدود و بدنه‌های محصور و منفک از بافت شهری، اما مهرشهر با خدمات محله‌ای مجهز و بدون محدودیت پیرامونی و کنترل عبور و مرور است که ضمن دوره ساخت مشترک، چیدمان فضایی آن­ها حفظ‌شده است؛ با توجه به تأثیرات ویژگی‌های زمینه‌ای متفاوت بر تجربه کاربران، در راستای هدف، میزان رضایتمندی نسبت به مؤلفه‌های زیبایی‌شناسی و کالبدی- فضایی دو باغ­شهر مقایسه شده ­است. پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام‌شده و رویکرد روش‌شناسی آن آمیخته است. مطالعه پیمایشی با توزیع تصادفی پرسشنامه میان ساکنان انجام شده و تحلیل متغیرها با spss و آزمون فرضیه با آماره (t) صورت­گرفته است. یافته­ها نشان می­دهند حصار پیرامونی و ساختار شطرنجی دهکده با ایجاد باهمستان‌ها به­وسیله مرزبندی گیاهی، موجب تأمین محصوریت شده و با بهره از کریدورهای دید به فضاهای باز، نبود دیوارهای همسایگی و همه‌شمولی معابر موجب افزایش پیوستگی شده است. در مهرشهر، تنوع فرمیک خانه­ها، طراحی منحنی‌وار با تغییر زاویه دید ارتقای تباین فضایی را منتج شده و هماهنگی حجم، نما و کاربری بناها، تناسبات بصری و پیاده­محوری موجب رضایتمندی معیار مقیاس شده است. در هر دو مجموعه وجود باغ­های شخصی، چشم­اندازهای طبیعی و تنوع بصری- حرکتی معیار کیفی زیبایی­شناسی برابری را به­وجود آورده است. در نهایت اصلی­ترین عوامل موفقیت تجربه ادراکی، دعوت­کنندگی افراد خسته از کسالت زندگی پرتلاطم شهری، پیوستگی سبزینگی در جداره بیرونی و اعتلای زیبایی بصری منظر بافت­های شهری هم­جوار در دهکده و تأکید بر نظم و طرح‌واره هندسی در مهرشهر بوده است.

۱ هیراد حسینیان، ۲ جمال الدین سهیلی، ۳ فریبا البرزی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

فرایند ساختار شکل و درک پیام به‌وسیله مخاطب از ارزش بسیاری برخوردار است. به­شکلی که عناصر مختلف بصری همچون نقطه، خط، سطح و حجم می‌توانند در شناسایی این فرایند، از یک‌سو در ارتباط با انسان و مسئله نیاز او در معماری تبیین شده، و از سوی­دگر در برخی از آرا در نسبت با خود اثر معماری، مجموعه نیروهای حادث از فرایند شکلی موجود در بنا را از طریق درک روند هندسی تعریف نمایند. لذا ارتباط این فرایند با اصلی چون «هندسه» گره ­خورده و در عین مرکب بودن، یکپارچگی فضا را به‌عنوان یک ترکیب خالق میسر می‌سازد. در فضای قانونمند هندسه است که برای تجزیه اشکال پیچیده به یک شکل‌ ساده، می‌توان به ساختار نظام‌های تولیدکننده برپایه مجموعه‌ای از قاعده‌های شکلی که به زایش طرح منجر می‌شوند؛ دست‌یافت. چنانچه در میدان نقش ­جهان اصفهان نیز که یکی از شاهکارهای معماری ایرانی-اسلامی است؛ الگوهای زاییده شده از فرایند شکلی خود را در تواریخ و ادوار مختلف نشان داده‌اند؛ تاجایی که برمبنای روش تفسیری- تاریخی در قالب شکل‌گیری کلیت میدان و با بهره از سفرنامهها و کتب تاریخی و پس از استنتاج اولیه صورت­گرفته و در امتداد آن با بهره از تحلیل هندسی میدان و تبدیل این استدلال به نوع توصیفی، بتوان با توجه به روند شکل گیری میدان وارد فاز استدلال قیاسی شده که در این راستا همسو با نظریه شکل‌گرایان، ازجمله دوراند1، کرایر2، هردگ3، و... که به‌عطف روند شکل در جهت ترکیبشان بر مبنای اصولی چون ادغام، همپوشانی، زاویه‌ای، و چرخشی سعی در تدوین اصولی جامع برای ترکیب اشکال در جهت تکامل تدریجی­شان داشته‌اند و هردگ این همپوشانی را وارد طبقات اجتماعی از فرد تا روحانیت می‌کند که به نوبه­ خود حلقه اتصالی میان شکل و نحوه ­نگرش اقشار مختلف به آن می‌باشد. در این پژوهش نیز سعی­ شده بابهره از طبقاتی چون فرد، جامعه، و حاکمیت و با کمک ابزار بصری چون نقطه تا حجم که در ادوار گوناگون در این میدان مورد تحلیل واقع‌شده و سپس با تشخیص الگوی هندسی میان آنها و اشتراک‌گذاری با نظام حرکت لایه‌­های هرکدام از اقشار برمبنای ترکیب شکل مجموعه و با پاسخ به فرضیه‌ای چون «گمان می‌رود میدان نقش­جهان در ادور مختلف به‌دلیل همپوشانی الگوی هندسی میدان با نظام فرایند شکلی لایه­ های اقشارگوناگون اعم­از فرد تا حاکمیت تکامل ­یافته است»؛ بتوان به درک صحیح تقدم و تاخر از منظر تاثیر اصول اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی به‌شکل صرف در روند شکل­گیری میدان از منظر نیازهای اقشار یادشده دست­یافت؛ تا بتوان الگوی هندسی مجموعه را در ارتباط با نظام فرایند شکلی لایه­ های این اقشار در جهت تفهیم روند شکل گیری میدان در ادوار مختلف اثبات نمود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb