3 نتیجه برای طلیسچی
علی دری، غلامرضا طلیسچی، فاطمه جباران،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان-1397 1397 )
چکیده
فهم معماری اسلامی مستلزم ادراک و دریافت فضاست، و فضای معماری اسلامی حاوی معانی است که تنها به واسطه حواس قابل فهم نیست. فضا به عنوان اساسیترین مفهوم معماری، همواره در کرانه مشخص و معیّن، تصور میشود، که به واسطه ادراک حسّی دریافت میگردد، بدین ترتیب دارای حدود مشخص، و به صورت کرانمند است، از طرفی مساجد مهمترین بنای دوران اسلامی هستند که مسلمانان برای برپایی نیایش در آنجا گرد هم میآیند و حاوی نمادها و معانی متعددی است، که باید به واسطه ادراک عقلانی و از رهگذر تاویل کشف شود. به این ترتیب، دریافت مفهوم فضا در معماری اسلامی، بویژه معماری مساجد، مسئلهای اساسی است. این مسئله در درک و دریافت معنای فضا، حاصل مقابله دو ساحت از ادراک است. در راستای تشریح و تبیین چنین مسئلهای، این مقاله به تبیین درک کرانمندی و ناکرانمندی ساختار فضایی مساجد ایرانی در دوره صفویّه پرداخته است. به همین جهت این پژوهش با رویکرد کیفی به روش نمونۀ موردی با مشاهدات میدانی و اسناد کتابخانهای به تبیین، تحلیل و دریافت ساختار فضا در مساجد دورۀ صفویّه به عنوان یکی از دورههای طلایی معماری ایران میپردازد، مسجد امام اصفهان به عنوان نمونهای از مساجد دارای حیاط و ایوان، و مسجد شیخ لطفالله، موردی از مساجد فاقد این عناصر، از دوران صفوی انتخاب شدند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که فضا در معماری ایران متنوّع دریافت میشود، به این ترتیب که فضا از منظر ادراک حسّی به صورت کرانمند است. این کرانمندی و جسمیّت یافتگی فضا حاصل ادراک کرانه به واسطه حواس پنجگانه است، و متناسب با عالم صغیر، جسم محیط بر فضاست، از این منظر کرانه علاوه بر تمرکز درونیّت، مرکزگرایی، گسست فضا، تکثر و چند فضایی را نیز به همراه دارد. امّا فراتر از آن در معماری اسلامی، ادراک عقلانی است که سبب دریافت معناها میشود، در این ادراک، کرانه برای انسان ایرانی محدودیتی ایجاد نمیکند، و کرانه و فضا با هم یکی دریافت میشوند، فضا فاقد حد، و بیکران است. بیکرانی فضا در معماری اسلامی متناسب با عالم کبیر است. در این دریافت، فضای اسلامی معنای حضور واحد و یگانه ذات لاتعیّن الهی است. در حقیقت در ادراک عقلانی و شهودی، فضا واحد، متوسّع، ابدی و بیکران است، اما در ادراک حسّی فضا، کرانمند، درونی، خرد، و متکثر دریافت میشود.
فاطمه جباران، غلامرضا طلیسچی، نیما دیماری، علی دری،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان1397 1397 )
چکیده
خلوت به عنوان نیازی انسانی، حاصل تنظیم تعامل بین انسانها در محیط است؛ که تحت تأثیر الگوهای جاری فعالیّت و زمینهی فرهنگی، خلوت مطلوب را سبب میشود. تنظیم خلوت در خانههای ایران، از ویژگیهای بنیادین معماری ایرانی است که تأثیر بسزایی در شکلگیری سازمان فضایی و عناصر کالبدی خانههای سنتی داشته است. با این حال، تنوع اقلیمی و فرهنگی در گسترۀ جغرافیایی ایران، گونههای متفاوتی از خانه ایرانی را موجب شده و شرایطی از این دست، در شهرهای حاشیۀ دریای خزر سبب شکلگیری معماری برونگرا گردیده است. معماری برونگرای خانههای روستایی گیلان به گونهای متفاوت خلوت مطلوب را، مطابق با ضروریات اعتقادی اسلامی و فرهنگ بومی، در بناها مهیا کرده و حریم فضاهای درون خانه را تأمین نموده است. به عبارت دیگر، ویژگیهای تنظیم خلوت در این خانهها از نظر ساختار فضایی و عناصر معمارانه منحصر به فرد بوده و متفاوت با خانههای درونگرا در نواحی مرکزی ایران است. راهکارهای معمارانۀ این گونه از خانهها در تأمین و تنظیم خلوت، تاکنون مورد مطالعۀ پژوهشگران قرارنگرفته است. به همین جهت، این مقاله به تشریح و تبیین تنظیم خلوت و سازوکارهای آن میپردازد و چگونگی تحقق خلوت مطلوب را در آثار شاخص معماری برونگرا، در خانههای روستایی گیلان جستجو میکند. این پژوهش ابتدا با استفاده از منابع کتابخانهای و مشاهدات میدانی، ساختار فضایی و ویژگیهای معمارانۀ بناهای منتخب را شناسایی کرده است. سپس، پژوهشگران از طریق حضور همراه با مشارکت در میدان تحقیق و نگریستن از عینک ساکنین به ادلهی نهفته در پس رفتارها و کنشهای قلمروپایی ایشان دقت کردهاند و سعی در آشکارسازی معانی عمیق دادههای تجربی حاصل از مصاحبهها و مشاهدات داشتهاند و به «توصیف ضخیم» از پدیده مورد نظر دست یافتهاند.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که تنظیم خلوت نقش مهمّی در شکلگیری ساختار فضایی و عناصر معماری خانههای برونگرا ایفا میکند. وجود درختان و پرچین1 در اطراف حیاط تا حدودی مانع دید به داخل و سبب محصوریّت فضایی میگردد و مرز خانه، مزرعه و شالیزار را معیین میکند. ورودی با چرخشی، سبب شکستن دید به درون بنا می شود و در نتیجه، ارتباط بصری به داخل بنا از بین میرود. بَلته2 مانع ورود غیر به خانه میشود. همچنین قرارگیری پلهها در محور فرعی، سبب شکستگی و کاهش دید هنگام ورود به اتاق است. ایوان و کوتوم3 و اسبو4 در جلوی اتاقها، موجب تعدد فضایی و همچنین مرحلهبندی برای حضور افراد به خانه میشود. اصولاً تَلار5 و تَلاراتاق6 که محل پذیرایی مهمان است، در طبقۀ بالا قرار میگیرد و یُلَکه7 و جیربن8 که آشپزخانه و محل زندگی خانواده است در طبقۀ همکف یا نیم طبقۀ اول جای میگیرد. این عناصر ضمن عملکرد اصلی خود سبب تسلسل ارتباطی، عدم اشرافیت بصری و محصوریّت فضایی میشوند و بدین ترتیب حوزۀ خصوصی خانواده حفظ میگردد.
صبا آریان پور، دکتر حسن سجادزاده، دکتر غلامرضا طلیسچی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
طبق نظر غالب در مطالعات معماری و شهرسازی، بازار بهعنوان ستون فقراتِ ساختار فضایی و اجتماعی شهرهای ایران توصیف میشود. بااینحال مطالعات مختلف در مورد فضاهای عمومی بهویژه در مورد مراکز تجاری در ایران مبین این نکته هستند که علیرغم رشد کمی این ساختمانها، در حوزه کیفی دچار ضعفهای جدی هستند. بهصورتی که موجب تنزل مؤلفههای کیفی و عدم موفقیت بسیاری از فضاهای طراحی شده در دوران معاصر دیده شده است. با شناخت این مسئله و کمبود مطالعات رفتاری-فضایی در بازارها و مراکز تجاری در این مقاله سعی شده است تا نسبت میان کیفیت محیط در ابعاد مختلف از جمله فضایی با فعالیتهای جاری در بازارهای سنتی و مراکز تجاری جدید مطالعه شود. چرا که به نظر میرسد بین نوع فعالیتهای جاری و موفقیت قرارگاه رفتاری ارتباطات معناداری وجود دارد. روش پژوهش آمیخته و مبتنی بر مشاهده طیف فعالیتهای جاری، تحلیل پیکرهبندی فضایی و پرسشگری از کاربران فضاست. محدوده مطالعه شامل بازار سنتی بروجرد و مرکز خرید دیپلمات بهعنوان دو الگوی معماری انتخاب شده است. بدین منظور دو قرارگاه رفتاری در بازار سنتی و یک قرارگاه در دیپلماتسنتر مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیرهای تحلیل چیدمان فضایی شامل «همپیوندی»، «عمق» و «میزان» اتصال بوده است. فعالیتهای جاری بر اساس نظریه «یان گل» ذیل سه گروه «اجباری»، «اختیاری»، و «اجتماعی» تفکیک شده است و کیفیت محیط نیز به چهار دسته «عینی- ساختاری»، «عینی- عملکردی»، «عینی- محیطی»، «ذهنی- فضایی»، «ذهنی- معنایی» تقسیم شده است. آزمون فرضیات با استفاده از روش تحلیل همبستگی در نرمافزار SPSS.23 صورت گرفته است. نتیجه شد که قرارگاههای رفتاری مورد مطالعه به دلیل کیفیت کالبدی بالا، امکان بروز فعالیتهای انتخابی را که بیش از سایر فعالیتها به شرایط فیزیکی و کالبدی محیط وابسته هستند؛ میسر میکند. همچنین میان فعالیت اختیاری و همپیوندی رابطه معناداری مثبت در قرارگاههای رفتاری مورد مطالعه برقرار است.