سید رسول موسوی حاجی، اسدالله جودکی عزیزی، سحر عبدالهی،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان1397 1397 )
چکیده
معماری تشریفاتی ایرانی در سدههای نخستین دوران اسلامی چندان شناخته شده نیست؛ با اینحال در «لشکرگاه»، از شهرهای ولایت «هلمند» در جنوب غربی افغانستان، مجموعهای از معماری تشریفاتی برجای مانده که دو اثر آن یعنی «کاخ جنوبی» و «کاخ میانی» بهعلت سلامت کالبدی، میتوانند بهشناخت محدود ما در این مورد ویژه بیفزایند. بهرغم انجام پژوهشهایی در اینباره، چون ساختارشان با دادههای منابع ادبی بهطور فراگیر تطابق نیافتهاند؛ شناخت کاملی از آنها بهدست داده نشده است. از اینروی، پژوهش پیشرو با روش تحقیق تاریخی- توصیفی و اتخاذ رویکردی در حوزهی «ادبیات تطبیقی» به مطالعهی آنها پرداخته است. برآیند تحقیق نشان میدهد ساختار معماری این دو اثر با بخشهای چندگانه که ساختار مستقل و گاه مرتبطی در کالبد کاخ دارند؛ با توصیفات منابع تاریخی و ادبی همپوشانی مییابند؛ بخشی بهمنزلهی شاهنشین محل استقرار سریر سلطنتی بود و بهطور مشخص هم اندازهی بزرگی داشت و هم آرایههای معماری بیشتر در آنجا متمرکز میشدند. آنچه در برخی از پژوهشها بهمنزلهی واحد معماری/ «آپارتمان خصوصی» در برخی از پژوهشها مورد اشاره قرار گرفتند؛ همان «سرایچه»های توصیف شده در کالبد کاخها و کوشکهای امرای غزنوی در برخی از منابع تاریخی- ادبیاند که در اختیار کارگزاران حکومت بودهاند. محل استقرار «دیوان رسالت»/ دبیرخانهی سلطنتی بهطور مشخص در کاخ جنوبی، «طارم»/ گنبدخانهای بوده که در نزدیکی شاهنشین طراحی و ساخته شده است. اشکوب بالای این کاخها، همان «فروار»ی است که بهطور انحصاری محل نشستن امرای غزنوی و حَرمشان بوده است.
راحله عبدالهی، اسلام کرمی، احد نژادابراهیمی، لیلا رحیمی،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1400 1400 )
چکیده
تابآوری فضایی بهعنوان یکی از ابعاد جدید در حوزه تابآوری به دنبال مسئله حیات و پویایی فضا با حفظ هویت و عملکرد از طریق توجه به ویژگیهای فضای معماری است. فضای تاب آور به عنوان بستر مناسب برای امکان تداوم حضورپذیری در طی زمان با حفظ کارایی پویایی را مهیا میسازد؛ ولی غالب فضاهای تازه احداثشده در مواجهه با بحران ها آسیب پذیر بوده و کارایی خود را سریع از دست داده و کاربران فضا به ترک و رهاسازی محل اقدام میکنند؛ ازاینرو، بازارهای تاریخی ایران به عنوان یکی از فضاهای ارزشمند که علیرغم تحولات در طی دوره ها به فعالیت خود ادامه داده و توانسته ما به ازای کالبدی نیازهای روز را برآورده سازد، قابل توجه است. بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ این سؤال است که چگونه تاب آوری در فضای تاریخی بازارها تحقق یافته است؟
هدف تحقیق حاضر، بررسی ویژگی های محیطی موثر بر فضاهای تابآور است. این مهم نیاز به خوانش قابلیت های کالبدی-عملکردی مستتر در این فضاها دارد؛ این بعد که ناظر بر قابلیتهای محیطی است به عنوان بعد غالب تابآوری فضا فراتر از ابعاد گوناگون مطرح به عنوان معیار اساسی یک فضای تابآور مؤثر است.
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش تحقیق کیفی و با استفاده از مطالعه ی موردی بوده است. ابتدا با تحلیل چارچوب نظری، به روش قیاسی مدل مفهومی فضای تابآور استخراج و برای تحقّق هدف مذکور، کاربست این مدل بر نمونه مورد مطالعه با پژوهش استقرایی مورد آزمون قرار گرفت. برای گردآوری اطلاعات از روش مثلث بندی داده ها و به شیوه پیمایشی مستقیمِ مشاهده و مصاحبه و غیرمستقیمِ مبتنی بر سندکاوی استفاده شده و با راهبرد تحلیل تطبیقی، یافته های عملیاتی به روش استدلال منطقی مورد تحلیل کیفی قرار گرفته اند.
با مطالعه ادبیات موضوع قابلیتهای انعطافپذیری، تطبیقپذیری، تغییرپذیری و واکنشپذیری به عنوان یافته های نظری مورد آزمون قرار گرفت. با ایجاد ارتباط بین نتایج یافته های نظری و تجربی براساس مطالعات نمونهموردی میتوان نتیجه گرفت که نحوهی تاب آوری فضایی مجموعه امیر در بازار تاریخی تبریز نشان دهنده ی تاثیرپذیری محیط از قابلیت های این بعد فضاست. در بررسی میزان برخورداری مجموعه از قابلیتهای فضایی بهترتیب راسته بازار و تیمچه امیرجنوبی بهترین وضعیت را به خود اختصاص دادهاند. با رواج الگوی مصرف گرایی و تغییر کاربری کاروانسرا و تیمچه ها و با توجه به تبدیل خرید به تجربه فراغت راسته بازار امیر با در دستگرفتن نبض اقتصادی مجموعه بهواسطه متغیرهای چندظرفیتی، دسترسی و ارتباطات فضایی متعدد، فعالیت تکصنفی، تعداد زیاد حجره های خرده فروشی، پویایی کلیه واحدها، همسازی فرم با صنف جدید و گسترش صنف راسته در مجموعه در تداوم حیات و تاب آوری مجموعه نقش بسزایی ایفا کردهاست.