جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای قره بگلو

مینو قره بگلو، بهروز توکلی، آزیتا بلالی اسکویی، رعنا سینمار اصل،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار-1397 1397 )
چکیده

انسان به حکم موجودی اجتماعی، برای برخورداری از آسایش و تأمین آرامش و امنیت خود به دیگران نیازمند است و همین نیازها ایده­ی تعاون و مشارکت با دیگران را در او ترغیب و گاه مجبور می‌سازد. امروزه طراحان و برنامه‌ریزان شهری در قالب متخصصان حرفه­ای سعی در درگیر کردن استفاده­کنندگان از طرح­هایشان از طریق رویکردهای مشارکتی طراحی در جهت تشخیص جنبه­های اساسی مسئله، وضوح بخشیدن به آن جنبه­ها و پیشنهاد راه­کارهای عملی برای اعلام نظر افراد جامعه هستند. مقاله­ی حاضر با هدف رسیدن به مفهوم مشارکت ‌و تعیین معیارهای هم­تراز جذب مشارکت در محیط با استناد به منابع غربی و منابع معتبر اسلامی تدوین گردیده است. در این راستا، سؤالاتی مطرح می­گردد از آن­جمله که افتراقات و اشتراکات مفهوم مشارکت در محیط از دو منظر اندیشه­ی اسلامی و اندیشه­ی غربی چیست؟ با توجه به ماهیت بنیادی­- نظری و رویکرد کیفی پژوهش به گردآوری مجموعه­ای از داده­ها به روش تفسیری-تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی پرداخته شد. یافته­ها نشان از این دارد که در اندیشه­ی غربی سطح­بندی مفهوم مشارکت در دیدگاه­ نظریه­پردازان طیفی از عدم مشارکت تا مشارکت خودجوش را شامل می­شود. همچنین، بسیاری از دیدگاه­ها به صورت کل­نگر، و صرفاً با توجه به پس­زمینه­ای از ذهنیات فردی و در نظرگرفتن ایده­آل­های نهادهای فکری و معماری بدون درنظرگرفتن فرهنگ و باورهای اجتماعی جوامع گوناگون شکل گرفته است؛ و اصالت بر بعد فردی و رضایت طرفین بوده و ترجیحات فردی در اولویت قرار دارد. در اندیشه­ی اسلامی، یکی از اصول اخلاقی اسلام در جامعه ‌برای رسیدن به امت واحده که تأکید فراوانی به آن شده، مشارکت معرفی گردیده است. اصل مشارکت نیز دارای اصول اخلاقی ثانویه­ای است که هرکدام از اصول در بطن خود اصل مکملی را دارد که به مشارکت خودجوش منجر می­گردد و با رعایت آن­ها می‌توان به مشارکت مطلوب در محیط دست یافت. نتایج حاصل از تطبیق مفاهیم و مظاهر در دو سطح اسلامی و غربی معیارهای مختلفی از مشارکت در محیط را ارائه می­دهد که مقایسه­ی اصول بیانگر این نکته است؛ برخلاف نگاه غرب­گرایانه که بر بعد فردی و رضایت طرفین تمرکز نموده است؛ دیدگاه اسلامی به مؤلفه­هایی از­جمله تعاون، روحیه­ی وقف، جهاد و انفاق به­عنوان مراتب بالای مشارکت تأکید دارد.
مرتضی میرغلامی، مینو قره بگلو، پریا پارسا،
دوره 6، شماره 3 - ( پائیز-1397 1397 )
چکیده

ایده شهر دوستدار کودک از سال 1996 ارائه شد تا شهرها را برای همه افراد، به‌ویژه کودکان، قابل زندگی کند. امروزه بسیاری کشورها اصول شهر دوستدار کودک را به کار می بندند؛ اما توجه به فضاهای مناسب کودک در ایران سابقه چندانی ندارد. غالب این فضاها الگوبرداری صوری و ظاهری از تجارب سایر کشورها، بدون توجه به زمینه فرهنگی آن است.
این تحقیق با راهبرد استدلال منطقی در تحقیقات کیفی، با مطالعه آرائ نظریه پردازان اسلامی و غربی رشد کودک و گردآوری شاخص های محیطی مؤثر در تعامل کودک با محیط از دو دیدگاه فوق، به دنبال مقایسه تطبیقی نحوه تعامل کودک با محیط شهری از دو منظر اسلامی و غربی است. مطابق فرایند مقایسه تطبیقی، این پژوهش در 3 گام انجام میشود: ابتدا مسئله اصلی مطرح می‌شود. سپس دامنه تحقیق، تنگ شده و در آخر، بیشترین وجوه تمایز و تشابه در ارتباط کودک با محیط از دو منظر اسلامی و غربی معرفی می‌شوند. مقایسه تطبیقی به اشتراکات و افتراقات دو دیدگاه در دو سطح کلان(محیط های پیرامون کودک) و خرد(شاخص های محیطی هر یک از محیط های پیرامونی کودک) می پردازد. در سطح کلان، باوجودیکه دین اسلام مستقیماً درباره فضاهای شهری مناسب کودکان و ارتباط آنها با این فضاها سخن به میان نیاورده؛ اما تعالیم اسلامی به محیط به عنوان بستری برای انتقال ارزش‌های اخلاقی دینی می نگرد. در سطح خرد، تعالیم اسلامی بر چهار مسئله تأکید کرده اند که در متون غربی دیده نمی شود: آموختن آداب دینی به کودک در بازی ها، اعمال محدودیت در بازی خارج از خانه برای دختر، محدودکردن بازی های دختر و پسر، ممانعت از ورود کودک به محیط کفر.
درحالیکه اهداف شهر دوستدار کودک غربی در مشارکت کودک، داشتن حقوق برابر با سایر شهروندان و سلامت جسمی و روانی او خلاصه می شود؛ محیط مناسب کودک در متون اسلامی ضمن تأکید بر احقاق حقوق کودک، آسایش و سلامت او به عنوان الزامات رشد، بر ارزش های حاکم بر محیط عملی کودک تمرکز کرده، توصیه می کند کودک در محیطی رشد کند که فطرت او آسیب نبیند تا به کمال نسبی دست یابد. لذا این پژوهش الگوی جدید شهر مناسب کودک از منظر اندیشه اسلامی را با عنوان "شهر مربی کودک" معرفی می کند.
پریا پارسا، مرتضی میرغلامی، مینو قره بگلو،
دوره 7، شماره 1 - ( بهار 98 1398 )
چکیده

ایدۀ‌ شهر دوستدار کودک با هدف تأمین رفاه کودکان، فضاهای شهری را برای کودکان، قابل فعالیت می‌کند. امروزه بسیاری کشورها اصول شهر دوستدار کودک را به کار می بندند؛ اما غالب فضاهای شهری طراحی شده برای کودکان در ایران، الگوبرداری از تجارب سایر کشورها، بدون درنظرگرفتن ارزش‌های فرهنگی است. از‌این‌رو، این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که فضاهای باز محلات در ایران چگونه می توانند ضمن توجه به خواست و نیاز کنونی کودکان، در انتقال مفاهیم دینی اسلامی به آنان مؤثر باشند؟
با بررسی منابع فلسفی، عرفانی و کلام اسلامی، به عنوان مبانی نظری، و با استراتژی پژوهش قیاسی برای تبیین الگوی نظری و استراتژی پژوهش استقرایی برای آزمون الگوی نظری در بخش مورد‌پژوهی، الگویی ایرانی اسلامی با نام «شهر مربی کودک» ارائه می‌شود که مطابق آن، شهر مناسب کودک از منظر اسلام در کنار توجه به رویکرد محتوایی (ماهیت نیازها و خواسته‌های کودک)، رویکرد فرآیندی (توجه به فرآیند رشد کودک) را اتخاذ می‌کند؛ و این دو رویکرد درکنار هم، محیط را به یک مربی فعال تبدیل می‌کنند.
یافته‌ها نشان می‌دهند که پنج معیار در ساختار شهر مربی کودک دخیل هستند: محتوای آموزش دینی به کودک، روش آموزش دینی به کودک، ویژگی‌های محیطی، محیط فرهنگی رشد کودک، ویژگی‌های گروه سنی کودکان. ارتباط معیارها به این صورت است که محتوای آموزش از طریق روش آموزش و با کمک شاخص‌های محیطی، در یک بستر فرهنگی، به کودکان منتقل می‌شود.
شاخص‌های محیطی اثرگذار بر انتقال مفاهیم دینی به کودکان از طریق روش دلفی تدقیق شدند؛ و برای یافتن پاسخ سؤال پژوهش، شش محله طبقه اجتماعی متوسط شهر تبریز، انتخاب؛ و با روش‌های مشاهده محقق و مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت‌دار با هفتاد و دو کودک شش تا دوازده ساله، ارتباط شاخص‌های محیطی با محتوای آموزش دینی در هر یک از محلات بررسی شد. یافته‌ها نشان می‌دهند محیط در کنار آموزش رسمی در خانه و مدرسه به کودک، می‌تواند در تربیت غیررسمی و انتقال مفاهیم دینی به کودک، نقش «بازدارنده» یا «تقویت‌کننده» داشته باشد؛ به‌طوریکه در برنامه‌ریزی فضا برای انتقال محتوای دینی به کودک، باید شاخص‌های محیطی تقویت‌کننده را شناسایی و شاخص‌های بازدارنده را برطرف کرد. همچنین، «امکان ایجاد قلمرو شخصی» و «حمایت اجتماعی» به عنوان شاخص‌های محیطی تقویت‌کننده، دارای بیشترین فراوانی، و در مقابل، «تنوع قرارگاه‌های رفتاری»، «چیدمان‌های مطلوب دارای قابلیت»، «وجود ریسک‌های اجتماعی و کالبدی» و «پیچیدگی و چالش‌برانگیزی محیط» به عنوان شاخص‌های محیطی بازدارنده، دارای کمترین فراوانی در محلات هدف تحقیق هستند.
دکتر مینو قره بگلو، مهندس یحیی جمالی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده

رعایت جانب اعتدال از ویژگی‌های آفرینش خداوندی است. انسان نیز اگر داعیه خلیفه اللهی دارد، باید در حد توان خویش متصف به صفات الهی بوده و ساخته‌های بشری که معماری نیز بخشی از آن است، از این خصلت برخوردار باشند. در این پژوهش برای پاسخگویی به سوال چگونگی ارتباط بین اعتدال در معماری مساجد با ایجاد حس حضور قلب در این فضا، با روش توصیفی تحلیلی، در گام نخست به شناخت مفهوم مورد نظر اسلام از اعتدال پرداخته شد و با معرفی تقرب به عنوان ملاک اعتدال، نحوه حصول مقام قرب الهی مورد بررسی قرار گرفت. در گام بعدی با بررسی حضور قلب به عنوان یکی از عوامل تقرب، مصاحبه نیمه ساختار یافته‌ای در همین خصوص، حول سه سامانه تشکیل دهنده مکان، یعنی سامانه کالبدی- فضایی، سامانه جمعی- رفتاری و سامانه ادراکی- دریافتی، در سه مسجد منتخب محدوده بازار تهران، انجام شد که هر سه مسجد به لحاظ قدمت، موقعیت مکانی، ویژگی‌های کالبدی و جامعه مراجعین، شرایط نسبتا یکسانی داشتند. در ادامه با تحلیل محتوای مصاحبه‌ها، پرسشنامه‌ای نیز جهت پایایی پژوهش، از دل مقولات مستخرج تدوین و در جامعه آماری وسیع‌تری در مساجد مذکور به آزمون گذاشته شد و در انتها پرسشنامه‌ها توسط نرم افزار اس‌پی‌اس‌اس 26 و لیزرل و ترکیبی از دو آزمون تی‌تک نمونه‌ای و تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محیط مساجد مذکور، در کل تاثیر مطلوبی بر ایجاد حضور قلب در افراد داشته و در این بین، سامانه ادراکی تأثیرگذاری بیشتر و سامانه کالبدی تأثیرگذاری کمتری دارد و به همین نسبت، می‌توان هر یک از سامانه‌های محیطی را نزدیک به طریق اعتدال تصور کرد.
آقای امیرحسین فرشچیان، دکتر احد نژاد ابراهیمی، دکتر مینو قره بگلو،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

کاربست هندسه به‌عنوان قسمی بااهمیت از علم ریاضیات عددی که در جایگاه عقلی و محاسبات پیچیده است؛ حاکی از فراگیری این دانش به نحو گوناگون توسط معماران است. رجوع فردی معمار به رسالات پیچیده ریاضیات از بعد عددی در جهت کاربرد آن در هندسه، مسئله‌ای است که بسیار مورد تأمل است. براین‌اساس موضوع ارتباط تعلیمی بین معماران و ریاضی‌دانان مسلمان مورد بررسی قرار گرفته است. هندسه در جایگاه ریاضیات عددی قابل انتقال به بنای معماری نمی‌باشد و باید به زبان هندسه ترسیمی و کاربردی باشد. وجود و چگونگی همکاری و ارتباط ریاضی‌دان و معمار در باب هندسه جهت برپایی بنای معماری، سؤالی اساسی است. آیا معماران در ارتباط با ریاضی‌دانان و رسالات ریاضی آنان بوده‌اند و چگونه هندسه نظری و عملی را از جانب ریاضی‌دانان دریافت کرده و به‌صورت کاربردی در بنای معماری ایجاد نموده‌اند؟ قرون چهارم الی یازدهم هجری به‌واسطه حضور ریاضی‌دانان معتبر و همچنین معماری باشکوه به‌عنوان دوره مورد بررسی اتخاذ گردیده است. بررسی تحلیلی بر اساس عملیات استدلالی بر نسخ خطی علمی ریاضی‌دانان می‌باشد. نسخ خطی به صورت‌های تحقیق حضوری و ارتباطات دانشگاهی در تهیه تصاویر اسکن شده مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. به جهت بررسی هندسه در آرای ریاضی‌دانانی چون بوزجانی، ابن‌سینا، فارابی، اخوان، و جمشید کاشانی، داده‌های اساسی هندسه از روش قیاسی و زمینه‌گرای تاریخی بررسی شده است. با توجه ‌به بررسی رسالات، ریاضی‌دانان خود را موظف به فراگیری علوم و آموزش آن، جهت رفع نیازهای کاربردی در جامعه اسلامی و فراتر از آن می‌دانستند. به‌واسطه حضور پررنگ هندسه و پیشرفت آن در تاریخ تحت بررسی، این‌گونه فرض می‌گردد که معماران در باب برپایی بنای معماری به‌جانب هندسه از مهم‌ترین متعلمین در این موضوع می‌باشند. تبدیل ریاضیات عددی به هندسه نظری در بُعد کمی و کیفی آن و هندسه عملی جهت بهره‌گیری در ارائه هندسه کاربردی است. به دلیل پیچیدگی‌های معادلات ریاضی تخصصی، از جانب ریاضی‌دان به معماران مراتب همکاری تحت نام جلسات آموزش معماری صورت می‌یافته است. این جلسات آموزش معماری بین ریاضی‌دانان و معماران با توجه ‌به سازوکار خاص خود تشکیل می‌یافته است که در این مقاله با نام جلسات آموزش معماران شناخته می‌شود.

مهندس یحیی جمالی، دکتر مینو قره بگلو، آقای محمد جمالی،
دوره 11، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

محیط پیرامون انسان به‌عنوان بستر تحقق اعمال، یکی از عواملی است که می‌تواند بر شک‌لگیری رفتار وی اثر گذارده و در صورت عدم ایفای نقش مطلوب خویش، قطعه‌ای از پازل هدایت اخلاقی فرد و به تبع آن اجتماع، مختل خواهد شد. این پژوهش با پاسخ به سوال چیستی ویژگی‌های کالبدی محیط حامی رفتار اخلاقی، به دنبال ارائه مصادیق کالبدی برای محیط‌ است که بتواند بستر مناسبی برای اعمال اخلاقی، از منظر اندیشه اسلامی آورد. این امر با رویکرد کیفی و روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و مصاحبه‌ با متخصصین به انجام رسیده و حوزه بررسی آن محیط‌های عمومی است. با بررسی محیط در سه سطح ادراکی، رفتاری، و کالبدی، بعضی از فرامین اخلاقی موجود در منابع دینی در دو سطح ادراکی و رفتاری، تحت عنوان انسان‌شناسی دینی و جامعه‌شناسی دینی، شناسایی و عوامل اختلال‌آفرین در این فرامین ریشه‌یابی شد و برای جلوگیری از ایجاد آن‌ها، راهکارهای کالبدی ارائه شد. با تحقق ویژگی‌های کالبدی ارائه شده از دریچه هر یک از سطوح محیط، می‌توان امید داشت که محیط، بسترساز امر اخلاقی گردد.

آقای محمدباقر ولی زاده اوغانی، دکتر پریسا هاشم پور، دکتر مینو قره بگلو،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

عبرت‌­پذیری به معنای پرهیز از تکرار تجربیات و عملکردهای منفی، و پند و درس گرفتن از تجربیات مثبت گذشتگان است. آثار معماری در طول تاریخ، بر اساس انباشته‌­ای از تجربیات انسانی پدید آمده­ و پیوسته با آزمون و خطا در تدام و استمرار بوده­‌اند. عبرت­‌پذیری به سبب کارکرد تربیتی آن، می­‌تواند در معماری به‌عنوان روشی برای نقد و آموزش و بهره‌­مندی از تجربیات مثبت و منفی آثار معماری گذشته، عمل کند. بر این اساس هدف پژوهش، تبیین کارکرد عبرت در وجوه­ مختلف آثار معماری است. رویکرد پژوهش کیفی است و با تکیه بر روش استدلال منطقی به دنبال تبیین مقوله عبرت­‌پذیری در معماری در سه حوزه عبرت­‌گیرنده، موضوع عبرت، و فرآیند عبرت می­باشد. مقوله عبرت­‌گیرنده در معماری، شامل معماران به‌عنوان خالقین اثر معماری، و مردم به‌عنوان خالقین زیربنای فرهنگی معماری است. موضوع عبرت وجوه مختلف معنایی و کالبدی معماری بوده و می­‌تواند در فرآیندی خودآگاه یا ناخودآگاه به عبرت­‌پذیر منتقل شود. از منظر عبرت­‌پذیری، عبرت از تجربیات منفی و پند و درس از تجربیات مثبت در اثر معماری چه در وجه کالبدی و چه در وجه محتوایی آن و چه آگاهانه و چه غیرآگاهانه در هر زمان ضروری بوده و آنچه در وجوه معماری دارای خیر و حسن است، قابلیت عبرت و پند برای آیندگان دارد.
نگاه عبرت به اثر معماری و بهره‌­گیری از ابزار عبرت (عقلی با تدبیر، چشمی بینا، گوشی شنوا، زبانی گویا، و دلی پاک و فراگیر) می­‌تواند عبرت­‌گیرنده را با مشاهده ظاهر و تأمل در باطن آثار معماری در تجزیه و تحلیل، نقد و شناخت و همچنین پند و عبرت از عملکردها و نقاط مثبت و منفی آثار معماری یاری رساند. عبرت‌­پذیری از اثر معماری در فرآیندی خودآگاه و متکی بر ابزار عبرت و یا ناخودآگاه و با تکیه بر انباشته‌­های ذهنی، قابل انجام است. فرآیند عبرت و نحوه انتقال درس و پند در معماری برای اهل فن و تخصص (معماران) بیشتر به صورت خودآگاه و برای عوام (مخاطبین معماری) بیشتر به صورت ناخودآگاه رخ می‌­دهد. می­‌توان با آموزش و آشنا کردن مخاطبان با ارزش­‌های معماری گذشته دور و نزدیک، آن­‌ها را به سمت عبرت آگاهانه از آثار معماری سوق داد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb