جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای قلندریان

ایمان قلندریان، علی اکبر تقوایی، مریم کامیار،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار-95 1395 )
چکیده

بحران‌های زیست‌محیطی یکی از مهمترین چالش‌هایی است که جامعه‌ی بشری با آن‌ها مواجه است. مکاتب گوناگون برای حل این بحران‌ها راه‌حل‌های مختلفی را بیان نموده اند؛ از جمله توسعه‌ی پایدار، حفاظت‌گرایی، صیانت‌گرایی، اخلاق زمین، نیکداری و پایداری. اما با وجود راه‌حل‌های ارائه شده، بحران‌های زیست‌محیطی ادامه دارند و به واسطه‌ی بهره‌برداری بیشتر از منابع تشدید شده‌اند. این تحقیق در پاسخ به چرایی وجود بحران‌های زیست‌محیطی –علی‌رغم تشکیل نهادهای مرتبط و فراگیر شدن مفاهیم مرتبط با توسعه پایدار- و واکاوی جایگاه محیط زیست و چگونگی رابطه‌ی انسان با آن در اندیشه‌ی اسلامی انجام شده است.

در این پژوهش از روش مقایسه‌ی تطبیقی عرضی و توصیفی تحلیلی استفاده شده است. با بررسی توصیفی مفاهیم انسان و محیط زیست در تفکر توسعه‌ی پایدار و اندیشه‌ی اسلامی به مقایسه‌ی تطبیقی و تحلیلی میان آن‌ها پرداخته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که برای حل بحران مذکور نیاز به انقلاب و تغییر مفاهیم انسان و ترسیم دوباره ارتباط میان انسان و طبیعت می‌باشد. همچنین باید جایگاه طبیعت و انسان در نظام آفرینش مورد تجدید نظر قرار بگیرد. در این تحقیق نشان داده شده است که یکی از علل بوجود آمدن بحران‌های زیست‌محیطی تغییر مفهوم انسان، سلطه‌جویی او، راه غلبه بر آن و تغییر نگرش افراد نسبت به مفهوم و جایگاه انسان مدرن می‌باشد. توسعه‌ی پایدار، همان تعریف مصطلح دوره‌ی رنسانس درباره انسان را قبول می‌کند و بدون توجه به ریشه‌های به وجود آمدن بحران، به مسائل سطحی توجه می‌کند. آنچه در توسعه‌ی پایدار اهمیت دارد؛ لزوم عدالت بین یک نسل و میان نسل‌ها می‌باشد. از نظر اسلام، طبیعت موجودی است هوشمند و دارای ملکوت که اگرچه برای انسان خلق شده است؛ اما انسان مجاز نیست هرگونه که تمایل دارد از آن استفاده نماید؛ چون طبیعت امانتی در دست انسان است و انسان به عنوان جانشین خداوند باید نسبت به سایر آفریده‌های خداوند امانت‌دار باشد.


ایمان قلندریان،
دوره 10، شماره 2 - ( 1-1401 )
چکیده

موضوعات شهرسازی پیچیده و متنوع هستند به همین دلیل معمولا در مطالعات شهری، عرصه نظریه پردازی، موضوع بحث برانگیزی می باشد. زیرا غالب نظریاتِ مورد استفاده در مطالعات شهری، برآمده از مطالعات پژوهشگرانِ کشورهای عموما توسعه یافته است که کاربستِ آن ها را در شهرهای با ویژگی های کالبدی، اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی گوناگون با چالش هایی جدی مواجه می نماید. از طرفی فقدان نظریات معتبر و بومی در عرصه شهرسازی خصوصا شهرهای ایرانی اسلامی و وجود متغیرهای گوناگون و منحصربفرد در این حوزه لزوم بازتعریف و بازاندیشی نظریه های بومی برای شهرهای ایرانی اسلامی و کاربست آن در مطالعات شهری را دوچندان می کند.
لذا این مطالعه با هدف کاربست روش شناسیِ داده بنیاد در استخراج چارچوب بازآفرینی بخش مرکزی شهر مذهبی مشهد، به منظور پاسخ به سوالِ چگونگی استفاده از روش داده بنیاد برای تدوین چارچوب بازآفرینیِ مناسب، به تشریح فرآیند استفاده از نظریه داده بنیاد می پردازد. برای این مهم از دو روش توصیفی تحلیلی (برای تشریح فرآیند نظریه داده بنیاد) و پیمایشی (به منظور بهره مندی از تجربه عملی در قالب مصاحبه ها) استفاده شده است. این پژوهش به تشریح فرایندی مبتنی بر تعابیر کنشگران اجتماعی می­پردازد که برای توصیف و فهم و تدوین چارچوب بازآفرینی بخش مرکزی مشهد، کاربرد داشته و می­تواند به شکل روشمند، مدل نظری را از ادراک ذی‌‌نفعان محیط استخراج می‌‌کند.
نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که روش داده بنیاد به فهم لایه های زیرینِ موثر بر تغییرات کالبدی، اجتماعی و غیره کمک نموده و برای تولید نظریه لازم است از نظرات ذینفعان گوناگون، بهره برده شود. تحلیل مبتنی بر داده­های زمینه­ای از منظر ذینفعان، منطبق بر فضای فکری آن ­ها می­باشد. علاوه بر فضای فکری لازم است مدیریت شهری، برای مداخله در بافت­های شهرهای مذهبی، به فضای عینی و عملی نیز در ابعاد شش گانه مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی، کارکردی و زیست محیطی توجه نموده و نوسازی در این بافت‌‌ها، حول محور سنت و مذهب تعریف و اصالت یابد. لذا پیش از اجرای هر طرحی، تاثیر آن در این فضاهای سه گانه، مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد تا آسیب های احتمالی به حداقل ممکن برسد.
ایمان قلندریان، زینب قانع هنرور،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

محله از ادوار گذشته به‌عنوان سکونتگاهی اجتماعی محل استقرار و سکونت شهرنشینان بوده است. این واحد اجتماعی که رکن اصلی جامعه ایرانی-اسلامی محسوب می‌شد، ساختار کالبدی شهرهای ایران باستان را در قالبی متفاوت عرضه نمود. عوامل متعدد سیاسی، اداری، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی باعث شکل‌گیری فضای کالبدی محله در شهر شده که از این میان، عوامل اجتماعی و فرهنگی از اهمیت خاصی برخوردارند. امروزه تعدادی از محلات تاریخی و قدیمی شهرها به واسطه برخی کاستی‌ها در ارائه خدمات، مورد مداخله توسط مدیریت شهری قرار گرفته است. چنانچه این مداخلات بدون توجه به خاطرات و تعلقات شهروندان و نیازهای آن‌ها صورت گیرد، منجر به توسعه‌هایی شتابان در بافت‌های تاریخی شده و خاطره‌زدایی و نابودی هویت شهرها را به همراه دارد. یکی از بسترهای تغییر شکل این محلات، طرح‌های توسعه شهری هستند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تغییرات شاخصه‌های کالبدی- هویتی محله سرشور بر اساس طرح‌های جامع و تفصیلی و تغییر خصلت‌های محله می‌پردازد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت کیفی مبتنی بر روش تحلیل مضمون (تحلیل تماتیک) است. استراتژی مورد استفاده در این پژوهش استقرا می‌باشد. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه‌ای و میدانی انجام شده است. دستاوردهای این پژوهش حاکی از آن است که با مداخلات طرح‌های توسعه شهری در سال‌های مختلف در این محله سه خصلت سکونتی، اقامتی، و بازاری تغییر یافته و از حالت تعادل خارج شده است. خصلت سکونتی محله تحت تأثیر خروج افراد بومی از محله و کاهش حس تعلق، افزایش قیمت زمین و اجناس، ترافیک زیاد سواره، و افزایش کاربری‌های اقامتی به شدت تضعیف شده است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb