جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای مطهر

محمدصالح شکوهی بیدهندی، رضا مطهر،
دوره ۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

موضوع کرامت انسانی مورد توجه بسیاری از اندیشمندان و به ویژه بسیاری از اندیشمندان مسلمان بوده است. امروزه با طرح مباحثی نظیر توانمندسازی، حق به شهر، توسعه‌ی انسانی و آموزش شهروندی، به تدریج ابعاد فضایی کرامت انسانی نیز محل بحث متخصصان و اندیشمندان قرار گرفته است. با این حال، ضرورت تعریف روش و معیارهایی برای ارزیابی کرامت انسانی در سیاست‌های کلان توسعه شهری همچنان محسوس است. به ویژه این پرسش قابل طرح است که سیاست‌های کلان شهرسازی چقدر منطبق بر مفهوم کرامت انسانی هستند. برای نمونه، طرح جامع تهران (مصوب ۱۳۸۶)، راهبردهایی را برای نوسازی بافت فرسوده‌ی شهری مشخص کرده و از جمله از نظر اقتصادی، طرح جامع شهر تهران، «راهبرد نوسازی با تراز مالی صفر» را مطرح می‌کند. پرسش این است که آیا این اینکه طبق این راهبرد، بودجه‌ی مورد نیاز برای حمایت از نوسازی در بافت‌های فرسوده، از طریق سود شهرداری از محل نوسازی همین بافتها تأمین گردد، منطبق بر مفهوم کرامت انسانی است؟
از میان نظریهپردازان مختلف در حوزه کرامت انسانی، این پژوهش با شرح آرای سیدموسی صدر تلاش کرده است که چارچوبی نظری و معیارهای قابل طرح برای سنجش کرامت انسانی در برنامه‌های توسعه شهری ارائه کند و سپس با ابتناء به این معیارها، راهبرد اقتصادی نوسازی شهر تهران را مورد ارزیابی قرار داده است. به منظور سنجش این معیارها در طرح جامع تهران، این پژوهش اقدام به مصاحبهی نیمه ساخت یافته با دو گروه از متخصصان کرده است: نخست کارشناسان مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری تهران (به عنوان متولیان طرح جامع) و دوم کارشناسان سازمان نوسازی شهر تهران (به عنوان متولی نوسازی شهری). مصاحبهها تا مرحلهی اشباع نظری (جمعا ۱۵ مصاحبه) پیش رفت.
یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که بر مبنای معیارهای مستخرج از آراء سیدموسی صدر (شامل معیارهای «حفظ و ارتقاء وحدت در جامعه»، «ایجاد امکان پیشرفت برای همه انسان‌ها»، «مساوی دانستن افراد مگر به سبب برتری در تقوا، جهاد و علم»، «رسیدگی به امور مردم»، «مسئولیت‌پذیری همه اهالی شهر نسبت به یکدیگر»، «رعایت آزادی‌های انسانی» و «نهادسازی برای توانمندسازی محرومان»)، راهبرد اقتصادی «تراز مالی صفر در نوسازی شهری» نمی‌تواند مبتنی بر کرامت انسانی باشد. در نهایت اینکه با عنایت به گذشت حدود ۱۰ سال از این سند و ظرفیت پیش‌بینی شده در سند طرح جامع برای انجام بازنگری‌های پنج ساله، پیشنهاد این مقاله، اصلاح راهبرد اقتصادی نوسازی در طرح جامع شهر تهران است.
مهندس رضا مطهر، دکتر سمانه جلیلی صدراباد، رضا علیزاده،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

هویت اسلامی در محلات شهری­ به معنای داشتن گرایش و تعلق، به اجتماع محله­ای است. محلات قدیمی، گرچه امروز به دلایلی نظیر فرسودگی زیرساخت‌ها و تغییر نیازهای شهری، ممکن است در پاسخگویی به برخی انتظارات کاربران فضا با ضعف‌هایی روبرو باشند، با این حال، از نظر برخی کیفیات همچنان حتی از محلات جدید‌ جذاب‌تر به نظر می‌رسند. مقایسه نشان می­دهد که محلات گذشته دارای ساختاری بسامان بوده و هویت اسلامی در محلات را تقویت می­کرده است؛ اما محلات جدید ابتدا ساختار محله را با برج­ها و آپارتمان­ها که جمعیت را در آن ساکن کرده تعریف می­کند. هدف پژوهش در دست اقدام شناسایی معیارهای موثر بر هویت اسلامی در محلات شهری با توجه به شرایط امروزه و همچنین ارزیابی و مقایسه تطبیقی محلات قدیمی و جدید نارمک و حکیمیه براساس این معیارها به منظور ارتقای هویت اسلامی می­باشد. این پژوهش از نوع توسعه­ای بوده و روش آن تطبیقی است برای این منظور، با استناد و مروری بر ادبیات هویت، معیارهای آن تبیین و با استفاده از مطالب گردآوری شده، متغیرها مشخص و جهت سنجش هر یک از آنها، تعدادی گویه و سوال تدوین شد که ساختار پرسشنامه را تشکیل داده‌اند. در نهایت این پرسش‌نامه در دو محله به صورت تطبیقی سنجیده می‌شود. پرسشنامه دارای ۴۷ سوال تخصصی جهت سنجش هویت اسلامی محلات شهری است که نمره­گذاری گویه‌­ها براساس طیف لیکرت می­باشد و داده­های حاصل با استفاده از آزمون در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می­دهد که تفاوت معیارهای خوانایی، تعاملات اجتماعی و فرهنگ در محلات حکیمیه و نارمک با ویژگی­های کالبدی و اجتماعی متفاوت معنادار و واقعی نیست و تفاوت معیارهای شناخت و آگاهی، حس تعلق، رضایتمندی، استقلال و آزادی، برازندگی محیطی، دین، تمدن، قلمرو و اتحاد در این محلات معنادار و واقعی می­باشد به عبارت­ دیگر این معیارها در محلات با ویژگی­های کالبدی و اجتماعی گوناگون، متفاوت است. در نهایت مشخص شد با توجه به آنکه سطح معنادهی (sig) کمتر از ۰,۰۵ و حد بالا و پایین این دو محله با سطح اطمینان ۹۵% منفی بوده، مشخص شد که میانگین امتیازات معیارهای هویت محله­ای در محله قدیمی نارمک بیشتر از محله نوساز و جدید حکیمیه است.

آقای رضا مطهر، دکتر سیدعبدالهادی دانشپور، دکتر محمدصالح شکوهی بیدهندی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

کرامت انسانی، به معنای ارج نهادن به گوهر و وجود انسان به‌عنوان برترین مخلوق خداوند است. این مفهوم می‌تواند در برنامه‌ها و مداخلات شهرسازان، تعبیری فضایی پیدا کند. برای نمونه به نظر می‌رسد بتوان میان محلاتی که سطح بالاتری از کرامت انسانی را برای ساکنان و بهره‌وران خود قائل می‌شوند؛ و محلاتی که کمتر این معیار را محقق می‌کنند؛ تمایز قائل شد. این پژوهش با بررسی یک نمونه محله‌ی قدیمی و یک نمونه محله‌ی نوساز درصدد است که بتواند به این پرسش پاسخ دهد که آیا محلات جدیدالتاسیس توانسته‌­اند دست‌کم به اندازه محلات قدیمی در حفظ کرامت انسانی موفق باشند؟ این پژوهش از نوع توسعه­‌ای بوده و روش تحقیق آن تطبیقی است. برای این منظور، نخست معیارهای کرامت انسانی با استناد به آرای علمای مسلمان و آثار اندیشمندان غیرمسلمان تبیین می‌گردد. سپس برای سنجش هر یک از معیارهای کرامت انسانی، تعدادی گویه و سوال تدوین شده که پرسشنامه‌ای نیمه‌ساخت‌یافته را تشکیل می­دهند. پس از تأیید روایی و پایایی، این پرسش‌نامه در دو محله به صورت تطبیقی سنجیده می‌شود. نتایج حاصل از پیمایش نشان می­‌دهد معیارهای کرامت انسانی در محله سنتی و قدیمی خیابان ایران بیشتر از محله جدید و نوساز حکیمیه محقق شده است.


خانم مطهره اسلامی محمودآبادی، آقا یعقوب پیوسته گر، آقا علی اکبر حیدری،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

مسکن به‌عنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سروکار داشته و ویژگی‌های این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی ‌که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد، از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. آرامش یکی از نیازهای روحی و روانی هر فرد است که بایستی در خانه تأمین شود و این موضوع، تأمین آرامش را به یکی از مهمترین کارکردهای خانه تبدیل می‌کند.
تأمین آرامش در ارتباط با خانه‌های معاصر که ساکنین آن به خاطر مشکلات متعدد زندگی شهرنشینی، خانه را بیش از همیشه به‌عنوان مکانی برای استراحت و آرامش قلمداد می‌کنند، از اهمیت ویژه‌تری برخوردار است؛ و این در حالی است که چگونگی حصول این معنا در خانه، کمتر در متون تخصصی به ویژه در حوزه معماری مورد بررسی قرار گرفته است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف استخراج عوامل ایجادکننده آرامش در خانه و کارکرد ویژگی‌های فضایی خانه در تأمین این عوامل در دو الگوی رایج خانه‌های معاصر شامل خانه‌های آپارتمانی و خانه‌های مستقل حیاط‌دار شکل گرفت و چگونگی نمودپذیری آرامش در خانه را مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه از روش «ساختار معانی» به‌عنوان رویکردی از پژوهش کیفی با تکنیک‌های عکسبرداری، مشاهده میدانی، پرسشنامه، و مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته نردبانی استفاده شد. چارچوب مفهومی ‌پژوهش تحت مدل سطوح معانی راپاپورت (۱۹۸۸)، پیامدها و معانی حاکم بر خصوصیات را در قالب گزاره‌های «خصوصیت، کارکرد آشکار، و کارکرد پنهان» تشریح می‌نماید.
برای اطمینان از دریافت اطلاعات لازم، مفهوم اشباع نظری تعیین‌کننده تعداد نمونه‌ها، مصاحبه‌ها، و دریافت داده‌ها بود.
بر اساس نمودار ساختار زنجیره‌ای ارزش، نمودپذیری مفهوم آرامش به طور عمده تحت تأثیر قابلیت‌های محیطی «ارتباط با فضای باز» قراردارند. قابلیت‌های دیگری همچون «قدمت بنا»، «الگوی آشپزخانه»، «مالکیت»، «ابعاد فضایی»، و«تعداد اتاق‌ها» ایجاد آرامش در خانه را مهیا می‌کند. نتایج پژوهش علاوه بر ارائه یک چارچوب ساختاریافته برای مطالعه تطابق بین ایجاد مفهوم آرامش و ویژگی‌های فضایی خانه، بر ارزش‌های اساسی ساکنان و معانی پنهان در رابطه با این خصوصیات تأکید دارد.


رامین خورسند، بهزاد عمران زاده، رضا مطهر،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده

بلندمرتبه‌سازی از مسائل مورد مناقشه در حیطه نظر و عمل شهرسازی بوده و هست. موافقت‌ها و مخالفت‌هایی که برای آن وجود دارد و لزوم موضع‌گیری صحیح در این‌باره، ضرورت تحلیل و آسیب‌شناسی این مسئله را مشخص می‌نماید. آن‌چه که مسئله را در کشوری مانند ایران حساس‌تر می‌کند، مناسبات مربوط به هویت، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی- ایرانی و باورهای اعتقادی و نسبت آن‌ها با بلندمرتبه‌سازی است. مصوبه شورای‌عالی شهرسازی و معماری ایران پیرامون مکانیابی و ضوابط و مقررات ساخت بناهای بلندمرتبه در محدوده شهر تهران (۱۴۰۰) و محتوای آن ضرورت پرداختن به این امر را دوچندان می‌نماید. لذا این سؤالات مطرح می‌شود که: بلندمرتبه‌سازی چه پیامدهایی را در ابعاد مختلف فیزیولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، حمل و نقلی و ترافیکی، زیست‌محیطی، کالبدی، و بصری در پی داشته و از منظر جهان‌بینی اسلامی، فرهنگ و فقه اسلامی چگونه ارزیابی می‌شود؟ مصوبه شورای‌عالی شهرسازی و معماری ایران چگونه به نتایج پژوهش‌های مختلف و ارزش‌ها و بایسته‌های جهان‌بینی اسلامی، فرهنگ اسلامی-ایرانی و فقه اسلامی در ارتباط با بلندمرتبه‌سازی توجه نموده است؟ چه راهبردها و راهکارهایی برای اجتناب از آسیب‌های بلندمرتبه‌سازی در کشور قابل پیگیری است؟ هدف پژوهش حاضر آن است تا ضمن بررسی تاریخچه بلندمرتبه‌سازی، با مراجعه به پژوهش‌های مختلف صورت گرفته در ارزیابی بلندمرتبه‌ها، با نگاهی هویتی و فرهنگی، تحلیل و تبیینی از پیامدهای بلندمرتبه‌سازی در کشور را ارائه نماید و از این رهگذار به نقد و بررسی مصوبه شورای‌عالی شهرسازی و معماری ایران بپردازد و در نهایت الزامات و راهبردهای مناسب در این زمینه را ارائه کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بلندمرتبه‌سازی در درازمدت بر ضد اهداف اولیه خود عمل می‌کند و آثار منفی مختلفی در ابعاد گوناگون بر شهر و شهروندان تحمیل می‌کند. بررسی معیارها، اصول و ارزش‌های جهان‌بینی اسلامی، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی-ایرانی و آرای فقهی نیز گویای آن است که بلندمرتبه‌سازی از جوانب مختلف در تعارض با آن‌ها قرار دارد و همین امر لطمات گسترده‌ای را در تعاملات اجتماعی، سبک‌زندگی، کیفیت زیستی افراد، و به خصوص بنیان خانواده برجای نهاده است. لذا توسعه و ترویج بلندمرتبه‌سازی منطقی نیست و علاوه بر آنکه سبب ارتقای کیفیات سکونت در شهر می‌شود؛ سبب تنزل آن نیز می‌گردد. بنابراین اقدام شورای‌عالی شهرسازی و معماری در تصویب مجوز بلندمرتبه‌سازی در تهران مثبت ارزیابی نمی‌شود و می‌تواند منشأ مشکلات بعدی باشد. مصوبه اخیر این شورا از باب رویکردهای نظری، ضرورت و اهداف، تحقق‌پذیری و ضمانت اجرا و محتوا محل اشکال است. 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb