جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای مظفر

فرهنگ مظفر، رسول وطن دوست، نادر شایگان فر، زهره طباطبایی،
دوره 2، شماره 2 - ( تابستان 93 1393 )
چکیده

فرایند تجربه زیباشناختی و مدل‌های طراحی شده در رابطه با این فرایند از مباحث مهم در حیطه آموزش تجربه زیباشناختی است. مدل‌های بسیاری بر مبنای اندیشه های فلسفی و مشاهده رفتار مخاطبان طراحی شده و در جهت ارتقاء فکری و اندیشه ای مخاطب پایه گذاری شده است. در این میان فیلسوفان اسلامی اگر چه به طور صریح به ادراک زیباشناسی و تجربه زیباشناختی اشاره نداشته‌اند، اما در میان مباحث و اصول اندیشه ایشان می‌توان به مبانی و اصول ادراک زیباشناسی دست یافت. ملاصدرا از جمله فیلسوفانی است که در نظام معرفتی خود به نوعی به این مطلب می‌پردازد. پرسش بنیادین اینکه آیا می‌توان با در نظر گرفتن اصول و مبانی فکری ملاصدرا چون مراتب ادراک، حرکت جوهری، وجود ذهنی، عشق و زیبایی و اتحاد عالم و معلوم به تبیین مدلی در راستای تجربه زیباشناختی رسید. هدف این تحقیق بررسی فرایند تجربه زیباشناختی و درک اثر هنری از دیدگاه نظریه‌پردازان این حوزه است و همچنین دستیابی به مدل تجربه زیباشناختی که از مبانی اندیشه ای ملاصدرا اتخاذ شده باشد. به همین منظور با روش تحلیل- استنباطی در گام نخست به تجزیه و تحلیل اجزاء مدل‌های زیباشناختی پرداخته و با استفاده از مبانی و اصول اندیشه ای ملاصدرا فرایند تجربه زیباشناختی و عناصر آن را چون ادراک حسی، توجه و آگاهی، مشاهده مکرر،تذکر و تفکر،تخیل و خلق دوباره و اتحاد را استنباط نموده و با مدل‌های دیگر تطبیق و مقایسه کرده است. این اصول در بعضی از موارد چون مشاهده مکرر، تذکر و تفکر با مدل‌های دیگر وجه اشتراک دارد اما در بعضی از موارد چون تخیل و خلق دوباره دارای تفاوت‌هایی است.
سید مجید هاشمی طغرالجردی، مازیار آصفی، مظفر مهاجری،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 96 1396 )
چکیده

محققین معتقدند که معماری ایرانی در دوره اسلامی روندی تکاملی داشته و همزمان با کاهش توده برای افزایش فضا خلاقیت فضائی ویژه‌ای بروز و ظهور نموده که موجب سهولت ارتباطات و افزایش آسایش ساکنین شده است. تعالیم اسلام به توصیف رفتار مناسب مسلمانان می‌پردازد و نظام ارتباطی خانه‌ها باید نمادی از الگوهای رفتاری شریعت و تسهیل کننده تکالیف شرعی یک مسلمان باشد. با توجه به اهمیت شناخت الگوهایی که مقبولیت و سهولت تکرار پذیری داشته و در معماری کنونی امکان حضورشان فراهم باشد این تحقیق به دنبال پاسخگوئی به این سؤال است که در کدام الگوی متکامل خانه‌های سنتی کرمان، خلاقیت در گسترش چشم‌انداز حیاط و پیوستگی فضای بسته موجب توسعه پذیری آنها متناسب با ویژگی ساکنین شده و چگونه هندسه مستتر در فضای درونی با ویژگی‌های معنایی مکان هم افزایی یافته‌اند؟ این مقاله پس از مطالعه تطبیقی در سه محله سنتی شهر کرمان و با مقایسه پلان و فضای خانه‌های هدف با روش تحلیلی توصیفی نشان می‌دهد که در روندی خلاقانه، کاملترین گشایش فضایی در حیاط خانه‌هایی صورت گرفته که ترکیبی از فضای حیاط، ایوان و ته‌گاه‌ (صفه) می‌باشد. این خلاقیت برای گشایش و پیوستگی فضا در خانه‌هایی که دارای این الگو نبوده در محیط حوضخانه صورت گرفته که در متکاملترین نوع آن، ضمن رعایت حریم و قلمرو رفتاری شریعت با خلق فضای چلیپائی حوضخانه به گونه‌ای انتظام یافته که اولاً امکان استفاده چندگانه از فضا را میسر نموده و در ثانی راه‌یابی به درون فضا و ترکیب داخلی آن به گونه‌ایست که نقاط تأکید بصری در نظامی چند لایه از مرکز حوضخانه در کف تا فضای هورنو مرکزی سقف بنا امتداد یافته است. این فضای مرکب ضمن ایجاد کوران و تهویه مناسب در ترکیبی از آب و نور موجب ایجاد محور عمودی است که از زمین تا آسمان امتداد یافته و مرکز حوض را به سقف آسمان پیوند زده است. نقش هندسه انتظام تک فضاهای سیالی است که برای کمال خود درون مرزهای یکدیگر لغزیده است و حرکت فیزیکی فرد و بصری چشم او موجب ایجاد چشم اندازهای جدید فضایی شده که با هم افزایی میدان‌های مغناطیسی در فرم‌های کاربندی و مقرنس در کنار حرکت روزانه و فصلی نور، الگوی خلاقانه‌ای از فضا ایجاد می‌شود که این امر باعث انبساط خاطر استفاده‌کنندگان ‌و خلق تجربه‌های نوین فضائی می‌شود.


فرهنگ مظفر، عبدالحمید نقره کار، مهدی حمزه نژاد، صدیقه معین مهر،
دوره 5، شماره 1 - ( بهار 96 1396 )
چکیده

امروزه به دلایل گوناگون تأمین سرزندگی و حیاتِ محیط به یکی از دغدغه های اصلی نظام های مدیریت شهری تبدیل گردیده است. از آنجایی که محلات، ساخت و بافت اصلی شهرها را تشکیل می­دهند، زندگی روزمره مردم در مقیاس محله به طور محسوسی قابل درک بوده و آنها را تحت تأثیر قرار می­دهد. به دنبال تغییر در شرایط و عوامل مؤثر بر گسترش و توسعه شهری در دوران اخیر، محلات مسکونی انسان مدار جایگاه ویژه ای در شکل­گیری شهرها داشته اند. هدف از به کارگیری تجلی اسم الحیّ در شکل گیری یک الگوی معنایی در طراحی محله، شناسایی عوامل مؤثر بر افزایش سرزندگی محله بوده تا ظرفیت جذب و حضور افراد و گروه­های مختلف را در این فضاها ارتقاء بخشد. بین مراتب کمال انسان به عنوان خالق و همچنین کاربرِ محله و مراتب کمال محله به عنوان زمینه حیات مطلوب و فعل انسانی، همبستگی معنا داری وجود دارد و تقرب محله به مقام تجلی اسماء الهی از این دو بُعد دارای اهمیت و منشاء اثر است.

این تحقیق با رویکرد اسلامی و مبتنی بر منابع عقل و نقل با روش استدلال منطقی و تفسیری- تحلیلی بررسی انجام گرفته است. بنابراین برای شناسایی ابعاد و ویژگی های سرزندگی در محله اسلامی، متون اصیل اسلامی(قرآن و روایات ائمه (ع)) بررسی شده و عناصر مرتبط با محله شناسایی خواهد شد. سپس ابعاد آنها استخراج گشته و بازتابِ اسماء و صفات الهی (به ویژه اسم جامع الحَیّ) و ویژگی های جامع انسان کامل از جمله حیات او و ظهور آن در عرصه زندگی جمعی و محله مورد تفحص قرار گرفته و بدین نحو الگوی معنایی طراحی برای ایجاد محله ای منطبق با جهان بینی اسلام تدوین می گردد. چرا که، محله ای که با اتکاء به اصول و قواعد اندیشه توحیدی و اسلامی شکل می گیرد، در پس صورت، حاوی معنایی است که این معنا دست آوردی از اندیشه اسلامی است.


فرهنگ مظفر، هادی ندیمی، ابوذر صالحی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 96 1396 )
چکیده

مروری بر تاریخ حفاظت معماری گویای آن است که تلقی هستی‌شناسانه‌ی اندیشمندان و نظریه‌پردازان حفاظت از مکان‌های تاریخی یکی از مهم‌ترین مبادی نظریه‌های حفاظتی بوده است. غالباً ویژگی‌‌‌هایی از مکان تاریخی -که در هنگامه‌ی شناخت، از اهمیت بالاتری برخوردار شده- به موضوعی برای حفظ، تبدیل گردیده‌است. این در حالی است که جامعه‌ی امروز ایران، تلقی‌ روشنی از این موضوع ندارد. ‌‌‌آن‌چه به طرح این سؤال می‌انجامد که تلقی فرهنگ ایرانی-اسلامی از حقیقت هستی مکان‌های تاریخی چیست؟ در این راستا، تحقیق حاضر با استناد به تبیین‌های اصالت وجودی حکمت متعالیه منسوب به صدرالمتألهین از هستی موجودات مادی و با تکیه بر استدلال منطقی و روش قیاسی، به هستی‌شناسی مکان تاریخی می‌پردازد. بر این مبنا، حقیقت مکان تاریخی، از سه وجه مورد توجه قرار می‌گیرد. در وجه اول، مکان تاریخی به عنوان یک «کل واحد اندازه‌مند» مورد توجه قرار می‌گیرد؛ با مراتبی از اندازه شامل «معنا»، «صورت و تعینات عرضی‌اش» و «ماده». در نسبت این مراتب نیز به‌ترتیب، معنا بر صورت، صورت بر تعینات عرضی‌اش و تمامی این‌ها بر ماده، اصالت می‌یابند. اگرچه در نهایت، مکان تاریخی، کل واحد و دارای وحدت و یکپارچگی وجودی است. پس از آن، با تکیه بر نظریه‌ی حرکت جوهری، مکان تاریخی به مثابه یک «کل متغیر» مورد تأمل واقع می‌شود. مکان تاریخی از این‌ جهت نمی‌تواند بقا و ثباتی داشته‌باشد و تنها می‌توان قائل به استمرار و تداومی در هستی آن شد. استمرار بدین‌معنا لاجرم به واسطه‌ی «صیرورتی پیوسته بر مدار اندازه‌مندی‌های ناظر به هستی خاصش» ممکن می‌شود. پس از آن، پرسش از اندازه‌مندی‌های ناظر به هستی مکان تاریخی و نیز توجه به ملازمت با تغییر، وجه دیگری از هستی مکان تاریخی را مورد اشاره قرار می‌دهد و آن درآمیختگی‌اش با مقیاس‌های مختلفی از عالم پیرامونی است. از آن‌جهت که برای فهم هستی‌شناسانه‌ی مکان تاریخی نمی‌توان آن را به خودی خود موضوع شناخت قرار داد. در این  وجه، مکان تاریخی به عنوان یک «وجود محدود»، در بستر عالم پیرامون و به معنای کلی‌تر، «عالم وجود» قرار می‌گیرد. از این‌ منظر، اعتبار «مکان تاریخی» به عنوان یک «موجود»، به مظهریت «وجود» است. مکان تاریخی در مقام مظهریت وجود، در ذیل نظامی از اندازه‌های وجودی یا قاعده‌مندی‌های هستی و از جمله، قواعد متجلی در عالم طبیعت (و تجلیات نسبی آن در عالم فرهنگی) قرار می‌گیرد. از این جهت، وجه ثابتش در ضمن تغییر نیز همان نظم‌ها یا اندازه‌های وجودی متجلی در آن خواهد بود. 
فرهنگ مظفر، احمد امین‌پور، احمدرضا اخوت، عاطفه پورصالحی،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 96 1396 )
چکیده

وقتی سخن از زیبایی در فضای اسلام و قرآن مطرح می­شود؛ اولین قدم برای ایجاد ادراک و تبیین معیار برای زیبایی، شاید دستیابی به نظامی منطقی و مشخص از تعریف مفهوم زیبایی در این فضا است. با مراجعه به متون مکتوبی که در این عرصه توسط اندیشمندان و نظریه‌پردازان ارائه‌شده، تعاریفی از زیبایی به دست می­آید که خواننده را دچار سردرگمی می­کند. چراکه گاهی آن‌قدر مقام زیبایی بلندمرتبه تعریف‌شده که در کنار نام پروردگار جای می­گیرد و در جای دیگر زیبایی در تناسب اجزای یک شیء معرفی‌شده و یا آن را وابسته به ادراک بشری دانسته‌اند که به شکل محسوس یا معقول می‌تواند ادراک شود. این تشتت سطوح تعاریف زیبایی تا جایی است که در نهایت خواننده نمی‌داند در کجا به جستجوی زیبایی بپردازد و لذا معیاری مشخص برای سنجش زیبایی نیز به دست نمی­آید.
با مطالعه آیاتی که مشتمل بر واژه حسن و مشتقات آن هستند نیز این‌گونه دریافت می‌شود که درآیات قرآن نیز زیبایی و حسن در سطوح بسیار متفاوتی بیان‌شده است. لذا مسئله اصلی این مقاله تشتت سطوح تعاریف زیبایی در فضای اسلامی و عدم وجود نظامی مشخص در این عرصه و نیز مبهم بودن ارتباط زیبایی و تحسین با هنر در این دیدگاه می­باشد.
هدف این مقاله دستیابی به نظامی مشخص برای نظم دادن به تعاریف زیبایی است که بر اساس آن بتوان معیار و سنجش و ارتباط مناسبی برای زیبایی و تحسین آن به دست آورد.
روش‌شناسی: برای این منظور از روش احصای آیات مشتمل بر حسن و مشتقات آن با در نظر گرفتن معنی واژگان در آیه به روش استقرایی تام استفاده شده است و سپس از روش تحلیل و دسته‌بندی آیات بر اساس موضوعات به‌دست‌آمده برای دست‌یابی به‌مراتب زیبایی استفاده‌شده و درنهایت با تطبیق معنایی این مراتب با تعاریف موجود درزمینه زیبایی، تعاریف در این مراتب دسته‌بندی شده و سپس مراتب تصدیق و تحسین زیبایی تبیین گشته است.
یافته‌های پژوهش: با تأملی درآیات قرآن به نظر می­رسد مراتبی پنج‌گانه برای حسن وجود دارد. بر مبنای این مراتب مفهوم زیبایی نیز دارای مراتب است که می­توان بر مبنای آن تعاریفی که از زیبایی توسط کارشناسان این عرصه ارائه‌شده است را در این پنج مرتبه، دسته‌بندی کرد. به این معنا که هر جا سخن از زیبایی می­شود؛ می­توان سطح و مرتبه زیبایی موردنظر را تعیین کرده و آن را ارزیابی نمود. همچنین می­توان مراتبی از تصدیق و تحسین زیبایی را بر مبنای مراتب زیبایی بیان کرد.
مازیار آصفی، پریسا هاشم‎پور، مظفر مهاجری،
دوره 5، شماره 4 - ( زمستان 96 1396 )
چکیده

دین کامل اسلام هر آنچه را که در تعالی بشر نقش دارد؛ در دستورالعمل‏هایی مادی و معنوی بصورت شایسته‏ای نظام بخشیده است. سکونت و مسکن نیز از این مقوله مستثنی نیست. لذا؛ داشتن مسکن اسلامی حقیقی در کشور اسلامی ایران می‏تواند از دغدغه‏های پژوهشگران معماری قرار گیرد. از سوی دیگر، بحث کمبود شدید واحدهای مسکونی، کیفیت بسیار پایین ساخت و عمر کم ساختمانها در ایران و نیز توان مالی کم خریداران مسکن در ایران، از دیگر چالش‏های پیشروی معماران است. راهکار مناسب برای حل این چالش از دید صاحبنظران، ساختوساز به روش صنعتی است. مسئلهی مورد بحث این مقاله، وجود نارضایتی و عدم اطمینان به رویکرد صنعتی ساخت در مواجهه با مباحث هویتی نظیر مسکن اسلامی است. با توجه به اینکه در حوزهی نظری، جامعه ایران به‎دنبال یک معماری اسلامی برای مسکن خویش است؛ و از سوی دیگر در حوزهی ساخت، نیاز مبرمی به بکارگیری روش‏های صنعتی ساختمان‏سازی احساس میشود؛ لذا ضروری است نسبت میان این دو حوزه بررسی شده و حقیقت رابطهی آنها تحلیل شود و بدین ترتیب بتوان در برخورد با این مسئله به رویکردی واقعبینانه، دست یافت. بنابراین سؤال پژوهش حاضر این است که تعامل این دو حیطهی معماری چگونه است؟ چه الزاماتی در صنعتی‏سازی، معماری مسکونی را از ابعاد اسلامی آن دور میسازد؟ پاسخ این سؤالات در هیچ پژوهشی بررسی نشده و در نوع خود نو و بدیع است. چنین به نظر میرسد که بسیاری از پارامترهای صنعتی‏سازی، علاوه بر آنکه منافاتی با ویژگیهای اسلامی یک معماری مسکونی ندارند؛ حتی در برخی موارد کاملاً منطبق و همسو با آنها هستند. در این پژوهش، جمعآوری دادهها به روش کتابخانهای و استخراج برخی شاخصها، از طریق استدلالی انجام شده است که در قالب جدول تطابق نظیر به نظیر، میان دو حیطهی مدنظر مقاله در میان اساتید آشنا به هر دو حوزه به پیمایش گذاشته میشود. تحقیق از بعد هدف مطالعه، یک تحقیق کاربردی و بر حسب اقدام محقق و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. گردآوری دادهها به روش میدانی با ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل دادهها، به کمک تحلیل استنباطی است که بیشترین هماهنگی را با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی دارد. تجزیه و تحلیل با کمک آزمون پارامتری مقایسهی میانگین در نمونههای جفتی با کمک مدل ای اچ پی (AHP) انجام شده است. دادههای آماری در نرمافزار اکسل آنالیز شده و  اطلاعات بدست آمده در بخش بحث و نتیجهگیری، تحلیل مفهومی شده و نتیجههای نهایی بیان گردیده‏اند. نتیجه‏ی تحقیق نشان می‏دهد مجموع مؤلفههای صنعتی‏سازی در تطابق 63 درصدی با اصول فقهی و کالبدی مسکن اسلامی قرار دارند که همسویی قابل قبولی را نشان میدهد. مجموعهی مذکور در ارتباط با اصول معنایی مسکن اسلامی رقم 17- درصد را دارد که بیانگر تنافر صنعتی‏سازی با اصول معنایی مسکن اسلامی است. بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت نسبت صنعتی‏سازی و مسکن اسلامی یک ارتباط همسو و مثبت بوده که فقط در حوزهی «محدودیت های طراحی» وجه تنافر دیده میشود. بدین ترتیب گزینهی صنعتی‏سازی ساختمان، پس از رفع تنافرات اندک آن، میتواند گزینهای بهینه برای رفع مشکلات کنونی و آتی مسکن در ایران باشد.
فرهنگ مظفر، عبدالحمید نقره‌کار، مهدی حمزه‌نژاد، صدیقه معین‌مهر،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1398 1398 )
چکیده

برنامه­ریزی شهری به دنبال ارتقای کیفیت زندگی ساکنان شهر و ساختن شهر و محله‌ای مناسب برای زندگی است. راه دستیابی به این مهم از طریق شناخت ابعاد حیات بخشیِ به محلات و عوامل مؤثر بر آن امکان­پذیر است. از دیگر سو، سرزندگی محیط از جمله حلقه‌های مفقوده در زندگی شهری است. از دیدگاه غرب، پایداری سه بُعد اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی دارد. این پژوهش بُعد مهم معنایی را عامل چهارم پایداری از زاویه دینی معرفی می‌کند. چرا که کمال زندگی در نگاه دینی رسیدن به حیات طیبه است و برای این هدف باید به ابعاد معنوی و روحانی حیات نیز در جهت بسترسازی کمال انسان و رشد وی توجه شود که این موضوع در پرتو زندگی در محیط و محله مطلوب و سرزنده امکان‌پذیر است. علاوه بر این تلاشی در جهت ارائه یک رویکرد جامع از معماری پایدار مبتنی بر آموزه‌های اسلامی تاکنون صورت نگرفته است که از عمق و جامعیت لازم برای ابعاد عملکردی محیط و محله مطلوب برخوردار باشد. به همین جهت این پژوهش قصد دارد با افزودن بعُد معنایی به ابعاد سه‌گانه پایداری، تصویری جامع از معماری پایدارِ سازگار با آموزه‌های اسلامی در جهت حیات و سرزندگی محلات ارائه نماید.
روش این پژوهش روش تحقیق ترکیبی (کمّی و کیفی) است. برای استخراج ابعاد حیاتِ پایدار از مطالعات اسنادی بهره گرفته شده است. در مرحله بعد با نظر­سنجی از خبرگان و متخصصان معماری و شهرسازی، میزان اهمیت معیارهای مدل تعیین گردیده که منجر به پرسشنامه‌ای محقق‌ساخت شده است. در انتها، داده‌های جمع آوری شده از طریق آماری توصیفی تجزیه و تحلیل می شود. در این پژوهش برای شناسایی ابعاد و ویژگی‌های محله اسلامی، متون اصیل اسلامی (قرآن و روایات ائمه معصومین(ع)) مورد بررسی قرار گرفته است. یافته‌ها نشان می‌دهد که از میان چهار بُعد حیات پایدار، بُعد اجتماعی در واحد همسایگی و فضای عبادی بیشترین اهمیت را در سرزندگی و حیات محله دارد. پس از آن بُعد معنایی در فضای عبادی و واحد همسایگی بیشترین اهمیت را دارد. در مرتبه سوم، بُعد زیست‌محیطی در واحد همسایگی و فضای آموزشی و در مرتبه آخر بُعد اقتصادی در واحد همسایگی و فضای تجاری در سرزندگی محله نقش دارد. در انتها راهکارهای حیات پایدار با توجه به اولویت‌ها در طراحی محله برای ایجاد محله‌ای منطبق با جهان‌بینی اسلام تدوین می‌گردد.
مظفر عباس زاده، اصغر محمدمرادی، وحید اسماعیل زاده، الناز سلطان احمدی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زیبایی محیط شهری به‌عنوان بستری که هر روزه توسط طیف وسیعی از مردم تجربه می­شود؛ جزو نیازهای متعالی انسان بوده است؛ و به مثابه محرکی برای شکوفایی وی عمل می­کند. لذا در شکل‌دهی و طراحی محیط، مقوله هنر و رابطه آن با موضوع زیبایی­‌شناسی از اهمیت شایان توجهی برخوردار است و در سطح جامعه به پدیده­ای ارزشی و هدفمند نیز بدل می­شود.
هدف از این تحقیق، بررسی مفهوم نظری ارزش‌های بنیادین زیبایی‌شناسی است؛ تا علاوه بر شناسایی و نقش ارزش‌های بنیادین زیبایی‌شناسی ایرانی- اسلامی، به تبیین جایگاه کابردی ارزش‌های بنیادین زیبایی‌شناسی در خلق معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی بپردازد. این هدف در راستای پاسخگویی به سوالات اصلی است: ارزش‌های بنیادین زیبایی‌شناسی در دو دیدگاه جهان غرب و ایرانی- اسلامی از چه جایگاه نظری برخوردار است؟! و کاربرد عملی احصای ارزش‌های بنیادین زیبایی‌شناسی در معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی چیست؟! تحقیق حاضر از نوع بنیادی- نظری با رویکرد کیفی است؛ که در آن جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات کیفی با استفاده از منابع اسنادی مکتوب علمی و کتابخانه‌ای در حوزه‌های علوم مرتبط با زیبایی‌شناسی انجام می­گیرد و اطلاعات تحلیلی با تعمیم به حوزه معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی با روش استدلال قیاسی به استحصال نظری ارزش‌های بنیادین زیبایی­‌شناسی و اصول کاربردی خلق معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی می­پردازد.
یافته‌های این تحقیق حاکی از آن است که چهار دسته اصلی ارزش‌های بنیادین زیبایی‌شناسی در اسلام، 1. ارزش‌های زیبایی‌شناسی معقول، 2. محسوس، 3. معقول مستند بر محسوس، و 4. محسوس مستند بر معقول بوده‌است و این ارزش‌ها به ترتیب در ارتباط با زمینه‌های منطقی، عاطفی و اخلاقی، معنا و رمزپردازی، آرمان‌ها و ایده‌های معقول می­‌باشند که در بستر معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی بکار گرفته می‌­شوند.
ریحانه سادات طباطبایی یگانه، فرهنگ مظفر، مینو شفائی، بهرام صالح صدق پور،
دوره 10، شماره 2 - ( 1-1401 )
چکیده

اسلام درباره نقش جنسیت، تعیین و بکارگیری آن، نهایت دقت و نکته بینی را دارد تا آنچه رفتار و منش ویژه دختر یا پسر معرفی می شود، صرف نظر از پذیرش اجتماعی- فرهنگی، بستر رشد و کمال را نیز بیابد. امروزه در پرتو مطالعات عمیق پزشکی، روانی و اجتماعی تفاوت های قابل توجهی میان دختران و پسران کشف شده است. این تفاوت ها از دو مسیر "هویت جنسی" و "نقش آموزی جنسیتی" برفرآیند تربیت افراد و شیوه آموزش آن ها اثرگذار است. بر این اساس توجه به این تفاوت ها در تعیین الزامات طراحی فضای باز واجد اهمیت است. هدف این تحقیق بررسی اثر تفاوت های جنسیتی طبق آموزه های اسلامی بر طراحی فضای باز مهد و پیش دبستانی است. در تحقیق حاضر بعد از مرور تفاوت های ذکر شده بین دختر و پسر در قرآن و سایر متون اسلامی، بر تفاوت های ذهنی و مغزی دختران و پسران تمرکز شده است. همچنین با مرور ادبیات در زمینه تفاوت های رشدی و ساختاری، تفاوت های شیمیایی و تفاوت های کارکردی چارچوب یک مصاحبه باز پاسخ برای شروع فرآیند دلفی آماده شد. تحقیق حاضر کاربردی و کیفی است و به اجرای روش دلفی بین 7 روانشناس و 15 متخصص معماری پرداخته است تا ضمن احصای یک فهرست موثر از تفاوت های کالبدی/عملکردی در فضای باز آموزشی کودکان که برای دختران و پسران باید وجود داشته باشد، دستورالعمل های معماری متناسب با آن را برای طراحی فضای باز آموزشی ویژه کودکان دختر و پسر بدست آورد. نمونه تحقیق با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب شد. نتیجه تحقیق حاضر یک فهرست کاربردی از عواملی است که باید در طراحی فضای باز آموزشی متناسب با تفاوت های ذکر شده رعایت شود. از جمله یافته های تحقیق، استفاده از رنگ های تند، گرم و روشن، وجود فضای کارکردی مناسب برای دور هم نشینی، هندسه ساده، گوشه های منحنی در فضا، فضای نقاشی و المان ها مینیاتوری برای دختران است. همچنین برای پسران فضایی با رنگ ملایم یا رنگ گرم و سرد تلفیقی، فضای تقابل و بازی دو نفره، هندسه پیچیده، فضا برای آشنایی با حرفه ها و مشاغل و کشاورزی، وجود اختلاف سطح، فضای مناسب برای ورزش های توپی و تعادلی و وجود فضای مانور قابل پیشنهاد است.
علیرضا مالک کاوکانی، فرهنگ مظفر، محسن وفامهر،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

مسجدْ شاخص‌ترین کالبد در معماری مسلمانان و هندسه و تزئینات مهم‌ترین ارکان معماری مسجد هستند و با توجه به ساحت‌های مادی و معنوی مسجد، هندسه و تزئینات  نیز علاوه‌ بر نقش هندسی و زیبایی کالبد مسجد، معانی اسماء و صفات جمالی و جلالی خداوند را در پس کالبد مادی، متجلی می‌نماید. این نوع نگرش به هندسه و تزئینات، تحت عنوان معماری معناگرا و حُسن‌محور شناخته می‌شود؛ لذا مسئله این است که چه ارتباطی بین هندسه و تزئینات و ارتقای کیفیت فضای شبستان مساجد وجود دارد. این رابطه از این رو ضرورت و اهمیت دارد که در طراحی معماری مساجد، علاوه بر صورت، ظاهر، و کالبد به جنبه‌های باطنی و معنوی فضا توجه شود. هدف از این پژوهش، ارتقای کیفیت شبستان مساجد با استفاده از هندسه و تزئینات است؛ در این پژوهش از روش‌­های مختلف همچون سندپژوهی، دلفی، و موردپژوهی و از ابزارهای مصاحبه، پرسشنامه، پیمایش، و نرم افزارهای تحلیل آماری استفاده شده است؛ بدین صورت که ابتدا به وسیله مصاحبه و پرسشنامه از خبرگان دانش، سپس به وسیله پرسشنامه از متخصصین و در شش مسجد شاخص تاریخی و معاصر از بهره‌­برداران مسجد نظرسنجی و داده­‌ها به وسیله نرم‌­افزارهای آماری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته­‌اند. نتایج حاصله نشان می­‌دهد توجه به هندسه و تزئینات، علاوه بر ارتقای کیفیت کالبد، باعث تجلی معنا و حُسن‌ در مساجد می­‌گردد؛ به این معنی که رعایت اصول و قواعد حاصل از این پژوهش، علاوه بر ارتقای کیفیت هندسه و تزئینات شبستان مسجد، باعث خلق فضایی روحانی و معناگرا، در پس کالبد مادی و همچنین بروز و ظهور حُسن‌، در پس عناصر کالبدی و تزئینی می‌شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb