3 نتیجه برای ندیمی
سجاد مؤذن، هادی ندیمی، رضا ابویی،
دوره 4، شماره 2 - ( تابستان-95 1395 )
چکیده
دیدگاه تفسیری به حیات و زندگی آثار تاریخی معماری ایران بر اساس قدمت معنادار آنها به عنوان تقدیر تاریخی یک ملت- از شناخت کالبدی رایج فراتر رفته و علاوه بر جنبههای فنی و تکنیکی اثر، جنبههای معنوی و روحانی آن را نیز مورد توجه قرار میدهد. شناخت وجوه فراکالبدی و نامحسوس اثر تاریخی معماری نیازمند حضور در فضای اثر و مقایسهی تطبیقی با دیگر علوم -مانند علوم انسانی- است. کهنگی اثر تاریخی علاوه بر جسم، بر روح اثر نیز مؤثر است و اثر را واجد کیفیاتی خاص میکند و در جهت تعامل بهتر انسان با اثر، منشی خاص میطلبد. مسئلهی این مقاله مقایسهی کهولت اثر با سالخوردگی انسان و اهمیت آن در دین اسلام است. هدف این مقاله، برانگیختن زاویهی نگاهی متفاوت به آثار تاریخی معماری ایرانی و ایجاد تعاملی سازنده بر اساس فهمی مشترک از نیازهای طرفین -انسان و اثر تاریخی- است. سؤال اصلی مقاله این است که از مقایسهی تطبیقی کهنگی اثر تاریخی معماری با سالخوردگی، چه نتایجی در زمینهی حفاظت از این آثار گرفته میشود؟ در جهت شناخت پدیدهی سالخوردگی اثر تاریخی با روش توصیفی «سالخوردگی» را از دیدگاه اسلام مورد بررسی قرار داده و با روش مقایسهی تطبیقی و نگاه استعاری بر اساس تشابهات دو پدیده، شناخت حاصل را به عالم کالبدی معماری وارد خواهیم کرد. روش تجزیه و تحلیل دادهها (که عموماً روایات اسلام است) روش تفسیری است. از نظر اسلام پیری بیماری نیست؛ بلکه موهبتی الهی است. همچنین زاویهی نگاه اسلام به موضوع پیری کلنگر و قابل تعمیم به پیرانی خارج از پیران جامعه انسانی (مثل بناهای تاریخی) است. نتایج حاصل از مقایسهی روایات در شأن پیری با آثار تاریخی معماری را میتوان چنین برشمرد: 1. حضور در اثر تاریخی متذکر است. 2. وضع موجود اثر تاریخی وضع احسن است؛ چراکه در طول زمان بخشهای بیکیفیت یا دارای خطا در طرح و ساخت، محکوم به جایگزینی توسط اثری بهتر بودهاند. 3. حفظ آثار پیری از آنجا که مصالح انفاس گذشتگان را در خود ضبط کردهاند؛ ارجح بر نوسازی است و وقار حاصل از کهنگی مصالح همان حس احترامی را در شخص حاضر برمیانگیزد؛ که موی سپید شخص سالخورده.
فرهنگ مظفر، هادی ندیمی، ابوذر صالحی،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 96 1396 )
چکیده
مروری بر تاریخ حفاظت معماری گویای آن است که تلقی هستیشناسانهی اندیشمندان و نظریهپردازان حفاظت از مکانهای تاریخی یکی از مهمترین مبادی نظریههای حفاظتی بوده است. غالباً ویژگیهایی از مکان تاریخی -که در هنگامهی شناخت، از اهمیت بالاتری برخوردار شده- به موضوعی برای حفظ، تبدیل گردیدهاست. این در حالی است که جامعهی امروز ایران، تلقی روشنی از این موضوع ندارد. آنچه به طرح این سؤال میانجامد که تلقی فرهنگ ایرانی-اسلامی از حقیقت هستی مکانهای تاریخی چیست؟ در این راستا، تحقیق حاضر با استناد به تبیینهای اصالت وجودی حکمت متعالیه منسوب به صدرالمتألهین از هستی موجودات مادی و با تکیه بر استدلال منطقی و روش قیاسی، به هستیشناسی مکان تاریخی میپردازد. بر این مبنا، حقیقت مکان تاریخی، از سه وجه مورد توجه قرار میگیرد. در وجه اول، مکان تاریخی به عنوان یک «کل واحد اندازهمند» مورد توجه قرار میگیرد؛ با مراتبی از اندازه شامل «معنا»، «صورت و تعینات عرضیاش» و «ماده». در نسبت این مراتب نیز بهترتیب، معنا بر صورت، صورت بر تعینات عرضیاش و تمامی اینها بر ماده، اصالت مییابند. اگرچه در نهایت، مکان تاریخی، کل واحد و دارای وحدت و یکپارچگی وجودی است. پس از آن، با تکیه بر نظریهی حرکت جوهری، مکان تاریخی به مثابه یک «کل متغیر» مورد تأمل واقع میشود. مکان تاریخی از این جهت نمیتواند بقا و ثباتی داشتهباشد و تنها میتوان قائل به استمرار و تداومی در هستی آن شد. استمرار بدینمعنا لاجرم به واسطهی «صیرورتی پیوسته بر مدار اندازهمندیهای ناظر به هستی خاصش» ممکن میشود. پس از آن، پرسش از اندازهمندیهای ناظر به هستی مکان تاریخی و نیز توجه به ملازمت با تغییر، وجه دیگری از هستی مکان تاریخی را مورد اشاره قرار میدهد و آن درآمیختگیاش با مقیاسهای مختلفی از عالم پیرامونی است. از آنجهت که برای فهم هستیشناسانهی مکان تاریخی نمیتوان آن را به خودی خود موضوع شناخت قرار داد. در این وجه، مکان تاریخی به عنوان یک «وجود محدود»، در بستر عالم پیرامون و به معنای کلیتر، «عالم وجود» قرار میگیرد. از این منظر، اعتبار «مکان تاریخی» به عنوان یک «موجود»، به مظهریت «وجود» است. مکان تاریخی در مقام مظهریت وجود، در ذیل نظامی از اندازههای وجودی یا قاعدهمندیهای هستی و از جمله، قواعد متجلی در عالم طبیعت (و تجلیات نسبی آن در عالم فرهنگی) قرار میگیرد. از این جهت، وجه ثابتش در ضمن تغییر نیز همان نظمها یا اندازههای وجودی متجلی در آن خواهد بود.
مسعود وحدت طلب، فرهاد احمدنژاد، محمدعلی نظری، حمید ندیمی،
دوره 7، شماره 3 - ( پاییز 1398 1398 )
چکیده
زمان ادراکشده، میتواند بر عکسالعملهای حیاتی گرفته تا رفتارهای روزمره تأثیر بسزایی داشته باشد. پژوهشها نشان دادهاند که محیط و فضای اطراف نیز میتوانند بر ادراک انسان از زمان، فضا یا رویداد تأثیرگذار باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه متقابل محیط و بهطور دقیقتر معماری بر زمان ادراک است. بررسی تأثیر جنسیت در این حوزه که در بسیاری پژوهشها بهعنوان یکی از عوامل تأثیرپذیر از محیط، گزارش شده است، دیگر هدف مطالعه حاضر میباشد. روش تحقیق بهصورت علی- مقایسهای است. آزمونشوندگان، صد نفر از دانشجویان دانشکدههای مختلف دانشگاه هنر اسلامی تبریز بودند. بهعنوان محرک، چهار تصویر معماری با دو عامل سادگی و پیچیدگی در نظر گرفته شد. بهعنوان آزمون قضاوت زمان، دو آزمون بازتولید زمانی با بازه هزار میلیثانیه و آزمون تولید زمانی به اندازه صدوبیست ثانیه بهصورت ادغامشده و در رویکرد گذشتهنگر اجرا گشت. نتایج به روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر چندعاملی تی-تست مستقل تحلیل شدند. یافتهها نشان داد افراد تصاویر پیچیده را بهطور معناداری طولانیتر نسبت به تصاویر ساده قضاوت مینمایند. همچنین تحلیل تأثیر تعاملی، در مورد تأثیر تصاویر ساده و پیچیده بر دو گروه جنسی دختران و پسران تفاوت معناداری را بین این دو نشان داد. تطابق یافتهها در زمینه رابطه پیچیدگی تصویر با طول مدتزمان ادراکشده با مدل رمزگذاری عصبی ایگلمن، بیشتر بود؛ در حالی که یافتهها در زمینه تأثیر تعاملی عامل جنسیت، بر مدتزمان ادراکشده، در عین قابل مقایسه بودن با مدل ساعت درونی، جدید بوده و میتواند دیدگاه جدید و متفاوتی را وارد اینحوزه از مطالعات نماید.