جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای نوروزی

مهشید غلامیان، سیدعباس آقا یزدانفر، سعید نوروزیان ملکی،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1398 1398 )
چکیده

با توجه به تحولات صورت گرفته در قرون اخیر، تغییرات فراوانی در نما و عناصر آن به وجود آمده که موجب آشفتگی در سیمای بصری ساختمان‌ها شده است. این در حالی است که در طول تاریخ تا اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول، سبک­های معماری ادامه‌دهنده و تکمیل‌کننده سبک‌های پیشین بوده‌اند. در اواخر قاجار این روند تکمیلی و تدریجی گسسته شده و ساختار نماهای این دوران و پس ‌از آن از ویژگی­های دیگری برخوردار می­باشد؛ این پژوهش به دنبال مقایسه تطبیقی نماهای سه شیوه دوره قاجار با اصول معماری اسلامی است. روش انجام تحقیق به‌صورت ترکیبی (کمی و کیفی) و نوع پژوهش تفسیریتاریخی و پیمایشی است. ابزار جمع‌آوری داده­ها، مطالعات کتابخانه‌ای، اسنادی و مشاهدات میدانی است. به همین منظور به بررسی نمای سبک‌ها و شیوه­های هر دوره و مقایسه معیارها و شاخص­های ساختار کالبدی معماری اسلامی در نماهای شهری و واحدهای عملکردی در دو ساحت کتابخانه­ای و میدانی پرداخته می­شود. بعد از دستیابی به چارچوب نظری در این خصوص، هفت شاخصه هندسه، تناسبات، تقارن، هماهنگی، سلسله­مراتب، نظم و ریتم و وحدت در کثرت به­عنوان شاخصه­های معماری اسلامی به دست آمدند. در ادامه به‌صورت تصادفی ساده از هر سه شیوه در دوره قاجار، 3 بنا انتخاب و به‌صورت گرافیکی شاخصه­های معماری اسلامی در آن­ها پیاده شد؛ سپس به‌منظور انتخاب شاخصه­های حائزاهمیت در هر دوره، 42 نفر از دانشجویان و 9 نفر از اساتید معماری و شهرسازی، پرسشنامه پژوهشگرساخته را تکمیل کردند. توجه به شاخصه­های دارای اهمیت در هر بنا، گویای آن است که تغییر کالبدی معماری، با توجه به ساختار فکری معماری دوران خود، قابل­تفسیر می­باشد؛ و صرفاً تغییر فیزیکی نمی­تواند در نهایت به تغییر ساختاری سبکی بینجامد.
مهسا نوروزی، میترا غفوریان، زهرا برزگر،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

الگوی مسکن مبتنی بر دین اسلام در جهت ایجاد سکونت و کسب آرامش برای خانواده، وابسته به پاسخگویی نیازهای ثابت و متغیر آن‌ها است. با توجه به اینکه کالبد مسکن ظرفی است که اجتماع خانواده در آن شکل می‌گیرد، نیاز به انطباق‌پذیری مسکن با رشد خانواده به‌عنوان نیازهای متغیر و پاسخگویی به آن در طول زمان در جهت رسیدن به پایداری اجتماع خانواده حائز اهمیت است. در این بین، قابلیت توسعه‌پذیری با ایجاد سازگاری و یا تغییر در اجزای مسکن، متناسب با تغییر نیازهای ساکنان، می‌تواند علاوه بر پایداری اجتماعی، در پایداری اقلیمی نیز موثر واقع شود. با توجه به مصرف بالای انرژی‌های فسیلی، طراحی و ساخت ساختمان‌های مسکونی همساز با اقلیم در راستای کاهش مصرف انرژی ضروری است. در واقع استفاده از حیاط‌های خصوصی در طبقات واحدهای مسکونی، علاوه بر ایجاد بستر توسعه جداره‌های ساختمان، به تأمین نور فضاهای داخلی و کنترل شرایط اقلیمی کمک می‌کند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی الگوی بهینه مسکن توسعه‌پذیر اجتماعی-اقلیمی متناسب با رشد خانواده می‌باشد. بدین ترتیب، سوال تحقیق در جستجوی الگوی مسکنی که علاوه بر توسعه‌پذیری اجزای مسکن در حیاط آپارتمان، بهره‌وری اقلیمی را نیز تأمین کند، شکل گرفت. مقاله حاضر به موضوع پایداری اجتماعی در مسکن به‌واسطه بررسی توسعه اجزای آن در حیاط آپارتمان پرداخته‌است و به موضوع پایداری اقلیمی با سنجش میزان تابش دریافتی دیوارهای قابل گسترش آن در حیاط، توجه کرده‌است. استفاده از دو روش کیفی و کمی برای شناسایی الگوی مسکن توسعه‌پذیر اجتماعی-اقلیمی، در مرحله اول منجر به ارائه الگوهای توسعه‌پذیر A، B، و C در حیاط آپارتمان مسکونی شده است. سپس بر اساس روش کمی با شبیه‌سازی الگوها در نرم‌افزار انرژی‌پلاس، الگوی بهینه شناسایی شد. نتیجه پژوهش با مقایسه توامان میزان تابش دریافتی بدنه‌های جنوبی، شرقی، و غربی واحدهای هم‌جهت در ماه‌های سرد، معتدل و گرم، بهترین واحدها را در جهت جنوب‌غربی متعلق به ساختمان B، در جهت شمالشرقی، و شمال‌غربی متعلق به ساختمان C و در جهت جنوب شرقی متعلق به ساختمان A و C بصورت مشترک معرفی می‌کند.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb