جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای یمانی

آصفی مازیار، ایمانی الناز،
دوره 4، شماره 2 - ( تابستان-95 1395 )
چکیده

شاخص‌های کیفی مسکن همواره به عنوان حساس‌ترین ابزار برنامه‌ریزی مسکن محسوب می‌شوند. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی، علاوه بر خود واحد مسکونی، محیط پیرامون آن را نیز در بر می‌گیرد. در مقاله حاضر سعی بر این بوده تا با ژرف‌کاوی کیفیت مسکن در خانه‌های سنتی ایران، معیارهایی جهت تدوین راهکارهای مؤثر برای افزایش کیفیت مسکن معاصر به دست آید. این تحقیق به روش کیفی انجام شده و برای ارزیابی نهایی داده‌ها از روش تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده است. شیوه جمع‌آوری اطلاعات بر پایه چک‌لیست‌هایی برای تکنیک‌های مصاحبه، مشاهده‌، بررسی ویژگی‌های مکانی- فضایی و سنجش طرز برخورد بوده و در این مسیر از مطالعات اسنادی و کتابخانه‌ای و تحلیل نقشه‌ها استفاده گشته است. بدین منظور در ابتدا نظام‌های متعدد سنجش کیفیت محیط‌های مسکونی مطالعه و مدلی برای ارزیابی کیفی مسکن تدوین شد. در گام دوم با بررسی عوامل اصلی مدل، 5 شاخص کیفی برای ارزیابی مسکن تعیین گشت. در مرحله بعدی پارامترهای برگرفته از چک‌لیست‌ها در رابطه با هر شاخص طی بررسی‌های رفت و برگشتی نسبت به داده‌های دیگر شاخص‌ها و تأثیر کلی عوامل تحقیق، تحلیل و معیارهای به دست آمده در رابطه با شاخص‌های اصلی در خانه‌های سنتی ایران معرفی شد. سپس با تحلیل و تفسیر این معیارها و وارد ساختن تأثیرات سبک زندگی، نیازهای انسان و شرایط جامعه معاصر با امتیازدهی معیارها و الویت‌بندی شاخص‌ها، راهکارهایی جهت بهبود جنبه‌های کیفی مسکن معاصر پیشنهاد گشت. بر اساس نتایج این تحقیق رابطه معناداری بین کیفیت خانه‌های سنتی، انسان، معماری و سبک زندگی گذشته وجود دارد که از سنت‌ها و ارزش‌های اصیل سرچشمه می‌گیرد. همچنین به ترتیب اهمیت، شاخص‌های نیازهای انسان، کیفیت محیطی، کالبدی، عملکردی و ساختاری در این رابطه معنادار سهیم بوده‌اند که می‌بایست در طراحی مسکن معاصر مدنظر قرار گیرند. هر چند در مقایسه کلی همگامی متناسب تمامی شاخص‌های مطرح به کیفیتی ماندگار منتج شده است.


• عبدالحمید نقره کار، پریسا یمانی، مهدی حمزه نژاد،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان-1397 1397 )
چکیده

انتخاب کاربری های جانبی و محل استقرار آنها، جزو پرچالش ترین قسمت های طراحی مسجد می باشد. در فتاوای مراجع تقلید، سازگاری یا سنخیت هر کاربری با کاربری عبادی مبنای انتخاب آن کاربری در مسجد در نظر گرفته شده است. . اما آیا در طراحی معماری مسجد، موقعیت استقرار فضای هر کاربری نیز مرتبط با میزان سازگاری آن است؟ در رابطه با این سوال این فرضیه مطرح می شود: هر چه میزان سازگاری و یا سنخیت کاربری جانبی با کاربری عبادی بیشتر باشد در وضعیت استقرار خود نیز باید در مکانی نزدیکتر به فضاهای عبادت جاگذاری شود.
هدف از این مقاله، مشخص کردن معیارهای سازگاری کاربری های جانبی با کاربری عبادی، اولویت‌بندی کاربری های جانبی بر مبنای درجه سازگاری، مشخص کردن جایگاه کاربریهای جانبی نسبت به فضاهای عبادت و در نهایت تبیین رابطه میان میزان سازگاری و موقعیت استقرار کاربری‌های جانبی مساجد نسبت به کاربری عبادی است.  
جهت دست یابی به این هدف، ابتدا از طریق ارائه پرسشنامه به متخصصین طراحی معماری مسجد و تحلیل آن با آزمون خی دو، جایگاه هر کاربری نسبت به کاربری عبادی مشخص شد. سپس با مراجعه به فتاوای مراجع تقلید معیارهای سازگاری، شامل عدم منافات با شان مسجد و عدم ایجاد مزاحمت، استخراج و بر این مبنا پرسشنامه ای به خبرگان مذهبی و معماری ارایه گردید و با مدل رتبه بندی تاپسیس درجه سنخیت کاربری‌ها اولویت‌بندی شد. در انتها کاربری های مشخص شده در هر جایگاه استقرار (گام اول)، با اطلاعات بدست آمده در رابطه با میزان سازگاری هر کاربری با کاربری عبادی (گام دوم) مورد مقایسه قرار گرفتند.
این مقاله در دستیابی به اهداف فرعی، معیارهای سازگاری کاربری های جانبی با کارکرد عبادی در مساجد را استخراج نمود. بر این مبنا کاربری ها، به چهار دسته تقسیم شدند که می تواند مبنای انتخاب کاربری ها برای مسجد باشد. جاگذاری کاربری های در مسجد نسبت به فضای عبادی نیز مشخص گردید. در راستای سنجش فرضیه پژوهش مشخص گردید لزوما سازگاربودن کاربری جانبی با کاربری عبادی، دلیل بر نزدیک شدن محل استقرار آن به کاربری عبادی نمی باشد. توصیه استقرار برای برخی کاربری های با سطح سازگاری بسیار بالا در درون مسجد و برای کاربری های ناسازگار در خارج مسجد بوده است. ولی در مورد کاربری‌های با سطوح سازگاری متوسط و کم، اینگونه نیست و در طراحی معماری آنها بایستی تدابیری را اندیشید که در عین حال که کاربری به لحاظ عملکردی پاسخگوست، برای مسجد مزاحمتی نداشته باشد.
خانم مریم سلیمانی، دکتر عیسی حجت، دکتر پریسا هاشم پور،
دوره 9، شماره 1 - ( بهار 1400 1400 )
چکیده

پیچیدگی و تضاد یکی از راهبردهای افزایش تنوع بصری است که امروزه در پی ساخت و ساز گسترده و تبعیت از الگوی فراگیر مدرن، کمتر بدان توجه شده است. مسأله­ای که در طولانی مدت یکنواختی و کسالت در خانه­های معاصر را در پی داشته است. این در حالی است که عامل تضاد و پیچیدگی در تنوع بصری معماری سنتی دوره­های مختلف، بخوبی دیده می­شود و می­تواند الگوی خوبی در جهت بکاربست پیچیدگی و ابعاد آن فراهم کند. در پی اهمیت این موضوع، محقق قصد دارد با اتکا به روش تئوری­داده بنیاد، جمع اضداد را که بعنوان یکی از شاخص­های اصلی پیچیدگی محسوب می­شوند، در خانه­های سنتی یزد شناسایی و تبیین نماید. در این روند اطلاعات میدانی ابتدا با استفاده از مصاحبه باز و عمیق، مشاهده و عکس­برداری گرداوری و سپس با استفاده از کدگذاری سه مرحله­ای باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارد که ساختار کالبدی و فضایی خانه­های سنتی یزد شرایطی را فراهم کرده است که در آن می­توان همنشینی مثبتی از جمع اضداد را در موقعیت­های مختلف تجربه کرد. در این روند مشخص شد که انواع اضداد که در چهار نوع تضاد حسی، ادراکی، بصری و نمادین قابل دسته­بندی هستند، به ترتیب منجر به افزایش درک بهتر پدیده، به تعادل­رسیدن کلیت فضا، افزاش تنوع و افزایش بارمعنایی فضا می­شوند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb