جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای آپارتمان

محمدمنان رئیسی،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

یکی از مباحثی که طی سال‌های اخیر، محل بحث فراوان در مجامع دانشگاهی و اجرایی بوده است؛ موضوع «مسکن آپارتمانی در معماری و شهرسازی معاصر ایران» است که تاکنون چالش‌های نظری و عملی فراوانی پیرامون آن شکل گرفته است. اگرچه این موضوع در خصوص تمام ابنیه شهری محل بحث است اما در خصوص ابنیه مسکونی، اهمیت و ضرورت پرداختن به آن، مضاعف است. زیرا توسعه عمودی در ابنیه مسکونی با بسیاری از وجوه اعتقادی و فرهنگی جاری در کشور ما به عنوان کشوری اسلامی، تعارضات و تناقضاتی جدی را ایجاد کرده است که عمده این تناقضات را می‌توان با استناد به آموزه‌های اسلامی (به ویژه آموزه­های فقه شیعی) آشکار نمود. بر این اساس، مسئله­ای که محور این پژوهش را تشکیل می‌دهد عبارت است از «تحلیل معماری مسکن آپارتمانی از منظر سبک زندگی اسلامی». در این مقاله برای پرداختن به این مسئله از تحلیلی میان‌رشته­ای و روشی ترکیبی استفاده شده است؛ به نحوی که در مقام گردآوری داده­ها از روش اسنادی و در مقام تحلیل داده­های حاصل از متون دینی از روش­های تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی استفاده شده است. طبق یافته‌های این پژوهش، الگوی توسعه عمودی ابنیه مسکونی -که به طور خاص در قالب آپارتمان جلوه­گر شده است- به دلایل متعدد از منظر متون دینی مطلوبیت ندارد که از مهم‌ترین این دلایل می‌توان به مواردی همچون تقابل با ترویج برخی شعائر دینی، ایجاد مزاحمت ساختمان‌های بلند در تهویه ابنیه مجاور، تقابل با انجام برخی تکالیف اجتماعی، تقابل ضمنی با برخی از آیات و ادعیه و تضعیف فرهنگ عفاف و حجاب اشاره نمود که تحلیل درون دینی برخی از این موارد در مسکن آپارتمانی برای اولین بار در این پژوهش تبیین شده است که همین مهم، وجه بداعت این پژوهش را تشکیل می­دهد.
میرزاعلی شیدانه مرید، مهدی شریفی، سید محمود معینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

تغییر و تحولات الگوهای هویتی در معماری مسکن در مواجهه با معماری مدرن در قرن بیستم باعث شد گونه‏های جدید از مسکن در جهان و ایران ارائه گردد. در تحقیقات پیشین به صورت پیش‌فرض مسکن دوران سنتی منطبق با ارزش­های دینی و مسکن معاصر (به‌ویژه نوع آپارتمانی) مغایر با آن دانسته شده است. این پژوهش در جستجوی یافتن معیارهای دقیقی بر اساس اصول اسلامی است که میزان صحت این فرضیه­ها را تعیین کند. فلذا تحقیقی با کیفیت سؤال و هدف این پژوهش انجام گردید. سوال پژوهش: کدام ارزش‏های قرآنی در راستای معماری مسکن از قرآن قابل استخراج است؟ و هدف پژوهش: تبیین ارزش‏های انسانی از قرآن در راستای معماری مسکن معاصر. روش تحقیق این پژوهش، مرور متون و منابع و کتابخانه‏ای با استفاده از قرآن و منابع با ارزش اسلامی، و مشاهده میدانی نمونه‏ها و تحلیل محتوای کیفی مصاحبه‏های میدانی در روش دلفی بصورت نیمه ساختار یافته و عمیق با صاحبنظران حوزه و دانشگاه در تهران انجام گردید. دستاورد این پژوهش: 1. تبیین و تعیین ارزش‏های انسانی حاصل از قرآن در راستای معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران با امتیازدهی پنج درجه ای توسط صاحبنظران در جدول لیکرت  به ترتیب اهمیت معدل حاصله عبارتند از: امنیت و آسایش (9/4)، محرمیت (8/4)، عبودیت و بندگی (7/4)، کرامت انسانی (7/4)، حریم خصوصی (6/4)، ایمنی، استحکام، استواری (6/4)، تواضع و فروتنی (5/4)، عوامل زیستی پایدار (5/4)، خلوت (5/4)، خلاقیت (4/4)، یاد اسماء الله (2/4)، فعالیت‌پذیری (1/4)، تناسبات (1/4)، قناعت (4)، عزت نفس (4)، نظم (4)، تزئینات کاربردی (9/3)، روابط اجتماعی (9/3)، طبیعت (8/3)، وسعت خانه (7/3).2. میزان تاثیرگذاری زیاد سی و سه شاخص ارزش­های انسانی قرآنی بر معماری مسکن سنتی تهران هشتاد و پنج درصد و بر معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران پانزده درصد بود. 3. با اجماع نظر صاحبنظران، کاربرد و تجلی حریم نیز به‌عنوان یکی از ارزش‏های انسانی قرآنی حاصل این پژوهش به‌عنوان نمونه، در معماری مسکن سنتی و در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران بررسی شد و نتیجه در (جدول 4) ثبت گردید. در تحلیلی دستاورد حاصل از این پژوهش با نتایج مقالات پیشین مقایسه گردید و به‌عنوان نمادی از کارایی این دستاورد‏ها، نمونه موردی تهران، یعنی مقایسه مسکن قاجاری و آپارتمانی معاصر ارائه گردید. این ارزش‏های انسانی قرآنی، در حال حاضر در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران، کم‌رنگ هستند یا وجود ندارند.

محمد حبیب زاده عمران، علیرضا عینی فر، آزاده شاهچراغی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

رضایت از مسکن و محیط مسکونی یکی از جنبه‌های رضایت از زندگی است. ارتباط میان خلوت در فضاهای شخصی و تعامل جمعی در سازمان فضایی واحد مسکونی آپارتمانی از عوامل تعیین‌کننده‌ مولفه‌های موثر بر سنجش رضایت ساکنان است. تامین خلوت اعضای خانواده در فضای کالبدی واحد مسکونی، بسترساز و پیش‌نیاز رعایت محرمیت و تنظیم روابط درونی و ارتباط با بیرون از واحد مسکونی است. پرسش‌ تحقیق این است که، رابطه فضاها در گونه‌های سازمان فضایی واحدهای مسکونی آپارتمانی چیست؟ ارتباط فضاهای شخصی و جمعی و میان- ‌فضاهای واحد مسکونی چه تاثیری بر میزان رضایتمندی ساکنان دارند؟ و چگونه می‌شود این رضایتمندی را با راهکارهای طراحی ارتقا بخشید؟ هدف اصلی پژوهش ارتقای آگاهی جهت طراحی مطلوب‌تر واحدهای مسکونی آپارتمانی است. اهداف دیگر تحقیق می­تواند به درک بهتر ارتباط انسانی میان عناصر سازمان فضایی واحد مسکونی، چگونگی ایجاد بستر خلوت فردی و ارتباط جمعی میان اعضا و میهمانان خانواده، ایجاد خلوت شنیداری و دیداری در فضای داخلی واحد مسکونی و مشرف با واحدهای مجاور اشاره کرد. تحقیق فوق جهت گردآوری داده‌ها و تکمیل پرسشنامه از ساکنان بهره­مند شده است. مطالعه موردی به مسکن متداول آپارتمانی شهر آمل (مجموعه‌های ردیفی با ارتفاع متوسط در سه تا شش طبقه به همراه فضاهایی مانند ورودی، پله ارتباطی، فضای باز و سایر عناصر مشترک سازه‌ای و تاسیساتی)، محدود شده است. در این بناها، براساس مطالعه اسناد پایان‌کار ثبت شده در شهرداری مرکزی آمل، چهار گونه واحد مسکونی شناسایی شده است که سازمان فضایی آنها بیشترین فراوانی را دارند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که ساکنان واحدهای مسکونی آپارتمانی از فقدان تمهیدات لازم در رعایت انتقال دید و صدا مابین ­فضاهای داخلی، رعایت فاصله لازم میان فضاهای جمعی و شخصی، دید از  بخش ورودی واحد و از گشودگی‌های نما به فضاهای داخلی ابراز نارضایتی نسبی کرده‌اند. نتیجه پژوهش پیشنهاد راهکارهای طراحی ورودی، هندسه و تناسب پلان، کنترل انتقال صدا مابین فضا‌های واحد مسکونی، کنترل دید از بیرون واحد و ایجاد فضای مفید مکث و حرکت در فضاهای مابین دو بخش اصلی واحد است. نتایج تحقیق می‌تواند به فرهنگ‌ها و شهرهای مشابه در شمال کشور قابل تعمیم باشد. جدول راهکارهای طراحی پژوهش مطابق با شرایط فرهنگی-اقلیمی مناطق دیگر کشور جهت تدوین راهنماهای طراحی متناسب با فرهنگ‌های محلی و محیط‌های خاص قابل تنظیم است.

مهسا نوروزی، میترا غفوریان، زهرا برزگر،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

الگوی مسکن مبتنی بر دین اسلام در جهت ایجاد سکونت و کسب آرامش برای خانواده، وابسته به پاسخگویی نیازهای ثابت و متغیر آن‌ها است. با توجه به اینکه کالبد مسکن ظرفی است که اجتماع خانواده در آن شکل می‌گیرد، نیاز به انطباق‌پذیری مسکن با رشد خانواده بعنوان نیازهای متغیر و پاسخگویی به آن در طول زمان در جهت رسیدن به پایداری اجتماع خانواده حائز اهمیت است. در این بین قابلیت توسعه‌پذیری با ایجاد سازگاری و یا تغییر در اجزاء مسکن، متناسب با تغییر نیازهای ساکنان، می‌تواند علاوه بر پایداری اجتماعی، در پایداری اقلیمی نیز موثر واقع شود. با توجه به مصرف بالای انرژی‌های فسیلی، طراحی و ساخت ساختمان‌های مسکونی همساز با اقلیم در راستای کاهش مصرف انرژی ضروری است. در واقع استفاده از حیاط‌های خصوصی در طبقات واحدهای مسکونی، علاوه بر ایجاد بستر توسعه جداره‌های ساختمان، به تأمین نور فضاهای داخلی و کنترل شرایط اقلیمی کمک می‌کند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی الگوی بهینه مسکن توسعه‌پذیر اجتماعی-اقلیمی متناسب با رشد خانواده می‌باشد. بدین ترتیب، سوال تحقیق در جستجوی الگوی مسکنی که علاوه بر توسعه‌پذیری اجزای مسکن در حیاط آپارتمان، بهره‌وری اقلیمی را نیز تامین کند، شکل گرفت. مقاله حاضر به موضوع پایداری اجتماعی در مسکن بواسطه بررسی توسعه اجزاء آن در حیاط آپارتمان پرداخته‌است و به موضوع پایداری اقلیمی با سنجش میزان تابش دریافتی دیوارهای قابل گسترش آن در حیاط، توجه کرده‌است. استفاده از دو روش کیفی و کمی برای شناسایی الگوی مسکن توسعه‌پذیر اجتماعی-اقلیمی، در مرحله اول منجر به ارائه الگوهای توسعه‌پذیر A، B و C در حیاط آپارتمان مسکونی شده است. سپس بر اساس روش کمی با شبیه‌سازی الگوها در نرم‌افزار انرژی‌پلاس، الگوی بهینه شناسایی شد. نتیجه پژوهش با مقایسه توامان میزان تابش دریافتی بدنه‌های جنوبی، شرقی و غربی واحدهای هم‌جهت در ماه‌های سرد، معتدل و گرم، بهترین واحدها را در جهت جنوب غربی متعلق به ساختمان B، در جهت شمال شرقی و شمال غربی متعلق به ساختمان C و در جهت جنوب شرقی متعلق به ساختمان A و C بصورت مشترک معرفی می‌کند.
 


خانم مطهره اسلامی محمودآبادی، آقا یعقوب پیوسته گر، آقا علی اکبر حیدری،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

مسکن به عنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سرو کار داشته و ویژگی های این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.آرامش یکی از نیازهای روحی و روانی هر فرد است که بایستی در خانه تامین شود واین موضوع‌، تامین آرامش را به به یکی از مهمترین کارکردهای خانه تبدیل می کند.
تامین آرامش در ارتباط با خانه‌های معاصر که ساکنین آن به خاطر مشکلات متعدد زندگی شهرنشینی، خانه را بیش از همیشه به عنوان مکانی برای استراحت و آرامش قلمداد می‌کنند، از اهمیت ویژه تری برخوردار است و این در حالی است که چگونگی حصول این معنا در خانه، کمتر در متون تخصصی به ویژه در حوزه معماری مورد بررسی قرار گرفته است، بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف استخراج عوامل ایجاد کننده آرامش در خانه و کارکرد ویژگی های فضایی خانه در تامین این عوامل در دو الگوی رایج خانه‌های معاصر شامل خانه‌های آپارتمانی و خانه‌های مستقل حیاط دار شکل گرفت و چگونگی نمود‌پذیری آرامش در خانه را مورد بررسی قرار داد. در این مطالعه از روش «ساختار معانی» به عنوان رویکردی از پژوهش کیفی با تکنیک های عکسبرداری، مشاهده میدانی، پرسشنامه و مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته نردبانی استفاده شد. چارچوب مفهومی پژوهش تحت مدل سطوح معانی راپاپورت (1988 )، پیامدها و معانی حاکم بر خصوصیات را در قالب گزاره‌های «خصوصیت، کارکرد آشکار و کارکرد پنهان » تشریح می نماید.
برای اطمینان از دریافت اطلاعات لازم، مفهوم اشباع نظری تعیین کننده تعداد نمونه ها، مصاحبه‌ها و دریافت داده‌ها بود.

بر اساس نمودار ساختار زنجیره ای ارزش، نمود پذیری مفهوم آرامش به طور عمده تحت تأثیر قابلیت‌های محیطی «ارتباط با فضای باز» قراردارند. قابلیت‌های دیگری همچون «قدمت بنا»، «الگوی آشپزخانه»، «مالکیت»، «ابعاد فضایی» و «تعداد اتاق‌ها» ایجاد آرامش در خانه را مهیا می کند. نتایج پژوهش علاوه بر ارائه یک چارچوب ساختار یافته برای مطالعه تطابق بین ایجاد مفهوم آرامش وویژگی‌های فضایی خانه، بر ارزش های اساسی ساکنان و معانی پنهان در رابطه با این خصوصیات تأکید دارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb