5 نتیجه برای ارزش
مهدی ممتحن، مسعود ناری قمی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
موضوع هندسه بهرغم ظاهر مادّی آن کاملاً وابسته به حوزه های ارزشی و فرهنگی پذیرفته شده در معماری است. در این مقاله در بخش نخست با روش تفسیری ـ تاریخی چهار حوزهی ارزشدهنده به موضوع هندسه (چه از نظر مبنا و خاستگاه و چه از نظر معیار و میزان) شناسایی و اثر آنها در تولید گونههای متمایز رویکرد به هندسه بررسی شد. این چهار حوزه عبارت بودند از حوزهی استعلایی، حوزهی فردی، حوزهی اجتماعی و حوزهی مادی. اصالت دادن به هر یک از این حوزهها بهعنوان مبدا ارزشمند بودن ساختار هندسی و نیز محل تجلی اصلی این ارزش در حوزههای چهارگانه دو موضوعی است که گونهبندیهای متمایزی از رویکرد هندسی را به دست میدهد. این گونهها به دلیل وابستگی پایهای به بحث ارزش و تجلی آن ارتباط مستقیم با بحث تربیت دارند. در این پژوهش پنج گونه پایهی هندسی بر اساس نحوهی ظهور ارزشها بازشناسی شد: 1. هندسه خنثی، 2. هندسه به منزله تصویر امر استعلایی، 3. هندسه به منزلهی ظهور سرشت فردی، 4. هندسه به منزلهی ظهور طبیعت مادّی، و 5. هندسه بهمنزلهی سرشت واحد عالم. هر یک از این انواع هندسه دارای تداعیات مشخصی در آموزش معماری در دورههای تاریخی و معاصر بوده است. بررسی نسبت تربیت اسلامی با هندسه، نشاندهندهی آن است که امکان بازتعریف برخی از گونههای پنجگانه در بالا به سود موضعگیریهای انسانیتر و در نهایت اسلامیتر وجود دارد. این گونه در پژوهش، بهعنوان گونهی ششم بهصورت «هندسه به منزله ظهور امر استعلائی اجتماعی» توصیف شد. در این گونه از هندسه، سه بحث «ماورائی دینی»، «روانشناسی-جامعهشناسی» و «هندسه مادی» با هم پیوند برقرار میکنند. کلیدواژههای قدر و کیل در معارف دینی اتصالدهندهی این سه حوزه است. مفهوم «کیل» در قیاس با «قدر» نسبت بیشتری با اهداف تکلیفی اسلام در معماری دارد که اثار آن در تأثیر هندسهی اجتماعی- استعلایی، ظهور میکند و محصول تربیتی آن فرایندی مبتنی بر «استعلای خلّاقانه» و «بهآوری مسئولانه» خواهد بود.
جمالالدین مهدی نژاد، حمیدرضا عظمتی، علی صادقی حبیبآباد،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
ایران کشوری دارای معماری با ارزش دیرینه است. دیرزمانی است که صاحبنظران متفقالقول بر حفظ، احیا و باززندهسازی ارزشهای گذشته ایران به منظور حفظ ارزشهای فرهنگی نماینده هویت ملی هستند. شناسایی ارزشهای معماری گذشته و برگزیدن اساسیترین آنها در رعایت معیارهای منطبق با شرایط زمانی و مکانی جامعه امروزی نیز مسئله اصلی محسوب میشود. همواره باید در راه شناختن ارزشهای معماری ایرانی-اسلامی و انعکاس آن به متخصصین جوانی که به نحوی در این مسئله دخالت دارند؛ تلاش نمود. نوشته دردست، دارای روش کیفی و کمّی است و روش تحقیق به صورت پیمایشی و از لحاظ هدف بنیادی است. با انتخاب یک فرآیند از جنس کیفی-توصیفی و بررسی آن به صورت کمی این فرضیه مطرح میشود که «میان معنا و عناصر کالبدی معماری رابطه معنادار مشاهده میشود»؛ چه بسا در معماری گذشته به خصوص معماری دوره اسلامی، نمودها و تجلی مفاهیم برگرفته از فرهنگ جامعه به زیبایی هرچه تمامتر در اثر معماری نمود پیداکرده و قابلشناسایی است. همچنین اصولی که در منابع به آن پرداخته میشود از نظر اولویتبندی و ارزشگذاری متفاوت است. لذا؛ این پژوهش با بهرهگیری از نظریات متخصصین در این حوزه، به روشی پیمایشی به دنبال کشف این مباحث از نوع کمی است. در ابتدا جهت نیل به استعلای معماری با استعانت از سوره مبارکه حشر، آیه 23 و تطبیق آن با اصولهای ارزشمند معماری، به بررسی و استخراج توصیفی از آن پرداخته و سپس این اطلاعات به تأیید 15 استاد صاحبنظر در این حوزه رسید. در ادامه، پرسشنامه تدوین و با روش نمونهگیری هدفمند، در جهت انتخاب جامعه آماری متخصصین از اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای دولتی و جامع کشور، 5 دانشگاه انتخاب که در مجموع 120 نفر را شامل و با خارج کردن پرسشنامههای ناقص به 100 پرسشنامه تأییدشده رسیدیم. دادهها با بهرهگیری از آزمونهای آماری: (T تک نمونه، آزمون دونمونهای، آزمون ANOVA و آزمون فریدمن) در نرمافزار 21spss مورد آنالیز قرارگرفته و نتایج به دو روش توصیفی و استنباطی ارائه شده است. نتایج نشان میدهد میان مؤلفههای مفاهیم و عناصر کالبدی در معماری رابطه معنادار وجود دارد. همچنین عواملی نظیر مؤلفههای معنایی، مؤلفههای اقلیمی، مؤلفههای ساختار، و در نهایت مؤلفههای تکنولوژی از نظر اهمیت به ترتیب اولویت دستهبندی میشود.
مظفر عباس زاده، اصغر محمدمرادی، وحید اسماعیل زاده، الناز سلطان احمدی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زیبایی محیط شهری بهعنوان بستری که هر روزه توسط طیف وسیعی از مردم تجربه میشود؛ جزو نیازهای متعالی انسان بوده است؛ و به مثابه محرکی برای شکوفایی وی عمل میکند. لذا در شکلدهی و طراحی محیط، مقوله هنر و رابطه آن با موضوع زیباییشناسی از اهمیت شایان توجهی برخوردار است و در سطح جامعه به پدیدهای ارزشی و هدفمند نیز بدل میشود.
هدف از این تحقیق، بررسی مفهوم نظری ارزشهای بنیادین زیباییشناسی است؛ تا علاوه بر شناسایی و نقش ارزشهای بنیادین زیباییشناسی ایرانی- اسلامی، به تبیین جایگاه کابردی ارزشهای بنیادین زیباییشناسی در خلق معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی بپردازد. این هدف در راستای پاسخگویی به سوالات اصلی است: ارزشهای بنیادین زیباییشناسی در دو دیدگاه جهان غرب و ایرانی- اسلامی از چه جایگاه نظری برخوردار است؟! و کاربرد عملی احصای ارزشهای بنیادین زیباییشناسی در معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی چیست؟! تحقیق حاضر از نوع بنیادی- نظری با رویکرد کیفی است؛ که در آن جمعآوری دادهها و اطلاعات کیفی با استفاده از منابع اسنادی مکتوب علمی و کتابخانهای در حوزههای علوم مرتبط با زیباییشناسی انجام میگیرد و اطلاعات تحلیلی با تعمیم به حوزه معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی با روش استدلال قیاسی به استحصال نظری ارزشهای بنیادین زیباییشناسی و اصول کاربردی خلق معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی میپردازد.
یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که چهار دسته اصلی ارزشهای بنیادین زیباییشناسی در اسلام، 1. ارزشهای زیباییشناسی معقول، 2. محسوس، 3. معقول مستند بر محسوس، و 4. محسوس مستند بر معقول بودهاست و این ارزشها به ترتیب در ارتباط با زمینههای منطقی، عاطفی و اخلاقی، معنا و رمزپردازی، آرمانها و ایدههای معقول میباشند که در بستر معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی بکار گرفته میشوند.
میرزاعلی شیدانه مرید، مهدی شریفی، سید محمود معینی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
تغییر و تحولات الگوهای هویتی در معماری مسکن در مواجهه با معماری مدرن در قرن بیستم باعث شد گونههای جدید از مسکن در جهان و ایران ارائه گردد. در تحقیقات پیشین به صورت پیشفرض مسکن دوران سنتی منطبق با ارزشهای دینی و مسکن معاصر (بهویژه نوع آپارتمانی) مغایر با آن دانسته شده است. این پژوهش در جستجوی یافتن معیارهای دقیقی بر اساس اصول اسلامی است که میزان صحت این فرضیهها را تعیین کند. فلذا تحقیقی با کیفیت سؤال و هدف این پژوهش انجام گردید. سوال پژوهش: کدام ارزشهای قرآنی در راستای معماری مسکن از قرآن قابل استخراج است؟ و هدف پژوهش: تبیین ارزشهای انسانی از قرآن در راستای معماری مسکن معاصر. روش تحقیق این پژوهش، مرور متون و منابع و کتابخانهای با استفاده از قرآن و منابع با ارزش اسلامی، و مشاهده میدانی نمونهها و تحلیل محتوای کیفی مصاحبههای میدانی در روش دلفی بصورت نیمه ساختار یافته و عمیق با صاحبنظران حوزه و دانشگاه در تهران انجام گردید. دستاورد این پژوهش: 1. تبیین و تعیین ارزشهای انسانی حاصل از قرآن در راستای معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران با امتیازدهی پنج درجه ای توسط صاحبنظران در جدول لیکرت به ترتیب اهمیت معدل حاصله عبارتند از: امنیت و آسایش (9/4)، محرمیت (8/4)، عبودیت و بندگی (7/4)، کرامت انسانی (7/4)، حریم خصوصی (6/4)، ایمنی، استحکام، استواری (6/4)، تواضع و فروتنی (5/4)، عوامل زیستی پایدار (5/4)، خلوت (5/4)، خلاقیت (4/4)، یاد اسماء الله (2/4)، فعالیتپذیری (1/4)، تناسبات (1/4)، قناعت (4)، عزت نفس (4)، نظم (4)، تزئینات کاربردی (9/3)، روابط اجتماعی (9/3)، طبیعت (8/3)، وسعت خانه (7/3).2. میزان تاثیرگذاری زیاد سی و سه شاخص ارزشهای انسانی قرآنی بر معماری مسکن سنتی تهران هشتاد و پنج درصد و بر معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران پانزده درصد بود. 3. با اجماع نظر صاحبنظران، کاربرد و تجلی حریم نیز بهعنوان یکی از ارزشهای انسانی قرآنی حاصل این پژوهش بهعنوان نمونه، در معماری مسکن سنتی و در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران بررسی شد و نتیجه در (جدول 4) ثبت گردید. در تحلیلی دستاورد حاصل از این پژوهش با نتایج مقالات پیشین مقایسه گردید و بهعنوان نمادی از کارایی این دستاوردها، نمونه موردی تهران، یعنی مقایسه مسکن قاجاری و آپارتمانی معاصر ارائه گردید. این ارزشهای انسانی قرآنی، در حال حاضر در معماری مسکن آپارتمانی معاصر تهران، کمرنگ هستند یا وجود ندارند.
دکتر مظفر عباس زاده، آقای رضا کریمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
بافتهای تاریخی را میتوان نماد اصالت و هویت شهرها قلمداد نمود، که واجد ارزشهای والایی میباشند. این بافتها به عنوان میراث معماری و شهرسازی از گذشتگان به یادگار مانده و بخشهای کلیدی شهر را دربر گرفته است. امروزه مهمترین بخش از وظایف کارشناسان حوزه شهری در قبال این میراث گرانبها، شناخت ارزشهای مستتر در آن و همچنین حفظ و اعتلای آن میباشد. اما آنچنان که باید ارزشهای این بافتها در فرآیند مطالعاتی طرحهای توسعه شهری جایگاه مناسبی ندارد. با ورود مدرنیسم به ایران و تحمیل آرایش فضایی جدید منتج از آن به بافتهای تاریخی شهرهای کهن، پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و فرهنگی ساکنان به فراموشی سپرده شده است. تعدد رویهها و مقطعی بودن آنها و تأثیرپذیری سیاستهای مربوطه از تصمیمات مقطعی بدون پشتوانه فلسفی و نظری، تنگنایی است که در حال حاضر کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند. بنابراین، میراث شهری را نمیتوان بهعنوان یک پدیده مجزا، محدوده محصوری که بهواسطه طرحها و ضوابط از نیروهای بیرونی تغییر در امان مانده، تصور نمود. فرآیند کار بدین صورت بوده که ابتدا ارزشهای میراث معماری و شهرسازی معرفی و یک دستهبندی قابل استحصال از آن ارائه گردیده و سپس به بررسی تطبیقی تحقق این ارزشها در شرح خدمات مطالعاتی طرحهای جامع، تفصیلی، شرح خدمات ویژه و غیرهمسان اقدام و در مرحله بعد با اعمال آسیبشناسی، دلایل عدم تحقق آن در این طرحها مطالعه شده است. در این راستا جهت بررسی دقیق موضوع، طرحهای توسعه چند شهر در منطقه شمالغرب کشور مورد مداقه قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که طرحهای توسعه شهری بهعنوان مهمترین اسناد برنامهریزی شهری در زمینه توجه به ارزشهای میراث معماری و شهرسازی و کاربست آن در جهت حفاظت این میراث، ضعیف عمل کرده و جایگاه صحیحی برای آن در نظر گرفته نشده است در همین ارتباط طرحهای ویژه حفاظت و احیاء محدوده تاریخی در بحث توجه به ارزشهای متعدد بافتهای تاریخی موفق عمل کرده و بسیاری از خلأهای موجود را پوشش داده است اما همچنان دارای معایبی است. در ادامه براساس نتایج بدست آمده راهکارهایی با هدف رفع این نقایص و احصاء و کاربست مناسب ارزشها در طرحهای توسعه شهری پیشنهاد شده بهطوری که مطالعه، بررسی و ارائه طرح مناسب بهصورت یکپارچه برای کلیت شهر با لحاظ تفاوتها و ویژگیهای منحصر هر بخش از شهر میتواند بسیاری از مسائل میراث شهری را مرتفع کند.