در معماری اسلامی و خصوصاً مساجد توجه اصلی به روح نمازگزار و عالم وحدانیت است؛ بدین سبب کتیبههای قرآنی بیشترین سطوح تزئینی را به خود اختصاص داده است. در این بین، محراب به لحاظ جایگاه آن در معماری مساجد همواره یکی از عناصر پرتزئین معماری بوده است که شامل کتیبههایی از آیات و مضامین قرآنی است. کتیبههای تزئینی مساجد منبع مهمی برای بررسی دیدگاهها و تفکرات مذهبی ملهم از آیات قرآنی هستند. این مقاله با هدف شناخت کتیبههای قرآنی اجراشده در محرابهای گچی عصر ایلخانی و درک مضامین آنها نگاشته شده است، از این رو، در جهت دستیابی به چیستی مضامین آیات و ارتباط آنها با محل کاربردشان در ابنیه، تحقیقاتی با روش تفسیری- تحلیلی صورت گرفته است. حاصل تحقیقات حاکی از آن است که آیاتی برگرفته از یک تا چهار سوره از قرآن در یک محراب بکار رفته است. کتیبههایی با مضمون «آیات توحیدی»، «برپایی نماز»، «شرح خصوصیات مؤمنان»، «توصیف ویژگی بانیان مساجد» و «پیروزی مسلمانان بر دشمنان» بیشترین حجم از کتیبهنگاری در تزئینات گچی محرابهای عصر ایلخانی را به خود اختصاص دادهاند. گاهی کتیبهها با مضامین ذکرشده در کنار یکدیگر در یک محراب اجرا شدهاند که اشاره به ذات پروردگار، پرستش او، برپایی نماز دارند. بطور کلی آیات مربوط به «خداشناسی»، «برپا داشتن نماز» و «بانیان مساجد» بیشترین کاربرد را داشتهاند؛ بنابراین کتیبههای قرآنی محرابها مرتبط با کاربرد و جایگاه آنها در مساجد در جهت هدایت افراد و غنا بخشیدن به روح نمازگزار بکار گرفته شدهاند.
یکی از مهمترین بناهای دورهی اسلامیِ ایران، پس از مساجد، آرامگاهها میباشند. موجودیت این بناها در ارتباط با شخصیتهای مذهبی و یا بزرگان محلی و منطقهای تفسیر میشود. طی بررسی باستانشناسی که بهمنظور شناسایی محوطههای باستانی شهداد، اندوهجرد و گلباف از توابع کرمان در پائیز 1390 خورشیدی انجام گرفت؛ دو بنای هشتضلعی گنبددار شناسایی و ثبت گردیدند. بناهای فوق در روستاهای کشیت و نسک بخش گلباف واقع، و در ارتباط با قبرستانهای روستا احداث شدهاند. با توجه به اینکه تاکنون این دو بنا شناسایی و معرفی نشدهاند؛ پژوهشی منسجم در خصوص وضعیت آنها ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، مهمترین هدف پژوهش حاضر تعیین ماهیت و کارکرد بناهای فوق با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی آنها و ارائهی تاریخگذاری نسبی در مقایسه با نمونههای مشابه است. روش بهکار رفته برای دستیابی به اهداف مذکور نیز بر مبنای بررسی سیستماتیک (فشرده) باستانشناسی و روش توصیفی-تحلیلی در کنار استفاده از منابع مکتوب است. مهمترین پرسشهایی که اساس پژوهش حاضر را تشکیل میدهند عبارتند از: 1. قدمت بناهای فوق به چه تاریخی بر میگردد؟
2. کارکرد احتمالی و علت وجودی آنها با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی منطقه چیست؟ نتایج پژوهش نشان میدهد با توجه به مقایسه نقشه و تزئینات این آرامگاهها با نقشههای مقابر قرون میانی احتمالاً بناهای هشتضلعی نسک و کشیت به دورهی سلجوقی و یا ایلخانی تعلق دارند. همچنین با مقایسهی دو بنای مورد مطالعه با یکدیگر نیز میتوان گفت که انتساب آرامگاه نسک به دورهی سلجوقی با احتمال بیشتری عنوان میشود؛ چرا که سبک تزئین و نقشهی آن به بناهای دورهی سلجوقی نزدیکتر است و احتمالاً با توجه به عامل یاد شده، آرامگاه نسک نسبت به آرامگاه کشیت از قدمت بیشتری برخوردار است. در ارتباط با کارکردِ بناهای نسک و کشیت نیز میتوان گفت از آنجایی که هر دو بنا در درون قبرستانهای روستا واقع شدهاند؛ مرتبط با شخصیتهای مذهبی و یا بزرگان روستا بنا شدهاند و بنمایهی اصلی شکلگیری قبرستان روستا مرتبط با این دو اثر است.
شهر تبریز پیشینهای کهن دارد که مدیون موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مناسب آن است. این وضعیت جغرافیایی تبریز را از دیرباز به یک مرکز زیستگاهی همیشگی مبدل کرده است. این شهر در قرون اولیهی اسلامی بر محوریت مسجد جامع، بازار، میدان و قصر حکومتی گسترش یافت. در دورهی ایلخانی، با انتقال مرکز حکومت از مراغه به تبریز توسط آباقاخان بیش از پیش، مورد توجه عرفاء، شعراء، اولیاء و وزرای زیادی از مناطق مختلف ایران و ممالک همجوار گردید. این افراد در زمان حیات خود در شهر، در برخی از مواقع باعث پدیدآمدن فضاهای معماری جدیدی همچون زوایا و خانقاه شدند که پس از فوت نیز، اغلب شاهد شکلگیری مزارات و حظیرهها به عنوان فضاهای جدید شهری پس از اسلام هستیم. این روند همچنان تا اواسط حکومت صفوی و اعتبار شهر تبریز به عنوان پایتخت ادامه داشته است. سؤال اصلی مقاله حول این موضوع است که آیا مزارات عرفاء، شعراء، اولیاء و وزراء تأثیری در توسعهی ساختار شهریِ شهر تبریز در دورهی پایتختی این شهر یعنی ایلخانی و صفوی داشته است؟ از این رو، هدف از این پژوهش بررسی تأثیر مزارات در توسعهی ساختار شهریِ شهر تبربز از قرون 7 الی 10 ه.ق. یعنی دوران حکومت ایلخانی تا صفوی در تبریز میباشد. برای اثبات این موضوع نیز معرفی کتابهایی چون روضات الجنان، روضه اطهار، اولادالاطهار و منظر الاولیاء لازم بنظر میرسد. برای دستیابی به هدف اصلی پژوهش، گردآوری اطلاعات به روش توصیفی با بهرهگیری از ابزار کتابخانهای و میدانی انجام گرفته است. همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده به شیوه تحلیلی-تطبیقی صورت پذیرفته است. یافتههای پژوهش حاکیست در دورهی ایلخانی مزارات یکی از عوامل مؤثر در احداث باروی غازانی بودهاند. همچنین شکلگیری حظیرهها و آرامگاههای افراد مشهور تأثیر چشمگیری در گسترش برخی از راهها از جمله راه ارتباطی دو مجموعهی ربعرشیدی و شنبغازان در شرقیترین و غربیترین نقطهی شهر و مکانیابی برخی از عناصر شاخص معماری از جمله عمارت دمشقیه، مقبره شاه حسین ولی و خانقاه کمال خجندی و به تبع آن فضاهای شهری همچون مجموعه سیدحمزه که بنام مقبره الشعرا نیز شهرت یافته است؛ داشتهاند. علاوه بر آن وجود این حظیرهها و تجمع قبور منجر به شکلگیری گورستانهای معروفی همچون سرخاب، گجیل، چرنداب و قله در شهر تبریز گشتهاند.
محرابهای گچبری عصر ایلخانی، به عنوان یکی از باشکوهترین جلوههای تزئین در معماری این دوره، علاوه بر تنوع آشکار در فرمها و ابعاد ساخت، شامل مجموعهی منحصربفردی از آرایهها و همچنین کتیبههای گوناگون میباشد. این نقوش که تقریباً، در کلیهی اجزاء و قسمتهای محرابهای گچبری اعم از پیشانی، حاشیهها، ستونها (پیلک)، سرستونها، طاقنماها و لچکیها به چشم میخورد؛ شامل انواع نقوش گیاهی (اسلیمی و ختایی) و هندسی (گره) است که در اکثر نمونهها، تلفیق آنها با خطوط و اقلام موجود (کوفی، ثلث و...) دیده میشود. در این مقاله، علاوه بر معرفی انواع آرایههای هندسی به کار رفته در محرابهای گچبری عصر ایلخانی، تنوع، تداوم یا تکرار هر یک از گرههای مذکور و نحوهی کاربرد آنها در بخشهای مختلف محرابها، از حیث وسعت فضای اختصاص یافته و مکان به کار برده شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش یافتهاندوزی بر پایه پژوهشی میدانی (عکاسی، طرح خطی1 تصاویر) و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته که به روش تاریخی-تطبیقی، برمبنای الگوهای هندسی، به تحلیل دادههای بدست آمده از نمونههای مطالعاتی میپردازد. نتایج حاصله، که از بررسی 12 محراب گچبری تاریخدار یا منسوب به دورهی ایلخانی به دست آمده، حاکی از آن است که کاربرد نقوش هندسی در این محرابها، حضوری پُررنگ داشته که بیشترین درصد را، گرههایی برپایه عدد مبنای2 شش و هشت (گرههای شش و شمسه، هشت و طبل گردان و...) به خود اختصاص داده است. این گرهها غالباً، در دیوارهای جانبی و روبروی طاقنما و حاشیههای محرابهای گچبری قرار گرفته و تقریباً در اکثر موارد، با نقشمایههای گیاهی (گل، برگ و...) و شکلهای هندسی ساده (دایره، مثلث، لوزی و...)، توأمان شده است.
از قرن هشتم هجری که مقارن با حکومت ایلخانیان در ایران است، آثار گچبری نفیسی برجای مانده که تعدادی از آن ها، دارای رقم هنرمند و تاریخ ساخت هستند؛ لذا منبع مطالعاتی بسیار ارزشمندی در باب نسبشناسی هنرمندان سازنده و سبک فردی ایشان به شمار می آیند. این گچبریها در محرابهای نفیس، لوح ها و کتیبههای گچی مساجد، آرامگاهها و ...، بیشترین کاربرد را دارند. البته در کاشیکاری، نقاشی دیواری و بالأخص آثار چوبی دوره مذکور نیز، نام و رقم هنرمندانی وجود دارد که با توجه به نسبتهای آن ها می توان، به پیوند خانوادگی ایشان با هنرمندان گچبر، پی برد. در این مقاله سعی شده تا با توجه به اهمیت سبکهای فردی و منطقهای در گچبریهای قرن هشتم هجری، که منجر به تنوع و تفاوت هایی به لحاظ طرح و نقش و تکنیک های اجرایی در آثار مذکور گردیده است، به بازخوانی فرضیه ها و نظریاتی که محققین و دانشوران، درباره نسبشناسی، سبک فردی و نقل و انتقالات هنرمندان قرن هشتم هجری ارائه کرده اند، پرداخته شود، ضمن آن که با روش تاریخی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی، بر اساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای، شاخص ترین ویژگیهای نقوش و ترکیببندیها در آثار این هنرمندان، مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به شواهد بدست آمده، نتایج مطالعات، از همکاری گروه های هنرمندی که اکثراً با یکدیگر نسبت خانوادگی داشته اند، حکایت میکند. اما پراکندگی آثار و تنوع تکنیکی آن ها حاکی از آن است که همیشه، تمامی اعضای یک خانواده هنرمند در یک منطقه جغرافیایی خاص یا یک حرفه، به فعالیت مشغول نبوده اند و گویی در استفاده از طرحها و همکاری هنرمندان با تخصصی خاص، در دیگر هنرها نیز، محدودیت چندانی وجود نداشته است. گرچه سبک فردی هنرمندان، که غالباً ناشی از مهارت و خلاقیت آن ها بوده، در شکلگیری آثاری شاخص با ویژگیهای بصری منحصر به فرد، را نمی توان نادیده انگاشت. این ویژگیها در تنوع نقشمایهها و تزیینات آن ها، چگونگی ترکیببندیهای گیاهی و هندسی، نحوه تلفیق نقوش گیاهی در پس زمینه کتیبهها، کاربرد نقوش هندسی در بخش های مختلف بنا (سقف، محرابها)، محل خاص قرارگیری کتیبههای حاوی تاریخ و رقم هنرمندان و استفاده از رنگ در گچبریها، مشهود است.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture
Designed & Developed by : Yektaweb