جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای تابش

وحدانه فولادی، منصوره طاهباز، حمید ماجدی،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده

از آنجا که بخش وسیعی از کشور در اقلیم گرم و خشک واقع شده است و بیشترین میزان جذب تابش در تابستان و در ساختمان‌های کم‌ارتفاع از ناحیه‌ی سقف ساختمان صورت می‌گیرد و در حالی که بیشترین مساحت پوسته‌ی خارجی این ساختمان‌ها به سقف اختصاص دارد؛ سرمایش تابستانی هزینه‌ی بالایی را به ساختمان تحمیل خواهد کرد. از این رو شکل سقف ساختمان به لحاظ تأمین شرایط آسایش فضای تحت پوشش آن اهمیت ویژه می‌یابد. از طرفی معماری بومی ایران همانند بسیاری از تمدن‌های کهن برای سال‌های متمادی با مصرف انرژی کمتری، شرایط آسایش ساکنان را فراهم می‌نموده است و سقف گنبدی دوپوسته، یکی از عناصر بومی معماری مناطق گرم و خشک ایران می‌باشد. بنابراین می‌توان با طراحی گنبد دوپوسته مناسب به شرایط آسایش فضای داخل ساختمان‌های عمومی کمک نمود. با این هدف، کاشان به عنوان شهری با قدمت هفت هزار‌ساله و دارای معماری بومی، انتخاب و در آن گنبد بقعه‌ی چهل‌دختران که از فرم کلی گنبدهای کاشان پیروی می‌کند و دارای شرایط خاص تحقیق می‌باشد؛ مبنا قرار داده شد. سپس توسط شبیه‌سازی رایانه‌ای با نرم‌افزارهای اکوتکت، دیزاین‌بیلدر و فلوئنت، در شکل هندسی گنبد دوپوسته، تغییراتی داده شد و نتایج حاصل از آزمون‌های انتقال حرارت از طریق هدایت، تابش و همرفت، با یکدیگر مقایسه گردید. نتیجه اینکه در اقلیم کویری کاشان و اقلیم‌های مشابه، بهترین شاکله‌ی هندسی جهت پوشش سقف ساختمان، گنبدی است دوپوسته با پوستهی خارجی به شکل ناری و پوسته‌ی داخلی به شکل قطاع کره، با تناسبات شبیه به گنبد بقعه‌ی چهل‌دختران کاشان. در این صورت در تابستان با ایجاد دریچه‌هایی در پوسته‌ی خارجی و تعبیه‌ی بادخان در رأس گنبد جهت تخلیه‌ی هوای گرم جمع شده در زیر آن و ایجاد پوشش خارجی کاشی روشن و براق، جهت کاهش جذب انرژی تابش، که کاهش دمای هوای داخل بنا را به همراه خواهد داشت؛ و در زمستان نیز بستن دریچه‌ها و بادخان مطلوب خواهد بود.


حمیدرضا شریف، امین حبیبی، عبداله جمال‌آبادی،
دوره 4، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

یکی از هنرهای با ارزش در معماری اسلامی ایران گره­چینی بوده است که با اتکا بر هندسه­ای بی همتا، زیبایی هنر ایرانی-اسلامی را به نمایش گذاشته است. خاصیت زایش­پذیری این هنر با سبک کردن چوب به واسطه استفاده شیشه­های رنگی ظریف و نقوش هندسی در طول تاریخ تکامل یافته است. با وجود مطالب گوناگون در حوزه زیبایی­شناسی ظاهری و خواستگاه­های غیرمادی و عرفانی گره­چینی تاکنون به بخش­های کارکردی و خصوصا اقلیمی آن کمتر پرداخته شده است. در مقاله پیش رو این فرضیه که گره چینی صرفا هنری تزئینی نبوده و در معماری اسلامی با پرهیز از بیهودگی در تعاملی کارکردی با نور روز قرار دارد و با رویکردی بوم آورد از مصالحی متناسب با اقلیم منطقه بهره برده است مطرح گردید، بنابراین پاسخ به این سوال که آیا گره چینی به کار رفته در ابنیه معماری اسلامی ایران در حوزه هایی با کارکرد اقلیمی قابل تعریف است؟ ضروری می نماید.

سوال قابل طرح دیگر این است که آیا معمار ایرانی در شناخت و بهره­گیری از مصالح، استفاده از نور روز و تهویه طبیعی از گره چینی بهره­مند شده است؟ برای پاسخ به سوالات فوق از راهبرد تحقیق کیفی استفاده شده و به لحاظ محتوایی با استدلال منطقی از طریق مطالعات کتابخانه­ای نسبت به دسته­بندی اطلاعات نظری اقدام گردیده است تا بتوان فاکتورهای موثر کارکردی مرتبط با گره­ها را از ادبیات موضوع استخراج نمود و در گام بعدی با انتخاب نمونه اصلی هدف، که در برگیرنده خانه­های مسکونی دوره قاجار بود به ارزیابی نمونه­های موردی مبادرت ورزیده شده است تا با استفاده از روش نمونه گیری، فراوانی استفاده گره­ها در نمونه­های موردی و نوع کاربرد آن به دست آید.

یافته­های تحقیق نشان از تفاوت معنی­دار توزیع فراوانی گره­ها در ضلع غربی نسبت به سایر جبهه ها دارد که در کنترل نور نامطلوب غرب موثر می­باشد. عدم وجود گره­ها در ضلع جنوبی به دلیل استفاده کامل از نور و تابش خورشید در این جبهه به دلیل استفاده فضاهای داخلی مستقر در این ضلع در فصل زمستان است. استفاده از مصالح بوم آورد یا متناسب با اقلیم منطقه در گره­ها سبب کنترل حرارتی جداره­ها و عدم تجمع بار حرارتی و گرمایشی در جبهه غربی شده است.


توحید شیری، محمد دیده بان، محسن تابان،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

آب­انبارها بناهایی بودند که اکثراً در مناطق گرم و خشک کشور برای خنک نگه­ داشتن آب در طول سال مورد استفاده مردم قرار می­گرفتند. یکی از اصلی­ترین عنصر آب‌انبارها پوشش مخزن می­باشد که از طاق­های آجری گوناگونی مانند آهنگ، کلنبو با خیز و فرم­های متفاوت در ساخت آنها استفاده شده است. هدف از این پژوهش شناخت میزان دریافت تابش خورشید و سایه­اندازی در گنبد آب­انبارهای یزد می­باشد که منجر به شناخت بهینه­ترین پوشش مخزن آب‌انبار در بین نمونه­های مطالعه شده می­گردد.
برای انجام این تحقیق پنج نمونه از آب‌انبارها با ساختار متفاوت گنبد در شهر یزد انتخاب گردید و میزان دریافت تابش سالیانه آن­ها در گرم­ترین روز سال، در ساعات 14، 16و 18 با استفاده از تحلیل انرژی‌پلاس نرم‌افزار راینو تحت پلاگین­های هانی‌بی و لیدی باگ انجام گرفت. نتایج آنالیزها نشان می­دهد؛ با افزایش سطوح گنبدها میزان جذب حرارت در محدوده در معرض تابش و در محدوده سایه بیشتر می­شود. در هنگام طلوع و غروب خورشید مقدار دریافت تابش تقریباً در تمام گنبدها شبیه هم است، ولی هنگام ظهر؛ جذب حرارت گنبدهای با خیز بلند و سطح تماس کم نسبت به تابش خورشید؛ کمتر از گنبدهای با خیز کم و سطح تماس زیاد است؛ که علت اصلی آن ایجاد سایه بیشتر و جذب حرارت کمتر در این نوع گنبدها می­باشد. بیشترین دریافت حرارت در ساعت 14 مربوط به گنبد برسویه تفت (kwh/m2 128187) با خیز کم و کمترین دریافت حرارت در حاج قاضی یزد با خیز بلند و سطح تماس کم (kwh/m2 80753) است. رابطه­ی بین خیز طاق گنبد با میزان دریافت تابش خورشید تقریباً مستقیم است؛ لذا استفاده از گنبد با خیز طاق و ارتفاع زیاد و سطح تماس کم با توجه به شرایط اقلیمی یزد در آب­انبارها عملکرد حرارتی مناسب­تری داشته است.  
مهسا نوروزی، میترا غفوریان، زهرا برزگر،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

الگوی مسکن مبتنی بر دین اسلام در جهت ایجاد سکونت و کسب آرامش برای خانواده، وابسته به پاسخگویی نیازهای ثابت و متغیر آن‌ها است. با توجه به اینکه کالبد مسکن ظرفی است که اجتماع خانواده در آن شکل می‌گیرد، نیاز به انطباق‌پذیری مسکن با رشد خانواده بعنوان نیازهای متغیر و پاسخگویی به آن در طول زمان در جهت رسیدن به پایداری اجتماع خانواده حائز اهمیت است. در این بین قابلیت توسعه‌پذیری با ایجاد سازگاری و یا تغییر در اجزاء مسکن، متناسب با تغییر نیازهای ساکنان، می‌تواند علاوه بر پایداری اجتماعی، در پایداری اقلیمی نیز موثر واقع شود. با توجه به مصرف بالای انرژی‌های فسیلی، طراحی و ساخت ساختمان‌های مسکونی همساز با اقلیم در راستای کاهش مصرف انرژی ضروری است. در واقع استفاده از حیاط‌های خصوصی در طبقات واحدهای مسکونی، علاوه بر ایجاد بستر توسعه جداره‌های ساختمان، به تأمین نور فضاهای داخلی و کنترل شرایط اقلیمی کمک می‌کند. هدف از پژوهش حاضر شناسایی الگوی بهینه مسکن توسعه‌پذیر اجتماعی-اقلیمی متناسب با رشد خانواده می‌باشد. بدین ترتیب، سوال تحقیق در جستجوی الگوی مسکنی که علاوه بر توسعه‌پذیری اجزای مسکن در حیاط آپارتمان، بهره‌وری اقلیمی را نیز تامین کند، شکل گرفت. مقاله حاضر به موضوع پایداری اجتماعی در مسکن بواسطه بررسی توسعه اجزاء آن در حیاط آپارتمان پرداخته‌است و به موضوع پایداری اقلیمی با سنجش میزان تابش دریافتی دیوارهای قابل گسترش آن در حیاط، توجه کرده‌است. استفاده از دو روش کیفی و کمی برای شناسایی الگوی مسکن توسعه‌پذیر اجتماعی-اقلیمی، در مرحله اول منجر به ارائه الگوهای توسعه‌پذیر A، B و C در حیاط آپارتمان مسکونی شده است. سپس بر اساس روش کمی با شبیه‌سازی الگوها در نرم‌افزار انرژی‌پلاس، الگوی بهینه شناسایی شد. نتیجه پژوهش با مقایسه توامان میزان تابش دریافتی بدنه‌های جنوبی، شرقی و غربی واحدهای هم‌جهت در ماه‌های سرد، معتدل و گرم، بهترین واحدها را در جهت جنوب غربی متعلق به ساختمان B، در جهت شمال شرقی و شمال غربی متعلق به ساختمان C و در جهت جنوب شرقی متعلق به ساختمان A و C بصورت مشترک معرفی می‌کند.
 



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb