مسئله چگونگی شکلگیری فرایند خلق و ادراک آثار معماری و عوامل موثر بر آن مقولهای بااهمیت، چندبعدی، و میانرشتهایست. این در حالیست که در حال حاضر فرایند شکلگیری آثار معماری در اکثر پژوهشها با تکیه بر برداشتهای سطحی از ادراک انسان و در بهترین حالت وابسته به حواس پنجگانه ظاهری انسان و البته معمولا محدود به برخی از آنها بررسی میشود. بنابراین لازم است جوانب این مسئله از منظر علوم انسانشناسی (شناخت قوا و ابزارهای ادرکی او)، هستیشناسی (شناخت مراتب هستی)، و روانشناسی محیط (بررسی رابطه انسان و محیط) پرداخته شود.
پژوهش حاضر قصد دارد به بررسی چگونگی شکلگیری مراحل فرایند خلق و ادراک آثار معماری با تمرکز بر قوای باطنی بهویژه «حافظه» و «خیال» معمار بپردازد؛ و با بازتعریف مراحل تجزیه، ترکیب، و ارزیابی در این فرایند با یک نگاه نو، عواملی که مستقیم و غیرمستقیم موثر بر کیفیت شکلگیری و تحقق این مراحل هستند را؛ بررسی نماید. شالوده نظری این پژوهش مبانی حکمت متعالیه و برای انجام آن از راهبرد استدلال منطقی استفاده شده است. در مرحلۀ گردآوری دادهها از مطالعات اسنادی و کتابخانهای، و در مراحل بعد، از روش استدلال قیاسی استفاده شده است.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد معماری مانند سایر افعال انسان متاثر از بستر مادی و معنوی رشد (تجربه زیسته) و ادراکات معمار در طول عمر تا لحظه خلق اثر است. معمار از یک طرف متاثر از حافظه (خزانه معانی) و خیال (خزانه صورتها) خود است که خمیرمایه ایدههای او خواهند بود؛ و از طرفی بهواسطه افعال، اخلاق و مزاج خود مرتبهای برای نفس ناطقهاش -که مبدا و خالق افعال اوست- رقم میزند؛ و البته مرتبه نفس هم نقش بسزایی در کارایی حافظه و خیال در انسان دارد؛ زیرا معانی و صورتها ذخیره شده در آنها حاصل سطح تعامل او با عوالم هستی است. این رویکرد همچنین میتواند زمینهساز تحول در حوزه تعلیم معماری و تربیت معماران باشد. زیرا تاکید مینماید معمار ابتدا باید قوس صعود معرفتیابی را در وجود خویش طی کند و بعد اقدام به آفرینش در قوس نزول خلق اثرمعماری نماید.