یکپارچگی شهری به عنوان یکی از معیارهای مهم در کیفیت تحولات توسعهای شهرها مطرح است. به عبارتی شکاف و جداییگزینی اجتماعی (Social Segregation) در روند تحولات فضایی-کالبدی محلات و مناطق مختلف یک شهر پدیده مطلوبی نیست. از آنجا که این پدیده، موجب تفکیک طبقات مختلف اجتماعی در پهنهها و محلات متمایز میشود، لذا میتواند منشأ اصلی برخی دوگانگیها و تضادهای جدی بین محلات بالا و پایین اقتصادی- اجتماعی گردد. چنین شرایطی تعادل کلیت شهر را مختل نموده و برای یکپارچگی فضایی (Spatial Integration) آن تهدیدآفرین خواهد بود. از این رو تعادلبخشی و یکپارچه کردن مناطق مختلف شهری یکی از الزامات راهبردی در طرحهای شهرسازی در مواجهه با جداییگزینی فضایی شهرهاست. در مقاله حاضر مفهوم تعادلبخشی جهت یکپارچگی تمامیت شهر از دیدگاه اسلامی (قرآن و نهج البلاغه) مد نظر قرار میگیرد. تعادلبخشی و عدالت فضایی (Spatial Justice) درمناطق شهری لزوماً به معنی تلاش برای مساوی و همگونسازی نواحی مختلف نیست. بلکه کوششی نظامیافته از سازماندهی فضایی و تأمین نیازهای متناسب برای هر یک از محلات با وجود تنوع و پویایی در آنها است. در این فرآیند، گونهها وسلسله مراتب مختلفی از محلات با ویژگیهای خاص وجود دارند. تفاوت محلات منجر به تفاخر و برتریجویی ناشی از اسکان درآن نمیشود. بلکه تعلق ساکنان به محله اسکان خود امری تعیینکننده است. به عبارتی محلات به خاطر ساکنان اعتبار مییابند و اسکان در یک محله اعتباری ذاتی و تمییز اجتماعی (Social Discrimination) به ساکن نمیدهد. لذا کثرت همه محلات در وحدت کل شهر، بدور از احساس تقابل اجتماعی و دوگانگی فضایی به صورت یکپارچه نظام مییابند. تبیین مصداقی و دقیق بحث با بررسی کیفیت زندگی و گونه شناسی نواحی مختلف کلانشهر تهران (112 ناحیه شهری) برای سنجش شکاف و جداییگزینی فضایی- کالبدی در آن صورت میگیرد. روش شناسی تحقیق بر تبیین مؤلفههای مشخص مفاهیم نظری از منابع اسلامی و تعیین شاخص های کمی سنجش شکاف فضایی مبتنی است. تحلیلهای مربوط به ارزیابی یکپارچگی شهری با استفاده از مدلهای آنالیز مکان مرجع (Geo-referencial Analysis ) و کارتوگرافیک از تمام نواحی شهر تهران برحسب حدود 50 شاخص کمی صورت میگیرد و خروجیها و یافتههای تحلیل، اقدامات، طرحها و سیاستهای ساماندهی مناطق شهری توسط مدیریت شهری را در دو دهه اخیر در ترازوی سنجش تعادل شهری قرار میدهد. به این معنا که آیا تحولات شهر تهران به عنوان پایتخت کشور اسلامی ایران به سوی تعادل و پویایی شهری بوده یا گسیختگی و جداییگزینی فضایی- کالبدی؟