4 نتیجه برای حریم
سید مجید هاشمی طغرالجردی، مازیار آصفی، مظفر مهاجری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
محققین معتقدند که معماری ایرانی در دوره اسلامی روندی تکاملی داشته و همزمان با کاهش توده برای افزایش فضا خلاقیت فضائی ویژهای بروز و ظهور نموده که موجب سهولت ارتباطات و افزایش آسایش ساکنین شده است. تعالیم اسلام به توصیف رفتار مناسب مسلمانان میپردازد و نظام ارتباطی خانهها باید نمادی از الگوهای رفتاری شریعت و تسهیل کننده تکالیف شرعی یک مسلمان باشد. با توجه به اهمیت شناخت الگوهایی که مقبولیت و سهولت تکرار پذیری داشته و در معماری کنونی امکان حضورشان فراهم باشد این تحقیق به دنبال پاسخگوئی به این سؤال است که در کدام الگوی متکامل خانههای سنتی کرمان، خلاقیت در گسترش چشمانداز حیاط و پیوستگی فضای بسته موجب توسعه پذیری آنها متناسب با ویژگی ساکنین شده و چگونه هندسه مستتر در فضای درونی با ویژگیهای معنایی مکان هم افزایی یافتهاند؟ این مقاله پس از مطالعه تطبیقی در سه محله سنتی شهر کرمان و با مقایسه پلان و فضای خانههای هدف با روش تحلیلی – توصیفی نشان میدهد که در روندی خلاقانه، کاملترین گشایش فضایی در حیاط خانههایی صورت گرفته که ترکیبی از فضای حیاط، ایوان و تهگاه (صفه) میباشد. این خلاقیت برای گشایش و پیوستگی فضا در خانههایی که دارای این الگو نبوده در محیط حوضخانه صورت گرفته که در متکاملترین نوع آن، ضمن رعایت حریم و قلمرو رفتاری شریعت با خلق فضای چلیپائی حوضخانه به گونهای انتظام یافته که اولاً امکان استفاده چندگانه از فضا را میسر نموده و در ثانی راهیابی به درون فضا و ترکیب داخلی آن به گونهایست که نقاط تأکید بصری در نظامی چند لایه از مرکز حوضخانه در کف تا فضای هورنو مرکزی سقف بنا امتداد یافته است. این فضای مرکب ضمن ایجاد کوران و تهویه مناسب در ترکیبی از آب و نور موجب ایجاد محور عمودی است که از زمین تا آسمان امتداد یافته و مرکز حوض را به سقف آسمان پیوند زده است. نقش هندسه انتظام تک فضاهای سیالی است که برای کمال خود درون مرزهای یکدیگر لغزیده است و حرکت فیزیکی فرد و بصری چشم او موجب ایجاد چشم اندازهای جدید فضایی شده که با هم افزایی میدانهای مغناطیسی در فرمهای کاربندی و مقرنس در کنار حرکت روزانه و فصلی نور، الگوی خلاقانهای از فضا ایجاد میشود که این امر باعث انبساط خاطر استفادهکنندگان و خلق تجربههای نوین فضائی میشود.
محمد منان رئیسی، زهرا انصاریپور،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
مسئلهی عدم رعایت حریم در البسه و ابنیهی معاصر ایرانی، از مسائل مهم فرهنگی کشور است که به دلیل عدم تناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی، تبعات فرهنگی اجتماعی مختلفی را در جامعهی معاصر ایران به بار آورده است. این پژوهش با استفاده از روش تفسیری تاریخی و با استناد به منابع اسنادی، به ژرفکاوی این سؤال میپردازد که آیا به لحاظ تاریخی، در تحولات سدهی اخیر ایران، بین حجابزدایی در البسه (به طور خاص لباس بانوان) و حریمزدایی در ابنیه (به طور خاص بناهای مسکونی) ارتباط معناداری وجود دارد؟ طبق یافتههای این پژوهش و در پاسخ به سوال فوق چنین استنباط میشود که در تاریخ معاصر ایران، کنشهای حجابزدا و حریمزدا در البسه و ابنیه، ریشه در بینش مشترکی دارند که مکتب فکری لیبرالیسم، بهعنوان یکی از مهمترین وجوه مدرنیزاسیون و تجدّدمآبی با تأکید بر آزادی مطلق فرد، وجه شاخص این بینش است. در دورهی پهلوی، مابهازای این لیبرالیسم در البسه، به کشف حجاب و آزادی مطلق بانوان در پوشش و حجاب تعبیر شد؛ کما اینکه مابه ازای آن در معماری، به برونگرایی و حریمزدایی از بناها (لیبراسیون فضایی) تعبیر گردید. علاوه بر مبنای بینشیِ مشترک، از مهمترین وجوه مشترک حجابزدایی و حریمزدایی در البسه و ابنیه، برونزا بودن و بسط آنها از دولت به مردم در دوره پهلوی بوده است که شواهد این مدّعا در این پژوهش ارائه شده است.
عمید الاسلام ثقه الاسلامی، محمد امین احمدی بنکدار،
دوره 10، شماره 2 - ( 1-1401 )
چکیده
اصل "محرمیت" یکی از اصول جهان بینی و فرهنگ اسلامی است که در زندگی اجتماعی مسلمانان، به عنوان یکی از ارزش های مهم اخلاقی و فرهنگی در نظر گرفته می شود. در طول تاریخ شهرنشینی در ایران مفهوم محرمیت و رعایت حریم خصوصی از شکل گیری فضای معماری تا سازماندهی فضایی شهرها و نحوه قرار گیری و مکان گزینی عملکردهای شهری در کنار یکدیگر تاثیر گذار بوده است. از طرف دیگر، شهرسازی ایرانی- اسلامی باید به گونه ای باشد که علاوه بر پاسخ گویی به نیازهای ساحت مادی حیات انسان بتواند نیازهای ساحت های دیگر حیات انسانی(ساحت های روانی و روحی حیات) را نیز پاسخ گویی و تامین نماید و در این میان رعایت اصل محرمیت در تامین چنین نیازهایی نقش مهمی را بر عهده دارد. در شهرسازی معاصر کشور با به کارگیری اندیشه ها و نظریات غربی و تقلید از الگوهای مدرنیستی، اصل محرمیت نیز مانند بسیاری از مفاهیم با ارزش دیگر به فراموشی سپرده شده است، به طوری که در حال حاضر کمتر به این مفهوم در برنامه ها و طرح های توسعه شهری توجه می شود. هدف از تحقیق حاضر تدوین معیارها و شاخص هایی جهت ظهور و تجلی مفهوم محرمیت در شهرسازی ایرانی- اسلامی است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر بازبینی سیستماتیک متون، مطالعات و تحقیقات مرتبط با موضوع و تحلیل محتوای اطلاعات جمع آوری شده است. مقاله حاضر در نتیجه گیری شاخص های مرتبط با اصل محرمیت را در مولفه های مختلف محیط شهری شامل مولفه های کالبدی- فضایی، عملکردی و اجتماعی- فرهنگی ارائه نموده و به کارگیری آن ها در برنامه ها و طرح های توسعه شهری جهت ارتقاء کیفیت محیط های شهری را توصیه می نماید
دکتر سمیه امیدواری، دکتر مهدی حمزه نژاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده
جدا شدن حریم اهل خانواده از غیر و همچنین مهمان و تفکیک این دو عرصه از زندگی در عمده خانههای اسلامی واجد اهمیت بسیار میباشد و ظهور و تجلیات آن در معماری بسته به بسترهای اقلیمی، جغرافیایی، فرهنگی متفاوت بودهاست .بررسی الگوهای حریمگذاری در خانههای کشورهای مختلف اسلامی به خوبی این تنوع را نشان میدهد. این تحقیق با همین هدف سه الگوی خانه در سه شهر با قدمت و اصالت اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و هدف، مطالعه مفهوم حریم و تحلیل نحوه ظهور تجلیات آن در این سه الگو میباشد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که چگونه مفاهیمی مانند «حریم» متاثر از بوم و فرهنگ، تجلیات متفاوتی پیدا میکند؟ لذا با انتخاب خانه از سه شهراسلامی اصفهان، دمشق، و صنعاء، و مطالعه الگوی رفتاری و گونهشناسی خانهها در این سه شهر به بررسی مفهوم حریم در آنها پرداخته شدهاست. بارزترین جلوههای حریم در این خانهها، تفکیک عرصههای خصوصی و عمومی بودهاست. در خانههای اصفهان به دلیل گسترده شدن خانه در سطح، تفکیک حریم مهمان از اهل خانه از طریق تفکیک حیاطها، و از سویی تفکیک فضاها در جبهههای مختلف یک حیاط بودهاست. در خانههای دمشق به دلیل شرایط خاص اقلیمی و گسترده شدن فضاها در طبقه اول جهت دریافت باد مطلوب، تفکیک حریم در عمده خانهها از طریق تفکیک در طبقات مختلف حیاط خانه امکان پذیر بودهاست. در خانههای صنعاء به دلیل شرایط خاص جغرافیایی منطقه و وجود زمین سنگلاخی و از سویی شرایط خاص امنیتی منطقه، تفکیک حریم از طریق توزیع فضاها در طبقات مختلف خانه بودهاست. این مقاله بر اساس فرضیۀ پژوهش مبنی بر وجود ارتباط میان نحوه ظهور حریم در خانههایاسلامی و جایگاه «بوم– طبیعت و انسان» که شامل بسترهای مختلف اقلیمی، جغرافیایی، و فرهنگی میباشد؛ ضمن آزمون فرضیۀ پژوهش نشان میدهد بوم منطقه نقش بسیار مهمی در ظهور تجلیات مختلف حریمها داشتهاست و میزان این حریمخواهی نیز در مناطق مورد مطالعه تفاوت بودهاست.