شهر و محلاتی که با تنوع فرهنگ و سلایق شهروندان، فارغ از برنامهریزی دو بعدی «طرح جامع»، فضای زندگی و رُشد ساکنین بوده؛ هماکنون در چارچوب الگوی تقلیدی تعیین سرانه و کاربری طرحهای جامع و تفصیلی -که با غفلت از مبانی نظری اصیل اسلامی و سبک زندگی ایرانی همراه بوده- زندگی و سلامت شهروندان را با مخاطره روبرو نموده است؛ و این موضوع ضرورت بازبینی و آسیبشناسی وضعیت موجود را به متخصصین و مدیران شهری گوشزد مینماید. با اینکه معماری دستوری لزوماً معماری خوبی را نتیجه نمیدهد؛ اما دستورات بد منتج به ناهنجاری در نظام معماری میشود. جوامع انسانی تحت تأثیر اخلاق و با تکلیف قانونی اداره میشوند؛ پس قانون و ضابطه قانونی تأثیر زیادی بر اداره جامعه و مدیریت شهر میگذارد. مصوبات معماری و شهرسازی که در تعارض با اصول اخلاقی جامعه باشند؛ سستکنندهی مهمترین نهاد اجتماع یعنی خانواده میگردند. به عبارتی ضوابط و الگوهای معماری و شهرسازی متأثر از آن همانند لباسی بر تن شهر زیبنده، پوشاننده، حریم بخش یا زشت، حریم زدا و زننده میگردند. با تصویب قانون تشکیل شورای عالی شهرسازی و معماری از اواخر سال 1351 این شورا مهمترین نهادی شده که وظیفهی تصویب طرح فرادستی جامع به همراه معیارها، ضوابط و آییننامههای شهرسازی را بهعهده گرفته است. این مقاله با این پرسش مهم شکل گرفته که شورای عالی شهرسازی در هماهنگی با اهداف انقلاب اسلامی برای تحقق سبک زندگی ایرانی-اسلامی چه ضوابط و مصوباتی داشته و از مهمترین مصوبات متعارض با آن اهداف به کدامیک میتوان اشاره نمود؟ با توجه به میانرشتهای بودن موضوع محقق پس از گردآوری اطلاعات با روش اسنادی-کتابخانهای با مصاحبهی نیمهساختاریافته با محققین و متخصصین مرتبط و با روش تحلیلی-استدلالی با دو گروه از مصوبات روبرو گردید. گروه اول، بهطور شکلی فقط به لزوم انجام معماری و شهرسازی اسلامی اشاره مینماید؛ ولی گروه دوم، در راستای فروش تراکم ساختمانی و کسب درآمد برای شهرداریها بدون توجه به قواعد فقهی و اصول اخلاقی چون قاعدهی «لا ضرر» و قاعدهی «عدالت» که اجازهی ضرر زدن حاکمیت به مردم و توزیع نامتناسب ثروت را نداده است؛ موجب دگرگونی در فرهنگ شهرنشینی اسلامی- ایرانی و انحراف ثروت از کارهای مولد به غیرمولدی چون خرید زمین و آپارتمان بهعنوان کالایی تورمزا شده است. یافتهی دیگر نشان میدهد علیرغم ترجیح ضابطهی قانونی جدید بر قدیم هر ضابطهی جدیدی که در جهت توجه به موضوع حریم و عدم اشراف ابنیه مصوب شده؛ بهدلیل تعارض با تراکم فروشی به مرحلهی اجرا نرسیده است. در نهایت پیشنهاد این مقاله، لزوم تعیین نظام پایدار مالی برای شهرداریها در قالب تصویب لایحهی قانونی دولت در مجلس شورای اسلامی و همچنین تغییر چارچوب تصمیمگیری در شورای عالی شهرسازی و معماری ایران بهنحوی است که با تقویت جنبهی فقهی-حقوقی آن کارکرد سیاسی و تصمیمات مقطعی آن کاهش و امکان انحراف از اهداف شکلگیری شورا به حداقل رسانده شود. به عبارتی مهمترین جنبهای که امکان برنامهریزی مناسب برای شهر و شهروندان ایرانی را مهیا مینماید؛ توجه به فرهنگ ایرانی-اسلامی در رعایت حقوق همسایگی، اجتماعی و شهروندی در مصوبات شورای عالی و هماهنگی ضوابط ساختمانی طرحهای توسعه شهری با این اصول میباشد.
اگر طراحی و تحقق «الگوی اسلامی ایرانی معماری» بهعنوان افق نهایی معماری کشورمان در نظر گرفته شود؛ هدف این نوشتار طراحی چهارچوبی برای فناوری در منظومه حکمت اسلامی است. به همین منظور، نخست سعی شده که جایگاه دین در حوزهی فلسفهی تکنولوژی بطور کلی تبیین گردیده و سپس دو رویکرد «مهندسی و علوم انسانی» به فناوری بررسی شود؛ در مرحلهی بعد نسبت کلّی فلسفهی تکنولوژی با اسلام را بررسی نموده و در بخش سوم تلاش شده بر اساس آموزههای حکمت اسلامی چهارچوبی برای فناوری اسلامی تبیین و مدلسازی شود که دارای چهار شاخصهی «توحیدنگر، کمالگرا، تکلیفمحور و اجتهادی» است که طی چهار مرحلهی اجتهاد تخصصی بر علتهای چهارگانه معماری اثر گذاشته و در نهایت موجب شکوفایی چهار عامل مرتبط با معماری در یک پروژه میشوند. به نظر میرسد بتوان مبتنی بر این مبانی مقدماتی، اصولی برای طراحی و معیارهایی برای ارزیابی فناوری اسلامی در معماری در اختیار داشت که میتواند به عنوان نقطهی آغاز مناسبی برای تدوین ساختار و محتوای مناسب درس مزبور بوده و گامی در جهت طراحی «الگوی اسلامی ایرانی معماری» باشد.
طرحهای توسعه شهری به عنوان نقطه عطف مطالعات حقوقی و مطالعات شهرسازی، از یکسو مبتنی بر قوانین و مقررات منتج از شرع مقدس اسلام و از سوی برپایه مبانی و مفاهیم شهرسازی، چگونگیِ برنامهریزیِ توسعه شهرها را تعریف و تبیین میکند. رعایت حقوق مالکانه خصوصی افراد، اصلی خدشهناپذیر در شرع اسلام است که در قانون اساسی نیز بر آن تأکید شده است و از طرفی اقدامات نوسازانه شهری به عنوان یکی از ضروریترین طرحهای توسعه شهری، از اصول و ضوابطی بهره میگیرد که منجر به ایجاد محدودیت در آزادی اِعمال حقوق مالکانه میشود؛ محدودیتهایی که از باب ضرورت زندگی شهرنشینی و تأمین منافع عمومی میباشد. ازاینرو تبیین نظم حاکم بر «حقوق مالکانه مشروع و منافع عمومی در جامعه» در اقدامات نوسازانه شهری، ضرورتی علمی و منطقی است که بازشناسی و واکاوی تقابل و تعامل این دو در نظام شهرسازی را میطلبد.
بازشناسی ابعاد ساختاری و محتوایی حقوق مالکانه و منافع عمومی در نظام شهرسازی کشور، نیازمند پاسخ به این پرسش است که «تعادل بخشی بین حقوق خصوصی (حقوق مالکانه) و حقوق عمومی (منافع عمومی) در بستر اقدامات نوسازانه شهری چگونه قابل تبیین است؟» به عبارت دیگر «حقوق مالکانه و منافع عمومی در طرحهای نوسازانه شهری چگونه به هم پیوند میخورد؟» روششناسی پژوهش مبتنی بر فرایندی است که قوانین تملک را در پرتو «استدلال منطقی» و برپایه مؤلفههای هفتگانهی«قانون اساسی، قانون مدنی، مصالح و منافع عمومی، حقوق مالکانه، حقوق شهرسازی، عدالت و قابلیت اجرایی» مورد تحلیل قرار میدهد. در این تحلیل، ضعفها و محدودیتهای قوانین تملک از منظر حقوق مالکانه و منافع عمومی مورد بازشناسی قرار میگیرد. واکاوی و بازشناسی فرایند قانونی و اجرایی سلب و تأمین حقوق مالکانه ما را به الگو و رهیافتی نو در باب مطالعات حقوق شهری هدایت میکند. رهیافتی که با تأمین نیازهای متعدد و سازگاری منافع متنوع بین دو حوزه خصوصی و عمومی، تجلی آرمانهای حقوق شهرسازی را منجر میشود. این رهیافت مبتنی بر «بازنگری محتوایی و عملکردی قوانین موضوعه با توجه به مبانی حقوقی مالکیت در اسلام، تدوین و تصویب قانون جامع سلب و تأمین حقوق مالکانه و بازنگری مستمر تعرفههای قیمت منطقهای املاک با توجه به قیمت واقعی بازار توسط شهرداریها» استوار است؛ یافتههایی که «تعارضات بین حقوق مالکانه و منافع عمومی در بستر اقدامات نوسازانه شهری را به تعاملاتی پایدار» سوق میدهد.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture
Designed & Developed by : Yektaweb