حق به شهر از مفاهیمی است که در علم حقوق ابعاد روشنی ندارد و بیشتر مطالب نگاشته شده درباره آن در حوزه علوم معماری، شهرسازی و علوم اجتماعی است. این مفهوم حتی در متون حقوقی در کشورهای غربی نیز مبهم است و حقوقدانان نتوانستهاند درباره ابعاد آن نظر روشنی را بیان کنند؛ بنابراین، لازم است مشروعیت، مفهوم و مصادیق این حق در فقه امامیه بررسی شوند. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سؤال است که روشهای موجهسازی حق به شهر در فقه امامیه شامل چه مواردی است؟
در متون حقوقی کشورهای غربی، حق به شهر دارای عناصری مانند مشارکت، عدالت و برخورداری از امکانات و استانداردهای زندگی معرفیشده است. هرچند نمیتوان تعریفی از حق به شهر در فقه امامیه بیان کرد، اما با بررسی متون فقهی میتوان آثاری از تمایز میان شهر و روستا یا آبادی یافت. مشروعیت حق به شهر در فقه امامیه را میتوان از طریق بیان شارع و لسان دلیل و با بررسی آیاتی چون 61 و 126 بقره، 35 ابراهیم، 2 بلد و 87 یونس اثبات کرد. در غالب این آیات، بر عامل تخصیص فضا به شهروندان تأکید شده و در برخی روایات نیز مشروعیت حق جمعی به شهر بهصورت غیر مصرح اثبات شده است.