4 نتیجه برای خیال
سید عبدالهادی دانشپور، زهرا غفاری آذر، فاطمه درستی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
فرهنگ و دانش ایرانی- اسلامی، گنجینهای غنی از اصول و معیارهای بهتر زیستن در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی میباشد. با نگاهی به تمدن و تاریخ اسلامی، میتوان دریافت همواره بازتاب اندیشههای مذهبی و فرهنگی حاکم در قالب ابعاد مختلف زندگی از جمله معماری و شهرسازی، قابل شناسایی بوده است. با این حال یکی از موضوعاتی که کمتر در شهرسازی معاصر بدان توجه میشود؛ و منجر به بحران هویتی در عصر حاضر شده است؛ فراهم آوردن امکانی برای تلفیق هنر طراحی فضاهای شهری با هنر و معنویت اسلامی میباشد. هنری که بتواند نمودی از عالم مثال و خیالانگیز آسمانی بر روی زمین باشد و همواره باور و ارزشهای اعتقادی مردم را متذکر شود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف استخراج اصول کاربردی از میان نظریات اندیشمندان اسلامی، ابتدا نظریات مرتبط با موضوع ادراک، عالم مثال و خیال از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و ایرانی را گردآوری و دستهبندی نموده؛ و پس از آن به بررسی چگونگی کاربرد این اصول در فضاهای شهری ایرانی پرداخته است. مقاله حاضر دارای رویکرد کیفی بوده و همچنین بر پایه پارادایم «تفسیر گرایی» بنا شده است. روش تحقیق از نوع «تحلیلی-تطبیقی» بوده و در جهت تبدیل نظریات بنیادین به نظریات کاربردی تلاش مینماید. در این راستا، به منظور تبیین روشن موضوع، میدان قبله مشهد نیز به عنوان محدودهی مورد مطالعه انتخاب گردیده و در انتها چارچوبی برای راهنمای طراحی این میدان تدوین شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد عالم خیال و تجلیات آن همواره در نظریات اندیشمندان بزرگ مورد توجه بوده و نمود آن در فضاهای شهری در قالب عناصر مختلف که مهمترین آنها نور و هندسه میباشد؛ تجلی مییابد. بدین منظور، یکی از مهمترین اصول در وادی خیال که امر «زوجیت» است در قالب اصول چهارگانه «روشنایی و تاریکی»، «درون و برون»، «سکون و حرکت» و «تقارن و عدم تقارن» در شهر قابل استفاده میباشد. این اصول به صورت تطبیقی با معیارهای طراحی شهری در قالب کیفیتهای «سلسلهمراتب، وحدت در عین کثرت، تأکید، تباین، این همانی، تعادل حسی، تناسبات، یکبارگی و دربرگیرندگی» و همچنین ارائهی راهکارهایی در ذیل هریک، نشان داده شدهاند.
مریم عظیمی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
در اندیشه و تفکر اسلامی، خیال، جایگاه و اهمیت ویژهای در آفرینش هنری دارد. ماهیت برزخی خیال، باعث شده که هر مفهوم و معنایی برای تجسم یافتن در دنیای محسوس، بایستی از خیال بگذرد. عالم خیال، واسطه بین معنا و محسوس است. انسان در خلق هنری، بیشتر از ادراک خیالی و قوه خیال خود بهره میگیرد. هنرمند قدسی در هنگام آفرینش فارغ از عالم محسوس عمل میکند. حتی در هنگام بازآفرینی طبیعت یا شیای مادی نیز، تلاش میکند حقیقت و معنای آن را در اثرش متجلی سازد. قوه خیال هنرمند به او کمک می کند تا تصاویر و مفاهیم جدیدی، فراتر از ماده خلق کند. معنا در معماری و هنر اسلامی، نقشی بنیادین دارد. معمار همچون دیگر هنرمندان، با ادراک عالم ماده و شناخت آن به معانی، مفاهیم و ارزشهای ازلی نائل میآید؛ و به یاری قوه خیال، این معانی را به صورت معماری و فضا در عالم محسوس، باز میآفریند.
هدف این پژوهش، تبیین جایگاه خیال بهعنوان واسطه تجلی حوزه معانی در طرح معماری و نقش آن در فرایند طراحی معماری است. در این پژوهش، پیشینه مرتبط با خیال در اندیشه اسلامی در حوزههای عالم خیال و مراتب آن، ادراک خیالی، آفرینش و هنر قدسی، مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و متکی بر استنتاج به بررسی دادهها و مطالب گردآوری شده میپردازد.
مطالعات نشان میدهد؛ سیر نزولی «معنا، خیال، معماری» به عنوان یک فرآیند سهمرتبهای، میتواند در طراحی معماری مورد توجه قرار گیرد. با کمک این فرآیند، حوزههای معنایی در معماری، همچون ارزشها، نمادها و مفاهیم ذهنی طراح که با فرهنگ، اجتماع و درونیات فطری او مرتبط هستند؛ مورد توجه قرار میگیرند و به واسطه خیال در ایده معماری مینشینند. این فرآیند را میتوان شامل سه مرحله اصلی دانست: توجه و دستیابی به مفاهیم و معانی، تبدیل این معانی به صورتهای خیالی و طراحی اولیه، بازآفرینی این صورتها در عالم محسوس بهگونهای که هم با عالم خیال و هم با محدودیتهای عالم محسوس منطبق باشد (اثر معماری).
مهدی حمزهنژاد، علی اکبری، شبنم انصاری،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
فهم تبلور صور خیال و جنبههای شاعرانه و خیالانگیز آثار معماری ایران در بستر ایمانی و عرفانی ساکنان حقجوی این سرزمین، یکی از مهمترین مداخل به ادراک ماهیت معماری گذشته ایران است. در این پژوهش، نخست با پرسش از مفهوم خیال و صور خیالین، بر اساس مبانی فلسفی پساساختارگرایی و رویکرد کیفی به تحقیق، با بهرهگیری از طرح تحقیقهای تحلیل گفتمان در مرحله مطالعه مبانی نظری و مرور ادبیات موضوع از راه گردآوری دادههای کتابخانهای و سپس مبتنی بر طرح تحقیق توصیفی–تحلیلی و با بازدید از مجموعه، به تبیین نمونه موردمطالعه پرداخته شده است. در مرحله تحلیل یافتهها، از روش استدلال منطقی بهره برده شده است. استدلال مبتنی بر دو قضیه تجربی، یکی معطوف به مکانیت خیالین موقعیت هر دو بنا و نسبت آن دو با زمان و دیگری معطوف به تبلور ساحات خیال مادی در کالبد دو بنا؛ یک قضیه تحلیلی معطوف به اطوار هندسه و استعارههای نور و یک قضیه متافیزیکی معطوف به تباین خیالانگیزی گنبد در دو بنا است. در مرحله اشاعه و تشریح نتایج بحث، از طرح تحقیق پدیدارشناسی بهره گرفته شده است. نتایج تحلیلها نشان میدهد که دو بنایی که مبتنی بر مفهوم نظمی ازلی-ابدی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، ضمن ساخت کلیتی یکپارچه و جاودانه، مظهر اسفار اربعه عرفانیاند. مسجد مظهر اسفار رو به تاریکی و آرامگاه، مظهر اسفار رو به نور است. یکی با حالتی پرهیزگارانه و زاهدانه در دل زمین فرو رفته و با ظهوری کم رنگ در شهر و درونگرایی، و تزئینات کم، هیچ تظاهر بیرونی ندارد. اما دیگری تظاهری برونگرایانه و خیالانگیز داشته و با گنبد و سردر رنگین و تزئینات منحصر به فرد، حرکت از کثرت به وحدت را به نمایش گذاشته است. در نتیجهگیری بحث از چهار جنبه نسبت زمین و آسمان، ماده و معنا، نور و ظلمت و کثرت و وحدت تباین و توافق دو بنا تحلیل شده است.
سمانه تقدیر، فاطمه صمیمی فر،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده
مسئله چگونگی شکلگیری فرایند خلق و ادراک آثار معماری و عوامل موثر بر آن مقولهای بااهمیت، چندبعدی، و میانرشتهایست. این در حالیست که در حال حاضر فرایند شکلگیری آثار معماری در اکثر پژوهشها با تکیه بر برداشتهای سطحی از ادراک انسان و در بهترین حالت وابسته به حواس پنجگانه ظاهری انسان و البته معمولا محدود به برخی از آنها بررسی میشود. بنابراین لازم است جوانب این مسئله از منظر علوم انسانشناسی (شناخت قوا و ابزارهای ادرکی او)، هستیشناسی (شناخت مراتب هستی)، و روانشناسی محیط (بررسی رابطه انسان و محیط) پرداخته شود.
پژوهش حاضر قصد دارد به بررسی چگونگی شکلگیری مراحل فرایند خلق و ادراک آثار معماری با تمرکز بر قوای باطنی بهویژه «حافظه» و «خیال» معمار بپردازد؛ و با بازتعریف مراحل تجزیه، ترکیب، و ارزیابی در این فرایند با یک نگاه نو، عواملی که مستقیم و غیرمستقیم موثر بر کیفیت شکلگیری و تحقق این مراحل هستند را؛ بررسی نماید. شالوده نظری این پژوهش مبانی حکمت متعالیه و برای انجام آن از راهبرد استدلال منطقی استفاده شده است. در مرحلۀ گردآوری دادهها از مطالعات اسنادی و کتابخانهای، و در مراحل بعد، از روش استدلال قیاسی استفاده شده است.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد معماری مانند سایر افعال انسان متاثر از بستر مادی و معنوی رشد (تجربه زیسته) و ادراکات معمار در طول عمر تا لحظه خلق اثر است. معمار از یک طرف متاثر از حافظه (خزانه معانی) و خیال (خزانه صورتها) خود است که خمیرمایه ایدههای او خواهند بود؛ و از طرفی بهواسطه افعال، اخلاق و مزاج خود مرتبهای برای نفس ناطقهاش -که مبدا و خالق افعال اوست- رقم میزند؛ و البته مرتبه نفس هم نقش بسزایی در کارایی حافظه و خیال در انسان دارد؛ زیرا معانی و صورتها ذخیره شده در آنها حاصل سطح تعامل او با عوالم هستی است. این رویکرد همچنین میتواند زمینهساز تحول در حوزه تعلیم معماری و تربیت معماران باشد. زیرا تاکید مینماید معمار ابتدا باید قوس صعود معرفتیابی را در وجود خویش طی کند و بعد اقدام به آفرینش در قوس نزول خلق اثرمعماری نماید.