3 نتیجه برای راهبرد
نقره کار عبدالحمید،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
اگرچه مسجد ولیعصر در مجاورت تئاتر شهر در مدیریت شهری اسبق به طور کامل طراحی شده و تا سقف اول اجرا شده بود، در مدیرت جدید شهری متوقف و به طور کامل تغییر یافت .
برای کسب تجربه در نمونه های مشابه بعدی پاسخ به این سوال ضروری است که احیانا چه اشکالاتی در طرح قبلی وجود دارد.
هدف از این تحقیق اصلاح معیارها و شاخصه های سنجش طرح های مسجد برای مراکز تصمیم گیر و سیاستگزار و مجری است تا از این به بعد شاهد نتایج بهتری در این رابطه باشیم. روش تحقیق استدلالی و تحلیلی و مصداق پژوهی است .
بر اساس بررسی های این تحقیق تغییر طرح ناشی از تغییر نگرش مدیران نسبت به تعریف ، جایگاه و ارزشهای اصیل مسجد به جای تشخیص مذهبی در مجموعه، خود را با مجموعه سازگار کرده و عنصر منفعلی در مجموعه تلقی می شود .
همچنین تاثیر از سبک های رایج جهانی در طرح جدید که سرچشمه نظری آنها الحاد و بی دینی (لائیسم) ، توهم جدایی دین از علوم و هنرها، (سکولاریسم) و ساختار زدائی از معیارها و ارزشهای پایدار (دیکانستراکتیویسم) و در نهایت بی هدفی و بی غایتی و هرج و مرج (آنارشیسم) در خلق آثار هنری می باشد.
چنین رویکردهایی که قطعا متعارض با بدیهیات حکمت و فلسفه هنر در معماری و شهرسازی است، متاسفانه بعد از تاثیر گذاری در سبکهای معماری و شهرسازی معاصر، اکنون به مهمترین عناصر فضای شهری ما، یعنی ساختمانهای مذهبی و به خصوص مساجد، تهاجم نموده است.
امید است برنامه ریزان، سیاستگذاران و متولیان امور ساختمانهای مذهبی و مساجد، با عبرت از چنین نمونه هایی، که متاسفانه قابل گسترش است، با وضع قوانین و آیین نامه های راهبردی و ارائه راه کارهای عملی و نظارت لازم، از تکرار بت سازی به جای مسجد سازی جلوگیری نمایند.
عبدالحمید نقره کار،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
در جهت ارائه نقشه راهبردی تحقق تمدن نوین اسلامی، درحوزههای مختلف و ابعاد متنوع آن باید از ، مدلی بنیانی و کاربردی را که مبتنی بر ساختاری علمی و منطقی و جهانی است ، ارائه نمود و سپس محتوای آن را مبتنی بر فرهنگ اسلامی (کلام الهی و سنت معصومین)، منطبق بر حقایق هستی از عالم و آدم مورد بهره برداری قرار داد سپس بر اساس مبانی آن مدل ، ارزیابی آثار را ارائه نمود.در غیر این صورت اهداف انقلاب اسلامی که اهدافی انسانی، فراملی و تاریخ ساز است هرگز محقق نخواهد شد.این رساله بر این باور است که این مدل ساختار کلی، مراحل ، منابع و مبانی هر یک از مراحل آن به صورت عمیق و خطاناپذیر مبتنی بر مکتب الهی اسلام ، قابل ارائه می باشد. در عین حال این ساختار از بعد علمی، عقلانی و وحیانی نیز قابل تحقیق ، تبیین و اثبات است یعنی هم به صورت درون دینی و هم برون دینی اثبات پذیر است .این ساختار کلی، که شامل حقایق عالم (عوالم وجود) و آدم (استعدادهای بالقوه و بالفعل، اراده، اختیار، آثار و سیر هبوطی و عروجی انسان) می باشد همه در ذیل (مشیت و قضا و قدر الهی ) قابل تبیین و تحلیل است.
روش تحقیق در این رساله مبتنی بر ساحات و مراتب عقل (استدلال منطقی) و مبتنی بر نقل (کلام الهی و سنت معصومین(س))، روشی استنباطی، اکتشافی و تفسیری می باشد. منابع خطاپذیر تحقیق (عقل تجربی و اجماع خبره گان) و منابع خطاناپذیر و داور آن (آیات قرآن و سنت معصومین(س) ) خواهد بود.مهمترین دستاورد این تحقیق، تبیین ساختار کلی فرایند های انسانی، مراحل و منابع اسلامی آن و بخصوص مبانی و اصول (راهبردی–مفهومی ) و راهکارهای (کاربردی-عملی) و راه حل های اجرایی مبتنی بر اصول دهگانه اجتهاد در شیعه و ارائه مدلی برای (ارزیابی آثار) از منظر اسلامی است.در عین حال در هر مرحله مکاتب منحرف و ناقص معاصر غربی (نوگرایی و فرانوگرایی) مورد ارزیابی و نقد قرار می گیرند.دستاوردهای این تحقیق در کلیه مباحث آموزشی، پژوهشی و اجرایی، بخصوص در رشته های میان دانشی نظیر گروه های هنری و معماری و شهرسازی، قابل استناد و بهره برداری است.این تحقیق در مجموع به ارائه یک نظریه جدید (انکشافی و تفسیری) با نام سلام (SALAM)1 در حوزه فرایندهای انسانی و رشته های هنری و معماری و شهرسازی می پردازد. این تحقیق مقدمه ای در جهت تبیین نقشه راه تمدن نوین اسلامی در کار گروه هنر، معماری و شهرسازی نیز می باشد.نتایج این تحقیق در تعدادی نمودار و جدول جمع بندی شده است.
سلمان نقره کار،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده
اگر مأموریت اصلی معماران را «ساماندهی مکان زندگی انسان در بستر محیط» بدانیم؛ آنگاه شناخت «انسان و محیط و نسبت میان این دو» مبنای تصمیمات آنان در طراحی خواهد بود. این شناخت هر دو ساحت «هستها و بایدها» را شامل میشود که اگر مبتنی بر «عقل و وحی» باشد؛ قاعدتاً اصول معماری منتج از آن، را میتوان عقلانی و اسلامی و آثار معماری مبتنی بر آنرا نیز «معماری اسلامی» دانست. تاکنون دیدگاههای مختلفی درباره معماری اسلامی مطرح شده که میتوان خاستگاه آنها را از دو سو دسته بندی کرد. از یکسو اسلامشناسان با بهرهگیری از منابع اسلامی به سمت مبانی و اصول معماری حرکت کردهاند؛ و از دیگر سو معماران و شهرسازان از جایگاه تخصصی خود با مراجعه به این منابع در جستجوی اصول معماری اسلامی برآمدهاند. این تحقیق با هدف پیشنهاد یک ساختار «وحدتبخش و کارآمد» برای تبیین رابطه «معماری و اسلام» آغاز شده است؛ و در جستجوی یک مدل جامع برای ترکیب و تألیف مؤلفههای ایندو مقوله میباشد. پرسش ما آن است که «چگونه میتوان از آموزههای اسلامی بهطور جامع و کاربردی در معماری بهره جُست؟» مسیر تحقیق اینگونه است که ضمن تبیین دو مقوله «اسلام و معماری» با روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی تلاش میشود که با روش مدلسازی مفاهیم بنیادین این دو مقوله تألیف گردد. یافته تحقیق بیانگر آن است که آموزههای اسلامی را میتوان در سه ساحت «حکمت نظری و عملی و مضاف» دستهبندی کرد. معماری نیز از سه منظر «سیستمی، فلسفی، راهبردی» قابل تبیین است (سفر) که فصل مشترک آنها چهار رُکن اصلی در معماری است. ترکیب این دو مقوله (سه حوزه حکمت اسلامی و چهار مؤلفه معماری) ظرفیت مناسبی برای ساماندهی یک «مکتب معماری اسلامی» در اختیار میگذارد. نتیجه و حاصل کار یک ساختار جدولگونه است با 40 خانه که محتوای آن با آموزه های حکمت اسلامی باید تکمیل شود و میتواند در «راهبری پژوهشهای معماری اسلامی» مفید باشد. دستاورد تحقیق ارائه الگویی وحدتبخش به مجموعه دیدگاهها در قالب یک ساختار نسبتاً جامع خواهد بود که یکی از مقدمات شکل گیری «مکتب اسلامی-ایرانی معماری» در آستانه گام دوم انقلاب است