مهدی حمزهنژاد، زهرا ثروتی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
سازگاری معماری و محیط در سنت گذشته، آسایش و آرامش را در زندگی مردم به همراه داشت و امروزه، وابستگی به فنآوری سبب ناسازگاری کالبد با بوم و عدم تأمین آسایش و آرامش زمینهگرا، گردیده است. به نظر میرسد که حکمت نظری و عملی کهن از طریق مزاجشناسی، برای هر منطقه، کالبد جسمی و ویژگیهای خاصی را به عنوان الگو معرفی مینمود. قواعد و اصولی که پیشتر در سنت پیشینیان، مطرح شده است برای هماهنگی معماری و مکان یابی شهر با زمینه و بستر طبیعی آن بوده است . امروزه برای احیاء این امر ، لازم است اصول و الگوهای آن، شناسایی؛ و برای کاربرد طراحانه، تنظیم و معرفی گردند. به همین جهت با رویکرد میاندانشی و روش استدلالی-استنتاجی، به بررسی مبانی طبی سلامت انسان در چهار وضعیت اقلیمی و شیوههای تأمین آن در محیط و در هر یک از این چهار اقلیم توجه شده است. این تحقیق، سعی دارد با تنظیم آنها در یک نظام یکپارچه، تعریف جامعی از معماری و شهرسازی بومگرا و زمینهگرا، ارائه دهد. این نظام با بیان مبانی مزاجی وابسته به هر منطقه، دستوراتی در حوزهی آسایش جسمی، عرضه میدارد. آسایش جسمی با بیان قواعد بهرهمندی و پرهیز از باد، آب، آفتاب و خاک در مزاجها و شرایط محیطی متفاوت، شکل میگیرد. در نهایت با طراحی جدول سنجش کیفیت بومی مناطق شهری بر اساس خصوصیات جغرافیایی منطقه با عنوان بیست عامل، کارنامهای از دوبعد بهرهمندی از پتانسیلهای بومی و گریز از ناشایستگیهای بومی ارزیابی و تحلیل گردد؛ ارائه شده است. نوآوری اصلی این تحقیق، طرح کارنامهی کاربردی بومسنجی شهری بر اساس مبانی طبی و ارائهی شواهدی از کاربرد آن در زمینههای تاریخی شهرسازی و معماری است.
سیده الهام علویزاده، سید غلامرضا اسلامی، فرح حبیب،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
بازار سنتی ایرانی، به عنوان نمونهای اعلی از هنر و معماری اسلامی ایرانی، میراث غنی فرهنگی به شمار میآید. این پدیدهی معماری درشتدانه، خود متکامل و متجانس با زمینهی شهری پیرامون، مانند سایر بافتهای شهری، از عواقب تحولات ناشی از زندگی مدرن در حوزهی داخلی و پیرامونی خود مصون نبوده است. از طرفی تغییر و تحول و ایجاد ساختارهای جدید، جهت تداوم حیات و زندگی بافتهای تاریخی، ضروری است. مفهوم زمینهگرایی و هدف آن در بافت تاریخی، بر اساس مفاهیم کیفی ایجاد کل زنده، منسجم و پویا، مبنی بر لزوم شناخت و تأکید بر استخراج زبان الگوی بافت، جهت انسجام ساختاری و عملکردی در توسعههای پیرامونی است. این پژوهش، در راستای واکاوی ناهماهنگی بناهای میانافزا در بافت تاریخی شهر ایرانی-اسلامی و نقد زمینهگرایی موجود، ابتدا با روشی توصیفی- تحلیلی، زبان الگوی بازار سنتی اردبیل را به عنوان نمونه موردی بررسی مینماید. سپس جهت پاسخ به چگونگی تأثیر میزان انسجام میانافزاها به عنوان سنجهی زمینهگرایی بر تداوم زبان الگو به عنوان مشخصه تداوم حیات بافت، تحقیق پیمایشی (میدانی)، مشاهده و همچنین از پرسشنامه به عنوان ابزار جمعآوری اطلاعات و از نرمافزارSPSS به عنوان ابزار تحلیل و ارزیابی دادهها استفاده میشود. یافتهها در بخش اول نشان میدهد؛ مراکز نیرومند کالبدی-عملکردی واجد مقیاسبندی که الگوی حیات ساختار های مختلف را بهوجود میآورند. در نمونهی بازار سنتی اردبیل در انطباق با سه مقیاس کلان، میانه و خرد، حاکی از حد اعلای کیفیت حیات است و انسجام معنایی ناشی از جهانبینی وحدتگرا و پویای اسلامی را در ساختار بازار سنتی متجلی میسازد. یافتهها در بخش دوم حاکی از عدم انسجام کلی میانافزاهای معاصر در حریم درجه دو بازار سنتی اردبیل است. همچنین نشان میدهد متغیرهای انسجام ساختاری، انسجام بصری و انسجام فضایی بر متغیر وابسته حیات کالبدی بازار سنتی، متغیر انسجام فعالیتی و متغیر انسجام ادراکی بنای جدید به عنوان متغیر پیشبین بر حیات عملکردی بازار سنتی تأثیر مستقیم و معنیداری داشته و تغییرات آن را پیشبینی میکنند. لذا پرداختن به مفاهیمی چون مقیاسبندی فراگیر و توزیع مقیاسها، فراتر از الزام صرف به استفاده از اجر و ارتفاع محدود بنا و قاب پنجرهی چوبی نمایان در حریم بازار سنتی ضروری است تا بتوان مفاهیمی عمیق از زبان الگوی بافت را تداوم بخشید و توصیههای جدید برای ایجاد هویت طراحی در بافتهای تاریخی، جهت تأکید بر «الگوگرایی» به جای «فرمگرایی» برای طراحان داشت.