عباس جهانبخش، دکتر محمدصالح شکوهی بیدهندی،
دوره 10، شماره 2 - ( 1-1401 )
چکیده
معماری و شهرسازی خنثی نبوده است و میتواند بسترساز پروش انسان و جامعهی خاصی شود. انسان و جامعهی مطلوب، بر اساس ارزشهای فرهنگی هر اجتماعی تعریف شده و الگوها و نظریات معماری و شهرسازی با اتکا به ارزشها، خلاقیت انسانی و تجربهنگاری نمونههای منتخب، بازتعریف و بهینهسازی میشوند. لذا در مقابل سبک کنونی شهرسازی کشور که متاثر از الگوی مدرنیستی غرب است، میتوان به الگوهایی اندیشید که ارزشهایی نظیر «خانهی مولد»، «تعامل سازنده و ذاکرانه با طبیعت»، «نظام اجتماعی مبتنی بر اخوت»، «کاهش قیمت زمین»، «عدالت فضایی و رفع جداییگزینی»، «خانواده بنیانی»، «مسکن وسیع»، «مسجد محوری» و «محله مقیاسی» را پاس دارند. ایدهی «زیستشهر» تلاشی برای نیل بدین ارزشهاست. این الگوی پیشنهادی در قالب مجتمعهای زیستی-معیشتی و با توجه به مولفههای سبکهای بومی و همچنین مطلوبیتها وآموزههای فرهنگ ایرانی- اسلامی ارائه شدهاست. طراحی زیستشهر تلاشی برای بازتعریف الگوی ساخت در محلات و شهرکهای جدیدالتاسیس است، بهنحویکه دربرگیرندهی واحدهای مسکونی یکطبقهی وسیع و مولد باشد، خدمات شهری را تدارک ببیند، و بستر توانمندسازی خانوادهها و امکان شکلدهی و هویتدهی به محیط توسط ساکنان را فراهم گردد. با اینحال، تحقق این ایده نیازمند انجام مطالعات امکانسنجی است. چهار مسأله اصلی برای امکانسنجی عبارتند از: مسأله زمین و کمبود آن، مسأله تأمین آب و انرژی، مسأله هزینههای اجرایی و ساختوساز و درنهایت بررسی ظرفیتهای قانونی.
یافتهها نشان میدهد از نظر تأمین زمین، ایدهی زیستشهر میتواند جمعیتی معادل کل کشور را در وسعتی معادل 2% مساحت ایران اسکان دهد. از نظر تأمین آب و انرژی راهکارهایی برای طراحی پایدار زیستشهر وجود دارد که در مقاله تبیین شدهاست. هزینههای فنی و اجرایی نیز برای هر واحد مسکونی، معادل مسکن مهر خواهد بود. این الگو میتواند علاوه بر اصلاح الگوی شهرها و شهرکهای نوبنیاد، بستری برای مهاجرت معکوس به روستاها و ایجاد توازن و تمرکززدایی در آمایش سرزمین را فراهم نموده و بهعنوان پیشرانی برای اصلاح شهرها و روستاهای موجود ایفای نقش نماید.