جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای ساختار

لیدا بلیلان اصل، فهیمه دوستار،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

شهر تبریز پیشینه‌ای کهن دارد که مدیون موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مناسب آن است. این وضعیت جغرافیایی تبریز را از دیرباز به یک مرکز زیستگاهی همیشگی مبدل کرده است. این شهر در قرون اولیه‌ی اسلامی بر محوریت مسجد جامع، بازار، میدان و قصر حکومتی گسترش یافت. در دوره‌ی ایلخانی، با انتقال مرکز حکومت از مراغه به تبریز توسط آباقاخان بیش از پیش، مورد توجه عرفاء، شعراء، اولیاء و وزرای زیادی از مناطق مختلف ایران و ممالک همجوار گردید. این افراد در زمان حیات خود در  شهر، در برخی از مواقع باعث پدیدآمدن فضاهای معماری جدیدی همچون زوایا و خانقاه شدند که پس از فوت نیز، اغلب شاهد شکل‌گیری مزارات و حظیره‌ها به عنوان فضاهای جدید شهری پس از اسلام هستیم. این روند همچنان تا اواسط حکومت صفوی و اعتبار شهر تبریز به عنوان پایتخت ادامه داشته است. سؤال اصلی مقاله حول این موضوع است که آیا مزارات عرفاء، شعراء، اولیاء و وزراء تأثیری در توسعه‌ی ساختار شهریِ شهر تبریز در دوره‌ی پایتختی این شهر یعنی ایلخانی و صفوی داشته است؟ از این رو، هدف از این پژوهش بررسی تأثیر مزارات در توسعه‌ی ساختار شهریِ شهر تبربز از قرون 7 الی 10 ه.ق. یعنی دوران حکومت ایلخانی تا صفوی در تبریز می‌باشد. برای اثبات این موضوع نیز معرفی کتاب‌هایی چون روضات الجنان، روضه اطهار، اولادالاطهار و منظر الاولیاء لازم بنظر می‌رسد. برای دستیابی به هدف اصلی پژوهش، گردآوری اطلاعات به روش توصیفی با بهره‌گیری از ابزار کتابخانه‌ای و میدانی انجام گرفته است. همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده به شیوه تحلیلی-تطبیقی صورت پذیرفته است. یافته‌های پژوهش حاکیست در دوره‌ی ایلخانی مزارات یکی از عوامل مؤثر در احداث باروی غازانی بوده‌اند. همچنین شکل‌گیری حظیره‌ها و آرامگاه‌های افراد مشهور تأثیر چشمگیری در گسترش برخی از راه‌ها از جمله راه ارتباطی دو مجموعه‌ی ربع‌رشیدی و شنب‌غازان در شرقی‌ترین و غربی‌ترین نقطه‌ی شهر و مکانیابی برخی از عناصر شاخص معماری از جمله عمارت دمشقیه، مقبره شاه حسین ولی و خانقاه کمال خجندی و به تبع آن فضاهای شهری همچون مجموعه سیدحمزه که بنام مقبره الشعرا نیز شهرت یافته است؛ داشته‌اند. علاوه بر آن وجود این حظیره‌ها و تجمع قبور منجر به شکل‌گیری گورستان‌های معروفی همچون سرخاب، گجیل، چرنداب و قله در  شهر تبریز گشته‌اند.


مصطفی آزادی، ملیحه تقی پور،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

معماری اسلامی به مثابه یکی از بزرگترین شاخه‏های هنر اسلامی، توانسته است بخش عظیمی از خصوصیات هنر اسلامی در بستر زمان و در طول دوره‏های گوناگون را نهادینه سازد. ویژگی‏های معماری اسلامی بیش از هر چیز در وجود مسجد متجلی شده است، که خود تجسم هماهنگی، نظم و آرامش در طبیعت است. فضایی که پروردگار آن را به مثابه خانه همیشگی مسلمانان برای عبادت تعیین کرده است. معماری مساجد در دوران‏های مختلف دستخوش تحولات گوناگونی بوده و هر دوره تاریخی ویژگی‏های خاص خود را نمایان کرده است. مساجد امام اصفهان و وکیل شیراز به عنوان دو نمونه از دو دوره تاریخی مختلف نشانگر ویژگی‏های معماری دوران خود می‏باشد.  پرسش مورد نظر این پژوهش بر این مبنا استوار است که معماری مسجد وکیل شیراز و امام اصفهان به عنوان شاخص‏های دو دوره متوالی دارای چه ویژگی‏های مشترکی می‏باشد و چه عناصری از معماری مسجد وکیل را می‏توان متاثر از مسجد امام اصفهان دانست؟ از این رو این پژوهش بر آن است تا با بررسی، مقایسه و تحلیل عناصر و ویژگی‏های دو شاهکار هنر و معماری اسلامی ایران، یعنی مسجد امام اصفهان و مسجد وکیل شیراز به شباهت‏ها و تفاوت‏های حاکم در نگرش آن‏ها و هویت‏های طراحی مساجد فوق بپردازد. به منظور انجام این مهم از راهبرد توصیفی تحلیلی به همراه روش قیاسی بر پایه عناصر ساختار فضایی و عملکردی صورت پذیرفت. با مطالعۀ منابع کتابخانه‏ای و میدانی از طریق مشاهده و استفاده از کروکی و نقشه اطلاعات گردآوری شده، بررسی و تحلیل گردیده و در قالب جدول‏های ارایه شده‏اند. آنچه یافته‏های این پژوهش نشان می‏دهد که معماری مساجد دارای ویژگی‏های مشترکی است که در دوران‏های مختلف از جمله صفویه و زندیه دنبال شده است. اما ویژگی‏های متفاوت این دو مسجد نشان می‏دهد که احتمالا حکومت زندیه به جای الگوبرداری از صفات مساجد جامع دوره قبل از خود (صفویه)، بر زمینه تاریخی _ شهری شیراز متکی بوده است. در واقع می‏توان گفت معماری مسجد وکیل به لحاظ کارکردی و فضایی تشابهاتی با مسجد امام دارد اما در سازماندهی فضا و تناسبات دارای ویژگی‏های خاص خود است. مسجد وکیل شیراز علیرغم مسجد امام اصفهان که با استفاده از عناصر عمودی دارای ابهتی کم نظیر در فضای شهری است، از شیوه شبستانی که در تمام مساجد شیراز رایج بوده، بهره برده است.


سیدمجید هاشمی طغرالجردی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

اخلاق اسلامی به عنوان نظام کنتر لکننده ی رفتارها به تعریف حقوق فرد و جامعه پرداخته و فقه الگوهای رفتاری مطابق با شریعت
را بیان م ینماید. نظر به اینکه هر فضا متناسب با الگوی رفتاری ساکنینش شکل م یگیرد؛ سازوکار تفسیر و اجرای شریعت اسلامی
در فرآیند معماری و شهرسازی شهرهای سنتی رخ داده و محیط آنها در واقع به عنوان تعاملی بین این علوم و فرآیند برنامه ریزی
و اجرا محسوب م یگردد. این مقاله برای فهم دلایل نابسامانی در شهرهای معاصر ایران با این سؤال روبرو بوده که مصوبات
شورای عالی شهرسازی و معماری تا چه اندازه با اخلاق اسلامی و قوانین بالادستی همانند قانون مدنی تطابق داشته و آیا اصولاً
نهاد مشخص فقهی-حقوقی جهت تطابق مصوبات با یکدیگر و عدم تعارض با شریعت اسلامی تعریف شده است؟ این پژوهش
که با روش مطالعات تحلیلی- توصیفی شروع شده؛ با تطابق برخی از مهمترین مصوبات شورای عالی شهرسازی و کمیسیون ماده
پنج با یکدیگر و با قواعد اخلاقی نشان م یدهد که قوانین معاصر همانند قانون مدنی در هماهنگی با اخلاق و فقه شکل گرفته ولی
جدایی این رابطه در تدوین ضوابط شهری معاصر موجب توزیع نامتعادل ثروت شده و مهم ترین دلیل شک لگیری حکومت اسلامی
-که رعایت عدالت اجتماعی و گسترش دوستی مابین مردم می باشد- را به شدت مورد تعرض قرار داده است. در شریعت اسلامی
مسلمانان موظف شد هاند هر یک از رفتارهای خود را در ترازوی صفاتی چون «واجب « ،» مستحب « ،» مباح « ،» حرام » و «مکروه »
قرار داده؛ درستی یا نادرستی آنرا سنجیده؛ و نسبت به انجام یا دوری از آن اقدام نمایند. لذا؛ عمل حرامی همانند تعرض به حریم
خصوصی خانه دیگران اصولاً با طبیعت انسان ناسازگار است. این مقاله با تطبیق نتایج نشان داده برای سهولت فروش تراکم
-که یکی از مهمترین دلایل نابسامانی کلان شهرهای ایران از جمله تهران می باشد- ساختار کمیسیون ماده پنج شورا یعالی
شهرسازی تغییر یافته است؛ و با نبودن نهاد فقهی- حقوقی همانند شورای نگهبان در ساختار این کمیسیون و شورای عالی این
شورا از منظر حقوقی و شرعی دچار مشکل جدی شده است. ه ماکنون دیوان عدالت اداری در موارد خاصی که از مصوبات شکایتی
مطرح شود؛ از شورای نگهبان استعلام می نماید در برخی از موارد اختیارات قانونی کمیسیون ماده پنج بعنوان دلیل شرعی بودن آن
اعلام شده که البته اختیارات ضرورتاً مجوز شرعی بودن آنها نم یباشد. لذا پیشنهاد م یشود در راستای تهیه و تدوین مصوباتی که در
انطباق با قواعد فقهی  حقوقی شریعت اسلامی باشند؛ شورای فقهی–حقوقی با حضور کارشناسان و متخصصان حقوق اسلامی و
فقه معماری و شهرسازی در شورای عالی شهرسازی تشکیل شود. لازم به ذکر است که هیچ قاعده و قانونی در حوزه زندگی شهری
نباید رذایل اخلاقی را رشد دهد و فضایل اخلاقی چون توجه به حلال و پرهیز از حرام را در نزد مردم کوچک و حقیر جلوه دهد.
علی روان، سعید علیتاجر،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

در فضای پژوهشی کشورمان، پیرامون فرآیند طراحی معماری، دو گرایش عمده نظری مشاهده می‌شود. یکی سامانه‌ی اندیشه‌ای حکمت و دیگری یافته‌های تجربی طراحی پژوهی معاصر. پژوهش حاضر به دنبال پیدا کردن نوع رابطه میان این دو دیدگاه نظری، برای مقابله با آسیب‌های این حوزه است. مسأله‌ی اصلی، بررسی تطبیقی شباهت‌ها و تفاوت‌ها، میان سازواره‌ی کلی معرفت در حکمت متعالیه، و روش‌شناسی تأویلی و تجربی خاص طراحی است.   
 هدف کلان این پژوهش، تطبیق جایگاه دانسته‌ها در مورد معرفت‌شناسی و فرآیند طراحی است. هدف خُرد نیز ترسیم مدلی جامع‌نگر و وجودی برای فرآیند طراحی است. هدف کاربردی نیز، فهم سرشت طراحی برای یاددهی-یادگیری بهتر است. اهمیت و ضرورت چنین تحقیقی نیز، پرهیز از نسبی‌گرایی در رقابت عرضی تئوری‌ها، و در نتیجه وحدت ترکیبی و تطبیق مراتب نظریه‌ها، در ساختاری جامع برای معرفت طراحی است.
پرسش‌های تحقیق شامل: چیستی معرفت طراحانه و ترسیم طرحواره از فرآیند آن (با هدف توصیف)، تطبیق علل معرفت طراحانه در نقشه کلی معرفت (با هدف تبیین)، و امکان نگاه ترکیبی و تطبیق طولی تئوری‌های معرفت بجای انتخاب عرضی آنها در پژوهش‌های طراحی است (با هدف کاربست). روش تحقیق، در چارچوب پارادایم واقع‌گرایی استعلایی است؛ که با راهبرد «پس‌کاوی» برنامه‌ریزی شده است. در فرآیند تحقیق، پس از تخیل (فرض) مدلی توصیفی-تمثیلی و هسته-پوسته‌ای از چارچوب نظری معرفت‌شناسی حکمت متعالیه، آزمون کارکرد مکانیسم مدل با شواهد تجربی طراحی پژوهی، در ده قضیه مربوط به اقسام و فرآیند معرفت، بررسی شده است.
مکانیسم‌های مدل شامل دانش حضوری/حصولی، تصور/تصدیق، وحدت/کثرت، علم اجمالی/تفصیلی، مراتب فرآیند ادراک، حرکت جوهری و کمال، صعود/نزول، حکایت و وجود ذهنی، اتحاد نفس، و فاعلیت نفس است؛ که به ترتیب با شواهد تجربی طراحی پژوهی شامل دانش ضمنی/صریح، تصور/ارائه/آزمون، کل/جزء، طرح‌مایه/جزئیات، مراتب طراحی، خبرگی، خودآگاه/ناخودآگاه، تفکر انعکاسی، راه حل محوری، قاب، و سازنده‌گرایی، مقایسه و تطبیق داده شده است.
یافته های حاصل از تطبیق حاکی از آنست که، شواهد تجربی طراحی پژوهی در فرآیند دانستن خاص طراحان، با کلیات مکانیسم نظری معرفت وجودی حکمت متعالیه، در مقوله روش، اقتران دارد، که بصورت مدل توصیفی-تمثیلی و هسته- پوسته ای ترسیم گردید. دامنه این تطابق، به فرآیند شناخت)اقسام علم و فرآیند کسب آن( محدود است، و به مباحثی همچون مبانی، محتوا، هدف و غایت معرفت، قابل تعمیم نیست. بنابراین در پژوهش پیرامون فرآیند طراحی، معرفت شناسی وجودی حکمت متعالیه، و طراحی پژوهی )هرمنوتیک( اخیر، نظریه های رقیب و هم عرض یکدیگر نیستند، بلکه تفاسیر عام و خاص)مِن وَجه( از یک فرآیندِ شناخت هستند، که در مراتب متفاوت تأمل و عمل، بعنوان وجوه تجربه
واحد، قرار دارند. پس شناخت شناسی تجربی-علمی طراحی، قابلیت قیاس طولی از گستره معرفت شناسی نظری-فلسفی صدرایی را دارد.
عیسی حجت، آزیتا بلالی اسکویی، ثنا یزدانی،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

حضور میدان؛ به عنوان یک فضای باز شهری؛ پیش از اسلام و نیز پس از آن؛ در شهرسازی اسلامی؛ مورد توجه بوده است. میدان صاحب آباد تبریز، میدان شاه قزوین و میدان نقش جهان اصفهان نمونه هایی از میادین شهری به جا مانده ازگذشته و نشان دهنده قدرت حکومت‌ها و باریک بینی رجال دولتی زمان خود (عصر صفوی 906-1148 ه.ق) می‌باشند. بر اساس نظریه‌های پژوهش‌های اخیر میدان نقش جهان اصفهان در زمان احداث (شاه عباس اول صفوی، 998-1038 ه.ق) از میدان صاحب آباد تبریز که پیش از صفویه و در زمان آق قویونلوها (870- 896 ه.ق) طرح ریزی و احداث گردیده بود، الگو برداری شده و از آنجایی که کالبد به‌جامانده مجموعه صاحب آباد تبریز بیشتر مربوط به ساخت‌وسازهای دوره قاجار بر روی ویرانه‌های بناهای مجموعه حکومتی دوره‌های قبل می‌باشد، پذیرش نظریه مذکور، منجر به ارائه طرح‌های بازآفرینی صاحب آباد با تقلید صرف از کالبد امروزی نقش جهان و بدون توجه به ساختار اصیل این مجموعه در دوره‌های شکل گیری و اوج آن در گذشته شده است. بنابراین در پژوهش حاضر بر اساس تحلیل محتوا و راهبرد تاریخی- تطبیقی به مطالعه پیشینه، تاریخچه شکل گیری و تحولات و دگرگونی‌های مرحله به مرحله دو مجموعه صاحب آباد و نقش جهان در روند تاریخ پرداخته و در نهایت با مطالعه تطبیقی طرحواره های ترسیم شده، شناسایی تشابهات و تفاوت‌های ساختار کالبدی و کارکردی این دو مجموعه در چهار بازه زمانی محقق گشته است. نتایج حاصل حکایت از وجود بیشترین اشتراکات در پیشینه قبل از احداث دو مجموعه و بیشترین افتراقات در وضع موجود آنها داشته که در سیر تحول تاریخی نیز، دو مجموعه در بعد کارکردی و نوع کاربری ها و عملکرد های موجود شباهت های بسیاری نسبت به بعد ساختاری و شکلی را داره بوده اند. همچنین بزرگترین تفاوت کالبدی دو مجموعه عدم محصوریت میدان صاحب آباد نسبت به نقش جهان بوده که منجر به دگرگونی ها و افول مجموعه مذکور تا به عصر حاضر گشته است. پذیرش قطعی این فرضیه نیز که مجموعه نقش جهان اصفهان، در هر دو بعد کالبدی و کارکردی نمونه مشابه و عینا به جا مانده از مجموعه صاحب آباد تبریز می باشد صحیح به نظر نمی رسد و می توان عنوان کرد که ساختار کلی مجموعه صاحب آباد در دوره اوج شکوهش (دوره شاه طهماسب صفوی) می‌توانسته الگوی یک فضای شهری با عملکردهای مختلف حکومتی-سیاسی، اجتماعی-فرهنگی، مذهبی و ورزشی برای احداث میدان نقش جهان گردد.
ایرج اعتصام، حامد کامل نیا، احمدرضا میرزاخوشنویس، مهسا رضازاده،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده

رابطه بین بافت 1، الگو2 (نقش) و توده 3یه سوال پایه ای (زیربنایی) در معماری هست. در معماری کلاسیک  همانطور که آلبرتی4در کتاب معروف خود5 الویت بندی می کند: معماری بر اساس توده و ساختار شکل می گیرد و بافت و نقش(تزیینات) در جهت زیبایی بخشیدن ساختار، به توده  اضافه می شود. این سلسله مراتب(شکل گیری ساختار و توده و اضافه شدن تزیینات در مرحله ی بعد  صرفا جهت زیبایی توده) در طول تاریخ به چالش کشیده شده است (Rietherand and Baerlecken,2008: 2 ).
در پیشینه ی پژوهش، اغلب مطالعات انجام شده بر نقش و تزیینات اسلامی از نگاه درونی بوده و تاثیرگذاری بیرونی الگوهای نقش، کمتر مد نظر پژوهشگران بوده است. این مقاله سعی دارد یک  تفکر و دیدگاه  متفاوت از رابطه ی  بین توده و بافت در معماری ایرانی( با نگاه خاص به میل ها  و آرامگاههای برجی خطه ی خراسان  دوره ی غزنوی و سلجوقی)  بیان کند؛و نقش الگوهای آرایش دهنده برشکل گیری ساختار بنا را مورد آزمون قرار بدهد. از آنجا که این تحقیق بر اساس سامانه های صوری ریاضی و هندسی انجام شده و به میزان زیادی به گزاره های قاعده مند وابسته می باشد لذا روش انجام پژوهش استدلال منطقی می باشد .
از یافته های مهم این پژوهش ارتباط معنی دار بین الگوهای آرایش دهنده و ساختار دهنده در معماری ایرانی است که این مهم از طریق تحلیل های هندسی عمیق و دقیق هندسه پنهان نقش (گره) و مقایسه ی آن با ساختار اصلی پلان در محدوده ی تحقیق  به دست آمد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Iran University of Science & Technology

Designed & Developed by : Yektaweb