5 نتیجه برای سلجوقی
عاطفه شکفته، حسین احمدی، امید عودباشی،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
تزئینات آجرکاری سلجوقیان، از لحاظ تکنیک و تنوع طرح، کمال آن را در این دوره از معماری ایران نشان میدهند؛ بطوری که پس از سلجوقیان چنین تزئیناتی در نهایت زیبایی و مهارت بی بدیل کمتر یافت شده است. درباره انواع چیدمانهای آجری دوره سلجوقی و رگچینهای شاخص آجرکاری این دوره و خصوصاً چگونگی تداوم اینگونه تزئینات در دورانهای بعدی اطلاعات بسیار ناچیزی موجود است و هنوز آن طور که درخور این هنر گرانمایه است به آن پرداخته نشده است. بنابراین، ضروری است که در این زمینه با توجه به اهمیت آن در معماری ایران، تحقیق و تفحص بیشتری در این زمینه صورت گیرد. در این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانهای و مطالعات میدانی-پیمایشی و با روش توصیفی-تحلیلی، تزئینات آجرکاری عهد سلجوقی با هدف معرفی تزئینات، شناسایی انواع چیدمانها، شناسایی رگچینهای شاخص، و چگونگی تداوم آن در دوران بعدی (خوارزمشاهی و ایلخانی) مورد مطالعه قرار گرفتهاند. در دوره سلجوقی بخش اعظم تزئینات سطوح بیرونی توسط آجرکاری با نقوشی متنوع از جمله انواع گلچینها و گرهها ایجاد شد. علاوه بر آن ابتکاراتی مانند تلفیق آجر با کاشی و یا گچ و همچنین کوفی بنایی نیز برای اولین بار در ایران توسط هنرمندان این دوره صورت گرفت؛ بطوری که در دوران بعد از آن ترکیب آجرکاری با کاشی بخش اعظم تزئینات را در بر گرفت. تنوع تکنیک، تحولات و ابداعات مختلف رخ داده در این دوره در عرصه تزئینات آجرکاری، موجب شکلگیری تکنیکهای متفاوت آجرکاری در آن عصر و دورههای بعد از آن شده و به مرور انواع جدیدی از تزئینات معماری از لحاظ نقش، کارکرد و نحوه اجرا در معماری اسلامی ایران بر پایه تحولات رخ داده در این دوره تکوین یافتند.
محمدابراهیم زارعی، یداله حیدری باباکمال، مجید منتظر ظهوری،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
یکی از مهمترین بناهای دورهی اسلامیِ ایران، پس از مساجد، آرامگاهها میباشند. موجودیت این بناها در ارتباط با شخصیتهای مذهبی و یا بزرگان محلی و منطقهای تفسیر میشود. طی بررسی باستانشناسی که بهمنظور شناسایی محوطههای باستانی شهداد، اندوهجرد و گلباف از توابع کرمان در پائیز 1390 خورشیدی انجام گرفت؛ دو بنای هشتضلعی گنبددار شناسایی و ثبت گردیدند. بناهای فوق در روستاهای کشیت و نسک بخش گلباف واقع، و در ارتباط با قبرستانهای روستا احداث شدهاند. با توجه به اینکه تاکنون این دو بنا شناسایی و معرفی نشدهاند؛ پژوهشی منسجم در خصوص وضعیت آنها ضروری به نظر میرسد. بر این اساس، مهمترین هدف پژوهش حاضر تعیین ماهیت و کارکرد بناهای فوق با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی آنها و ارائهی تاریخگذاری نسبی در مقایسه با نمونههای مشابه است. روش بهکار رفته برای دستیابی به اهداف مذکور نیز بر مبنای بررسی سیستماتیک (فشرده) باستانشناسی و روش توصیفی-تحلیلی در کنار استفاده از منابع مکتوب است. مهمترین پرسشهایی که اساس پژوهش حاضر را تشکیل میدهند عبارتند از: 1. قدمت بناهای فوق به چه تاریخی بر میگردد؟
2. کارکرد احتمالی و علت وجودی آنها با توجه به بافت تاریخی و فرهنگی منطقه چیست؟ نتایج پژوهش نشان میدهد با توجه به مقایسه نقشه و تزئینات این آرامگاهها با نقشههای مقابر قرون میانی احتمالاً بناهای هشتضلعی نسک و کشیت به دورهی سلجوقی و یا ایلخانی تعلق دارند. همچنین با مقایسهی دو بنای مورد مطالعه با یکدیگر نیز میتوان گفت که انتساب آرامگاه نسک به دورهی سلجوقی با احتمال بیشتری عنوان میشود؛ چرا که سبک تزئین و نقشهی آن به بناهای دورهی سلجوقی نزدیکتر است و احتمالاً با توجه به عامل یاد شده، آرامگاه نسک نسبت به آرامگاه کشیت از قدمت بیشتری برخوردار است. در ارتباط با کارکردِ بناهای نسک و کشیت نیز میتوان گفت از آنجایی که هر دو بنا در درون قبرستانهای روستا واقع شدهاند؛ مرتبط با شخصیتهای مذهبی و یا بزرگان روستا بنا شدهاند و بنمایهی اصلی شکلگیری قبرستان روستا مرتبط با این دو اثر است.
بهزاد وثیق، رضا قدردان قراملکی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
نخستین مکانی که در سدههای نخستین اسلامی به منظور آموزش مورد استفاده قرار میگرفت؛ مسجد بود. اما با شکلگیری نظامیهها در دورهی سلجوقی، مدارس مستقل به وجود آمدند. پس از این دوره، مدارس علوم دینی به عنوان یکی از بناهای مهم معماری دوره اسلامی ایران، قلمداد میشود. در این میان، مفهوم آموزش و رویکردهای آموزشی هر دوره، به علت تغییر در ایدئولوژی غالب و حکومتها، رویکردی متفاوت از دورهی دیگر داشته است. با تکیه بر این مطلب که هر نحوهی آموزش، کالبد، سلسلهمراتب آموزشی و فضاسازی متفاوتی را میطلبد؛ سؤال اصلی پژوهش برآنست تا به رابطه بین دیدگاههای مختلف دربارهی آموزش و عناصری کالبدی مانند سازماندهی فضایی و معماری مدارس علوم دینی، دست یابد. در این پژوهش، با توجه به نوآوریها و شکوفایی مدارس در دو دورهی سلجوقی و صفوی، مقایسهی تطبیقی بین مدارس این دو دوره صورت میگیرد. این پژوهش سعی بر آن دارد تا با ترکیبی از روشهای تفسیری-تاریخی و پژوهش نمونه موردی و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای-اسنادی، به شناخت مفهوم آموزش در دورههای سلجوقی و صفوی پرداخته و چگونگی تأثیر آن بر معماری مدارس این دو دوره را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. بدین منظور چهار باب از مدارس هر دوره برگزیدهشده و از لحاظ ویژگیهای موجود در طرح کلی بنا مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتهاند.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که اولاً مفهوم آموزش و شیوههای آموزشی در طول دو دوره مورد مطالعه، سلجوقی و صفوی، تغییراتی داشته است. ثانیاً این تغییرات در مفهوم آموزش باعث به وجود آمدن تغییرات در کالبد و معماری مدارس شده است؛ از جمله میتوان به تغییر در دستگاه ورودی، حیاط مدارس، تعداد و کیفیت حجرهها اشاره کرد.
احمد صالحی کاخکی، بهــاره تقـوی نژاد،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
کتیبه ها، یکی از بارزترین تزیینات به کار برده شده در محراب ها به شمار می روند که همواره حضوری مستمر داشته و غالباً دربردارنده؛ آیات قرآنی، احادیث، مضامین مذهبی و هم چنین تاریخ و رقم سازندگان این آثار، هستند. محراب های گچ بری دوره سلجوقی و ایلخانی نیز، از این قاعده مستثنی نیستند و نحوه کتیبه نگاری در این محراب ها؛ دارای ویژگی های بصری متعددی است که از جمله آن ها می توان به؛ کاربرد یک حرف/کلمه یا فرم تزیینی، در زوایای 45 درجه کتیبه های موجود در حاشیه دورتادور محراب ها، اشاره نمود. لذا این پژوهش، با هدف معرفی انواع این حروف/ کلمات یا فرم های تزیینی در کتیبه های محراب های گچ بری قرون ششم تا هشتم هجری و مقایسه آن ها با یکدیگر، شکل گرفته است. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش اصلی این پژوهش چنین است: انواع این فرم تزیینی در کتیبه نگاری محراب های گچ بری دوره سلجوقی و ایلخانی کدام است و چه شباهت ها و تفاوت هایی در تنوع این فرم تزیینی و نحوه کاربرد آن، وجود دارد؟ روش یافته اندوزی بر اساس پژوهشی میدانی (عکاسی – طرح خطی1 تصاویر) و با استناد به منابع مکتوب انجام شده که به روش تاریخی- تطبیقی، به تحلیل داده های بدست آمده از نمونه های مطالعاتی می پردازد. نتایج حاصله، که از بررسی 22 محراب گچ بری تاریخ دار یا منسوب به دوره سلجوقی و ایلخانی (دارای حرف/ کلمه یا فرم تزیینی) به دست آمده، حاکی از آن است که؛ در هر دو دوره، استفاده از کلمه شبه «لا» یا فرم تزیینی در زوایای 45 درجه کتیبه حاشیه محراب ها رواج دارد که بخش تزیینی غالباً گره خورده و به شکل «مثلث»، «مربع/ مستطیل» یا «دایره»، است. این فرم، هم به صورت مستقل و گاه در ارتباط با کادر حاشیه، تعبیه شده و معمولاً به لحاظ تزیینات و ساخت و ساز خود، با حروف کتیبه قرابت دارد. هم چنین بر اساس نمونه های مطالعاتی به نظر می رسد که کمیت استفاده از این فرم تزیینی و تنوع آن، در محراب های دوره ایلخانی نسبت به دوره سلجوقی بیشتر است.
امین مرادی، بهروز عمرانی، سید رسول موسوی حاجی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
هرچند مطابق با «سبکشناسی معماری ایرانی»، که مبانیِ نظری آن توسط مرحوم پیرنیا شکل گرفته است؛ اختصاص عناوین خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی به نمونه بناهای معماری اسلامی ایران و طبقهبندیِ گونههای معماری پراکنده در جغرافیای فرهنگی آن بر اساس این چهار شیوهی معماری، شاکلهی اصلی معماری اسلامی ایرانی را تشکیل میدهد؛ با این حال، ساختار کلیِ معماری ایرانی در خلال قرون پنجم و ششم ه.ق، نهتنها تابع اصول ثابت معماری در کلیّت حوزهی فرهنگیِ ایران تحت عنوان «سبک رازی» نیست؛ بلکه ذهنیت معماریِ آن در بخشهای مختلف ایران از هم متمایز و غیرقابل ادغام میباشد. تحقیق پیشرو برآن است تا به روش مطالعهی میدانی و تحلیل معماریِ دو گونهی «گنبدخانه» و «مقبره» در حوزهی معماریِ ایران طی دورهی سلجوقی، پاسخگوی این پرسش باشد که گرایشات متفاوت معماری در بخشهای مختلف ایران به چه نحوی تفاوتهای ساختاری موجود در هر منطقه را تحت تأثیر قرار داده است؟ مطابق نتایج به دست آمده و با فرض بر تأثیر تنوعات منطقهای، اقلیمها و نیازهای متفاوت معمارانه، با تبیین دو محور متمایز معماری با کلیت متفاوت ساختاری، شامل محور شمالشرق-شمالغرب ایران با مرکزیت عنصر «مقبره» و محورِ مرکزیِ ایران با تأکید بر عنصر«گنبدخانه»، اصول مشترک شناخته شدهی معماری ایرانی در قالب «شیوهی رازی» با ایرادات جدی مواجه خواهد بود. به موازات چنین نگرش متفاوتی نسبت به جایگاه گونهی مسجد و مقبره در دو محور مذکور، تبیین نوآوریهای ساختاریِ مراکز متفاوت معماری در هر بخش از ایران، منجر به بازبینیِ مسئلهی الگوی مشترک معماری گنبدخانهها و مقابر این دوران در قالب اصول شناخته شده معماری ایرانی و «سبک رازی» خواهد شد. از آنجا که قریب به نیمقرن سبکشناسیِ معماری ایرانی هرگز مورد بازبینیِ علمی قرار نگرفته است؛ پژوهش حاضر بازتاب نخستین تلاشهای صورت گرفته در این زمینه خواهد بود.