جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای سلسله‌مراتب

کوروش مومنی، ندا ناصری،
دوره 3، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

محرمیت را می‌توان یکی از اصولی‌ترین ویژگی‌های معماری اسلامی دانست. خانه که خصوصی‌ترین مکان برای فرد به شمار می‌آید؛ از اصلی‌ترین مکان‌هایی است که رعایت محرمیت و حریم خصوصی در آن، ضروری است. دین اسلام به خصوص آیات قرآن، سخنان و احادیث پیامبران و امامان معصوم (ع) بر این اصل و رعایت آن در مسکن، تأکید ویژه‌ای داشته است. معماری اسلامی که پیرو اصول اسلامی است؛ این آیات و روایات را در تجلی معماری، مورد استفاده قرارداده است. بدین ترتیب معماران سنتی ایران محرمیت را به عنوان اصلی اساسی در ساخت بناها به ویژه مسکن، رعایت نموده‌اند. بنابراین این سؤال مطرح می‌گردد که آیات و روایات اسلامی چگونه بر ایجاد اصل محرمیت در خانه تأکید دارند و نمود اصل محرمیت و تطبیق آن با آیات و احادیث اسلامی در فضاهای خانه‌ به چه صورت است؟ در جهت پاسخ به سؤال مزبور، تحقیق حاضر بر روی خانه‌ی زینت‌الملک شیراز به عنوان یک نمونه موردی شاخص در شهر شیراز، متمرکز گردید.

این مقاله بر آن است تا ضمن شناخت اصل محرمیت و احادیث اسلامی مربوط به این اصل، به بررسی عوامل محرمیت‌ساز در خانه‎ی تاریخی زینت‌الملک به عنوان یکی از بناهای شاخص شهر شیراز بپردازد و ضمن تطبیق آیات و روایات اسلامی با عوامل محرمیت‌ساز در کالبد این بنا، به بررسی تأثیر این اصل در سازمان‌دهی فضایی این خانه بپردازد و ترفندهای خاص به کارگرفته شده در حفظ محرمیت این خانه را بازشناسد. در جهت تحقق این هدف در این پژوهش، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردیده است. بخش مبانی نظری با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای و سایت‌های اینترنتی معتبر به بررسی و تفکیک آیات و احادیث اسلامی مربوط به اصل محرمیت پرداخته است و بخش بررسی نمونه‌مودی با استفاده از مطالعات میدانی به صورت مصاحبه و مشاهده‎ی مستقیم از بنای زینت‌الملک انجام گرفته است. با بررسی آیات و احادیث اسلامی و تطبیق آن با مصداق‌های محرمیت‌ساز در معماری خانه‌ی زینت‌الملک می‌توان گفت که اصل محرمیت در کالبد بنا به صورت دیداری و شنیداری نمود می‌یابد و از طریق چهار ابزار درون‌گرایی، تناسبات، سلسله‌مراتب و مکان‌یابی ایجاد شده است که این اصول منطبق بر آیات قرآن و احادیث پیامبر و معصومین (ع) می‌باشند. معماران در گذشته با استفاده از این ابزارهای معمارانه به روش‎های مختلف، محرمیت بنا را تأمین می‌کرده‌اند.


کورش مؤمنی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

شفافیت از اصولی است که پیوسته در معماری ایرانی بکار گرفته شده است و با گذر زمان، روند شکوفایی آن به اوج خود رسیده است. خانه‌ها -که از مهم‌ترین بناها در معماری اسلامی هستند- در طول تاریخ، تجلی‌گر این اصل بوده‌اند. اصفهان، به عنوان شهری که در دو دوره‌ی مهم، پایتخت سیاسی کشور بوده است؛ دارای اهمیت معماری فراوانی است. از این حیث، بناهایی با معماری ارزشمند در این دوره‌ها بنا شده‌اند که از مهم‌ترین این بناها، خانه‌ها هستند. بنابراین این نوشتار به منظور بازشناسی و بازبکارگیری اصل شفافیت و نمود آن در معماری مسکونی معاصر، به بررسی و مقایسه‌ی‌ اصل شفافیت در معماری خانه‌های دو دوره‌ی تاریخی صفوی و قاجار اصفهان، پرداخته است. نگارندگان در پی پاسخ به این سؤالات هستند که؛ شفافیت در کالبد خانه‌های تاریخی اصفهان به چه صورت تجلی می‌یابد؟ و اصل شفافیت در دوره‌های صفوی و قاجار به چه صورت نمود یافته است و در کدام دوره نمود بیشتری داشته است؟ در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف مقایسه و تطبیق اصل شفافیت و راه‌کارهای بکارگرفته شده جهت نمود آن در خانه‌های دو دوره‌ی مهم تاریخی شهر اصفهان، به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است. بخش مبانی نظری آن، با استناد به منابع کتابخانه‌ای و بخش میدانی و بررسی نمونه‌های تحقیق با بکارگیری اسناد و نقشه‌های تصویری معتبر، مشاهده‌ی مستقیم از بناها و مصاحبه با افراد متخصص، صورت گرفته است. در بخشی از کار جهت اطمینان از روایی و پایایی شاخصه‌های تحقیق، از پرسش‌نامه استفاده گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که شفافیت در خانه‌های صفوی و قاجاری به صورت مبانی و شاخصه‌هایی چون «ماده‌زدایی و سبکی»، «نفوذپذیری و انعکاس»، «سیالیت و پویایی»، «تداوم بصری» و «سازمان‌دهی فضایی و توالی»، نمود یافته است. هر یک از این اصول، خود با استفاده از راه‌کارهای خاصی در بنا، شفافیت را ایجاد می‌کرده‌اند و می‌توان گفت که معماری خانه‌های قاجاری، مبانی و الگوهای صفوی بکارگرفته شده را ارتقا بخشیده و حتی در بخش‌هایی نوآوری‌هایی را در ایجاد شفافیت در کالبد بنا، ایجاد نموده است. در کل نمونه‌های قاجاری مورد بررسی، نمونه‌های کامل‌تری در بکارگیری اصل شفافیت در کالبد بنا بوده و اوج شفافیت را نشان می‌دهند.
محمد مهوش، مهدی سعدوندی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

آموزه ­های اخلاقی بخش مهمی از تعالیم دین اسلام است و مفاهیم اخلاقی در زمره­ی مفاهیم انتزاعی قرار دارند که توسط افراد مختلف معانی گوناگونی می­یابند؛ و در صورتی که تعبیر واحد و روشنی از آن­ها وجود نداشته باشد؛ هرکس به تعبیر و سلیقه­ ی خود آن‌ها را در معماری متجلی ساخته و به تشت آراء خواهد انجامید. پژوهش حاضر، به این مسأله پرداخته است که چگونه یک ارزش پذیرفته‌شده در اسلام (قناعت)، قابل سنجش در معماری خواهد بود تا بتوان وضعیت موجود آن را ارزیابی، آینده­ ی آن را پیش­بینی؛ و برای دستیابی به آن برنامه­ ریزی کرد. روش پیشنهادی، شاخص­ سازی مفاهیم اخلاقی و شامل مراحل ذیل است. ابتدا باید تعریف اسمی مفهوم صورت گیرد و تعاریف مورد نظر انتخاب گردند؛ سپس ابعاد معماری مشخص گردند؛ در مرحله­ ی بعد باید معیارهای معماری بر اساس مفهوم اسلامی مورد نظر شناسایی شوند؛ سپس معرف­ ها تعیین می­گردند و در نهایت گویه­ ها تعیین شده و مفاهیم، ابعاد، معیارها، معرف­ ها و گویه ­ها (با استفاده روش دلفی و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)) وزن­ دهی ­می­شوند و وزن نهایی هر گویه (پرسش) تعیین می­گردد. اثبات کارایی روش فوق با انجام فرآیند شاخص­سازی در خصوص قناعت صورت پذیرفته است و بدین ترتیب پرسش­نامه­ای با 216 گویه حاصل شد که با پاسخ دادن به آن می ­توان دریافت در اثر مورد نظر تا چه میزان مفهوم قناعت تجلی یافته است و برای دستیابی به معماری قانعانه چه نکاتی را باید مد نظر قرار داد. البته با توجه به استقرایی بودن روش، بدیهی است دسترسی به هدف نسبی است و ادعایی بر جامعیت و تامّیت روش وجود ندارد. روش مورد استفاده در این تحقیق ترکیبی از روش­ های کیفی و کمی است. گردآوری داده­ ها در بخش کیفی، به روش کتابخانه ­ای (گرد­آوری داده ­های اسنادی موجود) و میدانی (مصاحبه، پرسش­نامه) و در بخش کمی، به روش میدانی (پرسش­نامه­) است. در تجزیه و تحلیل داده­ ها در بخش کیفی از روش معناشناسی و استدلال منطقی و در بخش کمی از روش دلفی و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است.
نتایج شاخص ­سازی قناعت نشان می ‏دهد در میان ابعاد معماری، افراد مؤثر و در میان افراد مؤثر، معمار بیشترین نقش را در دستیابی به معماری قانعانه دارا هستند و پرسش ­های مرتبط با معرف­ های تطابق اثر معماری با شکل زندگی کاربران، شناخت افراد مؤثر از محیط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، احترام به طبعیت در فرآیند معماری، شناخت معمار از محیط کالبدی، جغرافیایی و اقلیمی و پرهیز از تفاخر اقتصادی در اثر از مهمترین گویه­ ها در تحقق معماری قانعانه هستند.
دکتر سید محسن موسوی، محیا قوچانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1400 )
چکیده

در معماری مساجد ایرانی– اسلامی علاوه بر جهات جغرافیایی مؤثر در اقلیم، جهت قبله (جهت معنوی) نیز بر معماری تأثیرگذار است. جهت واحد می­شود و تمام هسته­های فضایی را به نظمی برگرد محور خود فرا می­خواند. معماری مساجد ­باید تسهیل­کننده و تشدیدکننده عروج از نازل­ترین مرتبه هستی به عالی­ترین مراتب آن باشد. آنچه امروزه جای خالی آن در معماری مساجد معاصر آشکارا دیده می­شود، فقدان ایجاد معنویت در فضا به کمک جهت قبله می­باشد. هدف تحقیق، بررسی مفاهیم محور قبله و تبیین آن در سبک­های مختلف معماری ایرانی- اسلامی است تا بتواند با تفکیک ارزش­گذاری محتوایی و کالبدی دوره­های تاریخی، راهی برای بهره­گیری صحیح از این الگوها در مساجد معاصر معرفی کند. بنابراین این تحقیق از نظر روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه­ای- اسنادی صورت گرفته است. همچنین با استفاده از الگوی جریان مواد و نمودار رابطه فعالیت­ها در 18 نمونه از مساجد سبک­های معماری ایرانی- اسلامی، الگوی مسیر حرکت انسان از ورودی تا محراب و همچنین درجه نزدیکی هر فضا نسبت به فضای دیگر در این مسیر حرکتی، بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می­دهد که بهترین حالت ورود از طریق اضلاع نیمه انتها (الگوی L یا S شکل) می­باشد. همچنین ترتیب قرارگیری فضاها نسبت به هم از بدو ورود تا قبله به ترتیب شامل جلوخان، درگاه، هشتی، حیاط، ایوان، شبستان، محراب، می­باشد. معماران مساجد تاریخی، حفظ جهت­گیری الهی یا قبله، سیر حرکت انسان از بدو ورود تا قرارگیری در راستای محور قبله و حفظ هندسه را اصولی ارزشمند دانسته­اند. اما در طراحی مساجد معاصر علاوه بر کم توجهی به محور قبله، قداست، معنویت و هویت اسلامی آن­ها نیز تا حدودی از دست رفته­ است. بنابراین با استفاده از این الگو، می­توان وحدت را در کل و جزء بنای مسجد ایجاد و طرحی را اجرا کرد که به واسطه سلسله­مراتب حرکتی به سمت قبله هدایت شود.
خالد عزیززاده، صلاح الدین مولانایی، لیدا بلیلان اصل،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

اواسط دوره‌ی قاجار تا دهه‌ی اول حکومت پهلوی، بخشی از معماری معاصر ایران است که دست‌خوش تغییرات دوران مدرنیته گردیده‌است. به مرور زمان، فرم‌ها و اشکال مدرن، سلسله‌مراتب فضایی خانه‌ها و کالبدشان را تحت تاثیر قرار داده و سبکی تلفیقی به وجود آورده‌است. بررسی اجمالی فضاها و اجزای اصلی خانه‌های سنتی شهر سنندج به خوبی سیر تحول این تغییر را نشان می‌دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی سیر تحول سلسله‌مراتب فضایی ورود به خانه‌های سنندج در دوران گذار از دوره‌ی سنت به دوره‌ی مدرن می‌باشد. پژوهش حاضر با رویکرد نظری و به روش تاریخی-تفسیری و تحلیل محتوا انجام می‌گیرد. بخش نظری با روش کیفی و با توجه به ادبیات نظری گردآوری شده؛ و معیارهای تاثیرگذار بر سنجش کیفیت‌های فضایی حاصل درگونه‌های مختلف ابنیه مسکونی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین بخش عملی پژوهش از طریق مورد‌پژوهی در دو مرحله انجام پذیرفته است. از این حیث، چارچوب نظری در مرحله‌ی نخست، بررسی مختصر اجزای خانه‌های دوره‌ی سنت و مدرن، و همچنین، شناسایی خانه‌ها بر مبنای دوره‌های تاریخی، به واسطه مطالعات میدانی، برداشت، عکس‌برداری، ترسیم پلان خانه و بهره‌گیری از مدارک و نقشه‌های موجود، صورت گرفته‌است. در مرحله بعدی، کلیه ابنیه مسکونی حائز شرایط، جهت تحقیق و بررسی بر اساس داده‌های میدانی و مطالعات کتابخانه‌ای، با استفاده از روش استدلال منطقی، مقایسه، تحلیل و شناسایی شده؛ و سلسله‌مراتب فضای ورودی خانه‌ها بر اساس رویکرد تحقیق، مورد تجزیه و تحلیلی قرار گرفته‌اند. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهدکه سلسله‌مراتب ورود به خانه‌هایی با معماری قبل از دوره ناصری، متناسب و درخور با نیازهای ساکنان است که کمتر در اولویت توجه معماران دوره پهلوی قرارگرفته است. از این جهت، استفاده از فضاهای حد واسط و بینابینی در معماری، علاوه بر ایجاد محرمیت، می‌تواند تعریف درستی از فضاهای خصوصی و نیمه‌خصوصی در خانه ارائه دهد و از درهم تنیدگی درکاربری و هویت دیگر فضاها جلوگیری کند؛ و در نهایت می‌تواند موجب ارائه الگویی برای ایجاد محرمیت شود؛ که اصلی جدا‌نشدنی از هویت در معماری و فرهنگ ایرانی- اسلامی است.
دکتر علی اکبر حیدری، دکتر ملیحه تقی پور، خانم فاطمه عماد،
دوره 10، شماره 3 - ( 1-1401 )
چکیده

سلسله‌مراتب در معماری نمودی از تلاش برای بیان مفهوم گذار و جنبه تدریجی فرایند ادارک است. این اصل به‌عنوان یکی از اصول بنیادی در هنر سنتی شناخته شده و با سلسله‌مراتب وجودی که بالاتر از مرتبه مادی مربوط به آن قرار دارد نیز؛ منطبق و هماهنگ است. این اصل در ترتیب رسیدن به یک فضا، الگوی بنیادی اتصال، انتقال و وصول را پیشنهاد می‌کند که بیان‌کننده جنبه استدراجی وصول به فضا است. در این ارتباط مسجد از جمله بناهایی است که وجود اصل سلسله‌مراتب در آن بسیار ضروری است به نحوی که مفهوم سیر از ظاهر به باطن به‌عنوان مهمترین کارکرد مسجد، به واسطه اصل سلسله‌مراتب نمود می‌یابد. با این حال در طول دوره‌های مختلف و با گذشت زمان، نمود این اصل در مساجد ساخته شده در سبک‌های مختلف معماری ایرانی به صورت‌های متفاوتی بروز یافته است. در همین ارتباط، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد که با بررسی سبک‌های مختلف مساجد در تاریخ معماری ایران، نمودهای مختلف این مفهوم را مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق این پژوهش یک روش توصیفی-تحلیلی به منظور تحلیل نمونه‌های موردی می‌باشد. با توجه به سبک‌شناسی معماری ایران، مساجد تاریخی در قالب شش سبک پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری، و اصفهانی قابل تقسیم هستند که سبک پارسی و پارتی دارای مسجد نمی‌باشند. بر همین اساس از هر 4 سبک 8 مسجد (در مجموع 32 مسجد) به‌عنوان نمونه‌های موردی به صورت تصادفی انتخاب شد. هدف اصلی در پژوهش حاضر، تحلیل سبک‌های مختلف معماری مساجد ایران از منظر سلسله‌مراتب و وجوه مختلف نمودپذیری این مفهوم در آنها است. روش تحقیق در این پژوهش درسه گام است که در گام اول به بررسی وجوه مختلف سلسله‌مراتب و نحوه ارزیابی شاخصه‌های آنها به روش مطالعات کتابخانه، در گام دوم به تجزیه وتحلیل وجوه مختلف سلسله‌مراتب در مساجد سبک‌های مختلف، و در گام آخر به بحث و نتیجه‌گیری پرداخته شده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آن بود که در سبک خراسانی، هر سه بعد سلسله‌مراتب در یک سطح ابتدایی در مساجد نمود داشته است؛ در سبک رازی، سلسله‌مراتب مکان مورد توجه قرار گرفت؛ اما با گذشت زمان، این بعد در سبک‌های آذری و اصفهانی رو به تکامل نهاد. در سبک آذری، سلسله‌مراتب اندازه بسیار مورد توجه قرار گرفت؛ و در نهایت در سبک اصفهانی، سلسله‌مراتب شکل، بیشترین نمود پذیری را در مساجد داشته است.

سمیرا مهرافزا، دکتر محمود رضایی، دکتر طاهره کمالی زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

تفکر هویت‌دار ایرانی حلقۀ گمشده در شکل‌گیری هویت فرهنگی فضاهای امروز است که می‌تواند در معماری وشهرسازی امروز نقش داشته باشد و به آینده هم منتقل شود. مفاهیم حکمی در طول زمان وجود دارند که با تفسیرهای سطحی نمی‌توان به جایگاه والای آن‌ها دست یافت. این مقاله به‌دنبال این پرسش است که چه نسبتی بین مفاهیم آرای فلسفی ملاصدرای شیرازی وجود دارد و این نسبت چگونه در فضای شهری تفسیر می‌شود؟ هدف پژوهش شناساندن و واکاوی آرای این حکیم و قابلیت کاربرد و تطبیق آن درشهرسازی یگانۀ ایرانی است. واکاوی مفاهیم حکمی و تطبیق آن با فضا می‌تواند در خلق فضاهای معماری و شهرسازی ایرانی مؤثر باشد و به شکل یک هویت فرهنگی ایرانی واحد در فضاها استمرار یابد. پژوهش با روش داده‌‌بنیاد و شیوۀ تحلیل محتوا و نیز با استدلال منطقی هدایت شده است، به این صورت که از تلخیص و تحلیل متون عتیق و اصیل، پژوهش‌های مرتبط شهری، مصاحبه و کدگذاری داده‌ها با نرم‌افزار اطلس تی‌آی بهره گرفته شده است. مفاهیم اصلی در سه مرحله به‌کمک کدهای باز و محوری و منتخب کدگذاری شدند. مفاهیم مرتبط با بازار ایرانی با کدگذاری محوری به مفاهیم کدهای منتخب مرتبط شده‌اند. مفاهیم وحدت، تشکیک، حرکت جوهری و محاکات به‌عنوان کدهای گزینشی تفکیک شدند و از یافته‌های پژوهش این است که واجب‌الوجود در عین اصالت و وحدت شخصی خودش، وحدت تشکیکی با موجودات عالم دارد که شدت و ضعف آن متفاوت است و با حرکت جوهری موجودات، این وحدت شکل می‌گیرد. تفسیر آن در فضا به این صورت است که حرکت جوهری به‌شکل سیالیت و پویایی فضا و تشکیک به‌صورت سلسله‌مراتب در فضا و درون‌گرایی باعث ایجاد وحدت فضا و یکی شدن با بافت شهری پیرامون خودش می‌شود و محاکات صدرایی شکل‌گیری این وحدت در فضاهای شهری است که فراتر از واژۀ ممیسس (تقلید) با اتصال خیال هنرمند طراح با عالم مثال و محاکات از این عالم، این فضای معماری یا شهری یکپارچه ظهور می‌یابد.


منا متولی حقیقی، سید محمد خسرو صحاف، طاهره کمالی زاده،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

حرکت در فضا، لازمه‌­ی ادراک معمارانه است. فلسفه نیز عامل حرکت را مبنایی برای ادراک جهان مادی می­‌داند. به گونه‌­ای که فلاسفه‌­ی اسلامی نیز از دیرباز بر این مهم تاکید داشته­‌اند و حرکت را دارای کمال و غایت می­‌دانستند. ملاصدرا بنیانگذار حکمت متعالیه با بیان نظریه­‌ی حرکت جوهری خود معتقد است که وجود مادی با حرکت دائمی خود به سوی وجود عقلانی و مجرد، با طی مراتب و گذر از عوالم سه‌گانه (محسوس، خیال، و معقول) به ادراک حقایق جهان نایل خواهد شد. در این ارتباط مسئله حرکت جوهری و ادراک فضا در معماری موضوع اصلی این پژوهش خواهد بود. حال سوال پژوهش این‌گونه خواهد بود که چگونه می­‌توان به ادراک فضای معماری -بالاخص مورد پژوهش حاضر یعنی رواق الله‌وردی‌خان در حرم مطهر امام رضا(ع)- با نظر به حرکت جوهری ملاصدرا نائل آمد و تفسیری جدید از این ادراکات ارائه نمود؟ هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی مراتب ادراک فضا در رواق الله‌­وردی­‌خان با نگاهی به مفهوم حرکت جوهری ملاصدرا می­باشد. بدین منظور، در این مقاله ابتدا به بررسی مفهوم حرکت جوهری ملاصدرا پرداخته و سپس به بررسی مراتب ادراک فضا در رواق الله‌وردی‌خان پرداخته شده است. پژوهش پیش­رو از نوع کیفی تحلیلی-توصیفی بوده و راهبرد آن پرداختن به مطالعات موردی با رویکرد تفسیری می‌­باشد. این مقاله با تحلیل تجربه‌­ی ادراکی ناظر در رواق الله وردی­خان، مقارنه­‌ی حرکت و ادراک در فلسفه و معماری را مورد بررسی قرار می‌­دهد. نتایج مطالعات نشان داده است که سلسله‌مراتب فضایی در رواق الله‌وردی‌­خان، عدم تنوع مصالح در فضای داخلی این رواق و مواجهه‌ی انسان از ورودی تا مرکز آن مبتنی بر دیدگاه تجربه فضایی است که منجر به بهبود ادراکات حسی و تجربه فضایی زائران از رواق و فضامندی آن شده است. ضمن اینکه بستری برای کشف و شهود درونی ناظر فراهم می‌­سازد، با توجه به تجربه‌­ی ادراکی از نازل به سوی کامل­‌ترین آن هدایت خواهد شد. همچنین با توجه به نوع فضاها و حرکت زائر در فضای رواق می‌­بایست بیان نمود که تجربه فضایی به گونه­‌ای چندحسی بوده و کالبد این رواق به نحوی ساخته و پرداخته شده که حواس پنج‌گانه زائران را درگیر خودش می­‌نماید.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله پژوهش های معماری اسلامی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Researches in Islamic Architecture

Designed & Developed by : Yektaweb