۱۶ نتیجه برای شهرسازی
مهدی حمزه نژاد، زهرا صدریان ،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
طرح خانه مسلمان میبایست به صورتی باشد که امکان انجام الگوهای رفتاری شریعت را در هماهنگی با ارزشها و عقاید اسلامی ساکنین فراهم سازد. دین جامع اسلام میتواند مجموعهای از اصول اساسی را به عنوان راهنما و چهارچوب برای طراحی و معماری مسکن در اختیار ما قرار دهد. با توجه به سیاستهای کلان کشور پیرامون احیای معماری و شهرسازی اسلامی-ایرانی، توجه به اصول معماری خانه در اسلام و بررسی میزان تحقق این اصول در گذشته و عصر حاضر از یک سو و میزان سازگاری آموزهها و مصادیق معماری جهان معاصر با این اصول از سوی دیگر ضروری به نظر میرسد. هدف از پژوهش پیش رو، ارائه اصول اولیه و راهکارهای پیشنهادی طراحی به منظور ارتقاء شرایط اسکان با استفاده از منابع دین و درجه اول قرآن کریم و احادیث معتبر و همچنین ارزیابی پارهای از نظریات و بناهای مسکونی معاصر بر مبنای این اصول میباشد. در این راستا با توجه به میانرشتهای بودن پژوهش، ابتدا با روش استدلالی برخی از مهمترین اصول طراحی خانه در دو دسته سلبی و ایجابی از منابع شریعت استخراج شده و سپس اصول و مصداقهای مشابه در برخی نقاط دیگر جهان با روش تطبیقی-تاریخی ارزیابی شده و در ادامه به ذکر نمونههای موردی رعایت یا عدم رعایت این اصول در خانههای گذشته و امروز پرداخته شده است. یافتهها نشان میدهد اصول معماری اسلامی از قبیل محرمیت و محصوریت، عدم اشراف، مهمانپذیری، تعادل در متراژ خانه و تزئینات که به طور عمده در بافتها و خانههای سنتی ایران رعایت میشد؛ امروزه نیز در طراحی بسیاری از خانههای معاصر مورد تأیید و تأکید نظریهپردازان و معماران مطرح جهانی بوده و در برخی موارد نیز عدم تطابق آموزهها و مصداقهای معاصر با اصول اسلامی قابل مشاهده است. از آنجا که الگوبرداری از این مصداقها میتواند موجب ناهنجاریها و آسیبهای فرهنگی در جوامع اسلامی شود؛ فرد مسلمان میبایست با بهرهگیری از اصول اسلامی و تجسم کالبدی آن، انعکاسی از دین را در طراحی مسکن مطلوب خود فراهم کند.
ابوالفضل مشکینی، مهدی حمزه نژاد، کیمیا قاسمی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
یکی از فضاهای جغرافیایی که از دیرباز انعکاسدهندهی ایدئولوژی نظامهای حاکم بوده، پدیده شهر است. بر این اساس، شهر ایرانی اسلامی میبایست بازتاب اندیشههای متعالی دین مبین اسلام در تمامی جوانب باشد. به منظور متجلّی ساختن ارزشهای اسلامی در کالبد شهر، شناسایی ارزشهایی که میتوانند و باید با تظاهر در مجتمعی اسلامی هویّت ایرانی اسلامی آن را نمایش داده و تضمین نمایند؛ ضرورت تام دارد. هدف این پژوهش، شناسایی ارزشها، اصول و شاخصهای شهرسازی ایرانی اسلامی و تدقیق مفهومی و تشریح راهکارهای تحقق بخش آنها است؛ از این رو برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی از تکنیک دلفی در دو مرحله جهت پالایش مؤلفهها، معیارها و زیرمعیارها بهره گرفته شده است. چهار اصل مسجدمحوری، درونگرایی، محلهمحوری و طبیعتگرایی به عنوان مهمترین و اساسیترین اصول شهرسازی ایرانی-اسلامی در مطالعات اولیه در میان صاحبنظران دارای اولویت دیده شد و با تدقیق ریشههای نظری آنها، اصل مسجدمحوری در ۲ بعد، ۷ معیار و ۱۵ گویه، اصل طبیعتگرایی در ۲ بعد، ۸ معیار و ۱۲ گویه، اصل درونگرایی در ۲ معیار و ۸ گویه و اصل محلهمحوری در ۳ بعد، ۷ معیار و ۲۰ گویه ارائه گردید. این مطالعه در چارچوب کاری خود شهر ایرانی- اسلامی را در قالب شاخصهای مشترک در شهرهای اسلامی مورد مطالعه قرار داده است. شاخصهای اساسی در همهی شهرهایی که اکثریّت آن را مسلمانان تشکیل میدهند؛ میتواند مبنا قرار گیرد. از اینرو، در چارچوب این مطالعه به تفکیک شهر ایرانی و اسلامی و تعاریف و مفاهیم آن پرداخته نشده است.
محمّد نقی زاده،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
علیرغم آن که به تناسب و در مواضع و جایگاههای گوناگون، افراد بسیاری (از جوامع علمی، آموزشی، مدیریتی، حرفهای و اجرایی) از «شهر اسلامی» و «شهر آرمانی اسلام» سخن میگویند؛ امّا تعریف دقیق متّکی بر متون و نصوص اسلامی به ویژه دربارهی «شهر آرمانی اسلام» در دسترس نیست. به نظر میرسد که مناسبترین تعریف را میتوان و باید از متون اصیل اسلامی و به ویژه از قرآن کریم استنتاج کرد. به همین جهت، با تبیین ویژگیهایی که برای شناخت و تعریف هر پدیده لازم است (که در «مبانی»، «ارکان»، «الگو»، «صفات» و «اصول» خلاصه میشوند)؛ مقالهی حاضر بر آن خواهد بود تا این ویژگیها را برای «شهر آرمانی اسلام» از قرآن کریم استنتاج نماید.
به بیان دیگر، مقاله این نظریه را مطرح میکند که شناخت شهر آرمانی اسلام و ویژگیهای اصلی و اصیل آن با مراجعه به قرآن کریم امکانپذیر است. طبیعی است که در مراجعه به قرآن کریم (با عنایت به جامعیت و جاودانگی و جهانی بودن مفاهیم و مطالب وحیانی این کتاب الهی) تعریف و ویژگیهایی که استنتاج خواهند شد موضوعاتی اصیل و جامع و عام خواهند بود؛ که عینیّت و ظهور و بروز یافتن آنها منوط به رعایت فرهنگ بومی، شرایط سرزمینی، وضعیت اقتصادی، فنآوری در دسترس و سایر شرایط زمانی و مکانی خواهد بود؛ که البتّه همهی این شرایط باید در فضای تفکّر دینی (جهانبینی توحیدی) مورد توجّه قرار گیرند.
در تبیین سؤالات اصلی تحقیق که مقاله در پی پاسخگویی آنها برای اثبات نظریهی خویش است نیز عبارتند از:
۱. روش بهرهگیری از متون مقدّس (و به ویژه قرآن کریم) برای شناخت ویژگیهای اصیل شهر آرمانی اسلام کدام است؟
۲. برای شهر آرمانی اسلام چه تعریفی را میتوان ارائه کرد؟ و اصلیترین ویژگیهای آن مطابق آموزههای قرآنی کدامند؟
دربارهی روش تحقیق مورد استفادهی مقاله نیز قابل ذکر است که با توجّه به زمینههای بحث و موضوعات متنوّعی که در آن مطرح میشوند؛ از روشهای تحقیق اکتشافی، تفسیری، قیاسی و تحلیلی استفاده خواهد شد.
محمدمنان رئیسی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
هر پژوهشگر به هنگام تحقیق و مطالعه پیرامون یک موضوع مشخص، متأثر از مبانی فلسفیِ خاصی برای فرایند تحقیق می باشد که این مبانی، در واقع همچون عینکی هستند که محقّق از پشت آن، به موضوع تحقیق مینگرد. در مجامع علمی، این مبانی را با اصطلاح «پارادایم» معرفی مینمایند که به معنای رویکرد پژوهشگر در قبال مواردی نظیر مفروضات هستیشناختی، معرفتشناختی و به ویژه روششناختی است. در این پژوهش، ضمن معرفی رویکردهای (پارادایمهای) مؤثر بر تحقیقات معماری و شهرسازی (شامل دو رویکرد عینی و نسبی)، به نقد آنها از منظر آموزههای اسلامی با استفاده از روش استدلالی منطقی پرداخته شده است. طی این نقدها نشان داده میشود که هیچیک از این دو رویکرد، برای کاربست در تحقیقات معماری و شهرسازی، مبانی موجّهی را ارائه نمینمایند و هر دو با جهتگیریِ فروکاهنده، فقط بخشی از حقیقت را گزارش مینمایند. بر این اساس، راهبرد به کاررفته در بدنهی مقاله، راهبردی سلبی و نقّادانه است؛ درعین حال، در بخش نتیجهگیری مقاله سعی شده است ضمن مقایسه تطبیقی رویکردهای مذکور، رویکرد اسلامی نیز با کاربست راهبردی ایجابی تبیین شود که طی آن، به موضوعاتی نظیر مبانی و منابع و مراتب تحقیق پرداخته شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، از منظر اسلامی، اولاً رابطه محقّق با موضوعِ تحقیق بستگی به ماهیت آن موضوع (بر اساس اصل تشکیک وجود) دارد و در برخی موضوعات (به ویژه موضوعات توصیفی و تجربی) استقلالِ محقّق و در برخی دیگر (به ویژه موضوعات تجویزی و اعتباری) تعامل محقّق با موضوع لازم است. ثانیاً اگرچه دامنهی شمولِ تحقیق در معماری و شهرسازی، کلیهی مباحث کمّی (نظیر فن ساختمان) و کیفی (نظیر حکمتِ هنر و معماری اسلامی) را در بر میگیرد اما رویکرد اسلامی، مراتب تحقیقات مختلف را در یک سطح نمیبیند و علوم تجریدی را بالاتر از علوم تجربی میبیند.
سید مجید هاشمی طغرالجردی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
شهر و محلاتی که با تنوع فرهنگ و سلایق شهروندان، فارغ از برنامهریزی دو بعدی «طرح جامع»، فضای زندگی و رُشد ساکنین بوده؛ هماکنون در چارچوب الگوی تقلیدی تعیین سرانه و کاربری طرحهای جامع و تفصیلی -که با غفلت از مبانی نظری اصیل اسلامی و سبک زندگی ایرانی همراه بوده- زندگی و سلامت شهروندان را با مخاطره روبرو نموده است؛ و این موضوع ضرورت بازبینی و آسیبشناسی وضعیت موجود را به متخصصین و مدیران شهری گوشزد مینماید. با اینکه معماری دستوری لزوماً معماری خوبی را نتیجه نمیدهد؛ اما دستورات بد منتج به ناهنجاری در نظام معماری میشود. جوامع انسانی تحت تأثیر اخلاق و با تکلیف قانونی اداره میشوند؛ پس قانون و ضابطه قانونی تأثیر زیادی بر اداره جامعه و مدیریت شهر میگذارد. مصوبات معماری و شهرسازی که در تعارض با اصول اخلاقی جامعه باشند؛ سستکنندهی مهمترین نهاد اجتماع یعنی خانواده میگردند. به عبارتی ضوابط و الگوهای معماری و شهرسازی متأثر از آن همانند لباسی بر تن شهر زیبنده، پوشاننده، حریم بخش یا زشت، حریم زدا و زننده میگردند. با تصویب قانون تشکیل شورای عالی شهرسازی و معماری از اواخر سال ۱۳۵۱ این شورا مهمترین نهادی شده که وظیفهی تصویب طرح فرادستی جامع به همراه معیارها، ضوابط و آییننامههای شهرسازی را بهعهده گرفته است. این مقاله با این پرسش مهم شکل گرفته که شورای عالی شهرسازی در هماهنگی با اهداف انقلاب اسلامی برای تحقق سبک زندگی ایرانی-اسلامی چه ضوابط و مصوباتی داشته و از مهمترین مصوبات متعارض با آن اهداف به کدامیک میتوان اشاره نمود؟ با توجه به میانرشتهای بودن موضوع محقق پس از گردآوری اطلاعات با روش اسنادی-کتابخانهای با مصاحبهی نیمهساختاریافته با محققین و متخصصین مرتبط و با روش تحلیلی-استدلالی با دو گروه از مصوبات روبرو گردید. گروه اول، بهطور شکلی فقط به لزوم انجام معماری و شهرسازی اسلامی اشاره مینماید؛ ولی گروه دوم، در راستای فروش تراکم ساختمانی و کسب درآمد برای شهرداریها بدون توجه به قواعد فقهی و اصول اخلاقی چون قاعدهی «لا ضرر» و قاعدهی «عدالت» که اجازهی ضرر زدن حاکمیت به مردم و توزیع نامتناسب ثروت را نداده است؛ موجب دگرگونی در فرهنگ شهرنشینی اسلامی- ایرانی و انحراف ثروت از کارهای مولد به غیرمولدی چون خرید زمین و آپارتمان بهعنوان کالایی تورمزا شده است. یافتهی دیگر نشان میدهد علیرغم ترجیح ضابطهی قانونی جدید بر قدیم هر ضابطهی جدیدی که در جهت توجه به موضوع حریم و عدم اشراف ابنیه مصوب شده؛ بهدلیل تعارض با تراکم فروشی به مرحلهی اجرا نرسیده است. در نهایت پیشنهاد این مقاله، لزوم تعیین نظام پایدار مالی برای شهرداریها در قالب تصویب لایحهی قانونی دولت در مجلس شورای اسلامی و همچنین تغییر چارچوب تصمیمگیری در شورای عالی شهرسازی و معماری ایران بهنحوی است که با تقویت جنبهی فقهی-حقوقی آن کارکرد سیاسی و تصمیمات مقطعی آن کاهش و امکان انحراف از اهداف شکلگیری شورا به حداقل رسانده شود. به عبارتی مهمترین جنبهای که امکان برنامهریزی مناسب برای شهر و شهروندان ایرانی را مهیا مینماید؛ توجه به فرهنگ ایرانی-اسلامی در رعایت حقوق همسایگی، اجتماعی و شهروندی در مصوبات شورای عالی و هماهنگی ضوابط ساختمانی طرحهای توسعه شهری با این اصول میباشد.
سیدمجید هاشمی طغرالجردی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
اخلاق اسلامی به عنوان نظام کنتر لکننده ی رفتارها به تعریف حقوق فرد و جامعه پرداخته و فقه الگوهای رفتاری مطابق با شریعت
را بیان م ینماید. نظر به اینکه هر فضا متناسب با الگوی رفتاری ساکنینش شکل م یگیرد؛ سازوکار تفسیر و اجرای شریعت اسلامی
در فرآیند معماری و شهرسازی شهرهای سنتی رخ داده و محیط آنها در واقع به عنوان تعاملی بین این علوم و فرآیند برنامه ریزی
و اجرا محسوب م یگردد. این مقاله برای فهم دلایل نابسامانی در شهرهای معاصر ایران با این سؤال روبرو بوده که مصوبات
شورای عالی شهرسازی و معماری تا چه اندازه با اخلاق اسلامی و قوانین بالادستی همانند قانون مدنی تطابق داشته و آیا اصولاً
نهاد مشخص فقهی-حقوقی جهت تطابق مصوبات با یکدیگر و عدم تعارض با شریعت اسلامی تعریف شده است؟ این پژوهش
که با روش مطالعات تحلیلی- توصیفی شروع شده؛ با تطابق برخی از مهمترین مصوبات شورای عالی شهرسازی و کمیسیون ماده
پنج با یکدیگر و با قواعد اخلاقی نشان م یدهد که قوانین معاصر همانند قانون مدنی در هماهنگی با اخلاق و فقه شکل گرفته ولی
جدایی این رابطه در تدوین ضوابط شهری معاصر موجب توزیع نامتعادل ثروت شده و مهم ترین دلیل شک لگیری حکومت اسلامی
-که رعایت عدالت اجتماعی و گسترش دوستی مابین مردم می باشد- را به شدت مورد تعرض قرار داده است. در شریعت اسلامی
مسلمانان موظف شد هاند هر یک از رفتارهای خود را در ترازوی صفاتی چون «واجب « ،» مستحب « ،» مباح « ،» حرام » و «مکروه »
قرار داده؛ درستی یا نادرستی آنرا سنجیده؛ و نسبت به انجام یا دوری از آن اقدام نمایند. لذا؛ عمل حرامی همانند تعرض به حریم
خصوصی خانه دیگران اصولاً با طبیعت انسان ناسازگار است. این مقاله با تطبیق نتایج نشان داده برای سهولت فروش تراکم
-که یکی از مهمترین دلایل نابسامانی کلان شهرهای ایران از جمله تهران می باشد- ساختار کمیسیون ماده پنج شورا یعالی
شهرسازی تغییر یافته است؛ و با نبودن نهاد فقهی- حقوقی همانند شورای نگهبان در ساختار این کمیسیون و شورای عالی این
شورا از منظر حقوقی و شرعی دچار مشکل جدی شده است. ه ماکنون دیوان عدالت اداری در موارد خاصی که از مصوبات شکایتی
مطرح شود؛ از شورای نگهبان استعلام می نماید در برخی از موارد اختیارات قانونی کمیسیون ماده پنج بعنوان دلیل شرعی بودن آن
اعلام شده که البته اختیارات ضرورتاً مجوز شرعی بودن آنها نم یباشد. لذا پیشنهاد م یشود در راستای تهیه و تدوین مصوباتی که در
انطباق با قواعد فقهی حقوقی شریعت اسلامی باشند؛ شورای فقهی–حقوقی با حضور کارشناسان و متخصصان حقوق اسلامی و
فقه معماری و شهرسازی در شورای عالی شهرسازی تشکیل شود. لازم به ذکر است که هیچ قاعده و قانونی در حوزه زندگی شهری
نباید رذایل اخلاقی را رشد دهد و فضایل اخلاقی چون توجه به حلال و پرهیز از حرام را در نزد مردم کوچک و حقیر جلوه دهد.
بشری عباسی، محمدرضا بمانیان،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
تمرکز بر بعد اخلاق در پایداری، در یک روند تکاملی منجر به شکلگیری رویکرد اخلاقمدار بهعنوان رویکردی جامع در پایداری شده است. این بعد در عمق مفهوم خود، ارتباط جداییناپذیری با مفهوم پایداری داشته و به روابط بنیادین انسانها اشاره دارد. بر اساس جدیدترین تعریف از پایداری اخلاقمدار، اخلاق در پایداری، مجموعهای از روابط پایدار است که شامل ارتباط انسان با دیگر انسانهای نسل حاضر، ارتباط انسان با نسلهای آینده و ارتباط انسان با طبیعت میشود. فضای شهری بستری برای شکلگیری تعاملات اجتماعی است که حضور و فعالیت شهروندان در آن، پویایی زندگی را به نمایش میگذارد و میدان، یکی از اثرگذارترین فضاهای شهری است که امکان برخوردهای اجتماعی را فراهم میآورد. این فضا دارای اهمیت زیادی در بین شهروندان است تا حدی که معمولاً ساکنان یک شهر، مناطق مختلف شهر را توسط میدانهای آن از هم بازمیشناسند. بنابراین، با توجه به اهمیت روابط انسانها با یکدیگر در رویکرد معماری پایدار، میدان بهعنوان یکی از اثرگذارترین فضاهای شهری که توقع شهروندان از آن، فضایی عام، متنوع و پر از رویداد است و در آن امکان برخوردهای اجتماعی چهره به چهره وجود دارد؛ در نظر گرفته میشود. هدف این پژوهش، شناسایی روابط پایداری اخلاقمدار در دو میدان نقشجهان اصفهان و امام حسین(ع) تهران و درنهایت، مقایسهی میزان توجه به روابط پایدار در این دو میدان بهعنوان نمونهای از معماری سنتی و معاصر است. با توجه به اینکه پژوهش بر ماهیت اجتماعی واقعیتها، اهمیت ارزشها و ارتباطات انسان با طبیعت، همنسلانش و نسل آینده در فرآیند تحقیق تأکید دارد؛ از روش بررسی تطبیقی استفاده شده است. الگوهایی که عمومیت دارند از محیط پژوهش اخذ شده و با تأکید بر تفاوتها و اختلافهای میان بستر پژوهش به مقایسه کمک میکنند. پژوهش پیشرو طی سه مرحله شکل گرفته است، مرحلهی نخست به رویکردهای نظری و مرور ادبیات پژوهش پرداخته؛ در مرحلهی دوم، اصول نهگانهی هنوفر در قالب روابط سهگانهی اخلاق در پایداری تقسیمبندی شده و درنهایت در مرحلهی سوم، با اتکا به نتایج دو مرحله گذشته، هرکدام از روابط سهگانهی پایداری اخلاقمدار بر اساس قوانین هنوفر در عناصر موجود در میدان بهطور جداگانه بررسی و نتیجه بررسیها در قالب جدول مقایسه دو میدان نقشجهان و میدان امام حسین(ع) ارائه شده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان میدهد که میزان توجه به پایداری اخلاقمدار در نمونهی سنتی بهمراتب بیش از نمونهی معاصر میباشد.
محمدصالح شکوهی بیدهندی، علی سبحانی، سپهر ژند،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
الگوی بومی سکونت، محصول سدههای متمادی از تجربهی بشر است که تلاش داشته، در انطباق با ویژگیهای فرهنگی (اسلامی) و اقلیمی (ایرانی)، معماری و شهرسازی را شکل دهد. این الگو آموزههایی را دربردارد که میتواند برای معماری و شهرسازی معاصر نیز کارآمد باشد. بنابراین، برای آسیبشناسی الگوی معاصر ساختوساز، میتوان آن را با الگوی بومی سکونت مقایسه کرد. گرچه منظور از این مقایسه، تکرار گذشته در شرایط زمانی کنونی نیست؛ اما نمیتوان از دستاوردهای تاریخی بشر نیز غافل شد و تنها درپی الگوی وارداتی سکونت بود.
نیاز روزافزون به مسکن دولتها را به مداخلهی بیشتر برای تولید مسکن، علیالخصوص برای اقشار کمدرآمد رهنمون کرده است. تا کنون شیوههای مختلفی برای پاسخ به این نیاز به کارگرفته شده است. مسکن مهر آخرین تلاشی است که در سالهای اخیر برای تولید مسکن انبوه انجام شده است. ابعاد گسترده این پروژه تأثیرات مختلفی را بر شهرهای کشور داشته است. مطالعه و بررسی این پروژه و نقد آن نیاز به معیاری مناسب دارد. بیشک مراجعه به آموزههای معماری و شهرسازی بومی کشور میتواند مبنای صحیحی برای نقد این پروژهها باشد. بر همین مبنا، مطالعهی حاضر تلاشی است برای تبیین ارزشهای موجود در معماری و شهرسازی بومی که در ساخت پروژهی مسکن مهر مغفول واقع شدهاند. این پژوهش به این پرسش پاسخ میگوید که «الگوی بومی سکونت در ایران چه آموزههایی را برای الگوی سکونت در پروژههای مسکن مهر دربردارد؟».
روش تحقیق در مطالعهی حاضر، روش تطبیقی (مقایسهی دو مورد مطالعاتی) است. این مقاله بخشی از نتایج پروژه «نقد مسکن مهر و میزان انطباق الگوهای مسکن مهر با آموزههای معماری بومی در پنج شهر نمونه» است که توسط پژوهشکده مطالعات توسعه جهاد دانشگاهی تهران و برای معاونت معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی در سال ۱۳۹۴ تهیه شده است. مطالعهی فوقالذکر، به مقایسهی الگوی بومی سکونت با پروژههای مسکن مهر در پنج شهر ارومیه، قزوین، کرمان، بابلسر و بندر خمیر پرداخته است. این مقاله با استناد به پیمایش انجام شده در یکی از این پنج شهر، بندر خمیر را به عنوان نمونه برگزیده است و الگوی سکونت را در دو محدودهی «محلهی صدرالاسلام» و «پروژهی مهرورزان ساحل بندر» مقایسه خواهد نمود.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که مسکن مهر را میتوان از نظر مکانیابی، فرآیند شهرسازی، ارتباط با زمینهی اقلیمی، تعادل اقتصادی و رقابتپذیری در توسعه، هویت شهری، معماری و سیما و منظر شهری و انسجام اجتماعی نقد نمود. برای این نقدها، راه حلهای روشنی در الگوی بومی شهرسازی و معماری وجود دارد که مغفول ماندن آنها در اجرای پروژههای مسکن مهر موجب چنین مسائلی شده است.
مریم نجفی، محمد نقیزاده، شیرین طغیانی، محمود محمدی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
یکی از شیوههای ایجاد و یا بومیکردن متنهای شهرسازی در ایران، خصوصاً در سالهای اخیر بهرهگیری از متون کهن ارزشمند ایرانی بوده است. متنهای شهرسازی که تاکنون از متون کهن ایرانی الهام گرفتهاند، هیچکدام بر شیوه خاصی تاکید نکردهاند، اما این مقاله قصد دارد، شیوهای را برای این امر معرفی کند. همچنین برای درک بهتر از این روش، از میان متون کهن، متنهای با موضوع «اخلاق»، بعنوان متون پایه برگزیده شده است. پرسش اصلی که این مقاله به آنها پاسخ میدهد عبارتست از: روش مناسب بهرهگیری از متون اخلاق ایرانی-اسلامی برای تدوین متون شهرسازی چگونه است؟ از اینرو میتوان مقاله حاضر را یک مقاله روش شناسی دانست. با عنایت به اینکه شیوه مناسب برای نگارش مقاله قطعاً میبایست شیوهای بومی باشد، جستجوی منابع کتابخانهای در میان شیوهها و روشهای بومی ایرانی صورت گرفت و سرانجام در علوم بلاغت و بدیع زبان فارسی شیوههایی برای بهرهگیری از اثر اولیه بمنظور ایجاد اثر جدید یافت شد. در علم بلاغت اسلامی و زیرمجموعه آن، یعنی بدیع، حدود شانزده آرایه یا صنعت ادبی مرتبط با بهرهگیری از متن اولیه در متنی دیگر بررسی شد. از میان آنها، «اقتباس» که دارای مفهوم وسیع و دربرگیرنده پانزده آرایه دیگر بود، نه بعنوان یک آرایه جزئی بلکه به مثابه روشِ اصیل ایرانی برای بهرهگیری از متون قدیمی ایرانی در تدوین متون جدید شهرسازی پیشنهاد شد. در بخش مبانی نظری از یکسو گونههای اقتباس و از سویی دیگر انواع متون اخلاقی معرفی شدند. سپس با شیوه استنباط و استدلال منطقی هریک از شیوههای مختلف اقتباس برای بهرهگیری از انواع متون اخلاقی تشریح شد. در نتایج ابتدا با شیوه اقتباس، نحوه برداشت از عناصر متن اولیه که شامل لفظ، معنا، موضوع، فرم نگارش و نوع زبان بودند و نیز تغییرات آنها از جمله افزایش، کاهش، تبدیل، تأویل، جابجایی، برجستهسازی و سادهنویسی، بودند، در انواع متون اخلاقی بیان شد. سپس چگونگی بکارگیری انواع اقتباس از گونههای متون اخلاقی تشریح شد. با اینکه اکثر گونههای اقتباس برای انواع متون اخلاقی کاربرد داشت، اما استفاده از هر یک در متون اخلاق اسلامی با سه وضعیت مناسب، غیرمناسب و مجاز نیز مشخص شد.
مظفر عباس زاده، اصغر محمدمرادی، وحید اسماعیل زاده، الناز سلطان احمدی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
زیبایی محیط شهری بهعنوان بستری که هر روزه توسط طیف وسیعی از مردم تجربه میشود؛ جزو نیازهای متعالی انسان بوده است؛ و به مثابه محرکی برای شکوفایی وی عمل میکند. لذا در شکلدهی و طراحی محیط، مقوله هنر و رابطه آن با موضوع زیباییشناسی از اهمیت شایان توجهی برخوردار است و در سطح جامعه به پدیدهای ارزشی و هدفمند نیز بدل میشود.
هدف از این تحقیق، بررسی مفهوم نظری ارزشهای بنیادین زیباییشناسی است؛ تا علاوه بر شناسایی و نقش ارزشهای بنیادین زیباییشناسی ایرانی- اسلامی، به تبیین جایگاه کابردی ارزشهای بنیادین زیباییشناسی در خلق معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی بپردازد. این هدف در راستای پاسخگویی به سوالات اصلی است: ارزشهای بنیادین زیباییشناسی در دو دیدگاه جهان غرب و ایرانی- اسلامی از چه جایگاه نظری برخوردار است؟! و کاربرد عملی احصای ارزشهای بنیادین زیباییشناسی در معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی چیست؟! تحقیق حاضر از نوع بنیادی- نظری با رویکرد کیفی است؛ که در آن جمعآوری دادهها و اطلاعات کیفی با استفاده از منابع اسنادی مکتوب علمی و کتابخانهای در حوزههای علوم مرتبط با زیباییشناسی انجام میگیرد و اطلاعات تحلیلی با تعمیم به حوزه معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی با روش استدلال قیاسی به استحصال نظری ارزشهای بنیادین زیباییشناسی و اصول کاربردی خلق معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی میپردازد.
یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که چهار دسته اصلی ارزشهای بنیادین زیباییشناسی در اسلام، ۱. ارزشهای زیباییشناسی معقول، ۲. محسوس، ۳. معقول مستند بر محسوس، و ۴. محسوس مستند بر معقول بودهاست و این ارزشها به ترتیب در ارتباط با زمینههای منطقی، عاطفی و اخلاقی، معنا و رمزپردازی، آرمانها و ایدههای معقول میباشند که در بستر معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی بکار گرفته میشوند.
عمید الاسلام ثقه الاسلامی، محمد امین احمدی بنکدار،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
اصل "محرمیت" یکی از اصول جهان بینی و فرهنگ اسلامی است که در زندگی اجتماعی مسلمانان، به عنوان یکی از ارزش های مهم اخلاقی و فرهنگی در نظر گرفته می شود. در طول تاریخ شهرنشینی در ایران مفهوم محرمیت و رعایت حریم خصوصی از شکل گیری فضای معماری تا سازماندهی فضایی شهرها و نحوه قرار گیری و مکان گزینی عملکردهای شهری در کنار یکدیگر تاثیر گذار بوده است. از طرف دیگر، شهرسازی ایرانی- اسلامی باید به گونه ای باشد که علاوه بر پاسخ گویی به نیازهای ساحت مادی حیات انسان بتواند نیازهای ساحت های دیگر حیات انسانی(ساحت های روانی و روحی حیات) را نیز پاسخ گویی و تامین نماید و در این میان رعایت اصل محرمیت در تامین چنین نیازهایی نقش مهمی را بر عهده دارد. در شهرسازی معاصر کشور با به کارگیری اندیشه ها و نظریات غربی و تقلید از الگوهای مدرنیستی، اصل محرمیت نیز مانند بسیاری از مفاهیم با ارزش دیگر به فراموشی سپرده شده است، به طوری که در حال حاضر کمتر به این مفهوم در برنامه ها و طرح های توسعه شهری توجه می شود. هدف از تحقیق حاضر تدوین معیارها و شاخص هایی جهت ظهور و تجلی مفهوم محرمیت در شهرسازی ایرانی- اسلامی است. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر بازبینی سیستماتیک متون، مطالعات و تحقیقات مرتبط با موضوع و تحلیل محتوای اطلاعات جمع آوری شده است. مقاله حاضر در نتیجه گیری شاخص های مرتبط با اصل محرمیت را در مولفه های مختلف محیط شهری شامل مولفه های کالبدی- فضایی، عملکردی و اجتماعی- فرهنگی ارائه نموده و به کارگیری آن ها در برنامه ها و طرح های توسعه شهری جهت ارتقاء کیفیت محیط های شهری را توصیه می نماید
عباس جهانبخش، دکتر محمدصالح شکوهی بیدهندی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
معماری و شهرسازی خنثی نبوده است و میتواند بسترساز پروش انسان و جامعهی خاصی شود. انسان و جامعهی مطلوب، بر اساس ارزشهای فرهنگی هر اجتماعی تعریف شده و الگوها و نظریات معماری و شهرسازی با اتکا به ارزشها، خلاقیت انسانی و تجربهنگاری نمونههای منتخب، بازتعریف و بهینهسازی میشوند. لذا در مقابل سبک کنونی شهرسازی کشور که متاثر از الگوی مدرنیستی غرب است، میتوان به الگوهایی اندیشید که ارزشهایی نظیر «خانهی مولد»، «تعامل سازنده و ذاکرانه با طبیعت»، «نظام اجتماعی مبتنی بر اخوت»، «کاهش قیمت زمین»، «عدالت فضایی و رفع جداییگزینی»، «خانواده بنیانی»، «مسکن وسیع»، «مسجد محوری» و «محله مقیاسی» را پاس دارند. ایدهی «زیستشهر» تلاشی برای نیل بدین ارزشهاست. این الگوی پیشنهادی در قالب مجتمعهای زیستی-معیشتی و با توجه به مولفههای سبکهای بومی و همچنین مطلوبیتها وآموزههای فرهنگ ایرانی- اسلامی ارائه شدهاست. طراحی زیستشهر تلاشی برای بازتعریف الگوی ساخت در محلات و شهرکهای جدیدالتاسیس است، بهنحویکه دربرگیرندهی واحدهای مسکونی یکطبقهی وسیع و مولد باشد، خدمات شهری را تدارک ببیند، و بستر توانمندسازی خانوادهها و امکان شکلدهی و هویتدهی به محیط توسط ساکنان را فراهم گردد. با اینحال، تحقق این ایده نیازمند انجام مطالعات امکانسنجی است. چهار مسأله اصلی برای امکانسنجی عبارتند از: مسأله زمین و کمبود آن، مسأله تأمین آب و انرژی، مسأله هزینههای اجرایی و ساختوساز و درنهایت بررسی ظرفیتهای قانونی.
یافتهها نشان میدهد از نظر تأمین زمین، ایدهی زیستشهر میتواند جمعیتی معادل کل کشور را در وسعتی معادل ۲% مساحت ایران اسکان دهد. از نظر تأمین آب و انرژی راهکارهایی برای طراحی پایدار زیستشهر وجود دارد که در مقاله تبیین شدهاست. هزینههای فنی و اجرایی نیز برای هر واحد مسکونی، معادل مسکن مهر خواهد بود. این الگو میتواند علاوه بر اصلاح الگوی شهرها و شهرکهای نوبنیاد، بستری برای مهاجرت معکوس به روستاها و ایجاد توازن و تمرکززدایی در آمایش سرزمین را فراهم نموده و بهعنوان پیشرانی برای اصلاح شهرها و روستاهای موجود ایفای نقش نماید.
آقای سیدمجید فارغیان قمی، دکتر فرشته احمدی، دکتر مصطفی بهزادفر، دکتر شیرین طغیانی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
سنتگرایی بهعنوان رویکردی در فلسفۀ معاصر، مکتبی است که نسبت به مدرنیته، موضعی بهشدت انتقادی دارد. آرا و دیدگاههای انتقادی سنتگرایان نسبت به مدرنیته در حوزههای گوناگون از جمله فلسفۀ هنر سبب شدهاند دیدگاههای آنان در حوزۀ شهرسازی و معماری نیز مورد توجه و عنایت قرار گیرد. گرچه تقریباً هیچیک از چهرههای سرشناس و نظریهپرداز سنتگرا، معمار یا شهرساز نبودهاند، اما نقدهای جدی آنان به مدرنیته و بیان مفاهیمی چون «تقدسزدایی از فضای شهر» و «دنیویسازی مکان و زمان» و نیز تدوین آثاری دربارۀ هنر اسلامی و آسیبشناسی تمدن اسلامی (مانند بعضی آثار بورکهارت و سید حسین نصر) سبب شدهاند دیدگاههای آنان بهطور جدی در حوزۀ شهرسازی و معماری جوامع اسلامی بهویژه ایران مطرح و اثرگذار باشند.
در عین حال، آرای سنتگرایان با نقدهای جدی نیز مواجه بودهاند. این نوشته سعی دارد با بررسی دیدگاههای سنتگرایان و نقدهای وارد بر ایشان، ضمن ارزیابی نسبت به دستآوردها و کاستیهای این مکتب بهویژه در حوزۀ شهرسازی ایرانیاسلامی، به تحلیلی دربارۀ میزان اثرگذاری و قابلیت دیدگاه سنتگرایی در فرآیند تحقق شهر اسلامیایرانی دست یابد. این نوشته به نقد و بررسی سنتگرایی طبق تعریف مصطلح آن میپردازد. سنتگرایان مزبور در مجموع دچار افراط و تفریطهایی شدهاند. در این مقاله سعی میشود رویکردهای دیگری از سنتگرایان اصولگرا که همهجانبهگر و عمیقتر نسبت اسلام را با خلق آثار هنری و معماری و شهرسازی بیان نمودهاند، برای تحقیقات بعدی و مکمل این تحقیق معرفی شوند.
این پژوهش بهروش اسنادی-کتابخانهای در مرحلۀ جمعآوری اطلاعات و بهروش استدلال منطقی در مرحلۀ تحلیل و استنتاج به این نتیجه رسید که بخش بزرگی از دستاوردهای سنتگرایی در تقابل با مدرنیته در مقام نقد مدرنیته است. بهنحوی که آسیبشناسی پیامدهای نامطلوب مدرنیته در حوزۀ شهرسازی و معماری توانسته است الهامبخش و عامل محرک برای بسیاری از اندیشمندان، صاحبنظران، اساتید و تصمیمگیران باشد. لکن در عمل و در مقام تحققپذیری و دستیابی به شهر اسلامی توفیق چندانی پیدا نکرده است. در این متن تلاش شده است با کنکاش و بررسی این موضوع، به رهیافتی برای تحققپذیری شهر اسلامی دست یابیم.
دکتر محمود رضایی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
از مسائل ضروری فراگیری در ایران دریافت و اعمال پیوند معنادار میان یادگیریهای طراحیمحور مانند معماری و شهرسازی که دارای دروس کارگاهی و آتلیه هستند -بهویژه در دانشگاه- با رویکردهای اسلامیسازی از جمله «حکمی»، «بومی» و «بهروز»سازی مصوبه شورای تحول انقلاب فرهنگی است. هدف این مقاله یافتن معنای حکمیسازی موثر در دروس این دانشکدهها است که میان علوم دقیقه و انسانی فعالیت دارند. روش پژوهش فراترکیب با مصاحبه عمیق و اشباع نظری است. ابتدا متون مرتبط با «نهادینگی دانش» همچنین «تجارب آموزش این رشتهها» از دهه پنجاه میلادی در جهان بررسی و راهبردهایی در کشورهای مختلف پیشرفته استخراج شدهاست. مطابق با سه هدف شورای مذکور، مطالب کدبندی و با مشارکت استادان و دانشجویان به اشباع نظری رسیدهاست. مشخص شده که در جهان رویکردهای مشابه گسترش یافته است. برای نیل به آنها، «نهادینگی دانش» حیاتی است که به کمک «آتلیه» در این دست مدارس تسریع میشود. پیوند میان دروس، دروس با حرفه، جامعه و علم جهانی، در بازنگری سرفصل از اولویتهاست. همچنین نسبت این سه چنین معین میشود که پیوند «حکمیسازی» با نقش اجتماعی طراح، «بومیگرایی» با تلفیق آتلیه با جامعه، «روزآمدی» با همکاری بین طراحان و سایر حرفهها، استفاده از فناوری روز، نشر متون، و تأسیس مراکز پژوهشی بیشتر است. حکمیسازی موثر، مفهومی است که اهداف بومی و بهروزسازی را دربرمیگیرد. در مقاله، ایده نهادینگی دانش در قالب نظام آتلیهای، نشستهای برنامهریزی شده، بهرهگیری از مکتوبات اساتید، رویکردهای مهارتی دروس در قالب سرفصل پیشنهاد شدهاست. از یافتههای پژوهش این است که هدف از سه رویکرد حکمی، بومی، و بهروزسازی در امر آموزش باید مرجعیت یا «نهادینگی دانش» یعنی تولید، نشر، تبادل دانش باشد به شرطی که سبب تغییر و بهبود سیاستهای اجتماع و شرایط موجود شود. همچنین «نهادینگی دانش» در مدارس معماری و شهرسازی با نظام آتلیه مشارکتی، به طور موثرتری به انجام خواهد رسید.
رامین خورسند، بهزاد عمران زاده، رضا مطهر،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۳ )
چکیده
بلندمرتبهسازی از مسائل مورد مناقشه در حیطه نظر و عمل شهرسازی بوده و هست. موافقتها و مخالفتهایی که برای آن وجود دارد و لزوم موضعگیری صحیح در اینباره، ضرورت تحلیل و آسیبشناسی این مسئله را مشخص مینماید. آنچه که مسئله را در کشوری مانند ایران حساستر میکند، مناسبات مربوط به هویت، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی- ایرانی و باورهای اعتقادی و نسبت آنها با بلندمرتبهسازی است. مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران پیرامون مکانیابی و ضوابط و مقررات ساخت بناهای بلندمرتبه در محدوده شهر تهران (۱۴۰۰) و محتوای آن ضرورت پرداختن به این امر را دوچندان مینماید. لذا این سؤالات مطرح میشود که: بلندمرتبهسازی چه پیامدهایی را در ابعاد مختلف فیزیولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی، حمل و نقلی و ترافیکی، زیستمحیطی، کالبدی، و بصری در پی داشته و از منظر جهانبینی اسلامی، فرهنگ و فقه اسلامی چگونه ارزیابی میشود؟ مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران چگونه به نتایج پژوهشهای مختلف و ارزشها و بایستههای جهانبینی اسلامی، فرهنگ اسلامی-ایرانی و فقه اسلامی در ارتباط با بلندمرتبهسازی توجه نموده است؟ چه راهبردها و راهکارهایی برای اجتناب از آسیبهای بلندمرتبهسازی در کشور قابل پیگیری است؟ هدف پژوهش حاضر آن است تا ضمن بررسی تاریخچه بلندمرتبهسازی، با مراجعه به پژوهشهای مختلف صورت گرفته در ارزیابی بلندمرتبهها، با نگاهی هویتی و فرهنگی، تحلیل و تبیینی از پیامدهای بلندمرتبهسازی در کشور را ارائه نماید و از این رهگذار به نقد و بررسی مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری ایران بپردازد و در نهایت الزامات و راهبردهای مناسب در این زمینه را ارائه کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بلندمرتبهسازی در درازمدت بر ضد اهداف اولیه خود عمل میکند و آثار منفی مختلفی در ابعاد گوناگون بر شهر و شهروندان تحمیل میکند. بررسی معیارها، اصول و ارزشهای جهانبینی اسلامی، فرهنگ و سبک زندگی اسلامی-ایرانی و آرای فقهی نیز گویای آن است که بلندمرتبهسازی از جوانب مختلف در تعارض با آنها قرار دارد و همین امر لطمات گستردهای را در تعاملات اجتماعی، سبکزندگی، کیفیت زیستی افراد، و به خصوص بنیان خانواده برجای نهاده است. لذا توسعه و ترویج بلندمرتبهسازی منطقی نیست و علاوه بر آنکه سبب ارتقای کیفیات سکونت در شهر میشود؛ سبب تنزل آن نیز میگردد. بنابراین اقدام شورایعالی شهرسازی و معماری در تصویب مجوز بلندمرتبهسازی در تهران مثبت ارزیابی نمیشود و میتواند منشأ مشکلات بعدی باشد. مصوبه اخیر این شورا از باب رویکردهای نظری، ضرورت و اهداف، تحققپذیری و ضمانت اجرا و محتوا محل اشکال است.
دکتر مظفر عباس زاده، آقای رضا کریمی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
بافتهای تاریخی را میتوان نماد اصالت و هویت شهرها قلمداد نمود، که واجد ارزشهای والایی میباشند. این بافتها بهعنوان میراث معماری و شهرسازی از گذشتگان به یادگار مانده و بخشهای کلیدی شهر را دربر گرفته است. امروزه مهمترین بخش از وظایف کارشناسان حوزه شهری در قبال این میراث گرانبها، شناخت ارزشهای مستتر در آن و همچنین حفظ و اعتلای آن میباشد. اما آنچنان که باید، ارزشهای این بافتها در فرآیند مطالعاتی طرحهای توسعه شهری جایگاه مناسبی ندارد. با ورود مدرنیسم به ایران و تحمیل آرایش فضایی جدید منتج از آن به بافتهای تاریخی شهرهای کهن، پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و فرهنگی ساکنان به فراموشی سپرده شده است. تعدد رویهها و مقطعی بودن آنها و تأثیرپذیری سیاستهای مربوطه از تصمیمات مقطعی بدون پشتوانه فلسفی و نظری، تنگنایی است که در حال حاضر کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند. بنابراین، میراث شهری را نمیتوان بهعنوان یک پدیده مجزا، محدوده محصوری که بهواسطه طرحها و ضوابط از نیروهای بیرونی تغییر در امان مانده، تصور نمود. فرآیند کار بدین صورت بوده که ابتدا ارزشهای میراث معماری و شهرسازی معرفی و یک دستهبندی قابل استحصال از آن ارائه گردیده و سپس به بررسی تطبیقی تحقق این ارزشها در شرح خدمات مطالعاتی طرحهای جامع، تفصیلی، شرح خدمات ویژه و غیرهمسان اقدام و در مرحله بعد با اعمال آسیبشناسی، دلایل عدم تحقق آن در این طرحها مطالعه شده است. در این راستا جهت بررسی دقیق موضوع، طرحهای توسعه چند شهر در منطقه شمالغرب کشور مورد مداقه قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که طرحهای توسعه شهری بهعنوان مهمترین اسناد برنامهریزی شهری در زمینه توجه به ارزشهای میراث معماری و شهرسازی و کاربست آن در جهت حفاظت این میراث، ضعیف عمل کرده و جایگاه صحیحی برای آن در نظر گرفته نشده است در همین ارتباط طرحهای ویژه حفاظت و احیای محدوده تاریخی در بحث توجه به ارزشهای متعدد بافتهای تاریخی موفق عمل کرده و بسیاری از خلأهای موجود را پوشش داده است؛ اما همچنان دارای معایبی است. در ادامه بر اساس نتایج بدست آمده راهکارهایی با هدف رفع این نقایص و احصا و کاربست مناسب ارزشها در طرحهای توسعه شهری پیشنهاد شده بهطوری که مطالعه، بررسی و ارائه طرح مناسب بهصورت یکپارچه برای کلیت شهر با لحاظ تفاوتها و ویژگیهای منحصر هر بخش از شهر میتواند بسیاری از مسائل میراث شهری را مرتفع کند.